۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

محمدنوریزاد وآیت الله گرفتار!


1- ناامیدی رهبر ازجامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم که قدیمی ترین ومؤثرترین نهاد سیاسی روحانیان سنتی بوده واست، ودستورات عصبانی وازسر نارضایتی زیاد از عملکرد این تشکل روحانی درجلب وجذب مراجع دینی ازسویی وطلاب نخبه وباسواد از جانب دیگرنشان قطعی وتأیید گر ازآن دارد که آیت الله از سر خوشی وهوس زیارت وسیاحت به قم نرفته است ده روز. او به روحانیان جامعۀ مدرسین سه نکتۀ مهم را گفته است:

الف-اوگفته است که  "جامعۀ مدرسین.."نتوانسته است مراجع تقلید مؤثررا به حمایت مطلق حاکمیت او وادارد وبوِیژه درحوادث پس از انتخابات را درنظر داشته است. جملۀ خود آیت الله خامنه ای این است:
ايشان با تاكيد بر لزوم حفظ هويت مستحكم و تاثيرگذار جامعه مدرسين، آن را نيازمند برخي مقدمات دانستند و افزودند: يكي از وظايف مهم جامعه مدرسين حوزه علميه قم حفظ و تقويت ارتباط با مراجع بزرگوار است زيرا جامعه مدرسين خاستگاه مراجع محترم است و برخي از آنان، از اعضاي جامعه مدرسين بوده اند.
2- واین یعنی "جامعۀ مدرسین..." نفوذخودش را درردۀ اول روحانیان ارشد قم ازدست داده است. واین یعنی تأیید رسمی وبسیار امیدوارکنندۀ شکاف بین روحانیان ارشد و حکومت آیت الله بنفع عرفی گرایی؛ که توسط بالاترین مقام حکومت دینی بیان می شود.


ب- اوهمچنین معترض بوده است که "جامعۀ مدرسین" نتوانسته است با جذب وجلب روحانیان وطلاب نخبه وجوان بدنۀ خودش را تقویت وخودش را معتبرکند. اصل جملۀ آیت الله این است:
رهبر انقلاب اسلامي تقويت ارتباط با مردم به ويژه بررسي شيوه هاي جديد ارتباط و ايجاد اتاق فكر و نوانديشي را از ديگر مسائل ضروري براي جامعه مدرسين حوزه علميه قم برشمردند و تاكيد كردند: جامعه مدرسين بايد از طريق جذب مستمر طلاب نخبه و فضلاي خوب حوزه، بدنه اي قوي، گسترده و كارآمد تشكيل دهد تا از ديدگاهها و نظرات آنان در موضوعات مختلف استفاده شود.
3- واین یعنی آدم حسابی های سطوح پایین حوزه (طلاب سربلند) هم ازتشکیلات آیت الله محمدیزدی بیمار وپیر ومتحجرمطلق حرف شنوی ندارند واز حکومت من حمایت نمی کنند. بقیۀ طرحات بیان شده چه درهمین نقل قولی که آورده ام وچه بخش اصلی همین صحبت های قم وهم همۀ آنچه که دراین سی ودوسال وتوسط همۀ روحانیان سیاسی گفته شده است وبه دفعات تهوع آورتکرارشده است مثل: "استفاده از نظرات علمی وفقهی جهت حل مشکلات جامعه، یا پاسخ به سؤالات وشبهات، یا انجام کار فرهنگی وازاین قبیل" فقط جنبۀ تزیینی وپرچانگی آخوندی داشته ودارد ودیگر هیچ. 

4- زیرا که سی ودوسال است ازعالی تادانی می گویند ومی خواهند پاسخ مسایل روزرا بدهند وهنوز نه خانی آمده ونه خانی رفته ومشکلات همان است که روز 22بهمن 57 بود: حکم مالکیت دراسلام،حکم بانکداری دراسلام، حکم بیمه دراسلام، حکم فوتبال وبازی دراسلام، حکم دست زدن وشادی دراسلام، حکم حجاب دراسلام، حکم کراوات پوشیدن دراسلام، حکم موسیقی دراسلام...حکم تنانگی و سکس وبلوغ وغریزه و نفس کشیدن و...دراسلام وخلاصه همۀ احکام (مجوزهای) زندگی! وبغیرازحکم مرگ در اسلام؛ که منتظر پاسخند.

پ- واتفاق بسیارمهم دیگری که دراین جلسه افتاده است این است که آیت الله خامنه ای دربرابرنقد متفق همۀ اعضای "جامعۀ مدرسین" نسبت به اوضاع فرهنگی ( بخوان ضدیت مطلق با انسانیت زن وزیبایی وهنروادبیات ولذت وشادی وزندگی) فرموده اند خفه شوید وخودتان مأموراصلاح هستید. جملۀ آقای خامنه ای این است:
حضرت آيت الله خامنه اي در ادامه با اشاره به مطالبي كه برخي از اعضاي محترم جامعه مدرسين در خصوص مسائل فرهنگي و صداوسيما بيان كردند، افزودند: من بخشي از نقايص موجود در مسائل فرهنگي به ويژه صداوسيما و آموزش و پرورش را متوجه روحانيت و حوزه علميه مي دانم زيرا وظيفه جهت دهي صحيح فرهنگي و منطبق با ارزشها و اعتقادات ديني برعهده روحانيت و حوزه علميه است.
5- واین یعنی همان حرف محمود احمدی نژاد درتلویزیون. البته که خود رهبر یکی ازدگم ترین مجتهد های موجود درجهت گیریهای ضدمدرن ومتحجراست وخودش می داند که گفتن "کارفرهنگی" -بدلیل عدم توانایی دین درپاسخ به این قبیل امورمتحدثه - برابراست با تعلیق به محال امر مربوط؛ ولی فقط برای اینکه دق دلی اش از فاصله ای که قاعده ورأس حوزه های دینی ازحکومت می گیرند را خالی کرده باشد؛ با انتقاد آنان همراهی نمی کند وهمانطور که چند وقت پیش به پیرمردان 70 سالۀ حبرگان توصیه کرده بود به جامعۀ مدرسین هم می گوید که باید بروند وهنریادبگیرند وبه فیلم نامه نویس ها وکارگردان ها مشاوره بدهند ویا اصلاً خود مثلاً آیت الله یزدی بنشیند ویک فیلم نامۀ اروتیک درجه یک ازروی قصۀ یوسف پیامبر بنویسد. به پاراگراف کوچکی از حرف خودآیت الله گوش کنید:
رهبر انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: حضور روحانيون در صداوسيما فقط به معناي سخنراني و وعظ و خطابه نيست بلكه بايد حضوري عميق تر و تاثيرگذارتر باشد.
حضرت آيت الله خامنه اي تاكيد كردند: انجام اين وظيفه مهم نيازمند مجموعه اي روحاني و مطلع از مسائل هنري به ويژه چگونگي بروز انحراف در اين مسائل و آشنا با راههاي جلوگيري از انحراف در جهت گيري هاي فرهنگي و هنري است.
ايشان افزودند: لازمه تشكيل چنين مجموعه اي از مشاوران روحاني صاحب نظر، آگاه و توانا در صداوسيما، امكان اعمال نظر و جهت دهي صحيح در برنامه ها است.
6- تمام می کنم این پست را که خسته تان نکنم. وتقدیم می کنم همۀ این امید های روییده را به محمد نوریزاد نازنین که تأثیر ایشان برکل بدنۀ حزب اللهی وروحانی بیش از50 درصد کل تغییرات انجام گرفته است. وامیدوارم بزودی درپست مستقلی استدلالم را بنویسم ویک باردیگر درمقابل نوری زاد سرفرود آورم. یا...هو


قبل ازتحریر:
امیدهای روییده فقط زمانی مفید خواهند بود که ازسوی اپوزیسیون آگاه مورد استفاده و  بهره برداری قرار بگیرند و الا پشت سکۀ این واقعیت شیرین سناریوی تلخ حذف نعلین مدرسی و جایگزینی چکمۀ استالینی خواهد بود.
.....................................................................................
حرف های رهبر را ازروزنامۀ کیهان کپی گذاشته ام.

۳ نظر:

ابراهيم سالك گفت...

آقا دلقك اين اليت حوزوي كه شما مي گوييد قدرت گرفته در حوزه، اين قدر اليت است كه حوزه نفوذش در ميان دين داران (اگر اصولا چنين چيزي شكل گرفته باشد) همان حوزه است و احتمالا حرفش اين كه «مسايلي كه در حوزه به آن مي پردازيم خيلي هم علمي است و عوامانه نيست و به درد عوام- تو بخوان سياست- نمي خورد». نفس شنيده شدن و قوت گرفتن اين حكم قديمي در حوزه، اگر هم خوب باشد براي همان طبقه متوسط معترض خوب است، و هيچ بردي بين عوام دين دار كه بايد مزد حجابشان جايي در نظام اسلامي نقد شود- و تا به حال خوب هم نقد شده و خوشمزه هم بوده-، ندارد.
طبقه متوسط را هم كه آقا مي دهد دست محتسب به خط شوند و دين داران چادر به سر هم برايشان كف و سوت مي كشند، يك زباني هم در مي آورند براي هر آن حوزه اي كه نتواند ديد و خلاص.

حوزه هم كه پيشاپيش به صد زبان و در عمل گفته بابا من نه توان به خط كردن عوام را دارم نه مي خواهم و نه اگر هم بخواهم كسي برايم تره خورد مي كند. پس به هر معني باز هم پيروز ماجرا آقا است و آبي براي ما گرم نمي شود از اين وادادگي هزار ساله ي فكري و عملي ميمون و مبارك هميشگي حوزه مقدس (آنجا كه عميق مي شود و علمي!).

Dalghak.Irani گفت...

آقا ابراهیم من این همه را که شما می گویی- واگردرست فهمیده باشم که چه می گویی وهمیشه مشکل دارم با فهم متون پیچیدۀ شما- من نمی گویم. من فقط خواسته ام بگویم که تفکری که آقای کاظمینی بروجردی رسماً گفتمان کرد سه چهارسال پیش دارد به یک گفتمان غالب تبدیل می شود دربین روحانیان جوان. والبته من هیچ کدام ازاین سیاهی لشکر آقا را جزء دینداران معتقد ومؤمن(خرمذهب) بحساب ندارم. توده های ایرانی شیعه بدلیل مذهب سیاسی ومداراگرشان هیچ وقت مثل سلفی ها ترسناک ودگم وثابت قدم نیستند. واگرکمی بتوانیم شرایط را بانشاطتر کنیم باهرپوشش وگویش وکوششی از عرفی شدن حکومت استقبال می کنند. به این علت که هنوزبعدازسی سال نهایت آرزوی آخوندها این است که موقع نمازظهر سه تا مغازه دار کسب شان را تعطیل کنند وبروند اول وقت نماز بخوانند و... خلاصه اینکه ملت یک آدرس درست می خواهد که ازمنبر آقایان فاصله بگیرد. توکه ادم امیدواری بودی. ضمناً میدانی واگرنه بازمی گویم که من شدیداً به حس جمعی تشخیص درست توده ها ایمان یقینی دارم. ومعتقدم که کسانی که چنین ایمانی ندارند بیخودی سنگ مبارزه بسینه می زنند. چون قطعاً موفق نمی شوند. یا...هو

ابراهيم سالك گفت...

خب من فكر مي كنم نمودار خوشبيني آدم ها يك موج سينوسي داره و يك چند وقتي است من اون پايين هاي قوس دارم گيج مي زنم.
هر چند هنوز به صورتي وجودي اعتقاد دارم حضرات كور خوندند، ولي توضيح ساختاري اين كور خوندگي رو گم كردم.
به هر حال دم مثبت و سازنده شما خيلي گرم و ممنون!