The Garden of Death |
راجع به بغداد که قبل از همه نوشتم در ابتدای تند شدن فضا و گفتم که کمی از ذوق و شوق اولیۀ دوطرف کاسته شده است. اما چون علی خواسته که مجدد هم مطلبی بنویسم این پست را با نگاهی به خواسته های چهار گروه کشورهای مقابل جمهوری اسلامی یا ایران و یا هر دو می نویسم با این افزودۀ ابتدایی که فرمان چگونه خواستن و بکدام سمت بردن ایران در بغداد مطلقاً دست رژیم تهران است. کوتاه بیایند اساسی هم خودشان را و هم ایران را نجات خواهند داد. رو داری کنند اساسی هم خودشان را هم ایران را نابود خواهند کرد. در میانه اگر بخواهند بازی کنند مثل همیشه بلاتکلیف هم اوباما را بازنده خواهند کرد و هم خودشان را با شاخ جمهوری خواهان خشن تر رو در رو. اما آن چهار گروه کشورها:
1- اسرائیل- خواستۀ اسرائیل از موضوع ایران نزدیک ترین و منطبق ترین خواسته به خواستۀ تغییر خواهان و حکومت عرفی خواهان ایرانی است. به این معنا که اسرائیل با حکومت دینی در ایران مشکل دارد و اولویتش سقوط حکومت دینی است و نه حتی تسلیحات هسته ای. اسرائیل اینطور می بیند که یک حکومت عرفی در ایران متحد استراتژیک بالفعل او خواهد بود و مهم نیست که چقدر توانایی نظامی و اقتصادی و سیاسی داشته باشد. چون اسرائیل اقتصاد بزرگی هم ندارد و ایران را رقیب بازارهای خودش هم نمی شناسد. لذا مطلقاً طرفدار جنگ نابودگر در مورد ایران نیست مشروط بر اینکه راهی برای تعویض حکومت دینی پیدا شود. و در غیر اینصورت برای کوتاه مدت خواهان نابودی توان هسته ای ایران است و نه کل زیرساخت های ایران.
2- اعراب- خواستۀ اعراب تقریباً متضاد خواستۀ اسرائیل است. بدین معنا که اعراب خواهان جنگ ویرانگر بدتر از آنچه که در عراق اتفاق افتاد هستند و هدفشان نابودی و ضعف کامل ایران است چه با جمهوری اسلامی و چه بدون جمهوری اسلامی. آنان البته ترجیح می دهند یک حکومت شیعی بر سر کار نباشد ولی آنان می دانند که ایران اگر هم رژیم سکولار داشته باشد گرایش شیعی خواهد داشت مثل رژیم شاه و لذا از طریق عراق شیعه و لبنان و سوریه علوی خودش را دیکنته خواهد کرد به منطقه. خواست مشخص اعراب ضعف مطلق و طویل ایران است فارغ از نوع حکومت طوریکه برفاقت با غرب هم نیانجامد. زیرا اگر ایران با غرب و بویژه امریکا آشتی کند بدلیل برتری های محسوس در جمعیت و نیروی انسانی و تنوع سرزمینی و آب و هوایی و موقعیت ژئوپولتیک خیلی سریع هژمون زمان شاه خودش را برخواهد گرداند و اعراب - با جلوداری عربستان - را از بازی در سطح اول منطقه و جهان به مرخصی خواهد فرستاد.
3- کشورهای غربی- این کشورها در دوگروه امریکایی و اروپایی رویکردی میانه دارند نسبت به ایران با این تفاوت که امریکایی ها بیشتر بموضع اسرائیل نزدیک ترند و خواهان نابودی ایران نیستند ولی اروپایی ها بیشتر به موضع اعراب نزدیک ترند و دلشان نمی خواهد ایران تقویت بشود. البته منطق غربی ها بیشتر اقتصادی و موضوع رقابت و بازار است و اروپا به این دلیل ایران را خیلی سرحال دوست ندارد که هم بازار خوبی است برای آن ها و هم استعداد رشد و توسعۀ سریع دارد برای رقیب شدن برای آن ها و البته موضوع ترکیه هم که یک کشور اروپایی است برایشان مهم است و نمی خواهند کشوری چسبیده به یک عضو شان توسعه یافته بشود و از رشد همسایه اش کم کند. البته شرایط اقتصاد فعلی اروپا آنان را خیلی راغب نمی کند برای یک جنگ ویران کننده ولی اولویت شان ایران عقب مانده و ضعیف است. از نظر رژیم سیاسی حاکم هم امریکا ترجیح می دهد بساز اسرائیل برقصد در عدم تحمل حکومت دینی ولی بسفت و سختی او نیست و اگر حکومت دینی باشد که هنجارهای بین المللی را رعایت کند و خیلی هم قوی نباشد مشکلی ندارد. برای اروپا اما ابداً حساسیت دینی بودن و نبودن مطرح نیست و فقط بهتر است که ایران توسعۀ شتابنده ای نتواند داشته باشد با هر رژیمی هم.
4- ترکیه هم مثل بقیۀ اروپا می اندیشد با این تفاوت که حساسیت بیشتری هم دارد به جنگ و خیلی مایل به جنگ هم نیست در مرزهایش. ترکیه همین شرایط فعلی را ایده آل می داند که تهران چنان منزوی و بیچاره باشد که جز به بازرگانان و تولید کنندگان ترک راهی به دهی نداشته باشد. لذا سعی می کند که چوب بالانس همیشه در استانبول باشد تا هر کس خواست کج کند بسمت تعیین تکلیف ایران بفرمول "مرگ یکبار شیون هم یکبار" او بپرد وسط که بیایید استانبول من آشتی تان می دهم. تا هم خودش را عزیز بی جهت کند و هم هیچگاه نگذارد آشتی یا جنگ پیش بیاید.
5- این صحنۀ تلگرافی منطقه است و دندان هایی که خامنه ای تیزکرده است بسمت گلوی وطن. حالا اگر در بغداد کوتاه بیاید و به امریکا چراغ سبز نشان بدهد هم اسرائیل بمقصودش نخواهد رسید در کوتاه مدت و هم اعراب سکته خواهند کرد از ترس ایران ِ دوست با امریکا؛ و هم اروپا تحمل همراه با همراهی خواهد کرد به تبعیت از اربابش امریکا. و ترکیه که سر به بیابان خواهد گذاشت از حرص رقیب بزودی منطقه ایش بدتر از 35 سال پیش در زمان شاه. اما اگر خامنه ای را من می شناسم. شک نکنید که هم اسرائیل را خوشحال خواهد کرد با تأسف! و هم امریکا را نا امید و هم اعراب را کیفور و هم اروپا را منتظر و هم ترکیه را رقصان. و البته با نتیجۀ ویرانی بزودی ایران. دعا کنید خامنه ای بغداد امتداد همان استانبولی باشد که قول داده بود برنامۀ اتمی اش را جمع خواهد کرد و غرب را خندانده بود. اما از دندان های تشنۀ خونش نه گمانم بشود به این راه رفت. باز هم خدا بزرگ است و افراد عاقلی هم در هیئت حاکمه پیدا خواهند شد. انشاءالله. تحلیل کلاسیک تر اگر می خواستید دعا کنید تا فردا تعطیل نکنم. یا...هو
۱۰ نظر:
ممنون
خدا به این مملکت رحم کند . به پیر و جوانش .
این دو مطلب را خواندم و دلم لرزید
وضعیت خاص صنعت گاوداری
http://www.alef.ir/vdciywazvt1aww2.cbct.html?155578
سطح ذخیره سازی نفت در دنیا در حال بالا رفتن است.
http://www.teribon.ir/archives/104531
سلام
یک سوال شخصی داشتم و بیشتر هم برداشت شخصی خودمه شایدم اشتباه کنم اگه درست بود و ناراحت نشدید می خواستم بدونم بابت هر پست که می نویسید چقدر می گیرید فقط می خواستم نرخشو بدونم. اگه اشتباه قضاوت کردم پیشاپیش عذر می خوام.
سلام دلقک، من نگران نیستم از این جفنگهای اخیر جلیلی. به نظرم توافق شده همه چیز ، این جفتکهای ایشان هم بیشتر خوراک تبلیغاتی داخلی است برای همان ۴-۵ میلیونی که ممکن است ترش کنند از دور در جای هیئت حاکمه .مملکت دیگر توان ادامه دادن در بستر فعلی را ندارد ، این را من و تو و همه میدانند ،پس مطمئن باش که حضرات هم بّر آن واقفند. مرسی
تحلیل کلاسیک لطفاً!
:))
دلقک جان ! چرا سوتی دادی باز ؟ حکومت اسراییل از روی کار بودن حکومت دینی در ایران بیشترین سود و منفعت رو برده. اصلا اسراییل مخالف تشکیل هر نوع حکومت غیرمذهبی در ایرانه! ایران مذهبی برای سرگرم کردن اعراب و لولوخورخوره شدن بهترین گزینه بوده و هست.
ALI ممنون.
بهمن سلام. مرسی از حسن نظرت و شما اولین فردی هستی که برای نوشته هایم ارزش مادی هم مجاز و روا دانسته ای. و این یعنی اینکه این نوشته فارغ از اینکه بنفع یا بضرر چه کسی و گروهی و کشوری باشد ارزش تبادل کالایی دارد و اگر کسی ان را بخرد یا بفروشد خل وچل ارزیابی نمی شود. چون قبل از شما همۀ سؤالات مشابه برمبنای "نرخ مزدوری خودم در مقابل امریکا یا جمهوری اسلامی یا اسرائیل و از این قبیل" بود. و نوشته ام و قلمی که زده ام را جدا از خودم بی ارزش می دانستند. اما شما کار درستی کرده ای و گفته ای که کالای قلمم با ارزش است و نرخش را - بهرکی - پرسیده ای. واقع امر این است که مشکل بی نیازی من و یا عدم تمایلم به فروش نیست اما مشتری پای کار تا حالا پیدا نکرده ام. اگر پست قبلی را خوانده باشی متوجه می شوی که اینقدر اوضاع بد است که متوسل به التماس به حفاظت اطلاعات ارتش شده ام تا حقوق بازنشستگی ام را از توقیف در بیاورند. پس جواب سرراست پرسش خصوصی ات این است که هیچ پستی را نتوانسته ام تا کنون بفروشم اگر ادم بازاریابی پیدا کنم و یا کسی از دوستان بتواند کمک کند خیلی هم موقع خوبی است که یک شندرغازی هم شده برای نوشته هایم بازار پیدا کند. متأسفم که جوابتان منفی است و دلتان بحالم خواهد سوخت. ولی از واقعیت گریزی نیست و فعلاً که من فقط می نویسم و از خریدار خبری نیست. یا...هو
بهروز خدا کند که همین طور باشد که تو می گویی و من هم امیدوارم. باید صبر کنیم تا ببینیم چه می شود.
و ناشناس عزیز که کارت پیدا کردن سوتی های من است و خشکاندن ذوق و شوقم که کلی با خودم حال می کنم که صغرایی می چینم و به کبرایی می رسم تا اینکه تو مثل بختک می افتی روی راه تنفسم که باز هم سوتی دادم. خدا وکیلی اعراب چه غیرتی داشته اند در برابر اسرائیل تا کنون که او بخواهد یک کشور بالقوه در مقابل دشمن استراتژیکش را تبدیل به دشمن خودش بکند که استفادۀ مقابلۀ تاکتیکی با اعراب بی عرضه وبدون عمل - ولی همیشه تهدید استراتژیک برای اسرائیل - در کوتاه مدت بکند. لابد اسرائیل از سقوط شاه عروسی کرده و سقوط مبارک هم مراسم پاتختی عروسی سی سال پیشش بوده نه! یا...هو
امیدواریم این رهبر یا درست عمل کند یا خیلی سریع بمیرد که برای اسم خودش هم بهتر است.
من هم با آن ناشناس کمی موافقم که اسراییل خواهان تغییر این حکومت نیست حتی از سلاح هسته ای هم باکی ندارد چون میداند که اگر هم ایران سلاح هسته ای داشته باشد روی او نخواهد انداخت فقط برای سر وصدا کردن و دوره افتادن توی دنیا و گدایی مییلیاردری از دولتهای غربی است.
اصلا کاری به محتوای مطالبتان ندارم و سیاست را به هیچ وجه مانند شما نگاه نمی کنم علت سوالم این است که فکر می کنم نوشتن روزانه یک پست از اغلب مسائل سیاسی روز که معمولا بدون وقفه انجام می شود فقط نمی تواند در حد پر کردن اوقات فراغت باشد یا از سر دلسوزی و درد مردم.
به هر حال امیدوارم همیشه اوضاع بر وفق مراد باشد و این گونه با فراغ بال بنویسید و مردم را از قلم شیوایتان بهره مند کنید.
با احترام
ارسال یک نظر