۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

مقایسۀ دو عکس: حقارت احمدی نژاد؛ یا؛ حماقت خامنه ای؟ کدام بیشتر است!

این عکس مربوط به بازگشت احمدی نژاد از امریکا در سال 1386 است و آن سخنرانی مزخرفش در دانشگاه کلمبیا!
مستقبلین معلوم هستند: رؤسای قوای مقننه و قضائیۀ وقت (حداد عادل و شاهرودی) و نفر دوم کشور (محمدی گلپایگانی) و رییس کل نیروهای مسلح (فیروزآبادی) بعلاوۀ "احمد جنتی" که در عکس معدوم است و کل دانه درشت ها و سگ و گربۀ خامنه ای.



Amir Kholoosi-14-49.jpg
این عکس هم مربوط است به بازگشت احمدی نژاد از مصر:
نیمی از کابینه اش اعم از وزیر و معاون و مشاور و وزیر برکنار شده و... را با خودش برده بود مصر و نیم دیگر کابینه اش هم - بدون کم و کایت - امده بودن با استقبالش بدون حتی یک نفر دیگر از سگ و گربۀ ریز و درشت خامنه ای!

می خواهم بگویم که البته مهم است "حقارت" محمود اما؛ مهمتر از آن "حماقت" خامنه ایست. خطابمان به هوادارن - هنوز ساده اندیش - بصیرت رهبر است: هموطن کشورمان ویران شد کمی بیندیشید. یا...هو

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

مگر وجود مستقبلین از طرف رهبر نشانه ی بزرگی است که نبودنشان نشانه ی حقارت.
و این مساله هیچ ربطی به حماقت یا حقارت ندارد.

دعوایی رخ داده و احمدی نژاد بی رحمانه طرف مقابل را شکست داده است، نکند انتظار دارید شتر برایش قربانی کنند. این یک جنگ است که اینگونه رخ می نماید.
من بر عکس شما تفاوت در این دو عکس را نشانه ی دو رویداد بسیار خوب می دانم:هم علنی تر شدن و واقعی تر بودن اختلافات و هم عجز خامنه ای که اینگونه از سر درماندگی با بی محلی خشم خود را بروز می دهد.
بر خلاف آنچه که شما از حقارت احمدی نژاد در ذهن دارید او گام به گام تا مواضع نهایی و با برنامه به پیش می رود چه بپذیریم چه نپذیریم، احمدی نژاد تنها کسی است (بر خلاف رفسنجانی پر مدعا و امثال او)که توانایی شکستن تابوها و تعارفات آزار دهنده ی این نظام از کار افتاده را دارد، او به خوبی این را دریافته و راهش را یافته و با وجود مشایی که بسیار زیرک تر از آنچیزی است که ما فکر میکنیم خواهیم دید در دولت بعد با تیم جدید احمدی نژاد چگونه و با چه سرعتی جای هنجارها و ناهنجارهای نظام با یکدیگر عوض می شود.

ناشناس گفت...

خب الحمدلله دلقک هم «عمار» شد و منادی بصیرت!

حامنه ای نهایتا «احمق» است- که یعنی حرجی برش نیست و این فحش نیست که! زیاد ناراحت نشوید ای عاشقان خامنه ای!- ولی محمود «حقیر»- که حقیر فحش است و گفتم تا دلتان خنک شود ای یاوران خامنه ای- رذل است، گدا زاده است، دیوانه است و...

به مقتضای پیشه ات که «دلقک بودن» است مدام ادا اطوار جدید در میکنی از خودت ولی هر جوری هم بازیت را عوض کنی کینه و در واقع ترست از احمدی نزاد را نمیتوانی پنهان کنی دلقک.

دهانت بوی گند همپیاله شدن با طایفه سالاران رو میده تیمسار.البته اگر از تحم و ترکه ی خودشان نباشی.

اینکه به قول خودت سگ گربه خامنه ای دور احمدی نژاد نیستند باید هم بترساندت. خودت بهتر میدانی زدوده شدن این پیرایه ها نهایتا به نفع محمود است.

میرسد و میبنیم روزی را که از این هم واضح تر تخم های این سگ و گربه ها رو با کمال میل در همین سیرک بخوری.و من آن روز اینجا خواهم بود و تحم مرغ گندیده هم به سمتت پرتاب نمیکنم.
ولی...

آب در هاون میکوبی و باد در غربال میپایی!
و مکرو و مکر الله ولله خیر الماکرین

ناشناس گفت...

به آقای احمدی نژاد تبریک میگم که بالاخره رهبر را مجبور کرد که رو بازی کند. یعنی دیگر کارد به استخوانش رسیده بوده که بعد از دو سال پرده پوشی مجبور شده این واقعیت را بروز دهد! و مانند همیشه کدی به وفاداران و سربازان رسانه ای و جنگ نرمش که تا میتوانند این سفر را کم اهمیت جلوه دهند. عملکرد صدا و سیما خود گویای این واقعیت است (کد دادن های آقای خامنه ای را دست کم نگیرید)

حسام گفت...

احمدی نژاد همین طوری پیش برود از جبهه الیگاشی کاملاً جدا خواهد شد.

Dalghak.Irani گفت...

سلام بر یاران احمدی نژاد. خدا لعنت کند مرا که اگر احمدی نژاد را نپرستم اگر بتواند خامنه ای را مضمحل کند. ولی در اینکه خودش آدم حسابی نیست شک نکنید. یک آدرس هم می دهم:

قبول کنید که خامنه ای با هر خری هم در ایران سرسنگین شود و قهر کند و به مشایعت و استقبالش فرمان ندهد. حداقل یک میلیون نفر تهرانی ها بجای سگ وگربۀ حکومتی می روند به مشایعت و بدرقه. حالا تو بگو صد هزار نفر. نه اصلاً بگو ده هزار نفر. راضی نشدی بگو هزار نفر. اما دیگر صد نفر خود جوش دعوت شده به هزار ترفند و آن هم کیفیت آدم ها خیلی تابلو و ضایع است. وقتی جامعه باورش ندارد من چه اصراری دارم بگویم من و جعفری و شما دو نفر بیشتر می فهمیم. حداقل من چنین خطایی نمی کنم. یا...هو

ناشناس گفت...

تو روح رهبر و اون انتری نچاد که فکر میکنه احمد جه پخی بوده که از نژادش این ان در اومده

چایی شیرین! گفت...

بر خلاف خاتمی که بی خیال مدیران و روزنامه نگارانش بود و فقط می ایستاد و می خندید و حتی از قوه قضاییه هم دفاع می کرد! محمود پاشنه طلا, گویی کمرش را پوریای ولی بسته است و حمله به یاران را حمله به خود تلقی کرده و بطرز تحسین کننده ای از مدیران خود دفاع می کند . او فقط برای یک استضیاح یک وزیر نه چندان مهمش حاضر شد به مجلس برود و توی گوش برادران لاریجانی بکوبد!! کاری کرده که دیگه کسی جرات نگاه چپ به اعضای هیئت دولت خدمتگزار و دزد او را را نداشته باشد. آنها می ترسند اگه یک بار دیگر یک وزیراو را استیضاح کنند , محمود فیلم اتاق خوابشان را در مجلس پخش کند. حال مقایسه کنید با ماست وارفته خاتمی,!
کرباسچی یکی از موفق ترین مدیران خاتمی که شاید بدون او پیروزی انتخاب خاتمی ناممکن بود و در زمان خاتمی او را به زندان فرستادند, گفته است:
"در اولین هفته زندان در سال 78 که ناباورانه به زندان عادت می کردم وقتی تلفنی از آقایان عطریان شنیدم که آقای خاتمی آنقدر گرفتاری دارد که مساله زندان رفتن ها در بین آنها گم است! در عین اینکه آب سردی بود روی آن همه احساس و هیجان ولی معقول که فکر کردم پیش خودم گفتم این هزینه ای است که باید داد و به ایشان حق دادم که چنین روالی در پیش گیرد!"
. حالا اگر به جدول کارهای خاتمی نگاه کنید فرضا دیدار از نمایشگاه نقاشی بچه ها و یا افتتاح نمایشگاه گل و گیاه و یا شرکت در کنگره حافظ شناسی بوده که مجال رسیدگی به زندانی شدن مدیران و یاران خود را نمی داده است! معلوم نیست اگر ایشان خود نیز به زندان می رفت رفتارش چگونه بود؟ و یا اساسا اینکه چرا خاتمی اصلا زندان نرفت؟
احمدی نژاد قدرت را خوب می شناسد و زاویه برخورد او با قدرت درست است. او می داند آخوند جماعت شارلاتان است پس رو دست او از شارلاتانی بلند می شود برای مثال سر سفره برای امام زمان بشقاب خالی می گذارد و در همان وقت نیز فیلم های پنهانی از رقبا تهیه می کند.

ناشناس گفت...

امیدوارم که مدیر وب سایت از این خایه مال های رژیم نباشد وگرنه تو روحش تو

ناشناس گفت...

البته دلقک جان در مورد نظرت باید بگویم متاسفانه در مورد احمدی نژاد اوضاع آنطور که فکر می کنی نیست همین الان از مردم نظرسنجی کنند که اصلا چند نفر فهمیدند که خامنه ای هیچ کس را به بدرقه یا استقبال احمدی نژاد نفرستاده شاید درصد کمی این موضوع را دریافته باشند. حالا از همین درصد کم بپرسند چند نفر اصلا می دانستند که احمدی نژاد کی، کجا و ساعت چند وارد ایران میشود که به استقبالش بروند شاید از همان صد نفری که میگویی هم کمتر شود که البته آنها هم به لطف یک وبلاگ معمولی و سایت دولتی نه چندان پربیننده (از حیث مردمی) اطلاع رسانی شده اند! اینگونه استدلالها از شما بعید است

Dalghak.Irani گفت...

اینکه نه کسی تعقیب می کند و نه کسی اطلاع رسانی می کند و نه کسی اهمیت می دهد اگر نشانۀ پایگاه نداشتنش و عقبه نداشتنش و عدم مقبولیتش نیست. پس چه نام دارد که من نمی دانم. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان، بهش می گویند اطمینان خاطر!
مردم چهار سال یکبار به فردی رای می دهند تا به رتق و فتق امور بپردازد و خودشان هم به بدبختیشان.

ناشناس گفت...

با درود به دلقک نازنین
و سپاس و قدر دانی ویژه به خاطر مردم دوستی، دلسوزی، مسوولیت پذیری و وقتی که برای نوشتن میگذارید.
من یک دانشجوی در ایران هستم و نوشته های شما را دنبال میکنم. نکته سنجی شما را می ستایم هر چند گاهی با شیوه استلال شما اختلافات جدی دارم،
با گذشتن از نظر ناشناس دوم که نوشته اش لحنی توهین و طعنه آمیز دارد، با سخن ناشناس اول، سوم و کهکشان عرفان کاملا موافقم.به دلایل زیر:
1-همراهی نکردن حکومت با یک گروه یا فرد دلیل کافی برای ضعف یا عدم محبوبیت آن گروه یا فرد نیست.(مثال: انتخابات 76)
2-این استقبال پیش از آنکه محکی برای قدرت طرفین باشد نشان از اختلاف جدی حکومت با دولت و یا اختلاف درون حکومت و یا سر در گمی رهبر دارد (مثال:حصر و آزادی مرتضوی: استقبال پر شور حکومتی از احمدی نژاد در افکار عمومی تاییدی بود بر رفتار و قدرت او و ضعف حکومت و چیزی شبیه به آزادی مرتضوی از آب در می آمد و استقبال نکردن از او علنی کردن اختلاف در افکار عمومی و چیزی شبیه به زندانی کردن مرتضوی، که البته بروز اختلاف بهتر از بروز ضعف - از طرف حکومت- برای بار دوم است)
3- با نظربه کامنت خودتان، اصولا چنین استقبالهایی در ایران با خرج حکومت و آن هم در بین عده ای مواجب بگیر یا بسیجی و ولایی و امثالهم باب است که هیچگاه ملاکی برای محبوبیت واقعی یک فرد یا گروه نیست که آنهم به دلیل اختلافات فعلی مشخص است که بی رنگ و لعاب باشد و لازم به ذکر است که جنس این استقبالی با استقبال در سفرهای استانی، تظاهرات و دیدارهای مردمی کاملا متفاوت و عاری از هر گونه جاذبه ی عامه پسند است ، چرا که نخست: این گونه سفرها دست آورد ملموس و قابل مشاهده ای برای ارائه به مردم ندارد، دوم: اگر هم داشته باشد چون در راستای شعارهای کهنه و تکراری استکبار ستیزی مطرح می شود آمیخته با دروغ است و هیچ تازگی ندارد، سوم، با توجه به نزدیکی سالگرد پیروزی انقلاب تمرکز و هزینه برای راهپیمایی 22 بهمن در نظر گرفته شده است. همچنین به نظر می رسد سر در گمی در لایه های حکومت، به شدت در بین طرفداران اعتقادی حکومت(غیر از مواجب بگیران بی اعتقاد) نیز سرایت کرده است و با توجه به علنی شدن روز افزون فساد و تباهی حکومت، طرفداری در همان اقلیت سابق نیز هر روز کمرنگ تر می شود. و آخر اینکه حتی در شرایط عادی و همسویی دولت فعلی و حکومت نیز، سفرهایی از این دست، استقبالهای چند ده هزار نفری نداشته و به چند صد نفر محدود بوده است.
بنابر این من نیز وضعیت فعلی را منطقا، دلایل ضعف احمدی نژاد نمیدانم، بلکه با ناشناس سوم کاملا موافقم که گفت:
" ... بالاخره رهبر را مجبور کرد که رو بازی کند."
این سخن کاملا درست است، چراکه جدا سازی کامل بدنه دولت از حکومت منفور اکثریت ، در ماههای پایانی دولت، هدف اصلی باند احمدی نژاد-مشایی است و آن عده هم که لقب انحرافی به آنها دادند نمی دانستند که با صدای خود به سود احمدی نژاد در حال تبلیغ اند. حتی در صورتی که احمدی نژاد در حال حاضر قدرتی نداشته باشد (که قطعا دارد) اگر بتواند این فاصله و جدایی را هر چه بیشتر علنی و نمایان کند و در افکار عمومی به اثبات برساند، مسلما برنده ی قاطع میدان تبلیغات خواهد بود، پیش بینی من این است که این اتفاق با کمی تلفات بیشتر برای دولت نهایتا به نفع احمدی نژاد خواهد افتاد. یکی از دلایل عینی من، چرخش ناگهانی مخالفان سر سخت احمدی نژاد(در توده ی مردم) به سمت اوست. شما نظرات امروزبسیاری از مردم (حتی مخاطبان وبلاگ خودتان) را مقایسه کنید با نظرات و گرایشهایشان در سال 88. زمین تا آسمان تفاوت دارد.اگر در روز استیضاح وزیر کار 190 نماینده سر و صورت لاریجانی را از سر عقده گشایی در برابر احمدی نژاد بوسیدند، بیرون از مجلس 30 میلیون ایرانی برای احمدی نژاد زنده باد سر دادند. این را میشد در تاکسی، نانوایی، سوپر مارکت، حتی در دانشگاه به وضوح دید و شک نکنید که یکی از دلایل آزادی زود هنگام مرتضوی، همین واکنش مثبت مردم به آن افشاگری معروف بود. احمدی نژاد این ابزار(بگم بگم) را با قربانی کردن یک وزیر آزمود و از کارایی آن صد در صد مطمئن شد.
آری، احمدی نژاد کسی نیست، اما خوشبختانه یا متاسفانه حریف را خوب می شناسد، مردم را خوب می شناسد، رذالت لازم برای مقابله با حکومت را دارد، ابزار زور گیری را در اختیار دارد و الحق که خوب بازی میکند...
و در آخر یک احساس خنده دار: نمی دانم چرا احساس میکنم احمدی نژاد اسب تروای رفسنجانی است در قلعه ی خامنه ای... 

پسر حاجی گفت...

اوهو
ا.ن چه مهم شده سیرک را نوازش میکنند بخاطرش!

چایی شیرین! گفت...

اولا تحلیل های احساسی ممکن است در کوتاه مدت ما را تخلیه کند ولی در دراز مدت می تواند ضرر داشته باشد همه ما از عمق دزدی های احمدی با خبر هستیم ولی می توانیم از برخورد این دو گروه استقبال کنیم. فیلمی کوروسوا ساخته است بنام یوجین بو! یک سامورایی تنها وارد شهری می شود که به اشغال گروه های تبهکار درآمده است از آنجایی که او خود را تنها می بیند چاره را در ایجاد اختلاف در دسته های تبهکار و بروز جنگ بین انها می بیند و پس از تضعیف انها آخرین بازمانده های آنها را یک به یک می کشد. اکثر دزدی های این آقایان قابل انتقال نیست و روزی به مردم ایران بازخواهد گشت(دزدان آینده!) در مورد آقای کرباسچی هم میل دارم با احتیاط بیشتری صحبت کنیم او یکی از توانا ترین مدیران ایران است و با وجودی که می داند که مردم شرکت نمی کنند ولی حرفش بدون دلیل نیست و نکته ای در آن نهفته است که امیدوارم دریابید. اگر این حرف را ماست وا رفته نظام یعنی خاتمی زده بود با شما کاملا هم عقیده بودم ولی در سیاست کوتاه ترین راه مستقیم ترین راه نیست! همانگونه که آقای عبدی نیز با سخنانی تعجب برانگیز بر خلاف رویه مردم صحبت هایی را داشته اند. ما راه خودمان را می رویم ولی حرف آنها هم بی دلیل نیست و در آینده روشن خواهد شد که این مواضع خلاف عقل و عجیب به چه جهت بوده است.