۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

غنای فرهنگ مربوط به گذشته و سطح فرهنگ مربوط به حال است.

The Thinker, Rodin.jpg
The Thinker

دنیای مجازی در کماست و دنیای حقیقی در سرسام برای ایرانیان در این روزها. بس فقط می مانیم ما چند تا که سیرک بازیم و دلقکیم و تعطیل بکنیم از نان خوردن می افتیم. حالا که اینجوری است. این نوشته را کوتاه کردم که بخوانیم تا سرمان گرم شود تا دلقک ها (خامنه ای و احمدی نژاد و بقیۀ تخم وترکه) برگردند روی صحنه و نمایش جدیدی را شروع کنند به اقتباس از "تهوع" سارتر. و البته خیلی هم مربوط است با مسخره کردن عرب ها و دفاع کردن از افغانها در این روزها:

"غنای فرهنگ یا سطح فرهنگ"


1- رسماً شوونیست بودم تا دیروز تاریخی؛ بگمان اینکه تاریخ بفرمان خدا یا اهورا  قصدی جز آفرینش ایران و ایرانیان نداشته و بقیۀ دنیا را یا به تصادف یا به نیت در خدمت ایرانیان زاییده است. تا اینکه انقلاب شد و من و ما مجبورشدیم ده سال با دست خالی برای ایران بجنگیم بدون اینکه اجازه داشته باشیم برای یکبار هم شده زمزمه کنیم: "چوایران نباشد تن من مباد...". ما همه زگهواره تاگور اسلام بجوی شده بودیم.

2- این چند روزه که گذشت با نام همان جنگ با دستان خالی و خرج گردان گردان انسان ایرانی معتبر بوده ولی این که رسماً چفیۀ ریگزارهای عربی هم کرده شده نماد چندین و چند صد هزار کشته و مجروح ایرانی که هنوزبعداز 20 سال از آتش بس جنگ لعنتی، توهم ساختن "ماشین روز قیامت" بزرگترین بهبودی است که در آسایشگاه های روانی نصیب پیرمردان 15 سالۀ ایرانی شده است؛ کمی زشت تر ازبی وطنی آخوند ها و جهان وطنی پست مدرن هاست.

3- و از اینجا بود که رسیدم بمقاله ای که در"نوروز" نوشته بودم راجع به دموکراسی و در آنجا ناچار ازکشورها اسم برده بودم و از جمله از هند و ترکیه. و با اعتراف به تعصب خودم رتبۀ هند را یک پله بالا برده بودم و رتبۀ ترکیه را یکی پایین آورده بودم با این استدلال نچسب که: "ترکیه همان کشوری است که وقتی ما در زمان شاه سابق می خواستیم در فرصت برای گذراندن تعطیلات مان و بروز کردن هر سالۀ مدل ماشین هایمان به اروپای غربی برویم و لاجرم باید از ترکیه هم عبورمی کردیم؛ مثال ده کوره ای بود هنگام ورود از جادۀ ترانزیت یکدست و آسفالت بازرگان که تنها فکرمان باید ترس از راهزنان فقیرش بود." وحالا من باید در مقاله ام به برتری همه جوره اش و از جمله دموکراسی اش اعتراف می کردم.

4- تا دیشب که زد وخوردی کردم با یکی از خواننده های قدیمی و وفادار وبلاگ دلقک ایرانی در آن پشت پست " رانده ازهیلاری... " به این بهانه که در کامنتش ترکیه را تخفیف کرده بود. و او را دعوا کردم که چرا ترکیه را و برزیل را با حقارت جوجه های تازه از تخم در آمده توصیف کرده است و من به این دو کشور و ملت و بویژه پیشرفت هایشان در سی سال اخیر احترام می گذارم و غبطه می خورم و..........


5- غنای فرهنگی یعنی ریشه داشتن در تاریخ و سطح فرهنگی یعنی میزان همخوانی و همراهی با تمدن روز. مثال: ما غنای فرهنگی داریم. امریکا سطح فرهنگی. و بریتانیا هر دو را.آنانی که توی پاچۀ افتخارات 3000 سالۀ غنای فرهنگی ما فوت می کنند ولی دغدغۀ سطح فرهنگ مارا ندارند چیزی کمتر از آخوند های 1400 ساله ندارند برای غفلت ما. ایران با سطح فرهنگ روز دنیای مدرن است که فقط قدرت صادر شدن به جهان را خواهد داشت برای هم پز و هم فروش غنای فرهنگش در بازار توریسم جهانی و ارتقاء زندگی.

6- ما نه بهترین و نه بدترین ملت دنیا هستیم. ما هم یک ملت هستیم همانقدر که دیگران ملتند. و همانقدر که دیگران خوب و بد و زشت و زیبا و تنبل و زرنگ و مستعد و کودن و... هستند ماهم هستیم. ما انسان هستیم و به دلیل برخی خصوصیات کسب شده از جغرافیا و تاریخ سرزمینی که در آن رشد کرده ایم دارای ویژگی هایی کمی جلوتر در یک معیاری و کمی عقب تر در معیار دومی از انسان بغل دستی یا روبرویی مان هستیم. نه بیشتر و نه کمتر. البته حق داریم به افتخارات غنای فرهنگی مان ببالیم ولی قبل از آن وظیفه وتکلیف داریم بسطح فرهنگی روزمره مان هم بیندیشیم. چه اولی بغیر از بالیدن فقط هنگامی ارزشمند است که ما با کسب سطح فرهنگ مدرن برای تشکیل حکومت مدرن و از این طریق عرضۀ غنای فرهنگ مان به بازار سطح فرهنگ دنیا، هم پز بدهیم، هم لذت ببریم وهم درآمد کسب کنیم. دقیقاً مثل ترکیه. یا...هو 

۲ نظر:

بهروز _س گفت...

سلام دلقک، من آنم که رستم بود پهلوان .... این همان گرفتاری بزرگیست که همه ما توش گیر افتادیم و تا ازش خلاص نشیم، محاله به دروازه‌های تمدن برسیم بی‌ شک... حالا من هر چه بگویم باز تو آنرا توهین به عوام تلقی‌ می‌‌کنی‌ و از من هم دلگیر هم میشوی ، ولی‌ گره اصلی‌ کار کشور ما در فرهنگ غلطی است که به خیلی‌ از آن هم افتخار می‌‌کنیم به توهّم، حالا کی‌ مسبب آن بوده ،من کاری ندارم . نتیجه این است که همه میبینیم.غلبه رذالت‌ها به نام ارزش و تلقی‌ فضیلت‌ها به نم چورمنگی. سیاست را شاید بتوان ۲۰ - ۳۰ ساله درست کرد ، ولی اجتماع را فکر نکنم بتوان به این زودی‌ها اصلاح کرد. فرق خیلی‌ زیادی هم نیست بین سطح فرهنگی‌ ما و آدم‌های متمدن ..فقط کافیست به حقوق هم احترام بگذاریم و قانون را پاس بداریم .... این یعنی چکیده ادیان و حداقل ۱۰۰ سال کار فرهنگی‌ همه جانبه توی مملکت..تازه اون موقع می‌‌آییم سر خط. مرسی‌

ناشناس گفت...

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1594137