Galacidalacidesoxyribonucleicacid |
1- مذاکرات بغداد هم تمام شد و علی رغم انتظارات حداقلی هم نتیجۀ ملموسی که بتوان به آن دست آورد مثبت گفت ببار نیاورد. یا لااقل چیز خاصی که بشود آن را نتیجۀ مذاکرات معرفی کرد اعلام نشد غیر از اینکه بر ادامۀ مذاکرات در مسکو توافق شد و لحن هر دو طرف کما کان امیدوار و مثبت بود. بعبارت دیگر وقتی خانم اشتون از اختلاف مواضع بنیادین حرف می زند و سعید جلیلی نیز از اصرار ایران به غنی سازی مینی موم در صد؛ یعنی اینکه نتیجه ای که دو دور مذاکره در استانبول و بغداد بار آورده در راستای دقیق حل هیچ مسئلۀ مورد اختلافی نبوده است. بنابراین پرسش بدیهی این است که وقتی نتیجه بسوی حل موضوع نرفته است پس این شادمانی دو طرف از چه بابت است و چرا غرب با ادامۀ مذاکرات در مسکو موافقت کرده است.
2- قابل کتمان نیست که ایران نرمش های نسبی را در مورد ابعاد فنی پروژۀ هسته ای خود بروز داده و گام های مثبت هر چند نه چندان بزرگی را به آژانس اتمی از سویی و به نشست بغداد از جانب دیگر نشان داده است. و هم چنین برخی از خواسته های غرب را در مورد غنی سازی 20 درصد صریحاً و در مورد اصل غنی سازی تلویحاً قبول کرده است. اما این گام های کوچک کوچک با خواسته های بزرگ بزرگ غرب فواصل فاحشی دارد. و اگر غرب می خواست فقط به نتیجه ها متمرکز شود گمان نمی کنم که راضی به ادامۀ مذاکرات می شد. اما مذاکرات سیاسی بین طرف های متخاصم و متخالف قبل از اینکه به نتیجه های در مسیر متمرکز بشود به یک اصل پیشینی که از نوع انگیزه است استوار است. یعنی چه:
3- تا کنون و در سال های طولانی مذاکرات ایران و غرب - بعد از تیم مذاکراتی محمد خاتمی - غرب همیشه با تیم مذاکراتی آشفتۀ ایرانی با کوله باری از چرت و پرت و رجزخوانی و توهم و بی اعتنا و نامربوط و از سر شکم سیری و دنبال مدیریت جهان و ... مواجه بود که نه خود مذاکره کنندگان ایرانی می دانستند چه می خواهند و نه غرب می توانست تشخیص بدهد که اینان بدنبال چه هستند. و نتیجه این می شد که در جایی چند ساعت جمع می شدند و در همان کلام دوم ایران ساز "من آنم که رستم بود پهلوان" خودش را می زد و می رفت فرودگاه و بر می گشت تهران و از سر گیری سرمقاله های شریعتمداری و عربده های خامنه ای. و غرب هم هاج و واج می ماند انگشت حیرت بدهان که: "بابا تو دیگر کی هستی"!
4- بزرگترین دست آورد و خوش بینی و مثبت اندیشی و امیدواری این بار غرب همین یک قلم تغییر بنیادین در تیم خامنه ایست. حالا تیم جلیلی می داند که برای چه به استانبول و بغداد و مسکو می رود/ آمده است. قرار است راجع به چه موضوع مشخصی مذاکره کند. حدود اختیارات و فرجۀ بازیش در پشت میز تا کجاست. باید تلاش کند که طرف غربی را نرنجاند که مذاکرات قطع شود. خامنه ای جدی و مصمم است که موضوع اختلاف هسته ایش با غرب را حل کند. و بطور خلاصه اینکه این تیم مذاکراتی با انگیزۀ توافق و تفاهم و جدیت کامل و مستقیم به سمت هدف است که توانسته غرب را متقاعد کند که ادامۀ مذاکرات قطعاً به حل بسیاری از مشکلات خواهد انجامید. بعبارت دقیق تر غرب تشخیص داده است که ایران برای اولین بار "اراده"ی لازم را با خود همراه آورده است.
5- و چنین است که وقتی در بغداد مذاکرات صبح چهارشنبه به مانع سخت خورد و از هر طرف دود سیاه بهوا برخاست؛ این جلیلی و باقری بودند که با نشست های دو جانبه و فشردۀ پی در پی از شکست مذاکرات جلو گرفتند و نه تنها آن را ترمیم کردند که حتی موفق شدند جلسۀ مذاکرات رسمی گروهی فوق العاده و پیش بینی نشده ای را هم در ساعات میانی پنجشنبه شب برقرار کنند. در حالیکه تا قبل از این اگر چنین نقار و کدورتی بین هیئت ایرانی و غربی پیش می آمد؛ غربی ها برای پیدا کردن ایرانی ها باید بفرودگاه بغداد می رفتند. چون همین که طرف غربی حرفی می زد که مثلاً راجع به غنی سازی بود طرف ایرانی در راه بازگشت بود.
6- در جزییات پیش روی مسکو بیشتر می توان به گمانه زنی متوسل شد و از لابلای حرف های طرفین نمی توان بمورد مشخصی رسید. اما فهم من این است که موضوع غنی سازی 20 درصد کلاً حل شده است و همۀ مذاکرات بعدی متمرکز خواهد بود بر ابعاد غنی سازی 3/5 درصد. به این ترتیب که غرب خواهان تعطیل غنی سازی خواهد شد و ایران تا پذیرش تعلیق موقت مطول کوتاه خواهد آمد بشرط اینکه تجهیزاتش را امحاء نکند. منتها غرب با شرط تعطیل غنی سازی حاضر به رفع کلیۀ تحریم ها در یک بازۀ زمانی یکساله خواهد بود و حتی برخی مشوق های امنیتی و برسمیت شناسی حکومت خامنه ای از سوی امریکا را هم چاشنی خواهد داد. اما ایران مشروط بر تعلیق موقت مطول غنی سازی همۀ امتیازات که رفع تحریم ها در اولویت خواهد بود در یک بازۀ زمانی کمتر از شش ماه انتظار چانه خواهد زد. محتمل است که غرب از تعطیل غنی سازی تا تعلیق غنی سازی غلظت پائین عقب نشسته و تعلیق طولانی را قبول کند در صورتیکه ایران حاضر بشود پروتکل الحاقی را امضاء و اجرا کند. غیر از این مطمئناً غرب حاضر به معامله نخواهد شد. یا...هو
۴ نظر:
مذاکرات حساس بغداد
برای ما که مهم نیست… دیگه وضع از این بدترم مگه میشه؟!
ولی در سایت ها ارزشی ها داشتم چرخ می زدم بحث داغی درباره سرنوشت مذاکرات بغداد بینشون بود از همه جالبتر اینکه یکیشون می گفت الان عاقلانه ترین کار صلح امام حسنه
سلام:قبلا هم گفتم بابسیاری از تحلیلاتون موافقم فقط اینو بگم که گشایش در مورد پرونده هسته ای چیزی رو به نفع مردم تغیر نخواهد داد؛نکته دیگر توجه به تاریخ برگذاری دور بعدی گفتگو هاست که پیش ازتاریخ آغاز تحریم های نفتی اتحادیه اروپاست.
ای بابا
دلقک جان مشخص است که دارند می گویند در مورد مسائل غیر هسته ای صحبت کرده اند:
" تیم مذاکراتی آشفتۀ ایرانی با کوله باری از چرت و پرت و رجزخوانی و توهم و بی اعتنا و نامربوط و از سر شکم سیری و دنبال مدیریت جهان و ... مواجه بود که نه خود مذاکره کنندگان ایرانی می دانستند چه می خواهند و نه غرب می توانست تشخیص بدهد که اینان بدنبال چه هستن"
باز دوباره آمده ای میگویی:
"تغییر بنیادین در تیم خامنه ایست. حالا تیم جلیلی می داند که برای چه به استانبول و بغداد و مسکو می رود/ آمده است."
این گذاره دوم محدود به استانبول بود که به لفظ دیپلمات های نزدیک به اشتون میگفتند از اینکه فقط در مورد هسته ای صحبت شده خرسندند
حالا که وقت خریده اند و قضیه سوریه به ثبات رسیدهباز با همین حربه گذاره اول میخواهند بازی بدهند
و اینکه هنوز دلیل قانع کننده ای از (عدم)زیر ساطور بودن دست غرب (انتخابات آمریکا و انرژی اروپا) ارائه نداده ای عزیز
تکلیف حقوق بشر و این همه ظلمی که به ملت ایران شد چی؟
ارسال یک نظر