1- گفتم که رییس جمهوراحمدی نژاد با دانشگاه مشکل دارد چرا که دانشگاه ازصدرتاذیل یا لیبرال هستند یا مذهبی- ضمن اینکه وزن گرایش های دیگرمثل چپ وغیره را قابل توجه نمی دانم؛ اینرا هم اضافه کنم که دانشجویان ازواژۀ "لیبرال دموکرات" برای توصیف خودشان بیشترراضی هستند ولی من بنا ندارم دراینجا جز خواست اجتماعی جوانان( اصلی ترین خواسته)؛ برمحورِ مفاهیم ِپیچیده شده ازسوی روشنفکران وسیاستمداران به قامت دانشجویان، متمرکزومبلغ باشم؛ وچون دانشجویان نیز مثل خانواده هایشان فقط می خواهند زندگی شان به ایشان برگردانده شود تامثل همۀ ابناء بشر بتوانند کاروشادی وتفریح وعبادت و...بکنند؛ لذا فقط آزادی زندگی ازدست گزمه های متلون الرأی را اولویت می دانم - واحمدی نژادنه لیبرال است ونه مذهبی وهم لیبرال است وهم مذهبی؛ وهم همه چیزاست وهم هیچ چیز! چون لمپن است. لذا احمدی نژاد ویاران هنگامی می توانند برپروژۀ "ایران بمثابه لیبی" خود مطمئن ترباشند که بتوانند دانشگاه را از هردوعنصرباورمند(لیبرال ها ومذهبیون) خالی کرده وگروه دانشجویان لمپن موجود ولی ضعیف را تقویت کرده وجایگزین دوگروه قوی ِ درحال حاضر کنند.
2- این استراتژی؛ صورت بندی آن پروژۀ سه ساله ای -تا1391 خورشیدی- است که وزیرعلوم کابینۀ دهم مکلف به اجرای آن است: "کامران دانشجو"یی که نه کامران فارسی نابش ازدین ومذهب وعقبۀ مؤمن اش می آید ونه "دانشجو"یش طلبگی حوزه را به ذهن متبادرمی کند.مگرهمان "کام ران"دنش که مخالفان دین اسلام اصراربه اثبات نهادینه بودنش دردین ازابتدای ظهور- العیاذ بالله- اسلام دارند. این توضیح بیشترراهم بدهم که من ازجمله آنانی هستم که تحلیل مواضع سیاسی برمبنای مطالعۀ روانشناسی فردی واجتماعی سیاستمداران را جزوگزینه های تحلیلی"اغلب صائب" می دانم و خودم هم بکرات استفاده کرده ومی کنم.
3- با این نگاه به کامران دانشجو وهوارهایی که می زند در"وااسلاما"ی بعدازسی ودوسال ِدانشگاهها، نیازی به نشان دادن آدرس های دیگر نیست تا قلابی بودن هوارهایش را تشخیص بدهیم؛ با این همه من شمارا احاله می کنم بطرز لباس پوشیدن ، آرایش وپیرایش مووسروصورت، میمیک های صورت، ژست های کاری وحرکات دست وسر،ادبیات مورداستفاده و... ایشان نه تنها درزمان های قبل ازاین گندگی وزارت، بلکه درهمین حالا نیز! وشما همه می دانید که اسلام - حداقل اسلامی که کامران هوارهایش رامی زند-الگوی حرکتی وتظاهری ثابت شده وتعریف شده ای دارد.
4- کامران دانشجو بنمایدگی ازفکررحیم مشایی وقدرت احمدی نژاد درهم اکنون ِ زمان درحال اجرای مرحلۀ "اخته کردن" است:
به این معنای دقیق که تاکتیک مرحله ای طرح "موافق سازی دانشگاهها بادولت" اینک می خواهد با سه اقدام همزمان دانشگاه را ازنظرباورمندی اخته کند. آن سه مرحله که ازبدوورود دانشجو به ساختمان وزارت علوم شروع شده وباجدیت ادامه دارد عبارتند از:
الف- زدن گنده ترین استادهای نماد دگراندیشان ثابت رأی که خاموشی شان هم پیام رسان است. لذاست که ما می بینیم اولین دانشگاه موردهجوم تربیت مدرس است واولین استاد موردهجوم نمادتفکرلیبرالیسم نوین درایران: "فیلسوف دکتر سیدمرتضی مردیها" وشما می توانید این رشته را ادامه بدهید تابرسید به اسم های "غول"ی مثل دکترسهراب پورشریف ویا پروفسورثبوتی زنجان والبته نکتۀ کلیدی وقطعی الاجرا دراین ستیزه گری بی حرمتی وجنجال سازی رسانه ای بعدازآن است که پیام عواقب "شاشیدن بربسترسفت"(استقلال رأی نسبی) به همۀ استادان ودانشگاهیان نه تنها منتقل که شیرفهم شود.
ب-ترساندن دانشجویان اجتماعی وزندگی خواه (لیبرال) با هوارهای هرروزبلندتر اسلام متحجروبنیادگرا. این هوارها باید ادبیاتی ذووجهی داشته باشد برای نوازش فریب گوش های فراقدرت آیت الله خامنه ای وهمینطورکورکردن چشمان فراتخریب شریعتمداری کیهان. لذا حرف های دانشجو باید آکنده باشد از مفاهیم جنگ وتخریب توأمان مثل: جنگ نرم، سنگر، افسران جوان، جبهه، بولدزور، باخاک یکسان کردن، سقف دانشگاه راخراب کردن برسرشان و...وبرای ایجاد حداکثر ترس دردانشجویان. ووزیردرس خوانده دربریتانیای کبیراین یک ترس دانشجویی را خیلی خوب بلداست که چه نفرتی دارند ازاسلام سیاسی بنیادگرا دانشجویان ِاکثریت.
اومی داند که اگردانشجویان تحت فشارمجبوربه انتخاب یکی ازگزینه های "پوپولیسم" یا "فاندامنتالیسم" باشند؛ پرواضح است که- مثل حقیردلقک- احمدی نژادفارغ التحصیل علم وصنعت را برخواهند گزید ومأموریت دانشجوی وزیر بردانشجوی عزیز منطبق خواهد شد
پ- واینک نوبت رسیدن به خدمت دانشجویان مذهبی دانشگاه است که با استفاده ازرانت های متنوع حاکمیتی برای خودشان دبدبه وکبکبه ای دارند ودفتردستکی عَلم کرده اند. چارۀ این گروه ازباورمندان نیز ازبسیارپیش ترمشخص شده است: "همۀ تشکل ها وانجمن ها واتحادیه های تشکیل شده درقبل از دولت احمدی نژاد یا فاسد تشکیل شده اند ویا بمرور زمان ازطرف دستهای آلودۀ شیطان بزرگ (هاشمی رفسنجانی ودنباله هایش) از رسالت عدالت خواه ومردم دوست خود تهی شده اند؛ لذاست که تا راه اندازی تشکل های دانشجویی همسو وهمراه با ملت هیچ کدام ازتشکل های موجود رسمیت نخواهند داشت. والبته هوارهای فراترازایدئولوژی کامران دانشجو درمورد "اسلامی می کنم"هم کاملاً معلوم کرده است که منظورش این است که این اسلام موجود وتشکل های مربوطه نباشند بهترازبودنشان است. -این مورد اگرهم به عریانی نوشتۀ من تاکنون تصریح نشده است ولی اگر خاطرتان باشد قبلاً در"مثلث حرف" راجع به میهمانی افطار احمدی نژادخبرداده بودم که هیچ کدام از تشکل های شناسنامه دارمذهبی دعوت نشده بودند، ودانشجویان اتمیزه شده بودند وآنگاه اجازه شرفیابی پیداکرده بودند.-
5- نتیجۀ طرحی که بنظرمن هم خوب طراحی شده است، این خواهد شد که نیروهای بدنۀهردوجریان لیبرال ومذهبی برای تأمین امکان تحصیل ورسیدن به حداقل هدف گذاری های خود وخانواده شان، دراثرفشار تبلیغاتی پرحجم وبرخی اقدامات تشویقی و ترغیبی میدانی؛ نزدیک خواهند شد به گروه اندک دانشجویان لمپن موجود در دانشگاه ها- این گروه لمپن بیشتر دانشجویان سهمیه هاوغیرسهمیه های غیرذیحق و تقلبی هستند که جزاز راه آدم فروشی وطفیل قدرت بودن قادربورود وفارغ اتحصیلی ازدانشگاه نبودند- وجمعیت نسبتاً بزرگی ازهواداران احمدی نژاد راتشکیل خواهند داد.
6- حرف اصلی وپیام فهم من ازاوضاع نوشته شد ولی چون موضوع بسیارمهم است ترجیح می دهم که بخش سومی هم به چفت ولولای این دوقسمت بپردازد. انشاءالله. تابعد.یا...هو
.....................................................................
3- با این نگاه به کامران دانشجو وهوارهایی که می زند در"وااسلاما"ی بعدازسی ودوسال ِدانشگاهها، نیازی به نشان دادن آدرس های دیگر نیست تا قلابی بودن هوارهایش را تشخیص بدهیم؛ با این همه من شمارا احاله می کنم بطرز لباس پوشیدن ، آرایش وپیرایش مووسروصورت، میمیک های صورت، ژست های کاری وحرکات دست وسر،ادبیات مورداستفاده و... ایشان نه تنها درزمان های قبل ازاین گندگی وزارت، بلکه درهمین حالا نیز! وشما همه می دانید که اسلام - حداقل اسلامی که کامران هوارهایش رامی زند-الگوی حرکتی وتظاهری ثابت شده وتعریف شده ای دارد.
4- کامران دانشجو بنمایدگی ازفکررحیم مشایی وقدرت احمدی نژاد درهم اکنون ِ زمان درحال اجرای مرحلۀ "اخته کردن" است:
به این معنای دقیق که تاکتیک مرحله ای طرح "موافق سازی دانشگاهها بادولت" اینک می خواهد با سه اقدام همزمان دانشگاه را ازنظرباورمندی اخته کند. آن سه مرحله که ازبدوورود دانشجو به ساختمان وزارت علوم شروع شده وباجدیت ادامه دارد عبارتند از:
الف- زدن گنده ترین استادهای نماد دگراندیشان ثابت رأی که خاموشی شان هم پیام رسان است. لذاست که ما می بینیم اولین دانشگاه موردهجوم تربیت مدرس است واولین استاد موردهجوم نمادتفکرلیبرالیسم نوین درایران: "فیلسوف دکتر سیدمرتضی مردیها" وشما می توانید این رشته را ادامه بدهید تابرسید به اسم های "غول"ی مثل دکترسهراب پورشریف ویا پروفسورثبوتی زنجان والبته نکتۀ کلیدی وقطعی الاجرا دراین ستیزه گری بی حرمتی وجنجال سازی رسانه ای بعدازآن است که پیام عواقب "شاشیدن بربسترسفت"(استقلال رأی نسبی) به همۀ استادان ودانشگاهیان نه تنها منتقل که شیرفهم شود.
ب-ترساندن دانشجویان اجتماعی وزندگی خواه (لیبرال) با هوارهای هرروزبلندتر اسلام متحجروبنیادگرا. این هوارها باید ادبیاتی ذووجهی داشته باشد برای نوازش فریب گوش های فراقدرت آیت الله خامنه ای وهمینطورکورکردن چشمان فراتخریب شریعتمداری کیهان. لذا حرف های دانشجو باید آکنده باشد از مفاهیم جنگ وتخریب توأمان مثل: جنگ نرم، سنگر، افسران جوان، جبهه، بولدزور، باخاک یکسان کردن، سقف دانشگاه راخراب کردن برسرشان و...وبرای ایجاد حداکثر ترس دردانشجویان. ووزیردرس خوانده دربریتانیای کبیراین یک ترس دانشجویی را خیلی خوب بلداست که چه نفرتی دارند ازاسلام سیاسی بنیادگرا دانشجویان ِاکثریت.
اومی داند که اگردانشجویان تحت فشارمجبوربه انتخاب یکی ازگزینه های "پوپولیسم" یا "فاندامنتالیسم" باشند؛ پرواضح است که- مثل حقیردلقک- احمدی نژادفارغ التحصیل علم وصنعت را برخواهند گزید ومأموریت دانشجوی وزیر بردانشجوی عزیز منطبق خواهد شد
پ- واینک نوبت رسیدن به خدمت دانشجویان مذهبی دانشگاه است که با استفاده ازرانت های متنوع حاکمیتی برای خودشان دبدبه وکبکبه ای دارند ودفتردستکی عَلم کرده اند. چارۀ این گروه ازباورمندان نیز ازبسیارپیش ترمشخص شده است: "همۀ تشکل ها وانجمن ها واتحادیه های تشکیل شده درقبل از دولت احمدی نژاد یا فاسد تشکیل شده اند ویا بمرور زمان ازطرف دستهای آلودۀ شیطان بزرگ (هاشمی رفسنجانی ودنباله هایش) از رسالت عدالت خواه ومردم دوست خود تهی شده اند؛ لذاست که تا راه اندازی تشکل های دانشجویی همسو وهمراه با ملت هیچ کدام ازتشکل های موجود رسمیت نخواهند داشت. والبته هوارهای فراترازایدئولوژی کامران دانشجو درمورد "اسلامی می کنم"هم کاملاً معلوم کرده است که منظورش این است که این اسلام موجود وتشکل های مربوطه نباشند بهترازبودنشان است. -این مورد اگرهم به عریانی نوشتۀ من تاکنون تصریح نشده است ولی اگر خاطرتان باشد قبلاً در"مثلث حرف" راجع به میهمانی افطار احمدی نژادخبرداده بودم که هیچ کدام از تشکل های شناسنامه دارمذهبی دعوت نشده بودند، ودانشجویان اتمیزه شده بودند وآنگاه اجازه شرفیابی پیداکرده بودند.-
5- نتیجۀ طرحی که بنظرمن هم خوب طراحی شده است، این خواهد شد که نیروهای بدنۀهردوجریان لیبرال ومذهبی برای تأمین امکان تحصیل ورسیدن به حداقل هدف گذاری های خود وخانواده شان، دراثرفشار تبلیغاتی پرحجم وبرخی اقدامات تشویقی و ترغیبی میدانی؛ نزدیک خواهند شد به گروه اندک دانشجویان لمپن موجود در دانشگاه ها- این گروه لمپن بیشتر دانشجویان سهمیه هاوغیرسهمیه های غیرذیحق و تقلبی هستند که جزاز راه آدم فروشی وطفیل قدرت بودن قادربورود وفارغ اتحصیلی ازدانشگاه نبودند- وجمعیت نسبتاً بزرگی ازهواداران احمدی نژاد راتشکیل خواهند داد.
6- حرف اصلی وپیام فهم من ازاوضاع نوشته شد ولی چون موضوع بسیارمهم است ترجیح می دهم که بخش سومی هم به چفت ولولای این دوقسمت بپردازد. انشاءالله. تابعد.یا...هو
.....................................................................
پی نویس اول ساعت11 صبح روزجمعه درتهران:
درست است منتظر بازخورد(فیدبک) بیشتروبهتری(بیشتری) هستم از دانشجویان واستادان برای مشارکت دربازکاوی خطر. خواهش می کنم!
۱۰ نظر:
آقا دلقک ضمن تحسین این تحلیل. اما خیلی بعید میدونم جواب بده. یک دلیل این که تا اینجای تاریخ و در هیچ کشوری از دنیا، اگر هم پوپولیسم موفق بوده، در دانشگاهها نبوده. دوم این که پوپولیسم احمدی نژادی تا الان هم که در ایران جواب گرفته با شعارهای عدالت محوری و دزدگیری بوده (پوپولیسم ترغیب). اما اینی که شما میگوئید یک جور پوپولیسم تهدید است که بعید میدونم دانشجوی کله شق ایرانی زیر بارش بره (نمونه اش هم واکنشهای تند دانشجویان بوده به زدن کله گندههای دانشگاه ها).
مگر این که دانشجو به وضوح جنگی را رصد کند بین خامنهای و احمدی نژاد، و از آنجا که در آن صورت خامنهای هم چلاق نخواهد ماند، لذا چه شود! :)
باز هم فکر میکنم...
خیلی ممنون آقای سالک. راجع به نظرتان نظر نفی یا اثبات ندارم ولی راجع به "بازهم فکرمی کنم" آخرپیامتان خیلی همراه وموافقم. همه باید بیشتر فکرکنیم. البته بعدازلذت بردن اززندگی وشادی! ونهایت اینکه نیک آهنگ کوثر مطلبی راجع به کامنت گذاشتن نوشته وبخشی ازتوصیه های "Guardian" انگلیس راهم شاهدمثال آورده. گفتم بدردآن بحث کامنت قبلی می خورد این جمله اش:
"از سوی دیگر، از کامنتگذاران خواسته میشود که با لحنی مناسب پیام بگذارند چون ممکن است طنز آمیز کردن بیش از حد کامنت، پیام مخاطب را دچار خدشه کند." پایان نقل قول.
مرسی. یا...هو
نیک آهنگ فقط با یک مثال از اون جور کامنت اون قانون کلی رو استخراج کرده. بعد از این هم اون قانون اگر به کار بیاد در مورد همون یک دونه کامنت گذار خواهد بود.
اگه بهم اجازه بدید منم وسط بحث شما یه نظر می دم.به نظر منم آقای سالک فقط با صمیمیت ونشاطی که ازدیدن یک کار خلاقانه دچارش میشیم،زیرکی شما در انتخاب این نام رو تحسین می کردن.این برداشت من بود البته.
باور کنید اون ترس واحترام و ....همچنان پابرجاست.
آره خب. می دونم که لطف زیاد آقای سالک است که برقلم مبارک شان جاری است درمورد من. ولی خب ابراز لطف هم اندرونی - بیرونی دارد. وسط میدان گاو بازی اگه دیدی لاشۀ یک دلقک افتاده باید طوری واکنش نشان بدهی که تماشچیان فکرنکنند له شدن دلقک هم جزیی ازبازی است. این جا بازی همان جدیست؛ بجدیت بازی درمیدان گاوبازی.
کیمیا مرسی که مثل آن مادرنگرانی که روزی گفتی برای احضار "نوریزاددردانه" دوباره به زندان؛ دلواپسی برای بوی خون می دهد ما. ولی قول می دهیم که من وسالک گوشت تن هم را هم بجویم استخوان های یکدیگررا سالم تحویل خدا بدهیم برای بازسازس مان درروز قیامت جسمانی. مشکل من است کمی حساسم از زمانی که 7 سالم شد وبه حرف هیچ کس گوش نکردم تا امروز! بازهم مرسی که هستی ومیانجی گری می کنی. یا...هو
وسلام
آقا دلقک من البته شرمنده هستم از کامنت پایانی ام در میدان گاو بازی، و معذرت میخواهم. به قول خانوم کیمیا بگذارید به حساب هیجان زدگی و خامی ناشی از جوانی و بی تجربگی و ندیددن این که اصلا میدان، میدان گاوبازی بود.
ولی شما اصولا"بی انصافید.هیچ احساسات و میانجی گری در کار نبود.من 100%برداشت و حتی "احساس" خودمو نسبت به کامنتهای آقای ابراهیم سالک گفته بودم.اما مطمئنم احساساتی برخورد نکرده بودم.
آقای نوری زادم اصلا"بحثش فرق می کردو انکار نمیکنم احساس مادرانه ای نسبت به آقای نوری زاد دارم.اما مادر بودن دلیل منطقی نبودن نیست.
(شما چه قدر شبیه بابای منید)
(شما چه قدر شبیه بابای منید)
این قسمت خیلی درست است. ولی ما جفتمان شمارادوست داریم. واگربدلیل اختلاف زمانی وزبانی مفاهمه مان سخت می شود باید بیشترتلاش کنیم ونه اینکه رو ترش کنیم بهمدیگر. مفصل تر هم برایت خواهم نوشت. ممکن است قبل ازشب. گفتم که سربزنگاه بگویم که دعوات نکردم. توخوب متوجه نشدی. تازبانم را یادبگیری کارمی برد. یا...هو
کیمیا. باتوهستم دختر.
معذرت می خواهم کیمیا که خیلی منتظراگرشدی. راستش دیشب برنامه پیش آمد ونتوانستم قول نوشتن خطاب به شمارا عملی کنم. صیح هم که دیگرنمی دانستم ازدست این اراذل مزاحم کروبی بکدام سوهواربکشم که مجبورشدم حداقل کارممکن الصدور! ازخودم را که نوشتن مطلبی کوتاه بود را انجام بدهم. ولی قول می دهم بنویسم. اگربازهم الان ننویسی مثل پدرت بدقولم.یا...هو[شوخی کردم بابا توهم چقدربی اعتمادبنفسی بچه!]
هیچ چیز امروز نمی تونست به اندازه نوشته ای که "با احترام به کروبی"صادر کرده بودید من یکیو خوشحال کنه:(حتی با اونهمه الف-نون)،قدر شناسی از مردی که یک تنه....
ارسال یک نظر