عکس هاشمی با هنرمندان! و مریلا زارعی که دوستش دارم. |
1- هنرمندان سینما بهتر از هر کسی می دانستند که حکم دیوان عدالت آخوند منتظری راجع به نقض شکلی حکم انحلال خانۀ سینما از سوی وزارت ارشاد یک حکم سیاسی است و در رابطه با تنظیم صحنۀ سیاسی اصولگرایان صادر شده است؛ و برد و نفعی برای خانۀ سینما ندارد. اما چون می دانستند و می دانند که فرهنگ و هنر در جمهوری اسلامی یتیم مضاعف است هم از پدر و هم از مادر - بخاطر همین هم حزب اللهی ها به هنرمندان و هنر می گویند بی پدر مادر - لذا بنشانۀ تیری در تاریکی از حکم معلق و بی خاصیت و بدون قطعیت دیوان عدالت اداری استقبال کردند و حتی گفتند که خانۀ سینما را راه خواهند انداخت در یکی دو روز دیگر. اما هنوز کلام گشایش در دهان هیئت مدیرۀ خانۀ سینما منعقد نشده بود که انصار حزب الله سابق و لاحق بهم پیوستند و در خانۀ سینما را گل اندود کردند که مگر از روی جنازۀ امت شهیدپرور عبور کنند این رقاصه ها و مطرب های روشنفکر غربی در باز کردن خانۀ ... که دین و دنیای مردم را همین ها بتاراج برده اند.
2- قبلاً هم راجع به ریشه ها گفته ام لذا فقط تیتروار می گویم که بخش فرهنگی پروژۀ مشایی برای دیکتاتوری امام زمانی احمدی نژاد مربوط به خرید هنرمندان بود و تبدیل آن ها بزایده ای از دولت ابد مدت احمدی نژادیسم. که قرار بود در قالب ایجاد شورای عالی سینما بریاست احمدی نژاد از نظر ستادی و سیاست گذاری؛ و ایجاد سازمان سینمایی در وزارت ارشاد بجای خانۀ سینما بعنوان بازوی اجرایی عمل کند. اما قبل از اینکه وعده ای عملی شود و سینما گران بناچار در دام بیفتند گنج امیر منصور آریا بمنزلۀ خزانه داری مشایی لو رفت و پول ها دود شد و رفت هوا. و از سینماگران شاخص بغیر از احمد نجفی که در همان بدو شروع پروژه سهمش را گرفته بود و در دام افتاده بود کسی به این پروژۀ شکست خورده از جنبۀ اقتصادی نپیوست. احمدی نژاد که همۀ سامانه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را بنوعی منحل کرده بود تا پیش از آن؛ وقتی که پروژه ها شکست خورد مجبور شد همۀ بافته های خیال خام مشایی را رها کند بی صاحب و ویران و دیگر دنبال انحلال سازمان ها و ایجاد تشکیلات جدید نرود؛ چون هرکدام از حوزه های سیاسی و اقتصادی صدها خواهان و عاشق و بپا داشت و اجازۀ تحرک بیشتر از احمدی شکست خورده را برنمی تافت. لذا تنها حوزۀ بی صاحب و مدرن و بی مشتری حوزۀ فرهنگ و سینما بود که دولت احمدی نژاد خرابکاریش را تداوم داده و در حال تکمیل آن است.
3- فرهنگ و سینما وهنر مدرن تنها حوزه ایست که مذهبیون نه ازش سر در میاورند و نه رغبتی برای ورود دارند و نه حتی علاقه ای به کمترین حمایت که برچسب خوردن موافق فحشا کمترین اتهام گروه های سیاسی رقیب است به خطاکاران مدافع سینما. لذا وقتی حسینی و شمقدری و نجفی خانۀ سینما را منحل کردند نه مجلس وارد شد و نه کمیسیون فرهنگی و نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه هیچکس حقیقی و حقوقی دیگر. همه خودشان را زدند به خریت که اصلاً سینما یعنی چه و در مقابل هنرمندان سری به سفاهت تکان دادند که "This is your problem". و سینماگران ماندند و ناچار شکایت به قضا و دیوان عدالت اداری بردند. حکمی که دیروز منتظری صادر کرده و تا کنون هم کسی اصل حکم را رؤیت نکرده است؛ نه در جهت احقاق حق سینماگران و خانۀ سینماست که مثل همۀ احکام قضایی و غیر قضایی حکمی سیاسی و برای بالانس قدرت جناحی است. به این معنی که قوۀ قضائیه نه دلش می خواهد دولت در برابر سینماگران موفق شود زیرا که این دولت دیگر خودی نیست. و همینطور نمی خواهد سر به تن هنرمندان و سینماگران و خانۀ سینما باشد زیرا که اگر سینما فحشاء نبود لزومی به آتش زدن سینما رکس آبادان در طلیعۀ انقلاب نبود. لذا حکمی صادر کرده است که نه بنفع دولت احمدی نژاد باشد و نه مجوزی برای بازگشایی خانۀ فساد سینما!
4- در سویۀ دیگر ماجرا جوانان حزب اللهی بدون مصرف خاص مانده اند که هیچ حوزه ای راهشان نمی دهند برای تظاهرات و فحاشی و بدو بیراه به صغیر و کبیر جز همین حوزۀ فرهنگ و هنر بدون متولی و منفور اجماعی از سوی کل حاکمیت. زیرا که مستمسک انرژی هسته ای حق مسلم ماست را آقا فرستاده بغداد. مستمسک عدالت گستری و رانت و ارتشاء و دزدی و اختلاس را آقا فرستاده نیمی به کانادا و نیمی دیگر در چرخ دنده های اژه ای و قاضی سراج و دادستان دولت آبادی در کاخ دادگستری. انتخابات مجلس هم که تمام شده و کسی فعلاً به دخالت خودسر نیازی ندارد. مهدی کروبی هم که زندان است. پس آن ها هم همۀ عده و عدۀ خویش جمع کرده اند و رفته اند جلو خانۀ سینما که بگویند: "حالا که از برکت وجود حضرت آقا همه چیز بسامان رسیده و وبالی نیست جز همین سینمای نیم نفس باقیمانده. ما امت حزب الله اجازه نخواهیم داد که این جاسوسان و اجانب و بی دینان و وطن فروشان مثل حاتمی کیا و عسگر پور و میرکریمی و بحرانی و سهیلی و ... خانه ای روی آب بسازند دوباره برای سینما!
5- سینما گران هم دست از پا دراز تر رفته اند دفتر هاشمی رفسنجانی بدل از سفارت انگلیس در زمان قاجار بست نشسته اند که حاج آقا دستمان بدامانت که خانه خراب شده بودیم دارند ریشه مان را هم می کنند از موطن سرفراز. هاشمی اما مثل همیشه جابجایی سنگین شده و گفته:
«در شرایط کنونی سنگ صبور نمایندگان قشرهای مختلف کشور به دلیل بروز مشکلات هستم» و ادامه داده:«در شرایط کنونی باید با حمایت از جامعه هنری و نویسندگان و فرهیختگان کشور نشاط و امید را که موردنیاز مردم است به جامعه تزریق کرد.»
6- خارج از توهمات اما این پیرمرد 75 ساله تنها قدرت بالفعل داخل ایران است که سیاسیون و اقتصادیون و اجتماعیون و فرهنگیان و هنرمندان و ورزشکاران و ایرانیان چشم امید آخرین دوخته اند به او؛ که بلکه اینبار کمی بیشتر از شعاع صندلیش تکان خورد. آیا این توقع زیادی است برای کسی که همه چیزش را از ملت دارد از حرمت و قدرت و محبوبیت و ثروت و .... و آیا بالاخره قبل از تخریب کامل کشور این تکان محقق خواهد شد. من که چشمم آب نمی خورد. اما چاره چیست جز صبر و انتظار. یا...هو
پی نوشت ساعت 9 بعد از ظهر بوقت لندن روز 25 مه: عکس هاشمی با سینما گران که کار کرده بودم اختصاصی خبر آنلاین بود که گویا بخاطر همین استفاده ها هم خبر آنلاین چند ساعتی است از دسترس خارج شده و عکس های مربوطه را هم حذف کرده اند که لاجرم عکس وبلاگ من هم نابود شده است.
پی نوشت جمعه ساعت 1000 صبح: خبر آنلاین و عکس هاشمی با سینماگران با هم برگشتند.
پی نوشت ساعت 9 بعد از ظهر بوقت لندن روز 25 مه: عکس هاشمی با سینما گران که کار کرده بودم اختصاصی خبر آنلاین بود که گویا بخاطر همین استفاده ها هم خبر آنلاین چند ساعتی است از دسترس خارج شده و عکس های مربوطه را هم حذف کرده اند که لاجرم عکس وبلاگ من هم نابود شده است.
پی نوشت جمعه ساعت 1000 صبح: خبر آنلاین و عکس هاشمی با سینماگران با هم برگشتند.
۲ نظر:
اين وقتيه كه به گربه ميگيم خان باجي
دلقک عزیز که گاه سخنت نیکوست! من نمی دانم که هاشمی شما اکنون که همه چیز بر وفق مراد است و ستم و توطئه و دروغ و حیله های چندین ساله با "دوست" همه به بار نشسته است، چه انگیزه و نیاز و دلیل و توجیهی برای خیز از صندلیش دارد؟!
ارسال یک نظر