۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

آخرش چه می شود! یا بالاخرۀ لعنتی!

خبرخوب:
 اصغرفرهادی فیلمش را می سازد.

پست قبلی (دَلی گلدی...) را خیلی باحس نوشتم وخودم نوشته های شکلی را خیلی دوست دارم. واصلاً از آدم های "آخرش چی میشه" خوشم نمی آید. چون اینجور آدمها مشکل شان فقط با رمان ، داستان یا قصه نیست که آدم با ایشان کناربیاید وبگوید: خب کنجکاو است ومی خواهد بداند بالاخره یارو رفیقش را یا رقیبش را یا فاسقش را یا نامزدش را یا شریکش را و... می کشد یا می گیرد یا میخورد یا ..." بلکه اینان توی زندگی واقعی خودشان هم مرتب دنبال این هستند که بفهمند آخرش چه می شود. مثلاً مثل مسافری که دارد ازتهران وبرای استراحت وتفریح می رود چالوس ومازندران از جادۀ کندوان! وبجای لذت بردن از خودجاده ای که یکی از شاهکارهای معماری جهان! است درهماهنگی عُرضۀ رضاشاه کبیر وطبیعت بکرقول محمد امین( اززیر درختانش نهرها جاری است و...) به اعراب بادیه نشین صحرای حجاز؛ یا خوردن از آن کباب های گوشت تازۀ چرب گوسفندانی که اززورباحیایی پنج کیلودنبه ذخیره کرده اند برای آزمایش قوت مردی وعشق قوچ!  وخوش خوشان رفتن های تفریحی؛ مرتب به پدال گاز فشار می آورند که برسند به شهرموردنظر واتاقی بگیرند درقلب هیاهوی شهر ودرهارا ببندند بنشینند "حُکم" بازی کنند یا منج!


می خواهم بگویم که راه خودش درعین حال هدف هم است درزندگی. کسانی که گمان می کنند راه وهدف زندگی دوچیز متفاوت است وباید راه را طی کنیم تا به هدف برسیم درحقیقت خودهدف را که زندگی کردن ولذت بردن است قربانی می کنند. واین البته خیلی نزدیک ومنطبق است برآموزه های کثیف آخوند ها با نام وتحت پوشش آموزه های دینی.همۀحرف آنها هم بما این است که:
بهترین سفره ها وبیشترین وسکسی ترین رختخواب ها وطولانی ترین عمرها را برای ما پیشوایان خویش فراهم آورید و خودتان خیلی سریع از این دنیا که فقط یک راه کوتاه است برسرراه هدف جاویدان شما درآن دنیا(آخرت) بگذرید، که هرچه بیشتر بمانید وسوسه می شوید که مثل ما آخوند ها متنعم بشوید وچون لیاقت وظرفیتش را ندارید بگناه می افتید وهدف (بهشت) را فدای راه ( دنیای واقعاً موجود) می کنید وبه گمراهی می افتید.


همۀ این مقدمه را بدین سبب آوردم که اولاً روز جمعه ای تشویقتان بکنم که به خودتان وبه خانواده تان نگویید کی حالش را دارد وحالا گیریم رفتیم که چی وازاین مضامین "بتعویق انداختن زندگی تابروزیک فرصت خوب". که هیچگاه چنین فرصتی نخواهد آمد بویژه برای گویندۀ آن جمله، چون او بزندگی پشت کرده است ودارد بهانه می آورد وفرافکنی می کند.- قاعده را می گویم ونه استثنائی که به هزاردلیل یکی دو باردرطول زندگی حال کاری درلحظه نیست-


ثانیاً بگویم که من هم نمی دانم بالاخره "کی کیومیکشه یا میخوره یا...لااله الا الله یاد درسهای مقداردخول حلال آیت الله محمدی گیلانی افتادم اول انقلاب" پس لازم است که بدون انتظار پست نهایی که تکلیف حکومت دینی چه می شود را بشما اطلاع بدهد. بهمین با هم بودن ودرددل کردن وتوی یک محدودۀ مجازی جمع شدن وبویژه از قصه های سیاسی نمادین من استقبال کنید ولذت ببرید. ومن هم دلی وعلی وتعویض مرتب نقش هایشان را رصد می کنم وداستان را ادامه می دهیم. ومجدد بیاد می آورم که راه خودش بخش اصلی هدف (ودرگوشتان بگویم همۀ هدف) است و تند تند سطر ها را و صفحه ها را وواژه هارا رها نکنید که برسید به "آخرش چه می شود". با تأنی و نوشانوش حرکت کنید چه درزندگی وچه در خواندن رمان وچه وبلاگ من. ولحظه ها را باهربهانۀ الکی هم لذت بخش کنید وبخندید. یا...هو

۱۶ نظر:

ابراهيم سالك گفت...

اما من می‌دانم آخرش چه می شود و کی‌ کیو می‌‌خورد... و این مطلب خیلی‌ خیلی‌ مهم را در اینجا برای شما دلقک بزرگوار و دوستان وب لاگی تان که مسافر این راه زیبا هستید و در حال لذت بردن از آن، لو نمی دهم تا عیش مان منقص نشود.

هدا گفت...

سلام جناب دلقك خيلي خيلي لذت بردم از اين مقدمه زيبا و اون نتيجه عالي، من مدت زيادي نيست با وبلاگتون آشنا شدم ولي هم تحليلاتون عاليه و هم داستاناتون و هم نصايحتون، گرچه من متاسفانه زندگي كردن به اين سبكي كه فرمودينو خيلي بلد نيستم ولي با تمام وجودم تاييدش ميكنم تلنگر خيلي خوبي بود نصايحتان مستدااام

Dalghak.Irani گفت...

ابراهیم پس حالا که اسم اعظم را می دانی ومن می دانستم که تومی دانی وهمیشه می ترسیدم که با گفتنش کارزار مارا کار ِزار کنی. وتوقول می دهی که عیش مان را منغص نکنی. خیلی ممنون. ومرسی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

هدا سلام چه بموقع آمدی قاصد خوش اثر. خیلی دوست دارم که این طوری می گویی. خوشحالی ام امشب دوچندان شد ازاین که گفتی انرژی گرفته ات از قلم من مثبت بوده است. مرسی.یا...هو
پی نوشت:
BBC FOUR ترکانده از موسیقی ناب ودارم مدهوش می شوم ازاین همه توان انسان درخلق زیبایی. این همۀ دلیل این بود که نوشتم "بموقع آمدی" یعنی درزیباترین لحظه وخوشگل ترین صحنه. مرسی.

ناشناس گفت...

میخواستم بگم تصویر هایی که میگذاری خیلی قشنگ هستند! مرسی . اما از شتاب نکردن گفته ای آخر چطور با کدام وقت؟ ما مردم همگی برده های خوشحال سر مایه داری ای هستیم که خیلی عجله دارد پول بیشتر بسازدوبا ما قرارداد بسته کاملا هم قانونی که مو هم لای درزش نمیرود پول هم میدهد ولی فقط 8 ساعت کار میخواهد.خب ما با 8 ساعت کار,یک ساعت هم برای استراحت بین این 8 ساعت داریم که میشود 9 ساعت دو ساعت هم رانندگی و گاهی بیشتر میشود 11 ساعت یک ساعت هم پخت پز یا خرید از رستوران سر راه میکند 12 ساعت 7 ساعت هم خواب ( اگر بتوانی) جانی میماند برای آهسته خواند و آهسته رفتن آهسته دیدن!فکری میماند که به تو کمک کند لذت ببری؟

خ.آ گفت...

من هم هميشه از خود راه بيشتر از مقصد لذت برده ام ولي اقسوس كه همراهي نيست.
كاش بتوانيم اينقدر عجول نباشيم و تند نرانيم تا بفميم دوروبرمان دارد چه ميگذرد از بس اتفاقات زياد در حال وقوع است بايد مرتب كنار بزنيم آهسته رفتن دردي دوا نميكند

Dalghak.Irani گفت...

خانم ها وآقایان صبح بخیر.
اول می خواستم پاسخ هردوکامنت شما خانم های محترم را دریک کامنت جاسازی کنم. بعد پشیمان شدم والان هم که دارم کامنت خانم ناشناس را می نویسم هنوزپشیمان هستم. باخودم گفتم که اولاً از کجا مطمئنم که خانم ناشناس هم خانم هستند. چه بسیار مردان که روحیه ای لطیف وطبعی ظریف وگلایه هایی عفیف دارند. ثانیاً گیرم که حدسم هم درست باشد این چه کارخطرناکی است که می خواهم سر صبحی انجام بدهم ودو تا خانم نازنین را که یکی آشناست ودیگری ناشناس توی یک کادربگذارم وانتظارداشته باشم که هنوزهم وبلاگ دلقکی را که اصلاً به جزئیات لازم توجه ندارد برعکس موعظه های خودش برای دیگران بخوانند یا دوست داشته باشند. پس هنوزهم مصمم هستم که پاسخ جداگانه برای هرکدام ازشما بنویسم وحالا که وقت دارم کمی بیشتر به جزئیات توجه کنم. البته بعداز نیمی از صبحانه. یا...هو
پی نوشت:
این کامنت برخلاف ادعای اولیه اش ارتباطی پیدانکرد به پاسخ خانم ناشناس. ویک کامنت عام شد که مدعایش این است که منظورکلی من این است که درزندگی جزئیات خیلی مهمند. بیشترازکلیات حتی.

Dalghak.Irani گفت...

خانم/آقا:ناشناس.
سلام
ازاینکه وبلاگ دلقک ایرانی راهم می خوانید تشکر می کنم. نگاه من به همۀ پدیده های هستی یک نگاه فلسفی است. واگرهرحرفی اینجا می زنم به جهت گیری کلی وغالب ذهن آدم ها متوجه هستم.وهمۀ تلاشم این است که بگویم دوتا آدم بادو فلسفۀ زندگی مثبت اندیش ومنفی باف قطعاً می توانند به اندازۀ تفاوت بهشت وجهنم درزندگی های روزمره تفاوت ایجاد کنند. بویژه درداخل ایران که رژیم سیاسی اش بشدت منفی باف ومأیوس کننده است احتمال غلبۀ سم روحیۀ منفی به اشخاص بسیار تهدید کننده است. چون بمحض تسلیم درمقابل موانع( منفی) انسان خلع سلاح می شود ودیگرنه تلاشش برای رهایی جامعه اش سودمی دهد ونه برای خانواده اش. اگر زندگی را با "رنج وسرمستی" اندازه بگیریم. سرمستی تنها لحظاتی لابلای رنج است که چهره می کند. ولی چنان این لحظات انرژیک وپیش برنده وروحیه دهنده است که بعدازهرلحظۀ سرمستی می توانیم کیلومترها شبانه روز رنج را متحمل شویم. من اصراردارم که این لحظات سرمستی را افزایش بدهید. وازآن مهمتر حرامش نکنید. همین

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم آشنا
خیلی ممنون که می آیید وکماکان روحیه ام را تازه می کنید برای ادامۀ همیگررا داشتن. که خیلی مهم است آدم ها به همدیگر انرژی پشتیبانی بدهند. یک جوری آدم حس می کند که می تواند البرزکوه راهم جابجا بکند بهمت دوستان یک رنگش وهم وطنان پردغدغه اش. همۀ این ها را گفتم که بگویم حرفی را که خوب نزده بودم تکمیل کردی. چون منظورمن هم از آهسته راندن "فس فس" کردن وحوصلۀ بچه هارا سربردن نبود. من هم منظورم این بود که گاهی بزن بغل. وازبغل دستی ات لذت ببر. آره ازبغل دستی ات. ازهمسرت ازبچه هات ازهمسایه ات ازهمکارت ازهم ازآدم. یا...هو

محمد گفت...

من نیز هم سخن با دلقک سرخوش، گمان می کنم آنچه به آن نیاز داریم صورتی از زندگی است که کاملاً بدون هدف باشد. درست همانطور که مثلاً اجرای جاز بدون هدف است. جاز (البته مثل خیلی چیزهای دیگر!) به جای آنکه در خدمت هدفی منفعت طلبانه یا یک مقصد متافیزیکی باشد نوعی شادی فی نفسه است. جاز در فراسوی وجود خود به هیچ توجیهی نیاز ندارد.
در یک گروه جاز هر یک از اعضا می توانند تا حدود زیادی خود را آن طور که دوست دارند بیان کنند. اما این کار را با حساسیت نسبت به اجرای سایر نوازندگان انجام می دهند که آنها هم خود را بیان کنند. هارمونی پیچیده ای که به این ترتیب شکل می گیرد محصول بیان موسیقایی و آزادانه ی هر یک از اعضا است که همچون مبنایی برای بیان آزادانه دیگران عمل می کند. هنگامی که یک نوازنده به فصاحت موسیقایی بیشتر دست می یابد، دیگران از او الهام می گیرند و اوج های تازه ای را تجربه می کنند. در اینجا میان آزادی و خیر جمعی تعارضی وجود ندارد. گرچه هر یک از نوازندگان به خیر بیشتر جمع کمک می کند اما این کار را صرفاً با بیان حال خودش انجام می دهد نه با ازخودگذشتگی اندوهبار. نوعی از فرایند خودشکوفایی وجود دارد اما صرفاً از راه انحلال خود در موسیقی به طور کلی. انحلال در مسیر و نه در چیزی بیرون و خارج از آن....

Dalghak.Irani گفت...

محمد سلام
سه بار قبل ازاین آمدم که چیزی دراندازه های ادب وتشکر بنویسم بخاطر این ظهوردل انگیزت در پیشانی صحنه. ولی راستش نه واژه پیدا کردم برای بیان ذوق زدگی ام ونه سواد پیداکردم برای حرفی یا واژه ای یا جمله ای که گویا تر یا لااقل نزدیک به شعری که توسرودی باشد. من هم گفتم محمد که بیگانه نیست. می فهمد کم آورده ام دربرابرش وبدل نمی گیرد. پس بهتراست سکوت کنم وبگذارم خوانندگان وبلاگ دلقک ایرانی لذت ببرند از این آهنگ خوش رقص جازایرانی! مرسی ومرسی. یا...هو

خ.م.آ گفت...

اجازه بدهيد من هم از تشبيه مينياتوري آقاي محمد تشكر كنم چه ظرافتمندانه جاز و زندگي را به هم پيوند دادند هر چقر ميخوانم ميبينم باز هم دوست دارم بخوانمش .آيا ايشان همان راز سر به مهر نيستند؟

Dalghak.Irani گفت...

سلام
نه نیستند. مهندس معینی با آقای محمد که این نظریات صائب و متکی بردانش ناب وحس زیبا را مرقوم می فرمایند دوشخص جدا هستند. هرچند که جناب معینی هم بسیار مسلط وخوش ذوق وهنرمند می باشند. یا...هو

هدا گفت...

دير اومدم و جواب زيباتونو خوندم ومحظوظ شدم مرسي مرسي كه خوشحاليتونو تقسيم ميكنيد قربان، همه لحظاتت پر از موسيقي و رنگ باشه دلقك ايراني :)

کیمیا گفت...

سلام
اتفاقا"فکر می کنم صبح همین جمعه بود که ما(حتی پسر کوچولوی دو و نیم ساله مون) همه باعشق قصه های مجید آقای پور احمد-باقدبلند وموهای سفیدش-رو می دیدیم ودقیقا"حرف اصلیش همین همین همین بود که آقای سلطانی میگفت:مقصد همین جاست.
قصه های مجید رو میبینید دوباره؟

ناشناس گفت...

درودبرشمادلقک.محترم.حتماشماهم.میدانی.چرا.حکومت.اسلامی.درایران.تاامروز..که.۳۵ساله.ازاوردنش.میگذرد.قادرنبوده..به.اوضاع.کشورسروسامانی.حداقل.مانند.حکومت.قبلی.بدهد.بیشترنمیخواهیم.لابد.خیلی.ساده.بگویم.اداره.کنندگان.ان.روش.کشورداری.واداره.اموررابلدنیستند.که.واقعا.همینطوراست.اخر.با.شعاردادن.وادعاهای.توخالی.که.نمیشود.مملکت.و۷۵میلیون...مردم.رااداره.کرد.؟.قدیمیهامیگفتند...بکارهای.گران.مرد..کاردیده.فرست.هیچ.چیزی.سرجای.خودش..نیست.