Saint George and the Dragon |
1- آنچه که مسلم است بخش مهمی از آیندۀ جمهوری اسلامی و رهبرش آیت الله خامنه ای و بتبع آن میهن عزیزمان ایران به نتیجۀ نهایی مذاکراتی وابسته است که باید قبل از پایان شهریور ماه پیش رو بپایان برسد. لذا تقریباً تمام سیاست داخلی جمهوری اسلامی هم تحت تأثیر و منتظر است و خودش را با شاقول مذاکرات هسته ای تنظیم می کند. لذا من هم این پست را به حرف هایی که در این زمینه قابل بازخوانی دقیق تر است اختصاص می دهم.
2- در مصاحبه با روزنامۀ جمهوری اسلامی؛ هاشمی با گفتن "اطلاع موثق" از چگونگی گفتگوهای هسته ای ندارم ضمن بیان این واقعیت که مدت هاست راجع به اوضاع و تصمیمات کشور کمترین گزارش بدون روتوشی از سوی دیوان خامنه ای دریافت نمی کند؛ خواسته است دو نشان را با یک تیر بزند: نشان اول آنجایی را که قبل از مذاکرات استانبول 2 خیلی از اصولگرایان تند رو و بویژه هواداران احمدی نژاد و روزنامۀ ایران سعی کردند اینطور القاء کنند که مذاکرات را تیم هاشمی شروع کرده و پیش می برد و بطور مشخص به سفر حسن روحانی به وین اشاره کردند. حالا هاشمی می گوید که این وصله ها بمن نمی چسبد و من دخالتی در این تسلیم شدن ندارم. نشان دوم را اما آنجایی می زند که می خواهد این علامت را بفرستد که طوری سیاست خارجی و پروندۀ هسته ای را شخم زده اند در سال های اخیر که دیگر وارد شدن به یک بازی برد برد از سوی ایران محال قطعی است. و این امریکاست که دست بالا را دارد و چون وضع داخلی ایران را از هر نظر - بویژه در زمینۀ اثر تخریبی تحریم های اقتصادی - مناسب دیکتۀ اردۀ خود می داند حاضر به دادن کمترین امتیاز معمول این قبیل مذاکرات هم نیست و نخواهد شد.
3- هاشمی با محافظه کاری ذاتی اش هر دو طرف ایرانی و غربی را محتاج این مذاکرات معرفی می کند و علت خوشبینی زیاده از حد استانبول را ناشی از این نیاز دو طرف معرفی می کند. در اینجا نیز نیش هاشمی به تن خامنه ای بیشتر می نشنید تا طرف غربی. چون غرب و امریکا که هیچگاه نیازشان برای مذاکره و گفتگو را کتمان یا انکار نکرده اند و نمی کنند. بلکه این خامنه ای بوده است که همراه با انترش 7 سال است که رجز می خواند و هل من مبارز می طلبد و عدم نیاز خودش به جامعۀ جهانی (غرب) را توی بوق و کرنا می کند. لذا اگر در حال حاضر مذاکره ای در جریان است چیزی که در دو طرف معادله تغییر کرده است انعطاف ناشی از فشار "واقعیت قدرت و سیاست واقعی" در اردوی خامنه ایست و نه مواضع ثابت و بدون انعطاف - در مورد غنی سازی هسته ای - امریکا و غرب.
4- هاشمی البته این را بصراحت نمی گوید که به نتیجۀ نهایی این مذاکرات بی موقع و ناشی از ضعف خامنه ای خوشبین نیست. اما از محتوای تحلیلش کاملاً معلوم است که در دست آورد پایان مذاکرات؛ کله قندی برای ایران نمی بیند و حداکثر همان آب نبات چوبی را پیش بینی می کند که روزی علی لاریجانی مصطلح کرد در انتقاد رادیکال از مواضع هسته ای دولت خاتمی. هاشمی می داند که با دست بالا داشتن امریکا ایران فقط یک راه بیشتر ندارد یا باید "تسلیم" شود و آب نباتی بعنوان جایزه بگیرد و نه حق. یا باید به شکست مذاکرات تن بدهد و منتظر عواقب - حالا دیگر ناخوش آیند در حد برخورد نظامی با غرب - تن بدهد. او البته به این وضع نمی خندد بعنوان رقیب سیاسی. بلکه متأسف است که خامنه ای با عدم تدبیر خودش جمهوری اسلامی نازنین برای هاشمی را هم به اینجا کشانده است. اما هاشمی بشدت از قبول هر گونه نقشی استنکاف می کند زیرا که بعقیدۀ او نجات از این خرابکاری به نقطۀ غیرقابل برگشت رسیده است.
5- اما امروز حرفی هم احمدی نژاد زده است در مصاحبه با تلویزیون 24 فرانسه که نشانه ای مشخص از سناریوی آینده را دارد. اگر پرسش ها و پاسخ ها درست منتقل شده باشد در متن فارسی. و اگر خبرنگار توجیه نشده باشد در مورد اولین سؤال. و سؤال فقط از کم اطلاعی یا سادگی خبرنگار باشد که می پرسد غربی ها در بغداد از شما خواسته اند که غنی سازی 20 درصد را متوقف کنید آیا شما می پذیرید یانه؟ احمدی نژاد شرح کشافی داده از قصۀ چراییی غنی سازی 20 درصد در ایران و ضمنی قبول کرده است که بلی ما چنین پیشنهادی را می پذیریم. در حالی که سؤال خبرنگار غلط است و بحث جمهوری اسلامی و غرب در هر کجا و در هر زمان - از جمله در بغداد - و برای همیشه مربوط به توقف مطلق غنی سازی اورانیوم بوده و است و خواهد بود، و نه در مورد درصدهای مختلف آن. بدیهی هم است زیرا کشوری که می تواند در عرض شش ماه از غنی سازی 3/5 درصد به 20 درصد برسد بطریق اولی می تواند در عرض یکسال هم از 20 درصد به غنی سازی بالای 90 درصد برسد. اما چرا این سؤال و پاسخ هم مشکوک است و هم مهم:
6- خامنه ای و شرکاء به احتمال زیاد ناچار شده اند تصمیم به تسلیم در مقابل غرب بگیرند - در مسکو یا دور نهایی بعد از مسکو - و غنی سازی را در هر سطحی نیز متوقف کنند. لذا دارند با بازی با در صد ها می خواهند اذهان هواداران حزب اللهی خامنه ای را گیج و کور کنند تا در فردای تسلیم بتوانند "توقف غنی سازی 20 درصد" - قبلاً با پروپاگاندای زیاد در ذهن ها تثبیت کرده اند - را بجای تسلیم کامل به مؤمنان فریب خوردۀ سالیان قالب کنند. بعبارت دیگر موضوع توقف کامل غنی سازی مورد درخواست غرب را به "درخواست توقف غنی سازی 20 درصد از سوی غرب" کاستی می دهند تا عملاً و در پشت میز مذاکره تسلیم توقف کامل شوند ولی در روزنامه ها و تریبون های علنی شان آن را توقف 20 درصد که از اول هم پذیرفته بودند - و دارند بشدت زمینه سازی می کنند - معرفی کنند. یا...هو
۱۸ نظر:
خود فرانس بیست و چهار و سایر رسانه های غربی از صحبت های احمدی نژاد چنین برداشتی نکردند به طوریکه تیترشان کاملا برعکس نظر شما این بود که احمدی نژاد گفته غنی سازی بیست درصد حق ایران است.
سلام
به نظر شما آیا 1+5 حاضر خواهد شد غنی سازی 3.5 درصد در ایران را قبول کند؟؟ آیا بخش اروپایی، چین و روسیه وبخش آمریکایی این مذاکرات رقابتهای استراتژیکی را به صورت خاموش در زمین ایران با همدیگر دارند یا نه؟ وآیا ایران نمی خواهد از این رقابت خاموش استراتژیک در جهت کسب حق غنی سازی 3.5 در صد استفاده کند تا آنرا برای مصرف داخلی در بوق و کرناکند؟ ودر نهایت دفاع کننده های از این حق در بین 5+1 امتیازات اختصاصی خاصی از ایران در زمینه نفت و گاز و یا ... طلب کنند؟ هر چه با شد ایران مارکت خیلی خوبی است و مطمینا بعد از این داستان هسته ای اروپا نمی خواهد آنرا دو دستی تقدیم چین و روسیه کند.
همقدم شدن هاشمی و احمدی نژاد چه پیامی دارد؟
1.همقدم شدن آقاي رئيس جمهور با آقاي رفسنجاني تعجب خیلي ها را بر انگيخته است.2.اگر اهل تحليل و سياست باشي اين را در مي يابي که يکي از رازهاي رأي گرفتن از مردم ايران، ناسزا گفتن هاي سياسي است. به همين انتخابات مجلس که نگاه کني مي بيني معترضين رأي آورده اند... توکلي، مطهري و زاکاني و ... از يک سو و حسينيان، کوچک زاده و رسايي از آن سو... . بايد فرياد بزني و اعتراض کني! اما به چه و چگونه انگار زياد مهم نيست. هرچه اعتراض تو تند تر و تيز تر و محکم تر، رأي آوري ات بالاتر...البته اين به معناي نفي اعتراض و نهي از منكر كه بسياري موارد به جا و درست است، نيست...3.احمدي نژاد در سال 1384 اعتراض مسالمت آميز آرامي به سيستم نمود و رأي آورد. اعتراض به کاخ نشيني خاتمي و تيم مذاکره کننده در سعد آباد، اعتراض به ريخت و پاش و اشرافيت ، اعتراض به بي توجهي به قشر محروم، اعتراض به گراني، اعتراض به پوسترهاي رنگي و... . احمدي نژاد در سال 1388 نيازمند اعتراضات بيشتري بود. حمله به ميرحسين و کروبي و اذناب سياسي شان کفايت نمي نمود لذا در مناظرات پاي هاشمي به عنوان يک سياستمدار با سابقه قَدَر که مخالفان سياسي زيادي داشت به کانون اعتراضات باز شد. تنور انتخابات گرم شد و ..
4. سال آينده انتخابات رياست جمهوري است و کانديداي طيف احمدي نژاد با رسانه اي به نام«محمود احمدي نژاد» بايد به اعتراض چه کسي برود؟ اعتراض به هاشمي ديگر پاسخگو نيست و بدنه اصلاح طلبي و بخشي از مردم به آن بي عنايتي مي کنند...به نظر شما نزديک شدن احمدي نژاد به هاشمي رفسنجاني نشان از چه ائتلافي است؟ احمدي نژاد به کمک هاشمي چه کس يا کساني (به عبارت بهتر سمت ها و نهادهايي) را مورد هجمه قرار خواهد داد؟
شب آبستن است. چه زايد سحر...!
بلی. به ظاهر بحث فقط بر سر توقف کامل و تعطیل برنامه هسته ای بوده است، یعنی ایران دیگر نباید غنی سازی کند و هر چه را هم تا حالا تولید کرده(ده ها میلیارد دلار به روسها و پاکستان برایش پول داده شده) تحویل بدهد. جالب است همین را میتوانستند با ۱٪ خرجی که کردند بخرند. به همین دلیل است که میگویند شما بمب میخواهید.
توافق فرا تر از ان پی تی است. من به آن میگویم غنی سازی صفر درصد!این تیلیغ ۲۰ درصد و ۵ درصد و غیره فقط برای رد گم کنی است. البته با ریاکاری به ایران اجازه خواهند داد هر دروغی به ملت بگوید و آنها خلافش را نگویند تا آبروریزی نشود.
هاشمی رفسنجانی: فیسبوک امری "مبارک" برای دنیاست
آقای هاشمی اضافه کرد: حالا شاهدیم یک صفحه فیسبوک که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و یک ویدیو تصویر که با موبایلها گرفته شده به دنیا منتقل میشود که به نظر من این امری مبارک برای دنیا است. که گرچه برخی خوششان نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و ستمگری حرکت کنیم، شاهد خواهیم بود که اگر این رسانهها وجود نداشته باشند خطرناک خواهد بود.
مقامات دولتی و نظامی ایران تا کنون چند بار از فیسبوک و توییتر با عنوان ابزارهایی با هدف تشدید آشوب در ایران نام بردهاند
4 روز تعطیلی گذاشته است رفته است ....
بیا سیرک را علم کن برادر من مردم تفریح میخواهند!!!
http://www.digarban.com/node/6940
و اینکه دلقک حتما باید درباره ی دیالوگ آخر این فیلم بنویسد:
http://www.skymusic14.in/article-print-2117.html
دلقک مهربان ،فیلسوف آینده ، فیلسوف زندگی روزمره ، به نوشتن ادامه بده ،نقادان تو از طیف های مختلف وجود دارند, بعضی ها به دنبال حقیقت متوهم خود هستند اما این چه باک برای شما و ما خوانندگان .با اینکه من خودم انتقادات جدی دارم بر شما اما از سبک نوشتاری ساده ،بی آلایشت ،غریزه هوشمندت در پیش بینی شگفتم.نمی خوام از کسی تعریف کرده باشم اما همیشه تعقیبت می کنیم.
سلام دوست عزیز
کجایید؟ هر روز چند بار به وبلاگتان سر می زنم اما خبری از نوشته جدید نیست. دلتنگ نوشته هایتان هستم که ساده،روان ، امیدبخش و سرشار از زندگی است. بنویسید.
دلقک جان ،از پنجشنبه تا حالا روزی ۱۰دفعه میام وبلاگت وناامیدبرمیگردم ،ناراحت نشو که دیگران چه میگویند،آقایان بایدبدانند سیاست رفتارشناسیت،جامعه شناسیت ،روانشناسیست،جمه همه اینهاست ،معادله ریاضی نیست که جواب یکسان داشته باشد،وشماهم هدفت ازهر حرف وهرتصمیمی ،فقط سربلندی ایران وشادی ایرانی را درنظرداری ،من دراین ماتم سرا یادگرفتم که با یک فنجان چای هم شادباشم ،برگرد وباهم تمرین شادی وامیدکنیم
دلقک جان سلام کجایید از همه جا بی خبر مانده ایم. دلمان برایتان تنگ است
دلقک جان ،از پنجشنبه تا حالا روزی ۱۰دفعه میام وبلاگت وناامیدبرمیگردم ،ناراحت نشو که دیگران چه میگویند،آقایان بایدبدانند سیاست رفتارشناسیت،جامعه شناسیت ،روانشناسیست،جمه همه اینهاست ،معادله ریاضی نیست که جواب یکسان داشته باشد،وشماهم هدفت ازهر حرف وهرتصمیمی ،فقط سربلندی ایران وشادی ایرانی را درنظرداری ،من دراین ماتم سرا یادگرفتم که با یک فنجان چای هم شادباشم ،برگرد وباهم تمرین شادی وامیدکنیم
دلقك جان. بي خيال حسودان . بابا شروع كن به دلقك بازي . دلمون تنك شد.
افشين
سلام به سروران.
ننوشتن مطلب جدید ارتباطی به انتقادات و مخالفت ها و بویژه بحث اخیر و جزیی با عزیزم جناب رضا رادمنش ندارد. قبلاً هم گفته بودم که بین نوشتن و ننوشتن در نوسانم. و پوزش می خواهم اگر انتظارات برآورده نشده است. کمی فرجه بدهید. یا...هو
سلام بر همه
خوانندگان وبلاگ دلقک ایرانی خواهش میکنم یک کم صبوری به خرج دهید و ببینید فرق نقد با "حسودی" چیست؟ چه دلیلی برای حسات وجود دارد؟ آیا شروع گفتگو و شروع نقد نشان حسادت است؟ خوب این حرف را پیروان علی خامنه ای هم که میزنند و میگویند این حوادث از سر فتنه بوده و فقط در پی قدرت اندوزی چند نفر... پس خواهش میکنم شبیه حاکمیت نشوید..
و اما دلقک نقد من هرگز برای ننوشتن کسی نیست اگر نقد من در پی این باشد که دیگران را از برساختن واژه ها دور بدارد که یعنی نقد اشتباه بوده راه را اشتباه رفته ام.. اتفاقا من با آن نقدم شما را محکوم نکرده ام من "گفتمان ها " را محکوم کرده ام که با برهم زدن توازن باعث می شوند "سوژه از نو برساخته شود."
و خوشحالم که به خوانندگانتان پاسخ داده اید که دلیل ننوشتن، نقد من نبوده و باید هم همینطور باشد نقد حتی اگر به گفته شما مربوط به دو انسان جدای از هم باشد باز نباید منجر به تعطیل شدن فضا شود مخصوصا نقد درون گفتمانی...
پیروز و شاد باشید و شادی بیافرینید
بازهم درناامیدی بسی امیداست حقیقتا من نگران سلامتیت بودم حال که تشویش ذهنیه و سالمی خداروشکر ،فقط دیرنکنی که بازهم سیرکو بهم میریزم !!!
دلفک جان در این بحبوه خبر و زیراب زنی کجایی که معرکه سیرک را بر پا کنی ؟ بابا دلمون به تحلیل های شما خوش بود که الان ما رو وسط این معرکه تنها ول کردید... زودتربرگردید چشم به راهیم.
جناب رادمنش هرچندمنظورنظرشما من نبودم ولی موردی به ذهنم رسید که چون میدانم ،بزرگواروفهمیده هستید بی اذن میگویم ،صحبت این سایت ومحوبیت دلقک در به قول خودش حرف توده بودن گفته دلقک است ،چراکه درسایتهایی چون بالاترین فضا چنان غبارآلود وبوی باروت چنان سینه انسان را پرمیکند که من توده هراسان ،غم زده از هرگونه نخبه بودن ،منورالفکربودن فراری میشوم ،من توده را تعصب زمینگیروعلیل کرده ،من سیرک میخواهم شادی حتی اگرروزنه ای باشد در پیش چشم من آفتاب است ،پس به جای اینکه باهم مقصدم ،هم وطنم سر زیدوعمر درگیربشم که جناب دراکولا شادشود ،شادی کوچکی را که دلقک مینمایاند را درتلسکوپ کنیم تا به وسعت ایران شود ،این خون آشام رافقط آفتاب تابان شادی میکشد ،نه زنده باد ،مرده باد
بازهم خوشحالی خودم را از سلامت دلقک فریادمیکنم ،دگربارت چوبینم سرت سبز ودلت آباد بینم
سلام، لطفن مقاله حسین شریعتمداری با عنوان"چاه وین و چاله مسکو" مورخ ۱۸ خرداد را تحلیل کنید.
ارسال یک نظر