۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

ساختن قدیس ازرهبر (مرید ِ احمدی نژاد منفور) دُم خروس کم پیدای هاشمی!

Portrait of the Vendramin Family



1- آیت الله علم الهدی -علم الهدی را با تأکید چند باره بخوانید ودقت کنید- گفته است که علت اصلی اینکه مشایی ترسناک است به این خاطراست که روحانیت تاحدبالا آوردن سیراست وچاق وچله! ونه گمانم تاموقعی که ازطلبۀ یک روزه تا مرجع صدساله دراین همه پول یا مفت نفت غرقند ولذا رغبتی برای تبلیغ دین ندارند وضع روحانیت دربین مردم تغییرمثبتی بکند. فرمایش دقیق ایشان این است:
وی با بیان این‌که امروز مسائل تأمین معیشت نیاز طلاب به تبلیغ را از بین برده است، تصریح کرد: اشتغالات و فعالیت‌های حوزه به گونه‌ای است که زندگی طلبه به مقدار خاصی تأمین می‌شود و جریان ارتباطی طلبه با مردم به عنوان یک نیاز مطرح نیست و اعزام طلاب به شکل خاصی است که آثار ارتباط بین روحانیت و مردم در آن کمرنگ است، به عبارتی جریان ارتباطی، جریان ارتباطی مداوم نیست.
2- خوانندۀ عزیز ومحترمی بنام ادیب خوانساری دردوپست مختلف مرا به دوئل فرا خوانده دربحث مفید بودن وعین صواب بودن استراتژی وتاکتیک سیاسی اصلاح طلبان مذهبی ازمصطفی تاج زاده تا هاشمی رفسنجانی. واین بدترین وغم انگیزترین نغمه ایست که من می شنوم ومی دانم هم که با سوگواری تمام؛ خریداران بسیاری دارد در ایران جمهوری اسلامی. آن استراتژی وتاکتیک سیاسی اصلاح طلبان مذهبی دررادیکال ترین شکل آن چیست؟ این است که: "چون ملت ایران مسلمان هستند وارائۀ لخت و عریان یکبارۀ مدرنیتۀ غربی را تاب نمی آورند لذا بهتراست که ما مفاهیم مدرنیته را در لفافه ای ازمفاهیم مذهبی بپیچانیم وپنهان کنیم تا "علف به دهان بزی شیرین بیاید" وآن را قبول کرده وتناول فرمایند. تا کم کم ما ازفرهنگ سنتی جدا شده ومدرن بشویم. و همۀ این پاسخ که می تواند به اندازۀ کتاب های همۀ کتابخانه های تاریخ یکصد وپنجاه سالۀ اخیرومعاصرایران هم طولانی ومفصل باشد دریک گزارۀ کوتاه روشنفکران دینی خلاصه وعرضه شده است. وآن این است که "مردم ایران مسلمان هستند." لذا شما با هراصلاح طلب مذهبی که حرف بزنید جابجا وبویژه هنگام کم آوردن تئوری های شتر گاو پلنگی شان می گویند: "ولی درنظرداشته باشیم که مردم ایران مسلمان هستند." و از دین مردم پل گودرز وشقایقی می زنند به سیاست وقدرت خودشان.


3- آیت الله علم الهدی درجای دیگری ازهمین افاضاتش فرموده:
آیت الله علم الهدی با عنوان اینکه مشایی در صحبت های خود به مسأله از بین رفتن مخاطبان علما، مراجع و روحانیت تأکید کرده است، گفت: مشایی در جلسه گروه نظارتی صداوسیما که نمایندگان قوا در آنجا حضور داشته اند، به صورت رسمی با بزرگان برخورد می کند و می گوید «این کارهایی که کردیم برای ما جواب داده است و جواب مثبت گرفته ایم»، این سخن او بدین معنا است که مقدسات دینی را به مسخره گرفته دارای اثرگذاری مثبت است و او باید بداند که اعتقادات و سخنانش توهم و خیال باطل است.

4- آیت الله علم الهدی اعتراف می کند که بدلیل عملکردغلط وباطل روحانیان؛ مردم از دین شان هم که روحانی سمبل آن است اعراض کرده اند. بعبارت دیگرمردم می گویند اگر دین بعنوان یک فرهنگ هژمونیک این است که روزگارمارا سیاه کرده است ما نه تنها سیاسی آن را نمی خواهیم بلکه اصلاً خود دین را هم نمی خواهیم. ولی این حرف و اعتراف وواقعیت جامعۀ امروزما مگرتوی مغزروشنفکر دینی و اصلاح طلب مذهبی رادیکال حتی می رود. که نمی رود. بازهم شما اگرازیکی ازاین چپ های پشیمان سؤال کنید که راه رسیدن به یک حکومت عرفی چیست می گوید ما باید درپوشش دین حرکت کنیم چون مردم ما مسلمان هستند. واین گریه و سوگواری وبدبختی نیست برای ما پس نامش چه می تواند باشد. من درپست جداگانه ای و قبلاً با نام "اسلام برای بغل دستی" به این موضوع پرداخته ام که وقتی از روشنفکر و جوجه هایش که به اکراه هم دو رکعت نماز نمی خوانند می پرسیم کدام مردم مسلمان مورد نظراست. اشاره به ضمیری مجهول می کنند وقدرت نشان دادن یک نفرازاین خیل "مردم ایران مسلمان هستند. و لذا باید تحت پوشش دین سیاست کنیم" را نمی توانند نشان بدهند. طرفه اینکه تمام مبلغان دست دوم این ایده هم ساکنان آلامد شمال تهران هستند


5- ادیب خوانساری محترم چون به هاشمی رفسنجانی هم اشاره کرده بعنوان محمل خوب برای عبوربه حکومت مدرن وسکولار. لذا یک توضیحی هم راجع به هاشمی بگویم که شاهد مثال خوبی خواهد بود به نحوۀ تفکروسیاست ورزی اصلاح طلبان مذهبی؛ تا ببینید که دخیل بستن به امام زاده هایی چون اصلاح طلبان مذهبی آب در هاون کوبیدن است. ادیب عزیزبا استناد بنوشتۀ خودمن می گوید چون هاشمی در مخالفت با احمدی نژاد وجه کارآمدی را پررنگ می کند وبه وجه لیبرالیسم فرهنگی او نمی تازد؛ نشانۀ این است که هاشمی مناسبات مدرن اجتماعی را قبول دارد. بنابراین ما با این طیف بهترمی توانیم به مقصود برسیم. چون هم مناسبات اجتماعی مدرن را قبول دارند وهم تا حدودی سیستماتیک ترومدرن ترازاحمدی نژاد سیاست ورزی می کنند.

6- جان کلام همین جاست: سیاستمداربالفعل وبرعکس روشنفکربالقوه کافی نیست که به گزاره یا عنصری معتقد باشد. سیاستمدارباید براعتقاد خویش پافشارو مجری باشد. بعبارت دقیق ترمهم این نیست که سیاستمدار سبک زندگی مرا ازنظر ذهنی بپذیرد و یا حتی جلوتر بروم خودش هم بسبک زندگی مورد دلخواه من زندگی بکند. بلکه سیاستمدار باید از سبک زنگی من دفاع بکند چه آنرا پذیرفته باشد یانه. یک مثال ساده تربزنم. اگر در مراسم حافظیۀ شیراز که موسیقی آمد وروحانیان ارشد قهرکردند و رفتند؛ بجای احمدی نژاد، هاشمی یا خاتمی یا موسوی ویا هرکدام ازاصلاح طلبان مذهبی مسئول دولت بود چه اتفاقی می افتاد؟

الف- ازابتدا برنامۀ موسیقی درلابلای برنامه ها پیش بینی وطراحی نمی شد. 100%

ب- موسیقی گنجانده می شد وبلافاصله با عکس العمل مخالف روحانیان مدعو کل مراسم بهم می ریخت وبساط جمع می شد والتماس والتجاء شروع می شد که از سر تقصیرات غیرشرعی یک آدم مجهول بگذرند.99%

پ- موسیقی گنجانده می شد واجراهم می شد وروحانیان هم اعتراض می کردند ومراسم هم تعطیل نمی شد. ولی هاشمی یا خاتمی یا موسوی نیز مسئولیت هارا رها کرده و مجلس ومراسم افتتاح را ترک می کردند وبدنبال روحانیان به بیوت تک تک شان هجوم می بردند برای دلجویی ودست بوسی وقول عدم تکرار.98%

7- این سه گزاره را مقایسه کنید با رفتاراحمدی نژاد قبل از وبعد از ودرطول فعل و انفعالات رخ داده درعین حافظیه ونه درذهن اصلاح طلبان مذهبی. درضمن اگرهمه توافق داریم که هاشمی رفسنجانی به مقدارسلول های همۀ اندام هایش ازاحمدی نژاد متنفراست و باید باشد با رفتاری که احمدی نژاد با اوکرده است. ودرنظربگیریم که هاشمی بالای 75 سال سن دارد و لبش پای گوراست مثل خودمن -درمثل مناقشه نیست-. واوازجاه ومال وزن وفرزند وارث و... نیازی به دریوزگی ندارد. واو بهتر و بیشتر ازهمۀ ما می داند که رهبرجمهوری اسلامی هنوزهم احمدی نژاد را دوست دارد واورا حمایت می کند. هاشمی من وشما که نیست. او علاوه برنوعی پدرخواندگی به این جمهوری اسلامی همواره چه به قدرت قانونی ریاست مهم ترین ساختارهای حاکمیت درمجمع تشخیص ومجلس خبرگان وچه به پشتوانۀ آن پیشینه ای که گفتم می توانست جلو تخریب ایران توسط احمدی نژاد را بگیرد. اگردرگفتارش صادق است. واگرنمی توانست حداقل می توانست خودش را درخارج ازاین مناسبات نشان دهد وتعریف کند. درحالیکه او نه تنها کمترین اقدام منجربه نتیجۀ مشخص -درحد قهرکروبی درمجلس ششم برای لقمانیان حتی- نکرده است بلکه تا همین لحظه هم ازمرید احمدی نژاد (منفورودشمن وایران خراب کن) یعنی آیت الله خامنه ای برای خودش مراد تعریف کرده است. چطورممکن است که یک نفرازرهبری که مرید منفورترین دشمنش است یک قدیس برای خودش بسازد وتازه اصرارهم بکند که جامعه هم این را بپذیرد.

8- ونتیجۀ بدیهی اینکه: درحالیکه متحجرترین آخوند سیاسی این واقعیت را پذیرفته است که کارروحانیت درسیاست تمام است ازجنبۀ مشروعیت. اصلاح طلبان مذهبی هنوز با گزارۀ بسیارساده وخررنگ کن "مردم ایران مسلمان هستند." وبا ذهنی سیال و آشفته بدنبال رضایت مراجع وروحانیان ارشد قم و غیرقم هستند. وشما چطور می توانید با ذهنی که ازعلم الهدی هم سنتی تر فکرمی کند به عین مدرن برسید. الله اعلم! یا...هو

۵ نظر:

مختوم قلی گفت...

در این پست اخیر یک مورد به نظرم تناقض می نماید در قیاس با پستهای قبلی تان. اینکه شما گفته اید الیگارشی که احتمالا رهبر را هم از آنها میدانید در مقابل احمدی نژاد ایستاده است. از طرفی مدعی هستید رهبر احمدی نژاد را "دوست دارد" که البته معنی دوستی در مناسبات سیاسی را همان دوستی عاطفی نباید دانست. چطور ممکن است جمع ایندو؟

Dalghak.Irani گفت...

درست می گویید مختوم قلی عزیز.
سلام
اما اگربااین منطق نگاه کنیم کل ماجرا که الیگارشی درعین مبارزه برای منافع کلیت خودش درداخل خودش هم برای گرفتن امتیازبیشتر مبارزه می کند دچارچالش می شود درصورتیکه اینطورنیست ووحدت درالیگارش درمقابل تهدیدات بیرونی مانع ازرقابت درداخل خود الیگارش برای موقعیت بالاتر نمی شود. ضمن اینکه داده های علم سیاست مثل هردانش انسانی -ونه ریاضی وتجربی- مرزهای خیلی خط کشی شده ای را نمی تواند تعریف کند وبیشترمفاهیم وبرساخته ها دردانش سیاسی برای توضیح گزینۀ غالب است ومطلقیت ندارد.
اما آیت الله خامنه ای ازاحمدی نژاد درابتدای شروع حمایت می کرد که منافع کل الیگارشی رابدوش های این آهنگرزاده بهترتأمین کند که نهایتاً منجربه تثبیت بیشتروبهترموقعیت خودش بشود.
درمیانه اما وقتی احمدی نژاد چموشی شروع کرد نسبت به قم وروحانیان ارشد. خامنه ای با این تصورازاحمدی نژاد حمایت کرد که اگرجایگاه روحانیان رقیب درداخل الیگارشی تضعیف هم بشود نتیجۀ لاجرمش تقویت جایگاه ایت الله خامنه ای خواهد شد. چون فکرنمی کرد که اولاً احمدی نژاد بمقابلۀ جدی با او رغبت وثانیاً توان داشته باشد.
اینک اما حمایتش ازاحمدی نژاد کاملاً حیثیت شخصی دارد چرا که بعد ازماجراهای شش سال گذشته اگربخواهد احمدی نژاد را بکوبد ویا برکنارکند خودش قبل ازهمه صدمه خواهد دید ضمن اینکه رقیبان اصلاح طلبش با هاشمی بیش ازهمه سود خواهند برد. واو نمی خواهد. چون اصلاح طلبان بغیرازچند روحانی ارشد بقیۀ درجدارۀ کم تأثیرالیگارشی هستند وعدم رضایت انان منافع کل الیگارشی را هم تهدید نمی کند. یا...هو.

اديب خوانساري گفت...

سلام دوست عزيز
اولا متشكرم كه به حرفهاي من توجه كرديد.
ثانيا آيا در سايت شما مجالي هست تامن حرفهايم را كامل بزنم تا بشود گفت كه حرفهاي من است، نه يك جمله از من و چند قضاوت و نتيجه گيري از شما؟
البته مي دانم كه خواسته زيادي است. نويسنده حرفه اي نيستم و به همين دليل هم سايتي از خود ندارم.

شوفر گفت...

عالی بود این،
عالی،

Dalghak.Irani گفت...

سلام جناب خانم/آقا ادیب خوانساری.
اولاً که ادیب آن هم ازنوع خوانساری اش اینقدرخاکسار وافتاده نمی شود که درحال نوشتن درصفحۀ بی کران اینترنت نداند که این یک وبلاگ چسکی است که توسط یک بچۀ 7 ساله ودرعرض 6 دقیقه ایجاد شده است ومربوط به نویسندگان حرفه ای نیست وهرکس ازمادرش یا دوست دختر وپسرش ویا ازسگ وگربه اش هم قهرکند می آید اینجا یک تکه برمی دارد ومی نویسد ازآنچه باید یا نباید. لذا دلم برای شما تنگ شد با این گردنی که کج کرده اید ومنتظر اذن من هستید جهت گفتن :
حرف هایتان. همۀ حرف هایتان. که نوشته ونظر شما باشد ونه نقل قول یک کلمه ای توسط من و...
شما اگرمطلبی دارید بجای همین کامنتی هم که فرستاده ای می توانستی بخشی ازمهمترین استدلال هایت را بنویسی. باید لابد دیده باشی که دراینجا هم کامنت بلند وتشریحی می نویسند رفقا وخودم هم نظر چند کلمه ای.
اینقدر دورخیز کردن ندارد که دوکلمه حرف حساب زدن. همسایه ها یاری کنید که من عروس داری کنم معمولاً سنگ بزرگ علامت نزدن است. اگرحرف نغزی داری ونشنیده ای. منتظر نمی ماند که من سایت حرفه ای بزنم وازشما نویسندۀ غیرحرفه ای دعوت کنم که نظریات ناشنیده وبدیع خودتان را درمعرض داوری خوانندگان بگذارید.
پس لزومی هم ندارد که اینقدرمظلوم آن گوشه بایستی وجلب توجه وترحم بکنی. تو جوانی ولخت شو بیا وسط. یک اتفاقی می افتد دیگر. پهلووناش شکست می خورند برای من وتو که عیب نیست. مرسی. منتظرم. بروسراصل مطلب تا هرجا که شد. یا...هو