1- تا یادم نرفته این طنز روزگار را بنویسم که بنظر می رسد ما 8 سال آینده را هم به سیاق این سال های محمود احمدی نژاد خواهیم گذراند و خواهیم نوشت. با این تفاوت که اگر در همۀ این سالها این ما بودیم که اصرار داشتیم احمدی نژاد و مشایی یک روح در دو کالبد هستند و فرقی بین این دو نیست و موضوع جریان انحرافی برساختۀ توهمی اصولگرایان است برای توجیه اشتباهات حضرت آقا در حقنه کردن احمدی نژاد به اصولگرایان و گرفتار کردن ملت. در 8 سال آینده این ما تغییرخواهان هستیم که اصرار خواهیم کرد که احمدی نژاد گروه انحرافی است و مشایی اصل کار و خواهان برائت مشایی از احمدی نژاد خواهیم شد؛ و در مقابل اصولگرایان هستند که خواهند گفت مشایی و احمدی نژاد فرقی با هم ندارند و مشایی همان احمدی نژاد است.
2- اولین بار در نیروی هوایی با واژۀ "سیمولاتور" (Simulator) آشنا شدم و آن دستگاهی در سالنی بهمین نام بود و دانشجویان خلبانی را برای آموزش در موقعیت کاملاً شبیه سازی شده با دستگاه سیمولاتور آموزش خلبانی می دادیم در روی زمین بجای هوا و هواپیما. امروز اما که اولین رونمایی از نقش جدید مشایی را که دیدم در دفتر رییس جمهور و ملاقات با یک دیپلمات غربی (کشوری بغایت لائیک و دور از دین و خرافات سوئد) - بجای حداقل کشوری از اعضای جنبش غیر متعهد ها که مرتبط هم باشد با پست ریاست دبیرخانۀ نم اسفندیار رحیم مشایی برای شروع و پوشش لو نرفتن جنبه های تبلیغاتی- مطمئن شدم که احمدی نژاد حرف هم که نزند عمل می کند و چه خون دلی خوردند امروز اصولگرایان و باید منتظر واکنش های تفریحی شان باشیم فردا پس فردا.
3- چرا گفتم جای اصلاح طلبان و تغییر خواهان با جای اصولگرایان عوض خواهد شد در دوران ریاست جمهوری رحیم مشایی. به این دلیل واضح است که واقعاً به مشایی می آمد پز و ژست های مدرن ریاست جمهوری در استقبال و نشست و برخاست این اولین رسمیت تمرین ریاست جمهوری. زیرا که آرزو بدلمان ماند که احمدی نژاد بتواند یک ژست شیک و تمیز بیاید در مقابل این همه سیاستمدارانی که به دیدن و ملاقاتش رفته اند و می روند. و اگر نبود ارادت بی حرف و حدیث مشایی به احمدی نژاد و آن گفتارهای اغراق و دروغ که دولت احمدی نژاد یگانه بوده در همۀ خوبی ها و کمالات در طول تاریخ ایران؛ حتماً هنوز هم پشت مشایی سینه می زدم بخاطر آن قشنگترین جمله اش خطاب به مراجع روحانی که گفت: "یارو موسیقی گوش نکرده می گوید حرام است".
4- عجب کابوسی بود این ژست ها و این تمرین های مشایی برای اصولگرایان. زیرا عمراً با هر حیله و مهندسی و تقلبی هم بتوانند جلو دار این دو یار غار امام زمانی بشوند در انتخابات آینده. توده های محروم و روستایی را احمدی نژاد با پرداخت های نقدی خواهد آورد. و مدرن ها را اسفندیار رحیم مشایی شخصاً برغبت خواهد کشاند پای صندوق های رأی با آن ژست های رییس جمهوری تا کنون دیده نشده به این وقار و قاعده در عمر جمهوری اسلامی. او مخصوصاً مطلقاً راجع به ایران و سیاست خارجی و انرژی هسته ای مذاکره کرده با معاون وزیر خارجۀ سوئد که نگذارد اصولگرایان خودشان را بخریت بزنند و بگویند: "موضوع مهمی نیست. مشایی در قالب اهداف کشورهای غیر متعهد که رییس دبیرخانه اش بوده مذاکره کرده و این طبیعی است". دلم خون است و لبم خندان. خب نمی شود که قبل از مردن خودمان را بکشیم. مرسی به مشایی برای امروز! یا...هو
۹ نظر:
سلام دلقك عزيز
نا اميدم كرديد با اين مقاله و گذاشتن عسكهـاي اقاي مشايي
مي ايد به مشايي!!!! به بهرام رادان چي؟ به گلزار چي ؟ به شهـاب حسيني چي؟ اينهـا كه زيباتر ، شيك پوش ترند از مشايي. بهتر نيست بخواهيم كه رييس جمهور بشوند ؟ يا ارزو كنيم حداقل ؟
ايا با مشايي خوش لباس و خوش تيپ به ازادي و دموكراسي نزديك مي شويم !!!!
ايا از خامنه اي احمق نجات پيدا مي كنيم !
پاينده باشيد
کسی که موسیقی گوش نکرده و میگوید حرام است ، آدم هم نکشته و میگوید قتل حرام است.
اینکه مشائی به مرجع مذهبی زبان درازی کرده و دل ما را خنک کرده چیزی از چرت بودن استدلالش کم نمیکند .
همه تلاش احمدی و مشایی در این چند ماه باقی مانده همانطور که شما هم گفتید عصبانی کردن رقیب است به این امید که تا آن ستون فرجی شود و گرنه حکومت دیگر حتی مانند سال ۱۳۸۸ در وضعیتی نیست که نیازی به رای بالای مردم برای چانه زنی با طرف خارجی داشته باشد و حتی حاضر است انتخابات آینده ریاست جمهوری را نیز در حد انتخابات بی رونق سازمان نظام پزشکی برگزار کند.
بقول علی مطهری به پایان بازی نزدیک میشویم .
سیاست در این مانند تیوب سواری روی برف شده است . وقتی روی تیوب نشستید دیگر نمی دانید دارید به کجا می روید و سرنوشت چه خواهد شد از بس که این مملکت بی در و پیکر شده است!اینکه مشایی بشود رییس جمهور جای تعجب ندارد و اگر هم نشود هم ندارد! ولی در جوامع توتالیتر با حذف عناصر دانه درشت عناصر گمنام و خرده پا بالا می ایند که رفتار آنها قابل پیش بینی نیست. شاید هم دست صاحب خود را گاز گرفتند و خود سوار بر قدرت شدند.
بلاخره مشایی بهتر از رضا پهلوی است .هردو غیر قابل اعتمادند اگر چه گاهگاهی حرفهای قشنگ میزنند, اما مشایی بلاخره پس از چهار سال باید برود و اون یکی تا آخر عمر از ملت سواری میخواهد تازه برای بعد از خودش هم یکی را سوار گرده ملت میکند.
با چایی شیرین در مورد تیوب سواری موافقم . در ایران معادلات با داده ها حل نمی شوند با نداده ها حل میشوند.
پس اگر میخواهید بدانید که چه کسی رئیس جمهور می شود باید ببینید اسم چه کسی در لیست نیست . باز هم میگویم اسم"سعید جلیلی" در لیست نیست.!!!
اما راجع به محمود و نگاه خوش بینانه ما و شما به او به عنوان یک منجی که الیگارشی را تخریب و نظام (اگر چیزی از نظمش مانده باشد) را نابود می کند.
باید بگویم که این آرزوی ما از نیاز طبیعی هر انسان گرفتاری به یک منجی سرچشمه میگیرد که هر که را میبیند خیال می کند او همان منجی است.
اصطلاحا ما از بی سگی ریسمان در گردن شغال انداخته ایم.
حقیقت آن است که بقای محمود به بقای این نظام گره خورده و اگر کار بیخ پیدا کند در نظام بعدی (هر چه می خواهد باشد) جایی برای محمود جز بالای دار نیست. پس او اوضاع را آشفته می کند و باز هم و باز هم . ولی هیچ گاه تیر خلاص را نخواهد زد و نخواهد گذاشت دیگران بزنند. او فقط به اندازه نیاز خود اوضاع را خراب میکند نه به اندازه توان یا استعدادش.
یا حق
در ضمن از طنزهای غمناک خوشم نمیاد همانطور که از شوخی های عشایری.
و از حضور بسیجی ها و متعصبین و موتورسوارها هم در این وبلاگ خوشم نمیاد. برید تبیان ، آوینی دات کام ، خبرگذاری فارس و اینهمه سایت ها و وبلاگ های مناسب با شخصیتتان. اصلا بروید افاضات سردار قلم را در کیهان بخوانید.
این دلقک را برای ما بگذارید بدون ترور شخصیت.(مگر دلقک ها هم شخصیت دارند؟)
این هم یک جوک برای اینکه یادمان نرود در یک سیرک هستیم نه مجلس خطم.
آدم وقتی میره خرید، یاد 4 نفر میافته:
پدر و مادر خاتمی
خواهر و مادر احمدی نژاد
سلام به دلقک عزیز و خوانندگان
جان کلام را اول بگویم، اینکه با گفته ی دلقک کاملا موافقم.
او کارش را بلد است، چرا که نه؟
-----------------------------------------
یکی از عمده ترین تفاوت های مشایی با بسیاری از سیاستمداران فعلی از جمله خود احمدی نژاد، خاستگاه خانوادگی اوست. او پسر یکی از ملّاکان و خانهای مازندران است و بر خلاف بسیاری، که یا ملا زاده و آخوند زاده هستند و اجدادشان سر از دخمه های نجف و کربلا در می آورد یا پا برهنگان قبل از انقلابند که در بَل بَلشوی انقلاب به نان نوایی رسیدند، او در خانواده ای ثروتمند با پدری که دستی هم بر کارهای خیر داشته قوام گرفته است. فرهنگ خانواده ی او را می توان با توجه به نام خودش (اسفندیار) و برادرش، (کورش) و یا برادر زاده هایش (آرش ، داریوش) متفاوت از سایرین دانست، این نامهای ایران باستان و اسطوره ای را مقایسه کنید با نامهای غلامعلی (حداد عادل)، علی اکبر (ولایتی)، علی اکبر (هاشمی رفسنجانی)، محمد باقر (قالیباف)، محمد و محمد رضا (خاتمی)، محمد جواد، علی، صادق، باقر، فاضل (لاریجانی)، علی(خامنه ای) و غیره . قطعا خانزاده بودن و یا نام، به خودی خود هیچ مزیتی برای فرد به ارمغان نمی آورد، اما از طرفی نمی توان تاثیر آنها و یا اصل و نسب را در شکل گیری شخصیت یک فرد نادیده گرفت خصوصا اینکه این امکانات در جهت مثبت، برای رشد و پرورش استفاده شود . رفتار مشایی همیشه (یا حد اقل از زمانی که نام او بر سر زبانها افتاده ) مودبانه و متین بوده است. نه تهمتی زده و نه کسی را بزغاله و گوساله خطاب کرده است. از نظر من او بسیار متفاوت تر از احمدی نژاد و امثالهم بزرگ شده است و بی ربط نمیگوید که: "یارو موسیقی گوش نکرده می گوید حرام است". او موسیقی را می شناسد چرا که آنرا در سنین نوجوانی با ساز ویولن آغاز می کند و در سالهای بعد توانایی خود را در اجرای الحان مذهبی به کار می گیرد.
(می توانید از این پیوند خواندن قرآن توسط او را در جمع سران کشور ایران و سوریه در سال 89 ببینید: http://www.aparat.com/v/vH1qr ).
یکی دیگر از تفاوتها که البته به پر رنگی اولی نیست، زمینه ی تحصیلی اوست. او در یکی از سخت ترین رشته های فنی و مهندسی(الکترونیک)و در یک دانشگاه معتبر ایرانی (صنعتی اصفهان) تحصیل کرده است و اصولا رشته های مهندسی ذهن را منضبط تر و کمّی تر با رویکرد عَملی و تجربی بار می آورد نسبت به رشته هایی مانند الهیات که با مفاهیمی انتزاعی و غالبا تجربه ناپذیر سر و کار دارند. و از اینروست که رشته های مهندسی نا گزیر و ذاتا خلاقیت فردی و انعطاف پذیری را برای یافتن نتیجه افزایش می دهند بر خلاف علوم دینی و مذهبی که اصولی محتوم و غیر قابل تغییر دارند. و شاید از همین جا بتوان دریافت که چرا خامنه ای (فقیه) سی سال است از خر شیطان پایین نمی آید ولی احمدی نژاد (دکتری حمل و نقل و ترافیک) پس از چندی کنار پرچم شیطان بزرگ (به آن بزرگی) به همراه ایادی و اذنابش عکس یادگاری می گیرد. و مشایی هم قبل از آن می گوید با اسلام نمی شود جامعه را مدیریت کرد.
همانطور که دلقک گفت، مشایی و احمدی نژاد دو روی یک سکه اند، یکی مدرن و دیگری کلاسیک. و بدون شک در صورت قدرت گرفتن مشایی، تیم همراه او و ادبیاتشان، زمین تا آسمان با تیم کلاسیک آنها در سال 84 متفاوت خواهد بود چرا که دیگر وامدار هیچکدام از جریانهای مذهبی- سنتی نیستند که مجبور باشند برای رضایت آنها باج بدهند و مهمتر آنکه هواداران مدرن تری نیز خواهند داشت.
فرق اساسی تفکر احمدی نژاد – مشایی با تفکر خامنه ای ( و در درجات خفیف تر رفسنجانی و خاتمی) در این است که دسته ی نخست قدرت را در کنار مردم می خواهند و دسته دوم قدرت را در کنار نظام، ایدوئولوژی و خدایان موهوم.
شاد باشید
عجب فرشی هم زیر پایشان پهن است(در عکس ها)
صدالبته که دستباف است ، که با کفش روی آن می روند
(همه درباره ی متن حرف زدند،ما هم درباره حاشیه که همان هنر ایرانی باشد گفتیم)
من که دیگه گول اینارو نمیخورم. از اطلاح طلب گرفته تا اصولگرا، از احمدی نژاد مدرن گرفته تا مشایی سکولار آخوند ستیز . هر کی میخواد بیاد بیاد . من هرگز رای نخواهم داد. آخرین انتخابات زندگی من سال 88 بود که با این دست شکسته شده به محمود نبی رای دادم. پس از آن چنان آبدیده شده ام که اگه بیان پول هم پخش کنن در ستادهای انتخابات، من رای نخواهم داد.
ارسال یک نظر