۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

که دست زُهد فروشان خطاست بوسیدن!

The Birth of Venus


گاهی مجبورمی شوم ناراحت وحتی عصبانی بشوم. امروز کمی این جوری گذشت. یعنی هنوزهم دارد می گذرد. دلم می خواست این پست جهنم دولت را هرچه زودتر عوض کنم تا اعتراض نکرده اند جوانان که: "ما برای هیچ انسان دیگری هم جهنم نمی خواهیم".  ویک پست تمام بهشت بگذارم برای دختران وپسران ایرانی.


ازاول هم قرارنبود به این زودی آخرالزمان بشود وجهنم تشکیل بشود. می خواستم قبل از آن مسیر را نشان بدهم واز توافق عراقی ها برای نخست وزیری نوری المالکی بالاخره بنویسم وتعجب کنم که هیلاری کلینتون این جارا هم خوب بازی کرده طوری که نوری مالکی شیعه ولی حالا دیگرکاملاً سکولار را کرده محبوب عربستان وهابی وامریکا وآیت الله سیستانی. فکرش را بکن فقط سر حسین شریعتمداری کیهان بی کلاه مانده که مرتب شیعه شیعه کند.

راستش این تولد ونوس را می خواستم فقط برای موفقیت های سیاست خارجی کلینتون درمنطقۀ خاورمیانه از اسرائیل وفلسطین گرفته تا لبنان وعراق وحتی ترکیه ای که کسی فکرنمی کرد عبدالله گل بگوید مانمی دانیم ایران دنبال چیست والبته ایران- که اگر امریکائیها که مثل ما ایرانیها علاوه بر"منم" بودن خیلی هم احساساتی هستند ونبودند وعوض یک سیاه پوست یک بانو را اولین رییس جمهور خودمی کردند حالا علاوه برسیاست خارجی موفق وضع داخلشان هم بهتربود ومشاوران اقتصادی اوباما هم مرتب استعفا نمی دادند وکنگره را هم به محافظه کاران نمی باختند.- تقدیم این متولد بلافاصلۀ جنگ جهانی دوم بکنم وشما می دانید که من همۀ متولدین همسن وسال خودم در45 -46 میلادی را نابغه می دانم وهمه اش غصه می خورم که اگر علی پروین وهادی خرسندی ومسعودبهنود ومسعودرجوی! وبیل وهیلاری کلینتون ومن بمیریم دنیا را کی سروسامان خواهد داد!- شیرین عبادی یادم رفت تا توازن بهم نخورده!-

قرارنبود پست سیاسی بنویسم واصلاً حال نوشتن نداشتم که رفتم حافظ رند را برداشتم واین نقاشی تولد ونوس را نشانش دادم وگفتم که توبگو من بنویسم خوانندگان وبلاگم بخوانند وفردا را با رنگ زیبایی مطلق شعرتورنگ بزنند. اوهم گفت ومن هم نوشتم وشما هم بخوانید:-مثل همیشه انتخاب بقاعدۀ سنت فال حافظ کاملاً اریجینال بوده است. این عهدمن باشماست. -


منم که شهرۀ شهرم بعشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام ببَد دیدن
بمِی پرستی ازآن نقش خودبرآب زدم
که تاخراب کنم نقش خودپرستیدن
وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم 
که درطریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می وگفت رازپوشیدن
عنان بمیکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
مراد دل زتماشای باغ عالم چیست
بدست مردُمِ چشم ازرخ توگل چیدن
به رحمتِ سَرِزلف تو واثقم  ورنه
کشش چه نبود ازآنسوچه سودکوشیدن
زخطِّ یاربیاموزمهربارخ خوب
که گردعارض خوبان خوشست گردیدن
مبوس جزلب معشوق وجام می حافظ
که دست زُهد فروشان خطاست بوسیدن
....................................................................

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

سلام رفیق, من همون ناشناسم که از کمی وقت در زندگی بردگی در چنبر سرمایه داری نالیده بودم و همان که زمانی پیشتر خواب سحر تان را آشفته کردم. اما اینکه چرا ناشناس میمانم سیستم کامنت گذاری ای که اینجا هست آدرس وبلاگ میخواهد که من ندارم. به هر حال میخواستم از تصویر زیبایی که
گذاشته بودید لذت بردم و از شعر بی نهایت زیبا در عمق و در سطح و شکل جانم تازه شدوالا به خدا توی هر اتاقی وتوی ماشین هم یک حافظ دارم اما کو وقت که باز کنم . خوش سلیقه اید در هنر اما در سیاست نه. اصلا سیاست سلیقه میخواهد؟؟؟ نه وگرنه شما ابامای فرهیخته را به تحقیر سیاه نمیخواندیدو آن زن بی روح و دلسنگ اهل دوزو کلک تا بی نهایت را به او ترجیح نمیدادید.میدانم که خواهید گفت میدان سیاست چنین میخواهد آری اما سیاست هم هرازگاهی باید کمی انسانی شود. حضور اباما کمی انسانیت به سیاست تزریق میکند.میدانم که مواقف نیستید اما من خوشحالم که بلاخره کسی که بویی از انسانیت برده جای آن دیوانه پیشین را گرفته و هیلاری سنگدل را هم از میندان به در کرده است.امیدوارم دور دوم هم انتخاب شود .

Pejman گفت...

سلام،

نمیدونم چرا، ولی‌ اینقدر این زنگ تفریح بعد از کلاس سیاست بهم چسبید که فقط می‌تونم بگم دست مریضا!

چند روزی بود از توی گنجه می‌خواستم برم سراغ حافظ نگو قسمت امروز بود او‌ اینجا.

ولی‌ کماکان با کمک ذرّه بین جادویی دلقک مشغول کنکاش در آشفته بازار سیاست زدهٔ سرزمین پدری

منتظر پست بعدی می‌مانم.

یاهو،

Dalghak.Irani گفت...

سلام رفیق من همان دلقک هستم که گمان کرده بودم که حضرت عالی یک خانم محترم هستید واینک متوجه شده ام که یک آقای محترمه! هستید. لذا:
1- من درقلب بریتانیا، لندن 220 ملیتی-بجای 72 ملت سابق- غلط زیادی می کنم نژاد پرست باشم. دوسال پیش قرار بود امریکا اولین سیاه پوست یا اولین زن را رییس خودش ببیند. بهمین سادگی وبهمین بی گناهی بدون تخفیف وتحقیر وازاین داستان هایی که بمن نمی سبد.
2- هی ازدنیای سرمایه داری می نالی رفیق. مگردنیای غیرسرمایه داری هم داریم هنوز. نکند هنوز توباد مارکس مرحوم خوابیده ای امام زمان احمدی نژادرا منتظری. بشر رقابت جوست ودرراه حداکثر کردن لذت خود- اعم ازمادی یا معنوی(بیشتراز96و97 درصد مادی وکمتراز 2و3 درصد معنوی!) مسابقه گذاشته وتلاش می کند چون منابع لذت دنیا محدود است وبه همه به اندازۀ حرصی که دارند نمی رسد اینجوری می شود. چاره ای هم نیست که توهم دنبال سهم خودت سفت وسخت باشی والا فکرکنی که دنیایی غیرازسرمایه داری هم وجد می تواند داشته باشد اعصابی بهترازاین که داری نخواهی داشت وزندگی را حرام خواهی کرد.
3- راجع به سیاست هم خیلی تلگرافی بگویم که سیاست انسانی وغیر انسانی یا اخلاقی وغیر اخلاقی نداریم. سیات فقط با مؤلفۀ موفق یا ناموفق قابل شناسایی وتعریف بدون رودربایستی است. البته از آن سیاستی که شما دوست داری همه حرف می زنند ولی آخرش سیاست را آنجوری که ذات سیاست است می ورزند. بلکه هم باید یکی دوتا مطلب هم بنویسم برای رهایاندن خودم از اتهام این آدم را دوست داشتن وآن آدم رادوست نداشتن. من فقط دنبال سیاست درنزد وعمل کسانی هستم ومی روم که اقدامات شان درسیاست خارجی برای دیگران وخارجی وداخلی درمورد حاکمان ایران؛ منجربه زندگی بهتر وشادتری برای ایرانیان واقعاً وعملاً زنده وموجود بشود ونه بفکر اعقاب اینان هستم ونه بفکر اجداد اینان . فقط وفقط برای کسانی که زنده اند نفس می کشند دوست دارند اززندگی لذت ببرند. تا سوء تفاهم نیانگیزد سعی می کنم بزودی شرح بدهم که چرا مخالف بهانۀ مزخرف همۀ سیاستمداران کثیف تاریخ هستم که می گویند: شما سختی بکشید ماداریم برای فرزندانتان آینده نگری می کنیم وبه فرزندان مان هم همین را خواهند گفت چون به پدران ما هم همین را گفته اند و... یا...هو
مرسی که ازنقاشی وشعروموسیقی خوشت می آید تویک جواهری.

Dalghak.Irani گفت...

واما پژمان مردرعنا ودوست آشنا
خوشحالم که بفارسی نوشتی وشادنوشتی وکیفورهستی وداریم زندگیمان را می کنیم وبرای سیاست کشورمان هم چاره اندیشی می کنیم. والبته که شرط هر فعالیتی روحیۀ مثبت وشاد است. با شعر با موسیقی باهنر وبا مهربانی به همه واول ازهمه مهربانی باخود. پایدار ونزدیک باشی. که به قوت قلب یک جوان همیشه دریوزه ام مرسی. یا...هو

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان , من به شما تهمت نزدم گفتم که سلیقه خوبی در هنر داری ولی در سیاست نه همین. دوما که درست است که فقط سیستم سر مایه داری وجود دارد اما آیا فقط میبایست شکر کرد! و هیچگاه عیبش را نگفت؟ یا اینکه سرمایه داری سیستم مذهبی و جاودانی شده و ما خبر نداریم؟. سوم اینکه از کجا فهمیدی من یک آقا هستم؟ من اشاره ای نکرده بودم مگر اینکه رفیق خواندن متخص آقایان است و خانمها به هم رفیق نمیگویند یا به مردان رفیق نمی گویند؟ اما آهان بله به آن فرهیخته مارکس هم بی علاقه نیستم اصولا من به هر کسی که یک سر سوزن انسانیت سرش شود علاقمند میشوم میخواهد اباما باشد یا مارکس ویادلقک ایرانی.

خ.م.آ گفت...

عجب فالي !چقدر وصف الحال دلقك عزيز ما آمده بود .اما كامنت ها يواش يواش دارد پربار تر از خود پست ها ميشود.مواظب باش كه جلوي اين آقايان(مخصوصاًاون آقاي ناشناس!!) باسواد روشنفكر كم نياوري.
راستي من فكر ميكنم از سبك نگارش افراد به راحتي ميتوان به جنسيت آنان پي برد اينطور نيست؟

عبید گفت...

دلقک جان بسی لذت بردیم هرچند لایه زیرینش غم بود یا شاید من غمگینم. بهرحال این دوره ایست که باید طی شود و از شانس ما در دوره ماست کاریش هم نمی شود کرد جز صبر که تلخ است و لیکن بر شیرین دارد.

Dalghak.Irani گفت...

سلام رفیق
1- گفته بودی. سیاه اوباما را بتحقیر آورده ام
2- چرا سؤال که خوب است ولی مبهوت سؤال شدن منظورم بود که ادم را ازکاروزندگی می اندازد وهمه اش منتظر آمدن امام مهدی می شود واوهم که بدون عزرائیل جایی نمی رود. بخاطر همین هم درآخرین روزی که دیگر خدا خسنه شده ومی خواهد با عدالت زندگی دردنیا را تعطیل کند خواهد آمد وتمام. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم آشنا ومحترم.
من که عمراً کم آورده وزمین خوردۀ خدایی هستم دربرابر هرآنکس که اینقدربزرگ باشد که دوست داشته باشد اول خودش را- منظورم ازخودش همسرش هم است قبل ازخودش- بعد هم دیگری را. ولی اینکه درمقابل خوانندگانم کم بیاورم من خواننده ای انتخاب نمی کنم که اینقدرنامردباشد که بی سوادی ام را برملا کند. سعی می کنند بیشتر از فهم وتوان من کامنت ننویسند آخر آن ها ازهمان بزرگواران دردانه هستند که شرحش رفت. واحتمالاً می شود از طرز نوشتن اشخاص هم گاهی پی به جنسیت شان برد. همراه هستی مرسی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

عبید جان
خیلی خوش آمدی ومنت گذاشتی به دلقک که وبلاگش را قابل دانستی. همۀ ما همیشه کمی عمگینیم بویژه دلقک ها که اصولاً شخصیت کاملاً غمگینی دارند. مهم اینست که بروی خودت نیاوری. چاره اش هم ساده است یک ماسک ارزان مثل من! بامن باش خوشحالم کن. یا...هو