Still Life with Lemons, Oranges and a Rose |
یا علی. اگر هم آقای مدرنیته نمی پرسید می دانستم که بزودی و قبل از در رفتن یقه ام را خواهید گرفت راجع به قول سقوط خامنه ای در سال 91. بنابراین یک دستم به چسب و طناب است و کارتون و رختخواب و دست دیگرم در حال شمردن دکمه های کیبورد تا هر دو کار اساسی را با هم انجام بدهد و داستان را قبل از قطع ارتباط به یک جایی برساند دلقک:
1- استراتژی آیت الله خامنه ای شکست خورده است:
تا قبل از وقایع خرداد 88 مشکلات جمهوری اسلامی به تاکتیک دولت ها نسبت داده می شد و نه استراتژی رهبر. لذا هرجا نارسایی بود گفته می شد که بدلیل همسو نبودن، عدم توانایی، مدیریت غلط و ... فلان رییس جمهور یا بهمان کارگزار اجرایی یا تقنینی یا قضایی است که منویات (بخوان استراتژی) مقام معظم رهبری جامۀ عمل نپوشیده و بجای بهشت برین جهنم اسفلین بار آمده است. اما در نزدیک به سه سال گذشته اتفاقاتی افتاد و نیفتاد و هنوز هم می افتد که تحقیقاً همۀ ریز و درشت جمهوری اسلامی از الیگارهای ارشد در قم گرفته تا خود خامنه ای و بدنۀ فربه الیگارشی مکنده مطمئن شدند که استراتژی حکومت دینی تحت هدایت خامنه ای شکست خورده است و باید تغییراتی را در کلان سیاست های کشور اعم از داخلی و خارجی داد. بعبارت دیگر اینک حتی خود خامنه ای هم بشکست استراتژی 23 ساله اش معترف است و هیچکس دومی هم نیست که از این استراتژی دفاع کند یا بتواند دفاع کند.
2- شکست استراتژی خامنه ای باعث تغییرات بنیادین در جامعۀ شهری مذهبی شده است. بشرح اجمالی زیر:
الف- الیگارهای مؤثر رژیم در قم شامل مراجع و روحانیان ارشد بطور عام از حکومت بر مبنای شریعت دلسرد شده وتا حدود زیادی سکولاریزه گشته اند و می خواهند دین را از زیر یوغ خامنه ای بیرون بیاورند.
ب- طلاب جوان و فرصت نیافته برای ورود بدیوان صلب جمهوری اسلامی و بهره مندی از چرب و شیرین پست و مقام و ثروت و تاراج؛ و بتبعیت از استادان خود در بند الف هم سکولاریزه شده اند و خواهان جمع کردن دست و پای ایمان مردم از مناسبات سیاست کثیف بده بستان های مادی هستند.
پ- بخش مهمی از بدنۀ حزب اللهی حامی حکومت دینی نیز که وجه ایمان دینی شان بوجه بهره مندی های مادی شان می چربد هنوز؛ به دو گروه مرجع و طلبۀ بالا پیوسته اند و خواهان نجات اصل ایمان و دین و اسلام از مناسبات بشدت فاسد دستگاه حکومتی هستند.
3- دچار دگر دیسی فکری شدن این سه گروه الف و ب و پ با اینکه از دید کلان و استراتژیک حائز بیشترین اهمیت است و سمت و سوی آیندۀ نسبتاً دور را مشخص می کند؛ اما از جهت تغییرات کوتاه مدت دارای اهمیت قابل لمس فردایی نیست چون هیچکدام از سه گروه یاد شده به قدرت و امکانات مادی حکومت دسترسی کافی و مستقیم ندارند. لذا برای کوتاه مدت باید برویم سراغ آن بخش "فربه ِ مَکَنده"ی الیگارشی تا ببینیم در آنجا چه اتفاقی افتاده است. بدنۀ فربه مکندۀ الیگارشی که در تمام سی سال گذشته زالو وار به امکانات کشور سیطره داشته اند و بهره ور از همۀ امکانات گردیده اند اینک دو دسته شده اند:
الف- دستۀ اول آنانی هستند که تغییرات سطحی و یا تصحیحات بنیادی طلب می کنند در استراتژی شکست خوردۀ خامنه ای، و معتقدند که جز از این راه؛ جمهوری اسلامی قابل دوام نخواهد بود، و بطور طبیعی همۀ امتیازات آنان نیز به یغما خواهد رفت. لذا برای آنان تغییر یا تصحیح اساسی استراتژی مقدم است بر شخص خامنه ای. اینان عنادی با باقی ماندن خامنه ای ندارند و مخالف آن نیستند. اما خامنه ای را می خواهند که تن به جراحی حداقلی استراتژی خودش بدهد و الا جراحی استراتژی را مهمتر از بودن یا نبودن شخص خامنه ای در دستور کار دارند. اینان از نظر فکری وابسته به مراجع قم و روحانیان ارشد سنتی هستند و از نظر سیاسی وابسته به دیدگاه هاشمی رفسنجانی و تکنوکرات های پشیمان تازه به عقلانیت و میانه روی رسیده. این گروه که اینک با علی لاریجانی و گروه تازه تأسیسش (رهروان ولایت) معرفی می شوند خامنه ای را در این بستر قبول دارند و اگر حاضر به تغییر روش ها شود از او پشتیبانی می کنند. اینان که علی مطهری را هم در پیشانی پیکان خود جا داده اند مرتب به خامنه ای پالس راهنمایی می فرستند و از او می خواهند که به میانه روی آنان تن بدهد. بعنوان یک مثال مهم می توانم صحبت اخیر علی مطهری را نمونه بیاورم آنجائیکه بعد از نطقش در مجلس و اعتراض به دخالت سپاه در انتخابات؛ هنگامی که تحت فشار قرار گرفت که بگوید منظورش ارگان سپاه پاسداران نبود بلکه می خواسته به برخی از سپاهیان و سرداران مشخص نصیحت و پند بدهد؛ این را هم به حرفش اضافه کرد که: "طبق اطلاع مقام معظم رهبری هم در جریان این دخالت قرار گرفته و ناراضی بوده است". حالا با توجه به اینکه علی مطهری در موقعیتی نیست که برهبر چنان نزدیک باشد که از همۀ احوالات و موضع گیری های او با خبر باشد؛ بدیهی می نماید که مطهری برای هشدار به خامنه ای جهت نجات او از این اتهامات این پالس را از خودش گنجانده در متن توضیحش تا هم رابطه اش با خامنه ای را تلطیف کند و هم مهمتر اینکه به او بگوید اگر خواهان ادامۀ رهبری است راهش برائت جستن از این خودسری ها و بی قانونی هاست.
ب- دستۀ دوم بخش "فربه ِ مکنده"ی الیگارشی اما ضمن قبول کاستی های استراتژی خامنه ای معتقدند که تغییر سطحی هم نیاز نیست در استراتژی خامنه ای. بلکه کافی است که تصحیحات جزیی صورت پذیرد و کارها بروال قابل قبول ما و بسیاق قبل از این ادامه یابد. برای اینان اما شخص خامنه ای بسیار مهم است و بر عکس گروه اول اهمیت خامنه ای را بعد از تغییرات قرار نمی دهند. بلکه می گویند که حفظ جایگاه و اتوریتۀ خامنه ای اصل لایتغیر است و در این چهارچوب و فقط بدست خود خامنه ایست که تصحیحات جزیی در استراتژی خواهد افتاد. اینان که از نظر فکری به مصباح یزدی متکی هستند و از نظر سیاسی هم بخود خامنه ای و بدل روی صحنه اش غلامعلی حداد عادل و تکنوکرات های متحجر و بی عرضه و مزدور وابسته اند؛ خامنه ای را دربست قبول دارند و حتی حاضر به اعتراف به اشتباهات استراتژیک او نیستند بلکه تلویحاً آن را می پذیرند با این افزودۀ بلافاصله که خود مقام معظم رهبری است که باید نسبت به تصحیحات جزیی احتمالی تصمیم بگیرد. و هیچکس حق ندارد طلبکارانه از او بخواهد که دست وپای مزاحم 23 ساله اش را کمی بیشتر جمع کند.
4- هر آنچه روی صحنۀ امروز حکومت ایران می گذرد حاصل چالش این دو گروه است. چه حرف های رفسنجانی باشد چه رقابت برای ریاست مجلس یا اردوکشی های سیاسی دشمنانه در پاستور و بهارستان. اصلاح طلبان مذهبی هم کاملاً دور از صحنه و منفعل و نظاره گر هستند تا اگر برد نهایی با گروه لاریجانی و هاشمی بود آنان نیز از خواب زمستانی سنگین خود بیدار شوند و سر ودستی بجنبانند. آنچه را که توصیف کردم اما؛ در وهلۀ اول به یک خیمه شب بازی می ماند که روی صحنه آورده اند برای سرکار گذاشتن ملت و چپاول قدرت و ثروت؛ و اصالتی ندارد رویارویی حداد عادل و لاریجانی. اما در نگاه من و با توجه به هر آنچه در مورد تغییرات در عمق جامعۀ مذهبی گفتم این یک بازی تازه نیست و شکافی بسیار عمیق و مبارک است که حتی بسیار بیشتر از شکاف اصلاح طلب و اصولگرا ثمر خوب خواهد داد. اگر اردوی مذهبیون سنتی و لاریجانی پیروز شوند خامنه ای ناگزیر یا باید تجدید نظر اساسی بکند در استراتژی 23 سالۀ شکست خورده اش، یا مشروعیت رهبریش را از دست خواهد داد. اما اگر حداد عادل پیروز میدان بشود خامنه ای کماکان با یک سکوت و تصحیح خیلی جزیی سکاندار بلامنازع 23 ساله خواهد ماند. اما چون استراتژی خامنه ای شکست خورده است اگر طرفداران شخص او پیشتازی کنند جامعه از داخل و خارج فروخواهد پاشید و اتفاقات غیر قابل پیش بینی و غیر قابل مهاری در انتظار ایران خواهد بود. من چون مطمئنم که هواداران خامنه ای نخواهند توانست بازی را ببرند لذا منتظرم که در شش ماه آینده اتفاقات آرام و بتدریجی بوقوع بپیوندد که یا خامنه ای ساقط شود و یا در بدترین حالت با حد اکثر عقب نشینی در دخالت های روزمره در سیاست ها به ولایت خودش ادامه بدهد.
5- و سخن آخر مربوط است به احمدی نژاد چه می شود؟ احمدی نژاد سوژۀ مهمی از اتفاقات خواهد ماند. اگر دست بالا را تفکر مراجع و سیاست لاریجانی و هاشمی داشته باشد به احمدی نژاد بخاطر خامنه ای رحم نخواهند کرد. بعبارت دیگر در اینجا هم اصل بر مهار احمدی نژاد از سوی خامنه ایست و اگر باز شلتاق کند و بخواهد کاری بکار دیوانگیش نداشته باشند رهروان ولایت تحمل نخواهند کرد هر چند بضرر خامنه ای باشد. اما در صورت پیشتازی حداد و پایداری؛ آنان احمدی نژاد را بخاطر آقا تحمل حداکثری خواهند کرد و اجازه خواهند داد دوره اش را بپایان ببرد. بعبارت دیگر گروه لاریجانی معتقدند احمدی نژاد سرکش را می توان از نظام قیچی کرد و اهمیتی برای جمهوری اسلامی ندارد. در حالیکه مطیعان خامنه ای معتقدند که هر گونه قیچی کردن احمدی نژاد بضرر خامنه ایست و چون نظام را با خامنه ای یکی می دانند حذف احمدی نژاد را لطمۀ غیرقابل جبران به نظام می دانند. لذا پاسخ قبل از اسباب کشی ام این شد به آقای مدرنیته که: "بلی خامنه ای در سال 91 سقوط خواهد کرد"! یا...هو
۵ نظر:
سلام بر دلقک بی خانمان
تیمسار به جمع ما بی خانمانها خوش آمدی گرچه برای چند روز هم که باشد مادرم میگوفت مرگ بهتر از اسباب کشی است واگر سه باراسباب کشی کنیم بهتر است که دفعه سوم وسایلمان را دو بریزیم البته شما معمولا نیازی به بردن وسایل آشپزخانه که هم سنگین وهم زود خراب شو هستند ندارید و راحتتر میرید گفتم که سناریوی فیلم های ایرانی رااشخاصی چون بیضای وکیارستمی مینویسند والحق که بعد از دیدن فیلم هم من ترک چیزی سر در نمی اورم (فیلم مسافران)چه برسد که قبلا پیشداوری کرد وداستان انرژی پسته ای ما نیز بسیار پیچیده است لابد ماشین داری ومیبینی پول گز چند است باید دلیلی برای این گران فروشی داشته باشیم ویا فروش اسلحه که خود استای آن هستی واگر ایران مشکل نداشته باشد بیمه نفتکش ها پایین میآید ارزش دلار به مشکل می افتد و... شنیدم یکی از سایت ها مقدار ریالی ضرر کشور را دراین مدت محاسبه کرده بود ولی عدد اش را نمدانم همان عدد که حتما بیش از ۱۰تاصفر کنارش دارد سود غرب به ویژه روسیه وچین است
درود
به نظر من (و البته اشاره ای که خودتون هم توی متن داشتید) این سقوط، میتونه سقوطی مثل حسنی مبارک و قذافی و... نباشه ! و فقط میتونه سقوط استراتژی خامنه ای باشه و در واقع کاهش قدرت.
و این احتمال زیاده که خامنه ای تا انتهای عمرش (یا حداقل تا انتهای امسال) ولایت فقیه بمونه ! و حداقل سال 92 رو توی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نامگذاری کنه !
اما خب، شاید اینبار نه با قدرت همیشگی !
خودمونیم دلقک جان !
اون موقعی که گفتی سقوط، منظورت کنار رفتن خامنه ای به طور کامل از قدرت و ولایت بود ( به برداشت من) و حالا منظورت تا حد کاهش محسوس قدرت خامنه ای تقلیل یافته و احتمال میدی که شاید همچنان ولایتی داشته باشه، که احتمال ضعیفی هم نیست(باز هم به برداشت من)
سلام، ۲ جور خامنهای داریم فقط : صد درصد یا صفر درصد ، لطفا روی حالت حد وسط بحث نکنید چون با ماهیت ایشان سازگار نیست و Bios وی آنرا نخواهد شناخت .
آخرین فرصت
نشست مسکو شاید آخرین فرصت برای همه باشد، برای طرف آمریکایی که در آستانه ی مبارزات انتخاباتی قرار دارد، برای طرف اروپایی که تحریم های نفتی علیه ایران را ۱۰ روز بعد از نشست آغاز خواهد کرد و برای طرف ایرانی که هر روز قیمت پاسخ صریح او به مذاکرات،گران تر می شود. فشار های اقتصادی تا آنجا پیش رفته که به عنوان اهرم فشار به روی گروه ایرانی عمل می کند و این شاید آخرین فرصت برای خروج ایران از تحریم های خرد کننده ای باشد که هر روز بیشتر از دیروز بر مردم فشار وارد می کند.
راجب این سایت میخواستم بپرسم ایا مال شماست ؟خیلی نوشته هاش مثل نوشته های شماست
http://azarakan.blogspot.ca/
ارسال یک نظر