۱۳۹۱ خرداد ۴, پنجشنبه

چرا لبخند ها به اخم تبدیل شد در بغداد بهمین زودی!

Bonaparte Crossing the Alps


1- همانطور که در پست قبل هم گفتم میز بغداد رودر رویی مستقیم جمهوری اسلامی با امریکاست و همانگونه که بارها نیز گفته ام تنها راه حل؛ تسلیم آبرومند خامنه ایست و نه بده بستان های توهّم کیهان. بنابراین همۀ تحلیلگران و کارشناسانی که بتبعیت از شریعتمداری؛ امریکا و اوباما را در بن بست انتخابات ارزیابی می کنند و تلاش برای سازش با ایران برسر نفت و گران نشدن بنزین در داخل امریکا؛ عرض خود می برند و زحمت ما می دارند. زیرا که غرب در ماه های گذشته به اندازۀ کافی ذخایر استراتژیک خودش در زمینۀ سوخت و نفت را تقویت کرده است که راحت بتواند سه ماه با قطع کامل نفت ایران خودش و رفقایش را بچرخاند بدون افزایش مؤثر قیمت نفت. و اتفاقاً این را هم تکرار کرده ام که اجماع فعلی تحریم های خرد کننده علیه جمهوری اسلامی نقطه قوتی استثنایی برای امریکاست که اگر حماقت کند و برای امتیاز دادن الکی به خامنه ای حلقه ای از آن را بشکند اعتبار خودش را در نزد همپیمانان شکسته و دیگر قادر به اجماع دفعۀ بعد نخواهد شد. لذا امکان عقلی ندارد که بر مبنای توافق نصفه نیمه ای بخواهد این سلاح بسختی بچنگ آمده اش را بسادگی از دست بدهد.

2- و این سخن سبک و بدون پایه که اوباما می خواهد در نزدیک انتخابات جو داخلی امریکا را آرام کند غلط فاحش دومی است. زیرا این درست است که اوباما از یک توافق قطعی و همه جانبه با ایران استقبال می کند برای خرج در داخل آرای امریکائیان. اما اگر دست آوردش از مذاکره با ایران در حد ذبح یک بره بی گناه باشد بجای پی کردن شتر کف بر دهان آورده قافیۀ انتخابات را خواهد باخت با بهانه دادن به میت رامنی رقیبش که حرف طبع امریکایی اش این است که با ایران مذاکره کردن آب در هاون کوفتن است. و مدافع گزینه های بسیار سخت تر و تنبیهی تری است. لذا اتفاقاً بخاطر انتخابات هم شده اوباما نه می تواند و نه باید به کمتر از حداکثر خواسته اش از ایران تن بدهد و نخواهد داد. اینکه از بغداد خبر می رسد که بسرعت لبخندها به اخم تبدیل شده و جلسۀ دوم مذاکرات به دیدارهای دوجانبه تقلیل بی اهمیت تر کاسته شده است؛ نشانه های ابتدایی آب شدن برف توهم های هیئت خامنه ای است.

3- مشکل اینجاست که کارشناسان بجای رجوع به حرف سیاستمداران مؤثر غربی تحلیل ها و آرزوهای خودشان را در قالب بسته های گوناگون بسته بندی می کنند و در ستون های روزنامه ها و سایت ها و رسانه ها بهمدیگر تعارف می کنند. یکی می گوید غرب نهایت آرزویش توقف غنی سازی 20 درصد است و انتقال 150 کیلو اورانیوم با این غلظت بخارج. دیگری پارا فراتر هم می گذارد که اگر چنین شود غرب حاضر است علاوه بر سوخت رآکتور تهران عمده تحریم های بانکی و یک جانبه و غیر شورای امنیت سازمان ملل را هم ملغی کند و سومی و چهارمی و ...

4- در حالیکه ماجرا بهمین سادگی است که ویلیام هیگ وزیر خارجۀ بریتانیا در فردای استانبول 2 مطرح کرد: "ایران باید از پروژۀ غنی سازی خود دست بردارد." - کوتاه و مختصر - نه از 20 درصد که اصلاً برای غرب اولویت ندارد بلکه از مطلق غنی سازی. چون شروع بغنی سازی 20 درصد از طرف ایران فقط بدلیل عدم قبول مطلق غنی سازی از سوی غرب بود که شروع شد و پروژه ای از قبل فکر شده نبود. این همان حرفی است که همۀ سیاستمداران غربی هم تکرار می کنند هرچند با ادبیاتی دیپلماتیک تر. آنان متفق می گویند که ایران باید قطعنامه های شورای امنیت را اجرا کند. و چه کسی نمی داند که شاه بیت قطعنامه های شورای امنیت علیه برنامۀ هسته ای خامنه ای تعلیق غنی سازی اورانیوم است. 

5- در اینجا این پرسش بدیهی پیش می آید که پس توافقنامه ای که اومانوی خوشحال خبرش را داده در پایان بازدیدش از تهران چیست و این همه خوشحالی او از پیشرفت حل مشکلات فنی پروژۀ هسته ای ایران کدامست؟ این سؤال خیلی خوبی است و پاسخی سرراست دارد. غرب از خامنه ای یک سؤال مشخص فنی دارد مربوط به گذشته. و همچنین یک دستور سیاسی دارد برای آینده:

الف- سوال فنی غرب که مسئول مستقیم رسیدگی اش یوکیا آمانوست این است: "تا حالا چکار کرده اید؟ هر آنچه را کرده اید از نطنز و فردو و پارچین و هرجای دیگر بریزید روی دایره تا من ببینم راست می گویید یا نه. این سؤال گویا پاسخی مناسب یافته در تهران و آمانو را خوشحال کرده که بالاخره خواهد توانست بزودی ابعاد فنی پیشرفت برنامۀ هسته ای خامنه ای را راستی آزمایی کند!

ب- اما دستور سیاسی غرب است که مهمتر است و مربوط به آینده و از سوی امریکا در قالب 1+5 دنبال می شود چنین است: "دیگر خامنه ای حق ندارد از این به بعد کارغنی سازی اورانیوم بکند و این منم که تضمین می کنم نیازمندی های متعارف صلح آمیز مثل سوخت تنها نیروگاه هنوز راه نیفتاده و نیازمندی های تجهیزاتی رآکتور تهران را تأمین کنم و در اختیار ایران قرار بدهم.

6- لذا فارغ از اینکه چنین حرفی خوب است یا بد و غرب درست می گوید یا نه؛ موضوع ساده و روشن است بدون کمترین ابهام. و ربط این سؤال فنی مربوط به فعالیت های در گذشته و آن دستور سیاسی برای آینده این است که غرب چنین باور دارد که اگر ایران همۀ فعالیت های در گذشته اش را روی میز بگذارد نشانۀ مهمی خواهد بود که می خواهد دستور سیاسی برای آینده را هم اجرایی کند.

7- البته مذاکرات سخت و پرچالش خواهد بود و اخم عصر امروز نشانه ای از شکست نیست و محتمل است که ایران دارد آخرین محک های جدی را می زند در "چقدر جدی بودن خواستۀ غرب" برای آینده. لذا هیچ بعید نیست که سنبه اگر پر زور باشد و بماند؛ فردا ایران با لبخند برگردد با یک گام دیگر عفب نشینی. صبر خواهیم کرد! یا...هو

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

نرسیدن به توافقی که به بسته ماندن گره پرونده هسته‌ای تعبیر شود بدترین نتیجه نشست بغداد خواهد بود، زیرا نه فقط به سخت‌تر شدن تحریم‌ها و حتی بلندتر شدن صدای ناقوس جنگ خواهد انجامید بلکه آنچنان نابسامانی‌ای را در بازارهای مالی و ارزی کشور پدید خواهد آورد که به احتمال قوی به زمینگیر شدن کل اقتصاد کشور منجر می‌شود. از این رو باید امیدوار بود که مذاکرات بغداد به حصول توافقاتی جدی میان طرفین مذاکره کننده بینجامد. اما می‌دانیم موفقیتی که مذاکرات بغداد می‌تواند به همراه داشته باشد تقریباً هیچ فشار آنی ‌و محسوسی را از زندگی روزمره عموم مردم برنخواهد داشت. بخش عمده‌ای از تحریم‌ها پا برجا خواهند ماند،

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
بهروز_س گفت...

سلام دلقک، اول اینکه کامنتی را که در پست قبلی‌ گذشته بودی در جواب ناشناس خواندم و حسابی‌ درک کردم حالی‌ را که داری و احساست را ، دوم اینکه حرف از ترک سیرک نزن، سوم در مورد این آخرین ناشناس این پست که ظاهراً صراف هستند و خیلی‌ هم مایلند که دلار بالاتر برود از اینکه هست، باید بگویم که بازی بهای دلار در ایران اصلا قابل پیش گویی نیست، ولی اگر ایران با غرب توافق کند، دلار و سکّه سقوط آزاد خواهند کرد و البته همان خواهد شد که هنگام پذیرش قطع نامه صلح سال ۶۷. ضمنا تضمین امنییتی بدون باز کردن قفل‌های اقتصادی که بدرد نمی‌‌خورد و اصلا امنیتی را به دنبال نخواهد داشت برای طرف ایرانی، خامنه‌ای که یول و پپه نیست که بلای توافق با غرب را به جان بخرد ولی اثرات مثبت اقتصادی آنرا نخواهد.اصلا درماندگی اقتصادی اصلی‌‌ترین دلیل کوتاه آمدن ایران است.بلانسبت این ناشناس عزیز ،متأسفانه خیلی‌‌ها اوضاع قمر در عقرب اقتصادی را ترجیح میدهند برای اینکه درامدهای نامشروع به دنبال دارد و درمقابل فقیرتر شدن بیشتر برای یک عده دیگر. وطن پرستی و نوع دوستی‌ جایش در کشور ما خالیست هنوز . مرسی‌

تلخک گفت...

سلام بر عموی عزیز... احوالات؟ مدتی بود نمی توانستم کامنتی برات بذارم. هر روز اگه وارد این سیرک نشم حالم بد می شه. واقعن دست مریزاد به این همت عموجان. اینجا اوضاع خیلی قاراشمیشه. همه چی داره یه جورایی فاسد میشه انگار. از مردمش بگیر تا مترو و اتوبوساش!! خسته ایم عمو. چشم امیدی به کسی نداریم. مدتیه ما رو هم تهدید به بیکاری می کنن. اهل سنت رو تحت فشار می ذارن عمو! دیگه دارن کاملن به ما تفهیم می کنن که اهل سنت تو این مملکت شهروند حساب نمی شن!پستی این حکومت اینجاست که با نون و رزق مردم داره بازی می کنه. طوری شده که دیگه علنن اعلام می کنن اهل سنت جایی تو نهادهای دولتی و هیأت علمی دانشگاه ها ندارن. از ترس نونمون مذهبمون رو هم داریم تو فرم های استخدامی انکار می کنیم.

ناشناس گفت...

جناب بهروز مطلبی که ناشناس نقل کرده بود در خودنویس منتشر کرده و ظن شما به نظر شخصی و یا صراف بودن ایشان درست نیست

کورد فرزند دیاکو گفت...

ئه ی هاوار!
حرف از ترک سیرک زدی دلقک و ما را در این اوضاع که در 24 ساعت 2 بار ، یکی قبل از خواب شبانه و دیگری پس از صبحانه، سرکی از لای پرده ها و به سختی به درون سیرک میکشیم را افسرده کردی.
همه ی چیزمان را همگان گرفتند ، بس تو مانده بودی که سیرکمان را بگیری.
نکن این کار را لطفا دلقک جان!
آنچه من برداشت کرده ام،تو مثل همه ی دلقک ها مهربانی و ما هم دوستت داریم ...

ناشناس گفت...

دلقك جان سلام
باور كن دو سه سال تنها دلخوشي ام خواندن اين تحليل هاي جسورانه شماست كه كمتر كسي در عالم سياست به صراحت از اين نوع تحليل ها داشته باشد
خواهش مكنم اين دلخوشي را ازما مگير

سردار وطن گفت...

سلام دلقك عزيز و دوستان

اين آقاي ناشناس استاد كپي پيست هستند. اين مقاله را در سايت خودنويس به قلم آقايي به نام ع ه مي باشد . به هرحال كه پيش بين اين آقاي پيشگوي اقتصادي ديگه ارزشي ندارد و دلار در حال صعود راكت وار هست . بايد شاهد فروپاشي اقتصادي هرچه سريعتر بود چون بعضي از دولتي ها هم جلو جلو گفته اند اين فروپاشي ربطي به طرح هدفمندي يارانه ها ندارد .

میثم گفت...

صادقانه بگویم دلقک عزیز
صحبت از تعطیلی سیرک نکن چرا که من در این سیرک فراوان یاد گرفتم و امیدوارم بمانی تا از شکل و محتوای تحلیل هایت از قلم فاخرت از کلمات سنجیده ات از استقلال فکرت واز زاویه دیدت هم لذت ببرم وهم بیاموزم.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت ازرده گزند مباد
سلامت همه افاق در سلامت تست
بهیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

ناشناس گفت...

به خدا اگه بری دیگه تا آخر عمرم به روی هیچ دلقکی به خنده نگاه نمی کنم .
گفته باشم که تو این دو سه ساله خیلی به حرفت گوش کردم در تولید شادی و در عین نا امیدی .

بمون .اگه قرار شد بریم همه با هم میریم .

ناشناس گفت...

به نظر میاد قدرت‌های غربی قسم جلاله خوردن که انقدر با ایران مذاکره کنند تا بالاخره شرایط ظهور فراهم بشه!!!!

Dalghak.Irani گفت...

سلام به همه و ممنون از لطفتان در مورد ادامۀ راه. اگر دیر آمدم برای تشکر و پاسخ؛ بیشتر به این خاطر بود که می خواستم مشروح بنویسم برای پست آخر. اما این طور فکر کردم که بگذار اگر قرار بر تعطیلی باشد مثل پایین کشیدن کرکرۀ رنگی جامعه باشد از سوی نیروی انتظامی که شبی با تلاء لو هست و صبحی به سیاهی نیست. اصلاً هم قصد عشوۀ خرکی و پشت چشم نازک کردن ندارم جدی. و خسته ام کمی و تخلیه شده ام از هر آنچه بلد بودم و سهمم را پرداخته ام هم کمی. خودم بیشتر از شما معتاد این وبلاگ نویسی شده ام ولی هر وقت می خواهم بروم بغیر از لطف شما نزدیکان و سهامداران سیرک یکباره هجوم تماشاگران غیر عضو هم غافلگیرم می کند توی رودر بایستی. تا ببینیم. یا...هو