 |
Farms near Auvers |
1- خب توافق مان یادتان نرود: "رژیم های سیاسی انقلابی را یا کودتا از بین می برد یا جنگ خارجی و یا فروپاشی از درون". و شورش و انقلاب مردمی چارۀ کار نیست. نه اینکه مردم کاره ای نباشند که هستند بویژه در فروپاشاندن رژیم از درون که جای شرح مستوفایش اینجا نیست و باید با الگوی "سیاست یک و سیاست دو" توضیح داده شود. همینقدر بدانیم که کودتا در ایران ممکن نشده و نیست؛ جنگ خارجی را هم ما نمی خواهیم و لذا بهترین الگوی اصلاحی "فروپاشی از درون" است که پیشرفت حیرت انگیزی کرده ایم در یکسال گذشته. حالا دیگر واقعاً "سگ صاحبش را نمی شناسد" دقیق ترین توضیحی است که حال و روز این روزهای هم مبارک و هم سختِ هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی را می تواند شرح بدهد. همه زده اند به تیپ هم و هر روز که می گذرد اوضاع بهتر می شود و اختلافات عمیق تر، دشنام ها شدیدتر، استیصال ها بیشتر و ... و در همان حال البته راه حل ها محال تر جلوه می کنند.
2- از ورژن های متعددی که الان روی صحنه است چه دعوای دولت و مجلس و چه هتک حرمت روحانیان سیاسی نسبت بهم و چه ورود هاشمی شاهرودی به سیبل جدید شریعتمداری و چه تیتر یک کیهان روزگذشته با عنوان "بگومگوی سران قوا... کُشتی در پیچ تاریخی؟!" یا طنز سیاه "فواید بگو مگو" حسین قدیانی در کیهان امروز و ده ها مورد ریز و درشت دیگر؛ من درخواست آخوند سعیدی نمایندۀ خامنه ای در سپاه پاسداران از احمدی نژاد را پررنگ دیدم (اینجا)در خطاب به احمدی نژاد که گفته در یکسال باقی مانده حریم را رعایت کند و وارد مجادله و منازعه با مجلس نشود. او البته به مجلس هم توصیه ای کمرنگ کرده در راه آمدن با دولت. اما بنظرم در مورد مجلس این برای رعایت کلیشۀ "دعوت بوحدت" خامنه ای است و نه بیشتر.این تهدید تازۀ احمدی نژاد یکی از پررنگ ترین و آخرین تهدیدهای باقی مانده در چنته است که حالا سعیدی مأمور شده آنرا فعلاً ملایم و در حد توصیۀ دلسوزانه و امر بمعروف - لابد - مطرح کند تا با رصد کردن بازخورد آن در رفتارهای بعدی متخاصمین (دولت و مجلس و قضا) با حدت بیشتر و کمتری - بسته به اثر گذاری یا نه - پی بگیرند.
3- ضعف خامنه ای در کنترل منازعات هر روز رو به تزاید در بین سطوح مختلف حاکمیت، نارضایتی سپاهیان چه در بین فرماندهان و چه بدنه از اوضاع رو بوخامت جاری کشور، کور شدن همۀ چشم اندازهای مصالحه و وحدت در بین خود الیگارشی از سویی و اختلافات شدید آنان با احمدی نژاد از جانب دوم و نهایتاً التهاب روز افزون در سیاست داخلی و خارجی و سخت گیری های غرب؛ باعث این بوده است که به آخوند سعیدی مأموریت بدهند تا آخرین تیر ترکش تهدید مسلح سپاه را بشکلی نرم و توصیه ای وارد منازعات داخلی بکنند و منتظر بازخورد اولیۀ آن بمانند؛ تا در صورت عدم نتیجه بخشی، سپاه پاسداران وارد فاز تهدید مستقیم تر شده و پز "هر کس حرف گوش نکند سروکارش بامن است" بشود. تا بلکه مؤثر واقع و این بساط خودکشی دسته جمعی رژیم برچیده شود. البته که این تمهید جدید نیز مطلقاً مؤثر نخواهد بود. زیرا:
الف- سپاه یک نیروی منسجم و یکپارچۀ نظامی نیست و خودش در داخل خودش تکه پاره و چند جناحی است. و هر تکه از قدرت چهل تکۀ جمهوری اسلامی هوادارانی دارد در داخل سپاهیان. لذا نقش چاقوی داخلی را نمی تواند علیه هیچ بخشی از هیئت حاکمه ایفا کند. تنها ارتش های غیر ایدئولوژیک و منضبط و منسجم هستند که می توانند در مواقع بحرانی در نقش چاقوی دست حاکم عمل کنند. که خوشبختانه ارتش ایران نه جزو بازی است و نه استعداد و میل و توان چنین نقشی را دارد در حالت تحقیر فعلی.
ب- حداقل از طرف یکی از طرفین دعوا که احمدی نژاد باشد خیال مان راحت است که با هر تهدیدی هم تن به کوتاه آمدن و صلح و سازش نخواهد داد زیرا که او اولاً بدون جنجال مرده است؛ ثانیاً شخصیت و روانشناسی فردی اش کمترین کوتاه آمدنی را تاب نمی آورد؛ و ثالثاً او دیگر آیندۀ سیاسی اش را باخته است و هیچ چیز برای از دست دادن ندارد. و نهایت اینکه او فقط اهل "همه یا هیچ" است و کسی نیست که چانه بزند و بده بستان بکند.
پ- در طرف سوم اما مخالفان اصولگرای احمدی نژاد هستند. درست است که اینان اهل معامله و سازش و صلح و ثبات در داخل هیئت حاکمه هستند تا مثل همۀ عمر جمهوری اسلامی متنعم باشند و در قدرت؛ و روزگار گاهی به نعل و گاهی به میخ خود را پی بگیرند. اما آنان نیز دیگر قادر به چنین معامله ای نیستند. یکی بخاطر اینکه احمدی نژاد اهل معامله نیست و فقط تسلیم شدن آن ها را می خواهد. و مهمتر اینکه جامعۀ ایران دیگر جامعۀ قبل از خرداد 88 نیست و مطالباتی دارد که جناح راست فهمیده که باید به بسیاری از آنان پاسخ بدهد اگر می خواهد در صحنه باقی بماند. و این پاسخگویی با تسلیم به سیاست های بدون برنامه و نقشۀ راه احمدی نژاد مقدور نیست. بعبارت دیگر نه مردم حاضر خواهند شد به اصولگرایان سنتی با آن بافت و تفکر انحصارطلبانۀ چه همراه و چه قبل از احمدی نژاد تن بدهند؛ و مهمتر اینکه خود اصولگرایان هم فهمیده اند که حکومت تحت هدایت ایدئولوژی خامنه ای کارآمد نیست و توان کارآمد شدن هم ندارد و لاجرم اگر می خواهند در قدرت بمانند باید تن به اصلاحاتی بدهند که نیازهای جامعه پاسخ بگیرد. حتی اگر لازم باشد رودر روی خامنه ای قرار بگیرند.
4- نتیجه اینکه منازعه بین حاکمیت بازهم تشدید خواهد شد؛ و جز به گشایشی اساسی و رو به صلاح و فلاح و عقلانیت نسبی در سطوح تصمیم گیر و تصمیم ساز حکومت آرام نخواهد گرفت. اگر در بغداد سازش طوری پیش برود که بوی رابطۀ نزدیک با غرب نتیجه اش باشد این زایمان از انقلاب بحکومت سریعتر انجام خواهد شد و اگر منازعۀ خارجی کماکان در صحنه بماند جنگ با غرب همۀ مناسبات را بهم خواهد زد و اگر نه آن بشود و نه این - بسیار بعید می دانم که غرب بازی بخورد از خامنه ای در سیاست خارجی و یا جناح هاشمی بازهم صبر کند بپای جنگ خامنه ای - بازهم جامعه تغییرات را تحمیل خواهد کرد کمی آهسته تر و با زحمت بیشتر! بازگشت بمناسبات سی ساله و سرگردانی و بلاتکلیفی محال قطعی است. پیروزی بزودی با مردم زندگی خواه است. قطعاً! یا...هو
۶ نظر:
به وضوح صحنه گردانی خامنه ای را احساس می کنم. خامنه ای کسی است که برای حفظ تقدسش هیچ وقت مستقیم وارد نمی شود و خودش را بیطرف و به قول شمانقش کنترل کننده منازعات جا زده است اما شواهد نشان می دهد پشت همه اتفاقات خودش هست حتی پشت اختلاف مجلس با دولت هم به نظر من مجلس به دستور خامنه ای از یکسال پیش تا امروز اینطور به پر و پای دولت می پیچد. روند حمایت و سپس تلاش برای له کردن افراد توسط خامنه ای قطعا در کتاب های تاریخ آیندگان این سرزمین به عنوان نمونه ای از دیکتاتوری مدرن ثبت خواهد شد. فقط کافیست سازمان ها نهادها و اشخاص زیر نظر رهبر را یک بار از نظر بگذرانید تا متوجه شوید عمق این امپراتوری تا کجاهاست.
سلام
شما آقا یا خانم خطرناکی هستید به این دلیل که هم خودتان فلجید و هم راه روندگان و متحرکان را فلج می کنید با این غول نمایی قدرت جادویی و ماوراءالطبیعه از خامنه ای. بقول ابطحی که نقل به مضمون گفته بود که اگر این کارهای لایه لایه و پیچیده و دقیق طراحی شده ای که بما روحانیان نسبت می دهند درست بود و ما واقعاً تا این حد مدیر و مارمولک بودیم خب عوض این همه کارهای سخت یک فکری می کردیم و کشور را درست اداره می کردیم که ناچار نشویم توطئه هایی چنین چند لایه را اجرا کنیم برای حفظ قدرت مان. البته که من بارها از خطرناک بودن خامنه ای بدلیل افکار توطئه محور و امنیتی پلیدی که دارد یاد کرده ام ولی نه به این شوری که شما نشان داده اید و معتقدید که در آن جملۀ تئوری توطئۀ ایرانی که می گوید "در ایران برگی از درختی نمی افتد مگر اینکه اراده ای انگلیسی پشتش باشد" انگلیس را حذف و خامنه ای را جایگزین کرده ای. کدام حاکم احمقی چنین سناریویی طراحی می کند که همۀ نیروهای زیر دستش را بقصد کشت بجان هم می اندازد که حتی خودش هم مجبور شود خفه خون بگیرد و از ایراد خطبه های شقشقیۀ معروف "دژمن دژمن و فتنه فتنه" اش عقب نشینی کند و برود گوشه ای صم بکم. نه عزیز من این دعوای قدرت یک دعوای لاجرم و واقعی است که ناکارآمدی سیستم تحمیل کرده و سر باز ایستادن هم نخواهد داشت زیرا جمهوری اسلامی خامنه ای یک حکومت تاریخ مصرف گذشته است. یا...هو
دلقک مهربان با درود و پوزش از این که این مطلب رو بدون ارتباط مستقیم اینجا قرار میدم.امروز طی گشت زنی اینترنتی به خبری برخوردم که شوک شدم، با توجه به موضوع، کسی رو متخصص‌تر از شما برای بررسی موضوع ندیدم.تیتر و لینک خبر رو براتون میزارم.
در ضمن خبر علنی نشده استعفای آقای غضنفری(وزیر صنایع) هم به دستم رسید که درنوع خودش جالب هست.(البته هنوز منتظر تایید خبر هستم.)
تیترخبر:
"افشای تجاوز نظامی قطر به جزیره بوموسی پس از هشت سال توسط پیروز مجتهدزاده"
لینک خبر(منبع):
http://bamdadkhabar.com/archives/3003
تقریبا مطمئن بودم که شما حاضر نمیشوید به نقش واقعی خامنه ای اعتراف کنید. پروژه ضعیف و در حال موت بودن و نفوذ نداشتن خامنه ای حربه ای قدیمی است به طوری که چندین و چند سال است هر وقت عرصه بر خامنه ای تنگ میشد شایعه سرطان و مرگ زودهنگامش باز بر سر زبان ها می افتاد. بسیجیانش هم همیشه مدعی این بوده اند که حتی مورد اعتمادترین و افرادی که مستقیما منصوب خودش هستند و بعضی ها حتی می گویند بیتش هم در مواردی که ممکن است به ضررش تمام شود مخالف نظر خودش عمل می کنند تا به این ترتیب او را از همه اشتباهاتش تبرئه کنند. اما اینکه شما هم مدتهاست پروژه ضعیف و مستاصل نشان دادن او را دنبال می کنید برای من جای تعجب است. اما در مورد خطرناک بودن من به خاطر تصورم از نفوذ ایشان هم ادعای درستی نیست چون من اعتقاد ندارم نمی شود کاری کرد بلکه می گویم باید برای مبارزه با دشمنت او را خوب بشناسی. دست کم گرفتن خامنه ای و تقصیر را به گردن این و آن انداختن و آشفته و رو به اضمحلال نشان دادن سیستم تحت امرش دردی را دوا نخواهد کرد.
رختکن شما:
بچه ها ما حریف تیم مقابل نمی شویم. اگر مجبور نبودیم اصلاً بازی نمی کردیم. ولی بخاطر اینکه در لیگ هستیم ناچار باید مسابقه بدهیم. به پیروزی فکر نکنید. اگر بتوانیم با حداقل گل شکست بخوریم باعث افتحار خواهد بود. پس زیاد در فکر بازی و حمله و این جور مسایل نباشید. همه تان تأکید می کنم که همه تان وظیفه دارید لیونل مسی را مهار کنید. نمی دانید چه اعجوبه ای است. با تکنیک باهوش پرقدرت فریبکار سازمانده پر ابهت تیم چرخان و و و ! پس ما داریم می رویم به زمین که سربلند شکست بخوریم بی خیال سه امتیاز این بازی.
رختکن من:
بچه ها این هم یک مسابقه است مثل همۀ مسابقات لطفاً خودتان باشید و حداکثر تلاشتان را بکنید برای پیروزی. تنها یک نکته را فراموش نکنید همانطور که در فیلم های بازی حریف هم نشانتان دادم اینها یک کاپیتان قلتشن دارند که بسیار بی رحم و خشن است و تکل های مرگباری می زند. مواظبش باشیدو نگذارید شمارا تحت تأثیر خشونت خودش قرار بدهد تا جابزنید. این هم یادتان باشد که با تمام قدرت رهبری و خشونتی که این کاپیتان دارد مثل همۀ بدمن ها نقاط ضعف برجسته ای هم دارد . اگر دریبل بخورد سخت عصبانی می شود اگر بخندید تحمل نمی کند. استعداد درگیر شدنش با داور و تماشاگران خیلی زیاد است. و اگر بتوانید از کوره بدرش ببرید شک نکنید که اخراج می شود.
این دو صورت از نگاه من و شما به خامنه ایست. شما مربی قطعاً شکست خورده ای هستی زیرا اولین شرط پیروزی امید واری و تبلیغ و تهییج امید است و نه ترسیدن از حریف. یا...هو
من هرگز از خامنه ای نمی ترسم چون آدم هایی مثل او بیشتر قابل ترحم اند و تاریخ پر است از سرنوشت ننگین آدمهایی مثل او. حرف من چیز دیگری است. اینکه چرا همه و از جمله شما می خواهید نقش واقعی خامنه ای را نادیده بگیرید؟ قرار نیست با حریف فرضی و خود ساخته مسابقه بدهید. اگر فکر می کنید کوچک و بی قدرت نشان دادن او موجب امید و تهییج مردم می شود سخت در اشتباهید. مردم زمانی برای مبارزه انگیزه پیدا می کنند که به عمق آنچه حریف بر سرشان آورده و می آورد آگاه شوند.
ارسال یک نظر