The Engineer's Love |
«حشرات میگزند، نه از روی شرارت، بلکه تنها از آن رو که میخواهند زندگی کنند: خردهگیران ما نیز چنیناند؛ آنان نه خواهان درد ما که خواستار خون مایند!» فردریش نیچه – بشری بس بسیار بشری
زهرا رهنورد به پرسشهایی پاسخ داد که گاها به عنوان ابهام در لزوم حمایت از موسوی مطرح میشد. او کشتار ۶۷ را جنایت خواند و تقبیح کرد و گفت لکه سیاهی است که با آب زمزم و کوثر هم نتوان شست و سفید کرد. او خواست که همه یک خانواده باشیم و ضمن اینها تلویحا متوهمین ذهن گرا را به واقع بینی فرا خواند. خواست که شاید در پستوی ذهن رویا بینشان به واقعیات جاری ایران سری بزنند و شرایطش را متصور شوند. بدین ارجاع همراهی ایشان با خیل عظیم سبزها را وعده داد.
جملۀ اول با اینکه آدرس دارد ولی آدرس دقیقترش اینست که من آنرا ازلید نوشته ای بقلم سوسن سیروسی نام از سایت خودنویس بنام "خرده گیران پیگیر" نقل کرده ام. همانطورکه پاراگراف زیرش هم مهمترین بندنوشتۀ "سوسن سیروسی" است. همۀ بهانۀ حرف نوشتۀ ایشان هم این مدعاست که تا دیروز که مهندس موسوی وزهرا رهنورد جوابتان را- بوِژه درمورد کشتار67- نمی دادند خرده می گرفتید و حالا هم که زهرا رهنورد آمده وپاسخ داده بازهم خرده گیران پیگیر هستید وبعد هم مثل همه وهمیشۀ این یک سال واندی صفحۀ خط افتاده اش افتاده روی دور که بلی دموکراسی چنان است ورهبری جمعی چنین است وموسوی رهبرنیست وهیچ کس رهرونیست وما بیشماریم وجنبش نفس رژیم را بریده وقس علیهذا- البته من بتفسیر نوشتۀ ایشان قرینه سازی هم کردم درشمردن بالیدن های بی سروته جنبش سبزی های بی جنبش.
تصمیم دارم عنقریب مطلب انتقادی تندی بنویسم راجع به اپوزیسیون قانونی! اپوزیسیون غیرقانونی! پوزیسیون قانونی! و پوزیسیون غیرقانونی! - چهارترکیب مفهومی سیاسی غایب درفرهنگ سیاسی جهانی وحاضردرصحنۀ سیاسی ایرانی!- دیدم بدنیست برای دستگرمی همین کامنت نوشته ام درذیل مطلب سوسن سیروسی را با این مقدمۀ مهمترازمتن پست کنم برای دیدن شما. کامنت نوشته ام ازجنبۀ شکلی (نثروادب) به اندازۀ کافی متمدن، اخلاقی وفروتنانه نیست و بیشتر جنبه های نیش داردلقکانه دارد. وقبلاً اطلاع می دهم که همین است وپوزش هم نمی خواهم. گاهی دوست دارم دیگران را مثل بچه ها نصیحت کنم. کاریش هم نمی شود کرد. درضمن کمی نمک فلفل اضافی هم به کامنتم سرسفرۀ وبلاگم زده ام. نوش جان!:
من که خودم یکی از غلط اندازنویسان- حالا دیگرحرفه ای هم- هستم؛ ازنوشتۀ غلط اندازشما چیزی دستگیرم نشد. ولی حس می کنم که شما به کشوربعدازجنبش و پیروزی جنبش تعلق داری، ومی خواهی بگویی که دریک جامعۀ مدرن دموکراتیک با حق آزادی های اجتماعی وسیاسی، همه باید به عقاید همدیگراحترام بگذارند وتکثر عقیده را پاس بدارند. خب کمی جوان هستی وزودبه دنیا آمده ای وهنوزنوبت بازیت نرسیده وارد بازی شده ای تقصیر هم ازمربی ات نیک آهنگ است که خفن! به جوانگرایی اعتقاد دارد ومی گوید اگرهزاربارهم شکست بخوریم بهتراست که برای روزقیامت یک تیم روپا وازپایه استقص دار درست کنیم. ودرست هم می گوید ما قرن هاست که داریم تیم های پایه را پایه ریزی می کنیم. این دفعه نوبت پایه ریزی دموکراسی است با مهندس موسوی که محمدرضا خاتمی توی مسجد تبریز قبل از انتخاب 88 وبرای تبلیغ مهندس موسوی ودرحضورخودش روبه علاقه مندان مشکوک وترکش (تازگی می گویند عضنفر) مثل حقیر گفت: "من قسم می خورم که مهندس موسوی اصلاح طلب است."
عزیز من مگر ما می خواهیم برویم با آیت الله یا محمود یه قل دوقل بازی کنیم که همه باهم یکی سرش توی کون دیگری- حالا برعکس- راه بیفتیم توی پهنای باند به این پهنی و با دموکراسی به دموکراسی برسیم. یک دوردیگر ازنو بخوان "با دموکراسی به دموکراسی رسیدن." واین نقض غرض است. هرنوع جنبش تغییر خواهی رهبر وسازماندهی ودیسیپلین واستراتژی وتاکتیک می خواهد حداقل. ومهندس موسوی یا هست ویا نیست. اگرهست باید مسئولیت بپذیرد وروشن وشفاف بگوید کدام تغییر را با چه ابزاروروشی می خواهد. واول ازهمه هم یک قدرت نمایی بکند و گوشه ای ازابزارش را که مهمترین بخش قضیه است راهم نشان بدهد تا حرفش دررو داشته باشد. مثلاً دویست نفر ازنیروهای گوش بفرمانش(مردم بدون اسم ورسم وربط وضبط سیاسی) را درداخل یا خارج به یک عمل نمادین- مثل رفتن به پیک نیک در شرایط کمی غیرمتعارف(سروته) فرمان بدهد.- منظورم اینست که نوع عمل مهم نیست نفس عمل مهم است. باید مشخص شود که مثل حرف وعمل اپوزیسیون غیرقانونی! نباشد که اعمال عادی زندگی مردم مثل راه رفتن، لباس پوشیدن سرکاررفتن، سرکارنرفتن وخلاصه هرفعل وترک فعل مردم کوچه وبازار را نشان بدهد وبگوید "مُوگفته بودُم".
تا گمراهان هم بعداز اطمینان، اعتمادکنند ودیگر درجامعۀ جنبش دموکراتیک سبز؛ دوباره بخوان "جامعۀ جنبش دموکراتیک سبز" شما خرده گیر پیگیرنباشند وبروند سراغ بنکداری وعمده گیرگاهگیر!بشوند. یا...هو
پی نویس مهمترازمتن:
البته اگر مهندس موسی رهبری حرکت ازحرکت افتاده را هم بپذیرد وبه خانم رهنورد هم بگوید یا برود ظرف هارا بشوید* یا حداقل خیلی جلوترازایشان شلتاق نکند؛ رهبری ایشان وهدف ایشان هرچقدرکوچک وساده هم باشد را می پذیرم. ونه بعنوان "بیا یید باهم بحث کنیم" مجازی بلکه بعنوان یک سرباز مطیع وگوش بفرمان میدانی در خدمتش خواهم بود و درآن صورت حاضرم شخصاً شکم نیک آهنگ کوثریا هر کس دیگری را که نه تنها ازوقایع 67 بپرسد؛ بلکه حتی اشاره ای بگذشتۀ منفی موسوی بکند درجا سفره کنم وبیندازم درمحضر شما که مثل نیچه خون خواهی تان تسکین بیابد.
..............................................
* فمینیست ها ناراحت نشوند.
همانطور که با ظاهر دلقکی نمی شود هرروز رفت سرکلاس وریاضیات محض تدریس کرد.
ویا آن داستان غلط است که پادشاه لخت آمده بود توی خیابان. پادشاهان همیشه لباس های فاخرزمانه شان را می پوشیده اند.
ویا کسی اقدام دوقلو برای هم سنت شکنی وهم توهّم پذیرفته شدن بلافاصلۀ آن ازسوی جامعۀ سنتی ونگفتن "اِاِاِاِ...!" وریشخندیدن! را باید فراموش کند.
۴ نظر:
1- لایک به اون جمله ی اول که از نیچه هست، و لایک به ارتباط معنایی ش با مطلب و کلن لایک و اینا.
2- ببخشید پوزیسیون غیرقانونی؟؟؟ یعنی چجوری اون وخ؟
سلام هلن مرسی. من هم نمی دونم چه جوری اون وخ.
سلام استاد بزرگ!
فکر می کنم مشکلتان از کج فهمی باشد!
ناراحت نشو
اما شاید لازم است قبل از نق زدن و گیر دادن کمی به سوادت شک کنی!
شاید مشکلت از اینجا باشد:
جنبش سبز یک نظام حکومتی نیست!
http://www.khodnevis.org/persian/permalink/9322.html
بخوان لطفا کمی!
لا اقل این مختصر را بخوان
ممنون
سوسن سیروسی
ابتدا بگویم که توقع توهین را از شما نداشتم
دوم اینکه جنبش یک واکنش به دشمن است و نه یک سیستم مدیریت کشوری
شما در تطابق این دو اشتباه می کنید
فکر می کنم کلا اشتباه شما و یا همفکرانتان ناشی از همین یکسان پنداری جنبش با یک سیستم مدیریت کشوری می باشد
توقعی که از یک دولت دارید را نباید از یک جنبش داشته باشید
این ابتدایی ترین ویژگی جنبش است که شما هنوز از شناخت آن باز مانده اید!
.......................................
سلام
این کامنت خودشما درزیرنوشتۀ قبلی تان ودرپاسخ بی ربط به یکی از کامنت گذارانت بوده است. این مفهوم که همین جوری تصادفی توی مغزت شکل گرفته مثل مرحوم ارشمیدس لخت ازحمام پریده ای بیرون که :یافتم یافتم. بعد هم همان مفهوم را درکامنت طولانی تری درهمان پست شرح داده ای وچون هیجان خودچاره یابی ات تشفی پیدا نکرده آن مهملات را دراین نوشته هم تکرار کرده ای ومجدداً فرستاده ای برای خودنویس که نیک آهنگ هم دیگر ازدستت عاصی شده ونوشته ات را نه درزیر سبیل خودنویس (منتخب سردبیر) که زیرسبیلی درکرده معلوم نباشد وپیغام بفرستد برایت که پدرجان متوهم نشو. این یک مشت کلمه وجملۀ گسیخته که ارزش چاپ کردن برای عام را ندارد. البته نیکان ... ... خودش این جوری خواسته وهرچه تلاش می کند خط تولید را عوض کند کسی اعتمادنمی کند.
واما فرزندم من خودم همانطورکه گفتم که سردستۀ "نویسندگان بی سواد وبی صلاحیت وهمه چیزدان" هستم. شما که دیگر نمی توانی کلاغ مرده ات را بعنوان طوطی سخنگو بمن قالب کنی. این توهماتی هم که بنظرخودت آخراستدلال است وماهم می آییم برایت کامنت می گذاریم وباقی ماندن درتوهمت را باعث می شویم از سطح نازل خودنویس است که نویسنده ای مثل شما وخوانندگانی مثل ما دارد.
درزیر نوشتۀ قبلی ات که فرهیخته آدمی دلسوزی کرده وکامنت مفصلی نوشته برایت که اول شما بگویید کدام جنبش تا بشما بگویم... وشما عوض رفتن دنبال یادگرفتن ازصدها نکته ای که ما درکامنت هایمان بشما آموزش دادیم بازهم رفته ای سراغ مغز محدود ومعلومات معدود خودت ونشسته ای اتهام زدن که دوستان! نمی فهمند وفرق چنبش مدنی ورژیم مستقر را نمی دانند. وقتی چیزی را درهیجان می نویسی ابتدا صبر کن یک وقتی ازش بگذرد. آنگاه یکبار ازرویش بخوان. اگر پاره نکردی ودورنریختی اجازه بده توی مغزت مجدداً رسوب کند ویکی دوبار دیگر بخوان ونهایتاً اگر به این نتیجه رسیدی که ارزش دیده شدن توسط بغل دستیت را هم دارد توی وبلاگی که یا تأسیس کرده ای ویا ایجاد می کنی منتشر کن وبعد هم تلفن رابرداربه دوست وآشناهات خبربده ازسویی وبروبه بلاگ های دیگران التماس لینک بکن ازجانب دیگر واین شروع مناسب تری است ار دکان "حودتحلیل گرپنداری" نیکان که معلوم نیست می خواهد چه تعداداستعداد متوسط را با توهم (من آنم که رستم بود پهلوان) بسوزاند. من دلم برای شما ها می سوزد که جوانید وجویای نام ولی این راه غلطی است که گمان کنی سیاه مشق هایی که خودت هم ازشرحش برای خودت عاجزی مقاله وتحلیل وتفسیر تلقی شود. پس اگر بازهم تشفی خاطر نشد پاسخ آن کامنت قبلی "رامین" رابده وبگو شما فکرمی کنی جنبش سبز چه است. این اصرار مع الفارق تو درمتهم کردن من به نفهمی از جنبش. بیادم می آورد همین دست آویزهای سی ساله را ازجانب رژیم انقلابی. که همیشه وقتی خواسته ایم خودش را تعریف کند گفته است : هرچیز اسلامی یعنی اینکه نه سوسیالیستی باشد ونه کاپیتالیستی. حالا توهم عوض اینکه بگویی جنبش چیست وچه خصوصیات وویژگی ها وکارکردها وکاربردهایی دارد وباید داشته باشد خیال خودت را راحت می کنی که ای: خوانندگان نفهم. جنبش همان رژیم مستقرنیست. حودت خنده ات نمی گیرد ازاینکه توانستی مرا به این طول ودراز وسن ونقاب بنشانی پای مسخره ترین حرفی که تاحالا صادرشده: جنبش رژیم شمستقرنیست!
من هم مثل خودت بدون ویراستاری وخواندن مجدد این کامنت را پست می کنم وبرای بخش های بی ادبش عذرخواهی می کنم. یا...هو
ارسال یک نظر