۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

رانده ازهیلاری / مانده ازجنتی: احمدی نژاد!


1- این را دیگر باید اوج بد شانسی محموداحمدی نژاد بحساب آورد که رییس جمهوری به نرمی باراک اوباما وزیرخارجه ای بسختی هیلاری کلینتون داشته باشد. 

2-احمدی نژاد با پشت گرم به  رسانه های امریکایی -که بدلیل تقاضای بازارآگهی وبا اطمینان از شاخ غول قبلاً شکسته و اینک کم تأثیر احمدی نژاد در نزد توده های "از سر شکم سیری غربی" و توده های "از فرط گرسنگی شرقی" او را محاصرۀ "نمایش لولوخورخوره برای بچه ها" کرده بودند- اطمینان داشت که خواهد توانست نه تنها مجدداً به موضوع روز سیاست دنیا تبدیل شود بلکه بالاتر و بیشتراز آن خواهد توانست دست آوردهای سفر نیویورک را هزینۀ روفتن آخرین بقایای مخالفان داخلی اصولگرایش هم بکند.


3- اینک که احمدی نژاد در راه تهران است قطعی است که بغیر از خوداحمدی نژاد که علاقه و دست و استعدادی هم در دلقکی دارد و ازجمع هیئت چندصدنفرۀ همراهش کسی رمق جنبیدن و نای خندیدن و حوصلۀ مطایبه های حلیة المتقینی اوروتیک حتی نداشته باشد در بازگشت از سفری که چه می خواستند و چه شد!


4- بغیرازاحمدی نژادو کابینه اش حداقل اطمینان دارم که من وهوشنگ امیراحمدی هم شکست خوردیم. بدون اینکه اشتباه کرده باشیم. چه هوشنگ خان که بمعاینۀ مهمانی و میدانی مطمئن شده است که احمدی نژاد بیشتر عاشق غرب است تا متنفر از غرب؛ و چه من که وقایع را با حس بویایی ارزیابی می کنم و بارها گفته ام که احمدی نژاد غرب باور است. مضافاً اینکه من به شما قول داده بودم که احمدی نژاد آشتی با غرب را هم می خواهد و هم می تواند. ولی دراین سفر چون نتوانست لاجرم نخواست. - دقیق بخوانید: "چون نتوانست نخواست"-


5- احمدی نژاد که با شم کوتاهی قدش و ریزی جثه اش خوب می دانست که این بار "گالیور" نه یک مرد جوان وبلندبالا، که یک خانم سفید پوست زیبا(هیلاری کلینتون) خواهد بود، سعی کرد از بدو ورود به امریکا پالس های تحقیری ِ تحریک آمیز بفرستد برای به آفتاب خواندن رقیب. لذا در اولین حرفی که رو به امریکا زد گفت که: "خانم کلینتون قبل از اظهار نظر در باره هر موضوعی ابتدا مطالعه کند." واین حرف، پاسخ این گفتۀ وزیر امورخارجۀ امریکا بود که گفته بود: ایران درحال تبدیل شدن به یک حکومت نظامی هاست. و از روحانیون و مؤثرین در داخل ایران خواسته بود جلو این انحراف را سد کنند.


6- ولی اگردنیا سردرآورد که خانم کلینتون در اوج سیاست در نیویورک ِ امریکا یکی از نامریی ترین روزهای سیاسی اش را کجا گذراند؛ احمدی نژاد هم خواهد فهمید که چطور باسیاست تحقیر وبی اعتنایی وزیرامورخارجۀ امریکا بخودش وبه حرفهایش وبه هرآنچه به احمدی نژادنام مربوط بود واست، چنان نقش تأثیر گذار و بارزی بازی کرد که احمدی نژاد وادارشد زنجیرپاره کند وهمۀ خطوط  قرمز امریکا را در نوردید به این امید که اولاً کلینتون را به واکنش وادارد و ثانیاً حداقل تا اغتنام فرصت و اتخاذ تاکتیک مناسب جدید در تهران، با دمیدن بر تنور دشمنی بیشتر با آمریکا جبهۀ داخلی ازدست رفته را ترمیم کند. وبهمین خاطر هم علیرغم صلاحدید و اصرار اسفندیار مشایی برای عدم حذف بخش های ملی و ایرانی نطق تنظیم شدۀ قبلی احمدی نژاد، رییس جمهور برای اولین بار تندمی شود به منبع فیضش که نه؛ و اینک مسجدجای گوزیدن نیست. ولی احمدی نژاد با همۀ این تمهیدات درهر دو خواسته اش مطلقاً ناکام ماند. و حق دارد که هواپیمای بازگشتش را چون گورستانی در سکوت ببیند و تحمل کند.


7 - درخارج اما؛ همانطور که می دانید هیلاری بدون اینکه از اطاق فرمانش خارج شود برنامه را طوری چیده بود که همۀ 27 کشورعضو اتحادیۀ اروپا بدون حتی یک استثنا و بدنبال هیئت امریکایی جلسۀ سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی را ترک کنند تا بهمراه خود امریکا و کانادا و استرالیا و زلاندنو و کاستاریکا و گویا ژاپن، قریب به اتفاق همۀ کشور های توسعه یافته ای باشند که ایران جمهوری اسلامی بر ضد امریکا را داخل منافع ملی -ومهمتراقتصادی- خویش تعریف نمی کنند.


8- در داخل اما غوغایی نبود. تندترین و رادیکال ترین و دینی ترین و اسلامی ترین نطق تمام شش نطق احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل نه توانست حسین شریعتمداری را دست بقلم کند که سرمقالۀ کیهان را بنویسد، و نه آیت الله جنتی را بر خیزاند که نماز جمعۀ تهران را بخواند. 
حسین شریعتمداری سرمقالۀ کیهان را داد به عنصر دست چندمش سعدالله زارعی تا او با غلط های چاپی فراوان دراعداد وارقام- داریم ازکیهان ومؤسسه اش وامکانات مالی و تجهیزاتی و پرسنلی حرف می زنیم نه از یک بولتن دانشجویی-  همۀ صفحات کیهان را پرکند که  بلی33 کشور سخنرانی را ترک کردند ولی 159 کشور هم نشستند و گوش کردند. مثل مسئلۀ حساب کلاس ابتدایی:ما 192 عدد میوه از انواع مختلف و کوچک و بزرگ و شیرین و ترش و کال و رسیده و سالم و گندیده و ... داریم که معلوم هم نیست همه توی سبد باشند یا قبلاً خودشان را بهردلیل از سبد بیرون نینداخته باشند. اگر سی و سه عدد از سالم ترین، بزرگترین، خوشمزه ترین، گرانترین، رسیده ترین و ... این هارا برداریم حالا چندعدد میوۀ دیگر در سبد باقی داریم. 159 عدد هورا!


9- آیت الله جنتی و آیت الله خاتمی هم اما بالاخره فهمیده اند که رفتن با طناب حاج محمود رییس جمهورمحترم به ته چاه تعبیرهایی مثل نامۀ پیامبرانه ، مواضع ضد استکباری و اسلامی و مضامینی از این دست کمتر از رفتن با سر به چاه ویل نیست و احمدی نژاد دقیقاً همجنس و هم مشرب خودشان وقیح و بی حیا و بی ملاحظه است. لذاست که صدیقی بی خاصیت و بی سواد اجتماعی و بی دانش جدید و بی اثرخاص در بین هواداران را فرستادند پشت میز خطابۀ جمعه های تهران که او نیز به یک جملۀ "رییس جمهورباعزت سخن گفت" بسنده کند و احمدی نژاد را مطمئن کند که  گویا لولو ممۀ دیگری راهم برده است.
درتهران تنها صدای بلند مربوط به احمد توکلی بود که آن هم بیشتر در راستای خود زنی های اخیرش در نامه نگاری های بیهوده به احمدی نژاد بود واین بار با تعریف از احمدی نژاد. و پیام اصلی همۀ نقدها و تعریف هایش هم این که : ای مردم احمد توکلی را هم ببینید هنوز زنده است.


10- با همۀ فشرده نویسی - منجربه سخت خوانی-بازهم طولانی شد وهمۀ مطلب هم نوشته نشد. ولی از این آخرین بند نمی توان گذشت که با توجه به هر آن چه گفته ام وخواهم گفت ومی دانم ومی دانید، یک نکته را درمورد احمدی نژاد هیچ گاه نباید فراموش کرد و آن وجه پیامبری رییس جمهوراست. این بخش پیامبری احمدی نژاد به او این امتیاز را می دهد که مثل همۀ پیامبران و بدون استثناء قادرباشد که فوت آخر کوزه گریش را هیچوقت رونکند تا بتواند در بن بست های پیش آمد، ازاین قدرت مطلق پیامبری استفاده کند:


11-  مهمترین ویژگی بنیادی منجربه تثبیت رسالت همۀ پیامبران، صفت "هدف یابی بعدازتیراندازی است". وآن مثال همان رندی است که تیربه تصادف و بی خیال رها می کند و محل اصابت را هدف ازپیش تعیین شده می نماید. بعبارت روشن تریعنی اینکه پیامبران چون خودشان تعیین کنندۀ "قاعدۀ بازی" هستند نیازی ندارند تا خودشان را متعهد به عهدی بنمایند. بعنوان مثال اگر دستوری بدهند که عزیزی آن را نپسندد، یا برزن وفرزند محبوبی خوش نیاید، یا برامت گران بیاید و اکثریت معترض و متعرض بشوند یا بیم شورش و عدم پذیرش دین جدید برود و از این قبیل؛ پیامبر می تواند در جا دستور قبلی را تصحیح، تصلیح، تکذیب، تعویض، تشکیک، تحذیف، تحریف و ... بکند. چون که این ابلاغ قانون ومقررات وعهدنامۀ جامعۀ قبلی نبوده است که دیگرانی که با پیامبر مخالفند بتوانند با استناد به آن جلو همۀ آن اعمالی را که پیامبر نوظهور براحتی می تواند انجام دهد بگیرند. و رییس جمهور احمدی نژاد هماره ازاین حقوق ذاتی خوداستفاده کرده، می کند و خواهد کرد. 

12- واولین پیش بینی ام برای بازسازی روحیۀ شکست خوردۀ رییس جمهورهم این است که مشاورانش در تدارک خواهند بود که عنقریب یک دمونستراسیونی از توده های دوستداریا محتاج و اغلب هردوی رییس جمهور را گرد بیاورند تا احمدی نژاد با سخنرانی برای آنان و دریافت گرمای تنفس منتقم ومستقیم آ نان - همان حالت تئاتر سالن چهارسو برای من- سردی سالن های سازمان ملل را فراموش کرده ومجدداً برای نبردی گرم و بیهودۀ دیگر آماده شود. یا...هو

پی نویس واجب:
ببخشید این نکتۀ بسیار بسیار مهم وحیاتی از نگاه هیئت ایرانی یادم رفت که بگویم: "آپرکات نهایی منجر به ناک اوت شدن احمدی نژاد وقتی نواخته شد که داور مسئول شمارش آرای الزام پیوستن اسراییل به سازمان بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد که با رآی مخالف اکثریت قاطع اعضاء درخواست کشورهای مسلمان و عرب رد شده است واسرائیل کما کان خارج از مناسبات جهانی انرژی هسته ای خواهد ماند.
...................................................
این را یک پرفسوردیپلمات ترک گفته است امروز یکشنبه. کمک می کند اگرعلاقه مند باشید: 

حسادت هیلاری به اوباما ، مانع اجرای بیانیه تهران شد.

۱۲ نظر:

رونیــــــک گفت...

درود های مرا از دوردست ها پذیرا باش ...
نمیدونم واقعا نمیدونم که خدا با ایرانی ها چه دشمنی داره
که این همه فرشته عذاب رو براشون نازل کرده
که از دست این همه اخوند جماعت کشیدیم حالا این قشر نفرت انگیز تکثیر پیدا کردن وامروز در قالب کت شلواری باید گند بزنن به زندگی ایرانی ها این هفته بدترین هفته زندگیم بود وقتی گربه رقصانی افنون رو در مقابل دوربین های امریکایی ها می دیدم اقا پیش خودش فکرکرده که گارد بگیره جلوی لری کینگ وچند تا دروغ شاخدار بگه وطرف رو فتیله پیچش کنه وچهارتا بسیجی نفهم هم خوششون بیاد شاخ غول رو شکسته این هفته از بدترین دوران تاریخ ایران زمین بوده ...
ننگ براین فرد دروغگوی نفرت انگیز
ببخش پرگویی کردم
پایدار باشی
من پیگیر پروپاقرص نوشته های شما هستم ...

ابراهيم سالك گفت...

فكر كنم حرف هاي احمدي نژاد در نفي 11 سپتامبر و نفي غرب جواب كارشكني رهبر فرزانه و مجلس و قوه قضاييه بود در سنگ اندازي هاي مكررشان در مسير گفتگوهاي احمدي نژاد و اوباما. احمدي گفت حالا كه من رو به لجن مي كشيد، من هم شما رو به لجن مي كشم، بفرماييد اين هم جواب سيلي تان! از اون طرف تقدير و تشكر هاي مجلس هم جوابي بود به سيلي احمدي نژاد كه: اصلا هم دردمون نيومد، خيلي هم خوب بود و ممنون! هورا!

سجاد گفت...

سلام، عالی بود

Dalghak.Irani گفت...

به رونیک عزیز وسلام های صمیمی ازراه دورش.
من ابتدا نوشته بودم:
"....احمدی نژاد که با شم آدم کوتولگی اش دریافته بود این بار "گالیور" نه یک جوان..."
بعد درنگاه مجدد قبل از انتشار بجای "آدم کوتوله گی " نوشتم "با شم کوتاهی قدش وریزی جثه اش" وجمله را زیباتر، خوشمزه تر، غیرشخصی تر، خالی از عداوت خشن، بدون هجو وهزل ولی با طنزی گزنده و... هم خودم راضی شدم وهم خواننده مخالف احمدی نژاد را از عصبانیت احتمالی کمی تخلیۀ روانی کردم، هم خوانندۀ موافق را دیوانه نکردم وگزک دستش ندادم که متلک بگوید :"ادب مرد به زدولت اوست" و...
البته می توانم این دوسیه را تاحشرادامه بدهم از تعویض دوواژه که هردو یک مفهوم را منتقل می کنند. هیچ واژه ای را بدون حداکثر وسواس بکار نمی برم تا بتوانم با کنارگذاشتن حس خودم ازمتن خواننده را به داوری منصفانه بخوانم. و... مرسی که احساسات ایران دوستی وانسان خواهی ات اینقدر پرزوراست. خواهش می کنم کمک کنیم تا ایرانیان کمترروزهایی بسختی هفتۀ گذشتۀ شما داشته باشند. من پایه ام یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما به ابراهیم آقای سالک.
سلام
مقدمه : اتفاقاً بعداز وصل محدد اینترنتم برای اولین بار دیروز برنامۀ 60 دقیقۀ بی بی سی فارسی را نگاه می کردم وداریوش سجادی هم نظری شبیه یا منطبق با نظر شما داشت که درابتدا وبدلیل غیرمتعارف بودن جالب هم بنظر می رسد. می خواستم امروز یک پست کوتاه بنویسم برای ردش وچه خوب شد که شما هم اینجا همان حرف رازدی ومن می توانم به این بهانه حرفم را بزنم وزحمت راکم کنم.
من با این نظر موافق نیستم به این دلیل که مگر خامنه ای وبخش متخحر وسنتی جناح راست رغبتی وتمایلی به رابطه با امریکا دارند که احمدی نژاد با گفتن ضرب المثل "دیگی که برای من نجوشد سرسگ تویش بجوشد" بخواهد بزند زیر همه چیز. تازه غربی ها خیلی حرف خورشان ناملس نیست که بخاطر یک حرف زشت ونفرت انگیز ازسوی کسی یک کشور را بایکوت کنند کما اینکه اوباما گفته است آمادۀ مذاکره با دولت احمدی نژادهم هستند بشرط تأمین حداقل شروط. اتفاقاً حرف احمدی نژاد کاملاً ودقیقاً درراستای اهداف ایدئولوژیک واستالینیستی خامنه ای زده شده است . احمدی نژاد فکرمی کرد دستگاه دیپلماسی امریکا با رصد رفتار او ونه تکیه فقط برگفتار او ودیدن حسن نیت هایش که درجریان آزادی امریکایی هایی که درایران بازداشت می شوند- ایرانی های امریکایی تبار را هم حساب کن- وچه پالس هایی که از طریق دوستان امریکا مثل ایرانی تبارهای دوزیست مثل هوشنگ امیراجمدی ویا رؤسای دولت دوست امریکا مانند قطر وغیره وچه بسبب بنمایش گذاشتن نرمش لازم ازسوی جلیلی وسایر منسوبین سیاسی دولت احمدی نژاد درمناسبات خارجی ودردیدارهای رسمی وغیررسمی وعلنی وغیرعلنی؛ ودرچهارچوب این اشتیاق احمدی نژاد؛ به او جایزۀ تسهیل مذاکره با غرب می دادند ونه اینکه بعدازصدور قطعنامه تحریم نیز همین طور اورا سر دوانده اند ودولتش را هرروز با یک تحریم جدید روبرو می کنند واورا که بعداز دروغ های چندبارتآخیرش درمورد لایحۀ هدفمندکردن یارانه ها باید آنرا اجرا کند زمین گیرمی کنند و...
منظورم این است که احمدی نژاد انتظار جایزه وپاداش و کمک وتثبیت موقعیت خودش درمقابل روحانیون را داشت از امریکا با مذاکره تاسقف برقراری رابطۀ سیاسی. ولی از آنطرف مواجه شده با قطعنامه وتحریم های خارج از قطعنامه ونه یک دولت ودودولت که همۀ دول توسعه یافته وآخرسر هم هیلاری کلینتون نه تنها محلی به او وحرفهایش نگذاشته بلکه به روحانیان میانه رو ایران هم پیغام فرستاده که کشورتان را ازدست لمپن ها ونظامی های احمدی نژاد نجات بدهید.
یک نکته را درپست قبلی هم تأکید کردم ودراین جا هم بنحو وزبان دیگری تأکید می کنم:
درسیاست وسیاستمدار بطورعام گفتن این است وجز این نیست نه تنها غیرممکن بلکه غیرلازم است.
بویژه درمورد سیاست روزمره ، گیج وانقلابی جمهوری اسلامی ایران درهمۀ سی ودوسال گذشته.
وعلل الخصوص محمود احمدی نژاد که تنها بخش ثابت شخصیتش در صفت خودشیفتگی اش است وهرگفتار ورفتار وکردار وتصمیم و... دیگری ازاو دورنیست.
وفراویژه اینکه محمود احمدی نژاد یک پیامبراست- چه ادعا بکند یانه- وپیامبران "قاعدۀ بازی" را خودشان تعیین می کند ودستی فراخ دارند از بی نهایت منفی تا بی نهایت مثبت. یا...هو

ابراهيم سالك گفت...

البته من اصلا خوشحال نشدم از شنيدن اين كه نظر آدمي به نام داريوش سجادي به نظر من شبيه شده- به هر حال ممنون از خيرش-!

امريكا، احمدي نژاد را موجودي بي پرنسيپ و غير قابل پيش بيني- به معناي دقيق كلمه و يا به قول شما پيامبري با دستاني فراخ- يافته و بنابراين فكر نمي كنم، هيچ وقت و در هيچ زمان روي هر گونه توافق احتمالي اي هم- حتي در صورت وقوع چنين توافقي- حسابي باز كرده باشند و تمام پالس ها و چراغ سبزهايي هم كه براي مذاكره و نشستن بر سر ميز با ايران نشان مي دهند، اگر هم راست باشد- و من بعيد مي دانم و فكر مي كنم بيشتر براي نشان دادن به دنياست و بدست آوردن اجماع كامل جهاني، چه روحي و چه زباني- به همان دليلي كه خودتان از زبان هيلاري نقل كرديد، متوجه آقاي خامنه اي است.

و اگر احمدي نژاد آن موجود باهوشي كه شما مي گوييد- و ما هم به زور و با تلخند قبول مي كنيم- باشد، حتما اين مطلب را خيلي زودتر از اين ها بايد فهميده باشد كه مذاكره اي با او در كار نيست و من دوست دارم برگردم- و با ناراحتي از حضور داريوش سجادي طرف خودم- در ادامه بگويم: حالا كه اين طور پس من احمدي نژاد هم 11 سپتامبر را مي گذارم...

Dalghak.Irani گفت...

راجع به حرف های جدیدت موضع خاص ندارم. ولی درمورد داریوش سجادی باید یک توضیح بدهم. داریوش سجادی روزنامه نگار وتحلیل گر حرفه ای وخوبی است که گاهی تیزی شامه اش از خیل روزنامه نگاران وتحلیل گران کپی برابر اصل است هم بسیار تازه تر وجلوتر است ومضافاً به اینکه داریوش جزو حامیان مهدی کروبی هم بود درانتخابات گذشته. وبسیاری حرف ها راجع به میرحسین زده ودارد که قابل تأمل است. منتها دریک مقطع زمانی دریک اتحاد نامبارکی با نیک آهنگ وخودنویس ودراوج اعتراضات وهیجانات واحساسات بغلیان آمدۀ جوانان درخیابان ها وصدماتی که دیده بودند؛ شروع کردند به پایه گذاری سبزاللهی وهرچه می خواست دل تنگشان می نوشتند ومی کشیدند واسمش را هم می گذاشتند شهروند روزنامه نگار وآزادی بیان و... من فقط دراین مقطع بود که با استناد بسوگند روزنامه نگار به "مسئولیت قلم" با کامنت هایی وارد شدم وداریوش سجادی ونیک آهنگ را شدیداً نقدکردم. والا من خودم داریوش سجادی را ونگاه زاویه دارش را مثل نگاه علیرضا نامورحقیقی دریک انتخاب وزاویۀ دیگر بیشتراز "نیگا بدست خاله کن مثل خاله غربیله کن" نویسان قبول دارم وفکرمی کردم که فاکت آوردن از گفتۀ اویی که حرفه ای وشناخته شده است برای حرف خودم یا شما که بهرصورت اینکاره نیستیم یک امتیاز است واگر می دانستم داریوش به سندرم ضدروشنفکری شهره شده است وشما برائت سخت می جویید ازاو قطعاً نامش را به تکذیب شما محکوم نمی کردم. یا...هو

ابراهيم سالك گفت...

مشكلي با تيزبيني داريوش سجادي نداشته و ندارم، و قبول هم ندارم كه يك ضد روشنفكر است. مشكل من بيشتر با عقده هاي جنسي اي است كه از لابه لاي نوشته هايش خودنمايي مي كند (حالا يا به قضاوتي درست و يا به غلط) و لاجرم احكام روشنفكرانه اش را- شايد به گونه اي نابديهي- مريض.

نتيجه اين كه: قبول دارم كه داريوش سجادي روشنفكر مولف است. ولي خب حق دارم خوشحال نباشم كه نظرش به نظر من شبيه شده.

Dalghak.Irani گفت...

آقای سجاد گل.
سلام ومرسی وببخشید که تأخیر داشتم درعرض علیک به بزرگواری شما. یا...هو

ابراهيم سالك گفت...

غیر ممکن بود که بیانیه ی تهران به راه حلی‌ برای مشکلی‌ به بزرگی‌ مشکل بزرگانی به نام غرب و اروپا منجر شود؛ و مگر اصلا بزرگان راضی‌ می‌شدند که یک سری جوجه ی تازه سر از تخم در آورده، به اسم برزیل و ترکیه، بتوانند- بعد از گرفتن حق حساب مربوطه- مشکلی را حل کنند که اصلا ربطی‌ به آنها ندارد، و از قبلش سری توی سرها در بیاورند! و اما اسم آمریکا بزرگ تر از این حرف هاست که دلیلی‌ به حقارت حسادت بزرگواری چون هیلاری به اوباما سر ماجرای رقابتی که تمام شده، منجر به خود زنی‌ شود (و به نفع چه کسی‌؟). از طرف دیگر با محاسبه ی سود کلانی که این وسط- با همان چرتکه ی پروفسور ترک- به جیب آمریکا رفته، و دماغ سوخته ی ترکیه، به نظرم آن کسی‌ که حسودی می‌کند این وسط، همان آقای ترک است.

Dalghak.Irani گفت...

اصلاً بکل ِ مورد مثل شما با استهزاء نگاه نمی کنم وبرزیل وترکیه را بدلیل پیشرفت های از 1980 تاکنونشان را ستایش می کنم. وآن ها مأموریتی که جامعۀ جهانی تصمیم گیراصلی(امریکا واوروپا وسایر) به آنها واگذارکرده بودند انجام دادند وچون ایران با تعلل ووقت کشی فقط دردقیقۀ 90 ووقتی احساس خطرکرد حاضرشد با عجله مأموریت برزیل وترکیه را قبول کند ومنجر به بیانیۀ تهران شد- حتی اردوغان بنوعی قهرکرده بود ازرفتار ایران وابتدا حاضرنشد ونیامد مگرزمانی که داسیلوا با اوتماس گرفت وگفت که احمدی نژادجدی جدی حاضرشده توافق را امضاء کند اردوغان هم آمد وماجراهای بعد.
علت هدم احراء هم بیشتر به این خاطر بود که ایران همۀ وقت را کشته بود ودوم هم به این دلیل بود که امریکا توانسته بود اجماع جهانی برای تحریم های جدید را بدست بیاورد وهیلاری کلینتون خاضرنشد از کارت آس آماده شده اش صرفنظر کند وبا دولوی خشت اوباما وارد بازی ایران خطرناک شود. من از آدرس دادن پرفسورترک فقط می خواستم به سفتی هیلاری ونرمی اوباما فاکت بیاورم. والا بدیهی است که درامریکا کسی بخاطر حسادت برقیبی که امروز رییسش است وخودش داوطلبانه ریاستش را پذیرفته است عمل سیاسی دررابطه با منافع ملی کشورش را بازیچه نمی کند. یا...هو
واگرنیاورده بودی آن جوجه های تازه ازتخم سردرآورده وبرخی مفاهیم سبک را وسط یک معرکۀ جدی من هم مجبوربه این همه روده درازی نمی شدم ومی رفتم ببینم بازچرا "کیهان" شریعتمداری تا الان که 2 نیمه شب درتهران است منتشرنشده است. آیا به خودبرادرحسین آسیبی رسیده که گفته اند سخت مریض است یا بازهم مطالب نوشته شده بلاتکلیف است. پس بعدازاین بازهم با لحن جدی ترو محترمانه تری نام ببر از کشورهایی که باما حرکت کردند وبی ما پیشرفت کردند.

ابراهيم سالك گفت...

راستش من هنوز هم فکر نمی‌‌کنم بیانیه ی تهران به بازی گری اصلی‌ غرب برگزار شده- اگر اینطور بود لااقل مفاد آن بیانیه با پایفشاری بازی گر اصلی‌، و پایمردی بازی گر صحنه- به گونه‌ای تنظیم میشد که غرب بلافاصله زیرش نزند که: اصلا اینی که میگوئید قبول نیست و ذخیره ی اورنیم شما اینقدر کم نیست و شرایط تغییر کرد!
مثل جوجه سر از تخم بیرون آورده هم مربوط به مختصات مربوط به ترکیه و برزیل در این بحث بود، و صرفا برای تقریب به ذهن و هیچ استهزایی هم در کار نبود (خب بالاخره من هم دوست دارم دلقکی کنم، گیرم نه به هنرمندی شما).
و اما در مورد این که ترکیه با ما شروع کرد، مورخان نظری غیر این دارند و معتقدند ۷۰۰-۸۰۰ سال حکومت با دوام امپراطوری عثمانی سرمایه‌ای بود بزرگ از قانون گرایی که به صورت سننتی در فرهنگ مردم ترکیه وجود داشته و مدرنیزاسیون آتا ترک بر آن پایه بنا شد- سرمایه‌ای که رضاخان نداشت- (و در مورد پیشرفت‌های ترکیه بعد از ۱۹۸۰ هم به اعتراف روشنفکران خودشان: چراغ راهشان برای نکردن انقلاب و نرفتن راه‌های اشتباه، ما بودیم ؛ پس خیلی‌ هم بی‌ ما پیشرفت نکردند).