Dance in the Country |
1- اگر کار گلشیفتۀ هنرمند یک ژست هنرناب هم بود در هنر عکاسی؛ کار موسیقیایی شاهین نجفی هنرمند با عنوان "آی نقی" یک ترانۀ سطحی است در هنر موسیقی. اما این هر دو کار فارغ از انگیزه و تکنیک و ساختار و چگونگی هر دو بر عکس "منظورهای سیاسی و مبارزاتی" که ما مجازیان بیکار و کنجکاو به آن ها دادیم عمل کرد و خواهد کرد تا سقوط حکومت دینی. چراهای عالمانه و آکادمیک اش را بسیاری گفته اند در این چند روز و باز هم خواهند گفت. من بی بضاعت از آن ژرف نگری ها فقط نقل مخالفت عامیانۀ خودم را خواهم گفت همانطور که در مخالفت با کار گلشیفته هم گفتم.
2- بسیار کرده ایم و دیده ایم و شنیده ایم که خود ما و یا دوست و فامیل و آشنا و غریبه های مان در تاکسی و در خیابان و در خلوت و درجلوت و ... بخدا و رسول و امام و اسطوره و ... دشنام داده ایم و داده اند در هنگام رنج و گرفتاری و غضب. و به سخره و متلک و جوک و دست انداختن و ... گرفته ایم و گرفته اند همین مقدسات را در زمان های شوخ و شنگ! اما این فرهنگ شفاهی توده است و نه فرهنگ نوشتاری و هنری و ثبتی نخبه. این دو فرهنگ شفاهی و کتبی؛ دو حوزۀ کاملاً متفاوت از هم و گاهی متقابلند. به این معنا که عامل یک اسطوره شکنی با مخاطب محدود در حوزۀ گفتار شفاهی اگر با همین اسطوره شکنی در قالب سازمان یافته و نامحدود و مضبوط روبرو شود؛ نه تنها آن را تأیید نمی کند بلکه بمقابله با آن هم واکنش تند نشان می دهد.
3- از گذشته ای نه چندان دور و حوزه مشابه و نه لزوماً منطبق مثال بیاورم. بسیاری از ترک های آذربایجانی متکثر و متفرق در همه جای ایران و در همۀ سطوح کاری و منزلتی و موقعیتی هم؛ هم جوک ترکی می گویند و هم آن را از زبان دیگری تحمل می کنند و هم حتی خودشان هم جوک ترکی می سازند. اما وقتی این جوک ها و لطیفه ها نوشته شود و شورش هم در بیاید واکنش منفی نشان می دهند تا جائیکه وقتی به یک هنر تأثیر گذارتر و عمیق تر مثل تصویر و کاریکاتور تبدیل می شوند - مثل کار مانا نیستانی در همشهری جمعه - باعث شورش و آشوب و کشت و کشتار می شوند.
4- البته نمی خواهم وارد اهمیت کاری که شاهین عزیز کرده بشوم چون بنظر من هم پروپاگاندای دنیای مجازی مجازی است و هم حکم ارتداد و این قبیل القائات دم دستی واقعیت بیرونی ندارد. بعبارت دیگر موقعیت و کار نجفی خیلی بیشتر از "امام نقی نامه"های هزل و هجو بالاترینی که اتفاقآ دم دستی ترین مطالب سرگرمی های کاربران دین ستیز هم است برد ندارد و از اهمیتی که نشان دهندۀ ایجاد موجی علیه نجفی باشد برخوردار نیست. حتی اگر قزوۀ درباری علیه شاهین شعر گفته باشد یا آخوندی در گوشه ای جایزه برای سر نجفی تعیین کرده باشد. نشانه اش هم اینکه همین الان که من این مطلب را می نویسم از سوژه افتاده و فرداست که از روی میز مبارزه با دین برچیده شود.
5- من ضمن عدم اطلاع از انگیزۀ خوانندۀ جوان برای اجرای این آهنگ و با احترام به انتخاب شخصی و حق آزادی بیان او بدلیل اثرات منفی اجتماعی داشتن این قبیل اعمال و کمک به تثبیت فریبکاری رژیم خامنه ای - حتی موقت و کم تأثیر - با آن بشدت مخالفم و معتقدم که این قبیل کارها نشانه ای از استیصال استقبال کنندگان از این قبیل هجویات را نشان می دهد و نا امیدی از هرگونه اصلاح و تغییر در وضعیت سیاسی کشور. و نه تنها به اصلاح و تغییر و عقب نشینی رژیم ختم نمی شود که باعث جلوگیری از بازاندیشی آرای متحجر مؤمنان سنتی در بین نسل جوانترشان هم می شود.
6- اینجور تابو شکنی ها در هنگامی که رژیم سیاسی در کنترل و هدایت نخبگان مدرن باشد و با ساز وکارهای مطالعه شده می تواند در خرافات زدایی و اسطوره زدایی مفید مشروط باشد چون همسو با خواست حاکمان مدرن هم است و توده ها اغلب با میل حاکمان هماهنگی می کنند. اما در رژیمی بشدت متحجر و خرافاتی مثل جمهوری اسلامی خامنه ای چنین اسطوره زدایی هایی بر ضد نیروهای اصلاح طلب و خواهان تغییر مناسبات کهنه تمام می شود. چون میل رژیم به فریب از راه اسطوره های دینی - خرافی یا با حداقلی از واقعیت تاریخی - بسیار قوی است و لذا با نشان دادن این یورش ها به روبناهای دینی زیربناهای حاکمیت امنیتی و سرکوب خود را بیش از پیش محکم می کند.
7- و ختم کلام اینکه من معتقدم هر کاری که با نیت و انگیزۀ اصلاح انجام می شود اگر در داخل باشد خارج باید دنباله اش را بگیرد و تبدیل به یک موج بکند و بداخل برگرداند تا در بستر بده بستان داخل و خارج حرکت اصلاحی هم در گستره و هم در عمق نفوذ بیشتری بکند. ولی اگر خارج بخواهد برای داخل پالس اصلاحی بفرستد و درست کند باید از موضوعات و المان هایی استفاده کند که بخش اصلاح طلب داخلی در سطح جامعۀ مدنی و بویژه مطبوعات و رسانه بتوانند با ترس و لرز و استقبال از خطر هم شده بخشی از آن موضوع یا پالس یا موج فرستاده شده از خارج را در داخل هم منعکس کند. و الا موضوعی که هم خط قرمز فریب سیاسی رژیم باشد و هم خط قرمز اعتقادی بسیاری از مردم و توده های مسلمان - مثل همین ترانه - نعل وارونه خواهد بود بر سرزنش بیشتر نیروهای مدرن با این سوءاستفاده که خواهند گفت ! توهین به دین و اسطوره های مذهبی نهایت خواست شماست. هرچند که معترفم خودمان در خارج و جوانانی در شمال شهرهای عمده این ترانه را گوش خواهند کرد و خواهند گفت ایول! یا...هو
۱۱ نظر:
دلقک عزیز ایندفه را باهات مخالف هستم و در بالاترین هم برای اولین بار بهت منفی دادم.
به نظر من که یک تکه بینظیر است. ارتباط دادن این همه موارد اجتمایی و سیاسی در یک ترانه کار بسیاری میبرد. جنگیدن رژیم با آن هم یک تف سربالاست.
بایدقاطعانه باهرگونه توهین و بی احترامی به هرعقیده ومرامی مخالفت کرد و توهین کننده را مخالف آزادی و آزاداندیشی قلمداد نمود.
من مخالفم.. باید توده مردم همراه خودمون بکنیم و با این کارها اونها منزجر میشن .. حتی اگر خرافات هم باشه باید به وقتش روشنگری بشه.. درست مثل کرا گلشیفته که طراحی شده بود برای حمله به سینمای ایران و کم ارزش شمردن اسکار و دادن بهانه دست امثال .. گلشیفته که واقعا من نمیدونم آدم کیه با این کارش تابوی چی شکست؟ جز این که فشار بر سینماگرانی که نمیخوان مثل گلشیفته باشن سخت تر کرد .. من به هیچ وجه با شما موافق نیستم. کسانی که خارج نشستن خبر از ایران ندارن انگار..
آقای ناشناس شماره 2:
یه سوال ساده دارم ازتون: میشه محدوده توهین و بیاحترامی به عقیده رو تعریف کنید، لطفاً؟
با تعریفی که من میدونم و توضیح شما، هرکسی که با اعتقاد من مخالف باشه، باید خفه بشه و راجع به اعتقاد خودش چیزی نگه، چون هر مخالفتی با اعتقاد من به قول شما یعنی بی احترامی و توهین و محکومه!
اونچیزی که همه جای دنیا بهش میگن آزادی، آزادی بیان عقیده هست و این هیچ ربطی به احترام به عقاید دیگران نداره! من اگه با عقیده شما مخالف باشم هیچ قانونی در هیچ جای دنیا نمیگه باید به عقیده شما احترام بگذارم. من آزادم عقیده شما رو نقد کنم، نظر خودم رو راجع بهش بگم: در موردش کاریکاتور بکشم، طنز بنویسم، تحقیق کنم، کتاب بنویسم، فیلم بسازم و بحث کنم و اتفاقاً از همین راهه که اعتقادات بیپایه، اصلاح میشه. وگرنه اگه قرار بود همه به اعتقادات هم احترام بگذارن الان من و شما هنوز فکر میکردیم زمین صافه و خورشید دور زمین میگرده و تا ابدالدهر هم در این جهل مرکب میموندیم!
اما در کل، من باید به شما به عنوان یک انسان و حق شما به عنوان یک شهروند در برخورداری از آزادی بیان عقیده احترام بگذارم: همین و بس!
پاسخ به ناشناس آخر
نقد، اعتراض و مخالفت با عقيدا از اركان آزادي بيان است و هيچ ايرادي ندارد ولي تمسخر با نقد فرق دارد/ شما آزاديد زندگي و رفتار امام نقي را نقد كنيد اينكه چند تا زن داشته و يا چه كار مثبتي براي بشريت كرده ولي مسخره و توهين فقط باعث قوي شدن حريف و رقيب شما ميشه/ ضمن من يكي ديگه هستم نه ناشناس دومي
Just to support your argument :)
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/05/post-129.html
اینکه چه کار مثبتی برای بشر کرده؟
هههههههههههههه خیلی خندیدم!
این چیزی که شما میگید نقد نیست که... بهش میگن دستمال یزدی که الان این همه ساله همه توی ایران دارن انجام میدن!
من دلم میخواد بگم چه کار منفی برای بشر کرده و چه ضررهایی به بشر زده...
من دلم میخواد راجع به همه حرفهای بیمنطق و خرافاتی که توی دامن ما انداخته صحبت کنم. اصلاً دلم هم میخواد به روش طنز و کنایه و ایهام این کارها رو انجام بدم.. اینها همش به نظر شما توهینه دیگه! اصلاً کی قراره مصداق توهین رو معلوم کنه؟ خود شما؟
کجای آهنگ این پسرک توهینآمیز بود؟ از نظر کی؟ کی خودش رو معیار و ملاک میدونه که بخواد تصمیم بگیره راجع به مصادیق توهین؟
اصلاً توهین به یک عقیده چه ربطی به شخص شما داره؟ مگه شما معادل عقیدتون هستین؟ یا وکالت محضری دارین از طرف اولیای دین و خدا؟ اگه کسی به شخص شما توهین کرد شما حق داری بری ازش شکایت کنی. امام شما و شما دو ماهیت جدا از هم هستید. اینکه من به شخص ثالثی چی میگم نه به شما ربط داره نه به بقیه! شماهم اگه خیلی روی شخص ثالث تعصب داری مشکل خودتونه!
شما بهتره به توصیه دینتون از خداتون درخواست سعه صدر کنین! از همه چیز براتون لازمتره...
سلام به همه دوستان ، من فکر میکنم آزادی بیان یعنی اینکه عقاید مختلف در جامعه وجود داشته باشه ، همه، عقاید همدیگر رو بشنوند، اون رو منصفانه نقد کنند ، عقاید خودشون رو هم بیان کنند . قضاوت نهایی هم بر عهده کلییت جامعه است . شرط لازم این کار هم احترام به حقوق یکدیگر است که در کشور ما اصلا موجود نیست ...پس لطفا در مورد چیزی که به آن دسترسی نداریم ،بیهوده با هم بحث نکنید
با کلمه مقدس مشکل دارم. بخصوص وقتی که اکثر کسانی که کسی یا چیزی را مقدس میدانند نمیتوانند حتی یک دلیل بیاورند که این مقدس چه نوع کمکی به زندگی آنها کرده است.
مگر فرد غیر مذهبی وقتی همه جوره به هویتش ضربه میزنند حکم ارتداد داده است؟ نه. چیزی که برای کسی مقدس است ممکن است برای دیگری غیر قابل قبول باشد و با لالمانی گرفتن کار مملکت راست نمیشود.
بقول دوستمان کدام مقدس کدام توهین؟! مردمی که کوچکترین شناختی نسبت به مقدسات حقیقی ندارند(مثل صداقت درستکاری حقیقت جویی سعه صدر بزرگواری و...)به هیچ وجه حق اظهار نظر راجع به چنین اقداماتی ندارند شاهین و گلشیفته بزرگترین تابو شکنان و حقیقت گویان تاریخ ایران هستند و خواهند بود
ارسال یک نظر