The Execution of Lady Jane Grey |
1- از روزی که مبارک در مصر سقوط کرد هماره یک چشمم اشک است و یک چشمم امید به مهمترین، بزرگترین و با فرهنگ ترین ملت عرب مسلمان. پرواضح است که از سقوط حکومت مبارک با تجربه ای که از سقوط حکومت شاه در ایران داشتم نه تنها استقبال نکردم بلکه بشدت هم ناراحت شدم و برای مصر دعا کردم از برای گذشتن از بی حکومتی به ثبات حکومت مدرن که تنها راه منجر به دموکراسی در دنیای اسلامی است در آینده ای دور. اما در این چند روزه که اخبار انتخابات ریاست جمهوری مصر در میدان رقابت بود بسیار نگران بودم از حدس و گمان های پیشتازی عبد الفتوح مورد حمایت سلفی ها و مرسی مورد حمایت اخوان المسلمین. زیرا که اگر یکی از این دو انتخابات را می بردند مصر تند یا آهسته بسمت نوعی از اسلام گرایی سیاسی حرکت می کرد که بالذات با جامعۀ باز دشمن است و نمی تواند روند توسعه را که آن هم ذاتاً امری مدرن است را پی گیر مستمر باشد.
2- پاراگراف بالا را همان روز انتخابات نوشته بودم و می خواستم اولین تبریک را من بگویم به انتخاب ژنرال شفیق و آرزو کنم که برندۀ نهایی هم او باشد. زیرا که این دورۀ ریاست جمهوری جدید مصر بسیار تعیین کننده خواهد بود برای برنگشتن مصر به عصر فراعنه از نوع اسلامی. زیرا اینک مصر هنوز در التهاب انقلاب است و اگر یک مسلمان متعهد به شریعت اجتماعی اسلام (سنت گرا) رییس جمهور شود می تواند از این جو هیجانی و عدم ثبات باقی مانده در اندام حکومت و بی ثباتی انقلابی نهایت استفاده را ببرد و با توجه به همراهی مجلس هم، مصر را وارد دالانی از فضای گرگ و میش بسمت تاریکی بکند. در حالیکه پیروزی شفیق می تواند طی چهار سال آینده و با کمک نظامیان به جوانان هنوز داغ از میدان تحریر نشان بدهد که دموکراسی در جوامع توسعه نیافته و بویژه اسلامی تجربه ای نه تنها جهشی نیست بلکه چنان کند و با هزم و احتیاط قابل آجر گذاری تک به تک است که تنها باید مردان باورمند به مدرنیته معمار آن باشند.
3- می دانم که در این لحظه یکی از خوشحالترین مردمان مصر حسنی مبارک پیر و محتضر است. و مطمئنم که اگر احمد شفیق دور دوم انتخابات را هم ببرد و رییس جمهور شود حسنی مبارک با فاصله ای خیلی کم از ریاست جمهور شدن احمد شفیق خواهد مرد. زیرا که بمحض آسوده خیالی از اینکه مصر نباید دو باره از نو شروع کند و بعد از سی سال دیگر بجایی برسد که مردمانش آرزوی مبارک کبیر را داشته باشند؛ مثل پدر پیری که از عاقبت بخیری فرزند برومند - هر چند قدر ناشناس در سال های پیری - خودش مطمئن شود با آسودگی بار سفر خواهد بست. می دانم برای جوانان باورش سخت است اینهمه سختی آزادی و دموکراسی در کشورهای اسلامی - مهمترین مانع نوع نگاه اسلام است به زنان - ولی سوگند می خورم که سخت است. فکر ایمانی و دینی یک ارزش مقدس است و معتقد و مؤمن نه اینکه بخواهد دیگری (مدرن) را در تنگنا قرار دهد بعمد و قصد آزار. بلکه او مجبور است که بمدرنیته سخت بگیرد چون با ارزش های او زندگی نمی کند. احمد شفیق نوعی همزاد مرسی و عبدالفتوح نوعی بوده است در مصر: مسلمان زاده و معتقد و مؤمن. اما او این ایمان دگم را فروگذاشته و از آن رد شده و خیلی بعید است عقدۀ آزار گذشتۀ خودش (تفکر مرسی) را اراده بکند چون اگر می خواست می توانست از آن عبور نکند و الان مثل مرسی باشد. اما مرسی احمد شفیق نوعی را لاجرم اذیت خواهد کرد زیرا که او ارزش های مرسی را ترک کرده و به ارزش های دیگری (مدرنیته) پایبند شده است. لذا مرسی نمی تواند اجازه بدهد که احمد شفیق در آینده زندگی کند و به ارزش های گذشته اش (ایمان دینی مرسی) بلا اقتضاء و خنثی باشد. این همۀ فرق یک اندیشۀ مدرن است با تفکر سنتی! سنت اگر هم بخواهد نمی تواند مدرن را هضم و حل کند و ارزش های اورا نیز چون ارزش های مقدس دینی خویش محترم بشمارد. چون اکثریت در فرهنگ غالب مصر یا هرکشور مسلمان دیگری با مرسی است و چه بخواهد یا نخواهد و با تمسک بگزارۀ مدرن "خواست اکثریت عددی" جو جامعه را بسته خواهد کرد و بسمت اضمحلال و دیکتاتوری اسلامی سوق خواهد داد.
۳ نظر:
دلقک بازیگوش عزیز! در مورد بشار اسد و همچنین اعراب مخالفش و غرب اشتباه می کنی.
ابن کشتار مردم بیگناه،با دستور مستقیم خود بشار اسد انجام میشود. خاندان اسد ،جنیاتکارند و هیچ شکی در ان نیست.گواه جنایتکار بودن خاندان اسد هم در تاریخ عرب ، کشتار مردم حما به دستور حافظ اسد و فرماندهی برادرش رفعت اسد است که در جریان این عملیات بیش از 30000 نفر کشته شد.
کشتار حما در تاریخ عرب ، به عنوان خونبار ترین عملیات در تاریخ دول عرب بر علیه ملت های خودشان شناخته میشود.ایا این کشتار هم سناریو بود؟
ایا به رسمی نشناختن حقوق چند میلیون کورد در سوریه و ندادن شناسنامه به کوردها و قتل و عام هزاران از این نژاد غیر عرب(کورد) در سوریه در طول این سال ها ، ایا این هم سناریوی غرب است؟
دلقک! آیا اگر سناریویی هم در کار باشد ،آیا امکانش هست که این حجم عظیم ماشین و تجهیزات کشتار، توسط کشورهای عربی مخالف اسد و غرب ، در حضور خود بشار اسد مورد حمایت ایران و سپاه، در داخل کشور سوریه چنین جنایتی را مرتکب شوند!؟
همۀ حرف هایت قبول است اما زمانه را هم باید در نظر گرفت و اینکه چه کسی از این کشتارهای وحشیانه چه نفعی می برد. فقط در یک حالت می توان قبول کرد که اسد این جنایت را مرتکب شده باشد. و آن این است که اسد کشته باشد که بیاندازد گردن مخالفان و آنان را بدنام کند. این احتمال هم ضعیف است زیرا رژیم بشار اسد در سیبل نفرت جامعۀ بین المللی است و هر چه کشتار می شود همه می خواهند گردن اسد بگذارند و کسی حاضر به پذیرش کشتار از سوی مخالفان نیست و با توجه به اینکه ناظران بین المللی هم در سوریه هستند کشتار از سوی اسد و ثابت کردن آن بگردن مخالفان بسیار کار ناشدنی است. یا...هو
دلقک!این مخالفان مخوف اسد که هستند و از کجا چنین سریع سازماندهی شدند و به این راحتی آمدند داخل خاک سوریه؟توپ و تانک هایشان را چگونه وارد خاک سوریه کردند آن هم در این سالیان وضعیت فوق العاده ...!؟
ضمن اینکه خود اسد بارها این جنایات را بر گردن مخالفانش انداخته،پس بنابر استدلال تو ، اسد کشته که بر گردن مخالفان می اندازد و همین باعث شده که اسد در سیبل نفرت جامعه جهانی باشد،تاکید میشود "جامعه جهانی" نه لزوما سران جهان.
دلقک این آنالیزت سهوا یا عمدا در جهت چشم پوشی از جنایات بشار است.ضمن اینکه یک ایتم بسیار مهم دیگر را در آنالیزت لحاظ نکرده ای که باعث شده کمی بوی جانبداری از خاندان اسد در این تحلیل غیر منطقی ات به مشام برسد.این ایتم مهم ،مدتها از طرف جامعه بین الملل و همچنین از طرف مردم سوریه مطرح بود تا اینکه پاسدار اسماعیل قاآنی مهر تائید رو زد.
دلقک!اگرچه حافظ اسد حمایت کرد و توسط هواپیماهای مسافربری اش سلاح برای ایران فرستاد در جنگ 8 ساله! ولی عرفا و اخلاقا جایز نیست که خون کودکان و مردمان بیگناه سوری را تماما به گردن کشورهای غربی و اعراب سنی و مخالفان انداخت و حساب پسر حافظ را پاک جلوه داد!!
تمام
ارسال یک نظر