Last Supper |
1- چنین باور دارم که امام خمینی - فارغ از نوشته ها و برخی گفتارهایش - روحانی متحجری نبود و نماند در هنگام بدست گرفتن رهبری انقلاب 57 ایران. در تعبیری بازهم رادیکال تر من حتی ایشان را یک انقلابی ارزیابی نمی کنم و بیشتر صفت اصلاح طلب رادیکال را مناسب می دانم که نگاهی ژرف در عرفان و اسلام و نگاهی بسیط در سیاست و اجتماع داشت. یاد مانده های ذهنی من از شروع و پیروزی انقلاب می گوید که امام خمینی در جریان رادیکالیزه کردن فضا از سوی چپ های مذهبی و غیرمذهبی از بیرون و همین رادیکالیزه کردن مؤمنین متحجر از سوی روحانیان و عوامل متحجر مذهبی از درون - چه در جریان نزدیک به پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی که بدنۀ جامعۀ مذهبی متحجر را واداشت تا خواست های جامعه را بسوی رادیکال تر شدن از مواضع خمینی هدایت کنند - خمینی ناچار از تبعیت از این جو شد برای از دست ندادن اتوریتۀ رهبریش و هر بار که از توده های افسار گسیختۀ متحجر عقب می افتاد با یک جهش در مواضع خودش را برأس انقلاب می رساند. شرح مفصلی می خواهد تا ثابت کنم که نگاه خمینی اینطور بود که این محل جای پرداختن به آن نیست و قصدم آمدن به روزگار حاضر است و نشان دادن اینکه آیت الله خامنه ای هم که خودش یکی از همان رادیکال کنندگان فضا در ابتدای انقلاب بود دچار چنین سرنوشتی شده است.
2- آیت الله خامنه ای با اینکه خودش روحانی متحجری بوده و است اما در سال های اخیر گرفتار بخشی از بدنۀ حزب اللهی شده است که دز تحجرشان بسیار بیشتر از خود خامنه ای است و او تقریباً در وضعیت مشابه - و نه همسان - مثل خمینی ناگزیر از بالابردن غلظت تحجر خودش شده است تا از بدنه ای که متحجران رادیکال تر از خودش فراهم می کنند عقب نمانده و رهبریش را دچار خدشه نبیند و از مشروعیت مذهبی خودش دفاع بکند. - البته در حاشیه اضافه کنم که هرچند جهش بجلو خمینی برای در رأس جنبش قرار گرفتن ناگزیر بود و در آن جو اگر از توده تبعیت نمی کرد نمی توانست نهضتش را به پیروزی برساند و ادامه بدهد اما تبعیت خامنه ای از جلو افتادگی مصنوعی توده مطلقاً توجیه منطقی نداشته و ندارد و بیشتر به پایه های تحجر خود خامنه ای هم مربوط است.- این تحجر فراتر از تحجر خامنه ای را در همین نزدیکی و طی دو واقعه ای که اتفاق افتاد می توانیم رصد بکنیم: اول در جریان تسخیر سفارت انگلیس بود و دوم در ماجرای حمله به علی لاریجانی درقم. و دیدیم با اینکه خامنه ای شخصاً نسبت به این دو حرکت حزب اللهی رضایت نداشت ولی اتفاق افتاد و او نتوانست حوادث مزبور را قبل از وقوع مدیریت بکند.
متن:
1- مقدمۀ بالا موجز ترین شکل تاریخ و بازگشت به عمق و ریشه ها بود که گفتم و البته می تواند محل بحث و مناقشۀ هزاران صفحه ای و ساعتی باشد. من فقط خواستم که آدرس بدهم که موضوع نامزدی سعید جلیلی از کجا نشأت گرفته و چگونه به اینجا رسیده و چسان ممکن است پیش برود. سعید جلیلی نامزد این گروه متحجر و قلیل اما بسیار زورمند است. زیرا که بخشی از فرماندهان سپاه و بویژه بخش مهمی از بسیج تحت فرماندهی سردار نقدی - او امروز برای خامنه ای خط و نشان کشیده در موضوع ورود به رد صلاحیت ها و گفته است که بستری برای ورود ولایت به امر قانونی انجام شده نیست - پشتیبان این تفکر فراتر از تحجر هستند تا جایی که حتی اخیراً مصباح یزدی را هم پشت سر گذاشته اند. در جریان نامزدی جلیلی برای ریاست جمهوری تا روزی که هاشمی رفسنجانی نیامده بود بخش الیگارشی روحانی طرفدار خامنه ای توانسته بودند در مقابل این گروه خشن و متحجرتر مقاومت کنند و اجازه ندهند جلیلی وارد رقابت بشود. اما بمحض اینکه هاشمی ثبت نام کرد و هنوز تصمیم رد صلاحیت او اخذ نشده بود دچار این وحشت شدند که فقط با لنکرانی و بخش هوادار روحانی حزب اللهی قادر بمقابله با هاشمی نخواهند بود و لذا با عجله به جلیلی ابلاغ کردند که ثبت نام کند تا بتوانند با یکپارچه کردن بدنۀ حزب اللهی پشت سر جلیلی و جلب رضایت سپاه و بویژه بسیج بتوانند به جنگ هاشمی بروند.
2- اما حالا که مشکل هاشمی را با تصمیم بسیار سخت و ترسناک شورای نگهبان بطور مقطعی حل کرده اند دیگر موضوع ریاست جمهوری جلیلی نیز منتفی است و بخش روحانیان ریزه خوار خامنه ای و خود خامنه ای تمایلی به پیروز کردن جلیلی نخواهند داشت؛ و اگر این تمایل نباشد بدیهی است که جلیلی مطلقاً توان برنده شدن در این رقابت های درون حکومتی را نیز نخواهد داشت. حتی اگر بسیج و بدنۀ متحجرتر و تندرو تر بسیج و سپاه هم چنین تمایلی داشته باشند. زیرا پیروز کردن جلیلی کار بسیار سخت و آبرو بر و تقلب در سطوح وسیع شکلی و محتوایی است چون جلیلی حتی از حداقل شرایط نامزدی هم برخوردار نبوده است و نیست. و تأییدش بعد از رد هاشمی فقط برای فریب دادن همان بخش متحجر و خشن تر حزب اللهی است که این هم نامزد شما.
3- این موضوع با این گزاره هم تقویت می شود که: درست است که نگاه خامنه ای به جمهوری اسلامی نگاهی ایدئولوژیک، فرا مادی و از جنس نبوت و رسالت است؛ اما در سوی مادی حکومت هم لاجرم نگاه او "حفظ نظام اوجب واجبات است" است. بعبارت روشنتر خامنه ای خودش را در جایگاه رسالت غالب کردن اسلام به جهان کفر می بیند و جهت گیری عمدتاً نظامی و تسلیحات مدرن - بویژه بمب اتمی فیصله بخش - خودش را از این آبشخور می گیرد. اما - و این اما مهم است - او ناچار است در عین حال با سرعتی حرکت کند که اولاً جامعه در اثر فشار و سرعت بیش از حد از هم نپاشد و ثانیاً حداکثر نیروهای نخبه اعتقادی یا مزدور باقی ماندۀ خودش - چه در بخش تسلیحاتی و چه بخش اجتماعی - را در جهت حفظ روحیه و تمایل به ادامۀ مطمئن راهش ترغیب و محافظت نماید. زیرا اگر بی کلگی سردار نقدی و عوامل میدانی امثال آخوند رسایی و حسین شریعتمداری را انتخاب کند نیروهای پیش برندۀ اصلی و کمتر سیاسی برنامه هایش دچار وحشت و بریدگی خواهند شد.
4- در اینجاست که خامنه ای که او نیز بهتر و بیشتر از من و شما به نارضایی و شکنندگی جامعه واقف است و کمبود بینشش را هم در همین ایام ثبت نام هاشمی تکمیل کرد و مطمئن شد که جامعه توان کشش رادیکالیسم بیش از این و تبعاتش را ندارد؛ تمایل خواهد داشت تا کمی ترمز بکند و با پذیرش فردی کارآمدتر و مورد پذیرش حداقلی جامعه در پست ریاست جمهوری هم امیدهای طبقات محذوف و زندگی خواه را کاملاً نا امید نکند و هم بخودش این فرصت را بدهد که زخم های کاری چهارسال اخیر بر مشروعیت رهبریش را تا جای ممکن مداوا کند. ضمن اینکه او از نظر شخصی نیز چنان تحت فشار دو سال اخیر فرسوده شده است که نیاز به دوره ای ازآرامش نسبی برای او بسیار لازم و مورد نیاز و تقاضا و شفابخش است.
نتیجه:
1- من بارها گفته ام در نبود هاشمی انتخاب طبیعی جامعه قالیباف خواهد بود. و با اینکه حضور هم روحانی و هم عارف بیشتر از همه بزیان قالیباف عمل خواهد کرد اما تردیدی ندارم که اگر او در دور اول هم نتواند با قاطعیت پیروز شود رییس جمهور شدنش در دور دوم یقینی است. چون او علاوه بر همۀ فاکتورهای مثبت و همچنین تمایل قلبی خامنه ای به او تنها نامزدی هم است که بطور جدی وارد انتخابات شده و با معیارهای کلاسیک انتخابات در حال برنامه ریزی و پیش بردن اهدافش است. همۀ آن هفت نامزد باقی مانده با الهی به امید تو و نوعی لاتاری بازی و شانس و تصادف و کرکس حضرت آقا بر شانه بمیدان آمده اند. نه برنامه ای دارند و نه ستادی دارند و نه حتی جدیت داشته اند تا کنون برای معرفی خود. یک مشت حرکات هرز هر کدام انجام داده و می دهند. اما این کجا و ورود به عرصۀ انتخاب رییس جمهور کجا. نمی خواهم با این شوخی تمام کنیم که بگویید آنان همه می دانند انتخابات شوخی است و هر کس را خامنه ای بپسندد رییس جمهور خواهد شد. زیرا چنین نیست و حداقل غلظت تأثیر خامنه ای در این مرحله محدود بوده و محدودتر هم شده هم بدلیل اتفاقات افتاده و هم بعلت خودی بودن ظاهری هر 8 نامزد. یا...هو
دربالاترین به اشتراک بگذارید.
۳۱ نظر:
دلقک عزیز به نظر در تحلیل تمام موارد را ذکر نکردید به دیلیل عجله و یا شک در آنها .
با توجه به تیتر و موضوعات قبلی مطرح شده موضوع تیتر از متن شما قابل قبول تر است . کاش در فرصت و فراغ بال بیشتر تحلیل خود را ارائه می کردید .
نتیجه و شروع کاملا منطقی است اما میانه را به نظرم واضح ننوشتید .
یاهو
راستی فراموش کردم تاثیر دو فیلم منتشر شده از قالیباف هم فراموش نشود مطمئنا ریزش قابل توجهی را برای ایشان رغم زده و از طرف دیگر افزایش سرخوردگی از شرکت در انتخابات
یک تحلیل احساسی دیگر نشات گرفته از کورسوهای امید جناب دلقک
انتخاب خامنه ای بدون شک جلیلی است و او همه مولفه ها را از نظر خامنه ای دارد. مطیع و فرمانبر است و ماست و بی اراده. خامنه ای تا همین جا هم نشان داده که این تو بمیری از ان تو بمیری ها نیست . او نمیخواهد تا 4 یا 8 سال دیگر صبر کند چرا که حضرت اجل صبر نخواهد کرد . پس با تمام قوا به پیش میرود و میتازد .
اول جلیلی رئیس جمهور میشود. بعد هم انتخابات ریاست جمهوری پارلمانی و آقا مجتبی ولیعهد .
من نمیدانم از عشق اکبر تاکجا پیش خواهی رفت ولی باید بدانی:
امام خمینی همانی است که حکم قتل دختری را داد که در مصاحبه رادیویی گفته بود الگوی زنان ما اوشین است. او همانی است که حکم اعدام مجاهدین خلق را صادر کرد. او کسی است که میگفت اگر همه بگویند آری من میگویم نه. او کسی است که حکم به کسی چون خلخالی داد که روسای تو را از دم اعدام کرد (ضمنا ای نمک نشناس!)او کسی بود ...
به نظر من هم قالیباف رئیس جمهور بعدی است به همان دلایلی که گفتید. فقط به نظرم این احتمال بسیار زیاد است که این مهندسی از قبل انجام شده است و جلیلی و لنکرانی و... فقط برای رد گم کردن بوده که خیلی مهندسی توی ذوق نزند و ریس جمهوری قالیباف مو لای درزش نرود و البته این بار تاکید بر این میخواسته اند باشد که واقعا قالیباف از صندوق دربیاید تا مردم هم خوشحال باشند که انتخاب کرده اند. مثل وقتی که پدر و مادرها بچه هایشان را گول میزنند و مسیر انتخاب بچه ها را به سمتی به صورت غیرمستقیم هدایت میکنند که بچه ها خیال کنند همه کاره اند و خوشحال باشند. این یکی از اصلی ترین روشهای آخوندی است که اگر مدتی زندگی یک آخوند را زیر نظر داشته باشید عینن میبینیدش. اگر بخواهم بدبین باشم رفسنجانی و خاتمی را هم در جریان این نقشه میبینم
دلقك سلام. ديگه انتخابات را رها كن و اهميت نديم بهتره ، به تحريم دامن بزنيم و صحنه را به خودشون واگزاريم صحنه تحريم را تزيين كنيم و منتظر رفتار پيش بيني نشده احتمالي احمدي نژاد باشيم شايد بازي را بهم بزند و فرجي حاصل كند . قاليباف و غيره گماشتگان اغا و سپاه خواهند بود و خدا كند يك بي عزضه تر از همه بياد و تكرار كثافت كاري محمود را انجام دهد تا زودتر به مقصد برسيم
نکته ی اول:
در پست : جوک امروز: وعدۀ سکسی حداد عادل. شوک فردا: پرچم گردانی احمدی - مشایی یا آمدن آیت الله هاشمی!
آخرین کامنت را گذاشتم و در آخرین پاراگراف چیزی را نوشتم که شما امروز در بند 4 این پست به آن رسیدید، آنجا نوشتم:
"-و نهایت اینکه مگر کمی آزادی دادن به مردم و کمی نرمش در برابر غرب و کمی نخبه گرایی شق القمر است که خامنه ای نداند و نتواند، چرا این راحت الحلقوم را با دست خود در دهان دیگری بگذارد، خود نوش جان می کند!"
هر چند که تاریخ این بحث گذشته اما دلم نمی آید که نگویم که شما بیهوده اینقدر در مورد آمدن و نیامدن و پیروزی همای رحمت هاشمی مینوشتید و تحلیل می کردید چرا که شخصا نه تنها هاشمی را آن ناجی و ابر مرد نمی دانستم و نمی دانم بلکه او یک سیاستمدار معمولی با هوش متوسط به پایین است که در قحط الرجالی جمهوری اسلامی، کشمشی بود که برای خود دمی در آورده بود در غیاب مردانی که به دست خود همین رجال قلابی در گورستان فراموشی به خون نشستند و خاک شدند... آنچه امروز هاشمی را یک وزنه ی سیاسی میکند بیشتر سوابق او و رفتار های سعی و خطا گونه ی اوست(که یکی از بنیان گذاران بی برو برگرد بیچارگی امروز ایران است) که از او مردی با تجربه ساخته نه اینکه خود دارای نبوغ سیاسی و منش درستی بوده باشد و این دو مقوله، زمین تا آسمان فرق دارد، او امروز در چاهی افتاده که کلنگش را خود بر زمین کوبیده است.
علاوه بر این که کمی شناخت از خامنه ای و حامیانش ما را به این نتیجه می رساند که هرگز چنین اجازه ای به هاشمی داده نخواهد شد. خامنه ای مغز خر خورده اما هنوز خر نشده که هوویی چون رفسنجانی از دل نظام خود بزاید.
نکته ی دوم:
اتفاقا خامنه ای متحجر تر از خمینی نیست که بسیار هم روشنفکر تر، با سواد تر و باهوش تر است.آنچه مشکل خامنه ای است تکبر است نه تحجر. تکبری که او را در ورطه ی لجبازی کشانده و ناچار رو به نابودی خواهد گذاشت...خوشبختانه!
نکته ی سوم:
باز هم می گویم، کاندیدای اصلی انتخابات یازدهم مشایی است و لاغیر، کاندیداهای فعلی یکدست و یکرنگند. در انتخابات خامنه ای بدون یک اپوزیسیون قلابی و ملایم هرگز حماسه ی سیاسی رخ نخواهد داد. هاشمی در بین مردم کم حافظه ی ایران سونامی ایجاد کرد که برای خامنه ای خطرناک بود اما مشایی این قدرت را ندارد اما بودنش بهتر از نبودنش است برای ایجاد یک موج قابل توجه و البته نه یک سونامی ویرانگر. او با همان اوصافی که (در یادداشتی در پست قبلی) گفتم می آید و برنده می شود.
این خط این هم نشان!
کوری عصاکش کور دگر شود، عقدهای یک دست با یکپایی بهتر ست میشود و جواب می دهد.
آیا اخبار سیما را پیگیری میکنید؟ جلیلی را خیلی زیاد نشان میدهد و اول از همه.
آوردن جليلي و هزينه دادن براي انتخابش، شايد از ديد من و شمامنطقي نداشته باشد ولي اتفاقا با منطق ديده شده از آقاي خامنه اي در طي اين سال ها قرابت زيادي دارد. استقبال از افراد كوتوله بدون قدرت اجرايي ولي با جهان بيني نزديك به رهبر. ديگر چه گزينه اي بهتر از جليلي. هر چقدر جليلي به معيارهاي رهبر نزديك است قاليباف از آن فاصله دارد.
ضمنا يادتان نرود در اين انتخابات هر لحظه كه تصور كنند به مقصودشان نمي رسند به زير ميز بازي مي زنند. وقتي شما ميگوييد به انتخاب قاليباف و راي آوريش يقين داريد يادتان مي رود كه به تاييد صلاحيت هاشمي هم يقين داشتيد.
خلاصه اينكه در تحليلتان رگه هاي منطق خودتان را دنبال كرده ايد و نه معيارهاي تصميم گيري اقاي خامنه اي!
سلام
بیشتر از این از پستی که چند روز منتظرش بودم انتظار داشتم....
به نظرم تحلیلتان از آنجا مشکل دارد که خامنه ای را متحجر تر از خمینی در نظر گرفتید و لاجرم نتیجه ای که از این گزاره گرفتید باطل است(از نظر این حقیر)...خمینی کسی بود که میگفت در دانشگاه را باید بست اما این فقیه شنیع خامنه ای در جوانی اخوان و مارکز میخوانده و با نوای تار لطفی سر مست میشده....به نظر من باید در تحلیل هایمان بردار نیروهای خارجی (روسیه آمریکا و....) را فارغ از تئوری توطئه در نظر بگیریم
خسته نباشید
علیش
با توجه به جديت ج. ا. در سوريه بعيد است به فكر راضي كردن مردم باشد. همان حماسه ساختگي برايش كافيست كه به سياست هاش ادامه بدهد. بخش اول تحليلتان منطقي تر به نظر ميرسد. من هم حرف هاي علم الهدي در مورد امكان بازنگري صلاحيت ها رو هشدار غير مستقيم به خامنه اي ميدونم در كنار نقدي.
م.ب.
سلام دلقک عزیز
در پستهای قبلی صحبت از جوانمردی کرده بودید و اشاره کرده بودید که بعنوان یک ارتشی، با آزادگی از یک سپاهی حمایت میکنید. این بسیار عالی است اما اجازه دهید من هم یک نکته را به عرض برسانم: معتقدم وقت آن رسیده است که با شهامت تمام به برتری آقای خامنه ایی اعتراف کنیم. او از تمام رقیبان، مخالفان، و دشمنانش (البته دشمنان ایرانی اش) پرکارتر، زیرک تر، باشهامت تر و در نتیجه موفق تر است. او در تفرقه انداختن بین مخالفانش عالی عمل کرده (نمونه اش سایت سابقا موثر ولی دیگر از کار افتاده بالاترین است) او در ساکت کردن و خانه نشین کردن رقیبان بدون اشتباه عمل کرده(نمونه اش سرکوب جنبش سبز است) البته از دید خود اشتباهاتی هم داشته (مثل احمدی نژاد) ولی ریاستش را خوب در این 24 سال حفظ کرده و گسترش داده.
بیایید یکبار هم که شده او را توانا و موفق ببینیم و برای مقابله با یک چنین فردی برنامه ریزی کنیم.
هرچه بگوییم اینها متحجرند، بی سوادند، بی لیاقتند و چنین و چنانند و ما برعکس روشنفکریم، باسوادیم، کاربلدیم و غیره فقط و فقط خود را گول زده ایم و طرف را دست کم گرفته اییم. این اشتباه مهلکی هست که مخالفان در تمام این سالها مرتکب شده اند و متاسفانه هنوز هم بر آن اصرار دارند.
با تشکر
ع.م
خامنه ای بر خلاف باور رایج چهار نعل با موفقیت به هدفش که حکومت اسلامیست نزدیک می شود و شرایط به دلخواه و طبق نقشه راه خامنه ای است ! فعلا "مزاحمین" را یک به یک از سر راهش بر میدارد، تا حکومت اسلامی مورد نظرش و حذف نهایی تتمه طبقه متوسط راه زیادی ندارد ! با بمب هم رژیمش را برای همیشه بیمه میکند ! حال بگذار برخی دلخوش به تحریم یا غیر آن باشند و سرگرم بازی های سیاسی که داستانیست پر آب چشم !
shahriar
جناب دلقک
بنده با توجه به محدودی کاری ام 5 ماه پیش با شخصی از بچه های سپاه در بریطانیا صحبتی داشتم و ایشان در ان زمان حظور جلیلی در انتخابات و پیروزی ایشان را برای من و دولتی که بنده نماینده شان هستم تشریح کردند نکته ای که ما تقریبا مطمئن به ان هستیم عدم موفقیت قالی باف است منتظر مدارک بسیار بزرگتری در مورد ایشان باشید و قطعا سعید جلیلی رئیس جمهور بعدیست
و اما نکته دوم در مورد جناب هاشمی ایست و ان اینکه برنامهای را که برای ایشان تدارک دیده بودند بسیار مصیبت بار تر از ردصلاحیت بود که به تصور بنده با مداخله شخص اقای خامنهای ان برنامه اجرا نشد و با ردصلاحیت از هاشمی گذشتند
نکته اخر هم اینکه در همین اخرین مذاکرات جلیلی با خانم اشتون . به ایشان گفته بود شما با رئیس جمهور بعدی ایران مذاکره میکنید و این مذاکرات باید به نتیجه برسد
شاد باشید
تیمسار عزیز. در تحلیل های شما مثل هر خردورز دیگری یک چیز فرض است و آن اینکه رفتار عاقلانه و مبتنی بر دلایل و پیش بینی نتایج است. در حالی که در جمهوری اسلامی برمبنای توهم و الهام و تکلیف عمل میشود. من معتقدم جلیلی شانس اول ریاست جمهوری ایران است. خامنه ای برای نشان دادن اینکه تفکر و منش جلیلی در ایران هوادار بسیار دارد او را در جایگاهی برتر می نشاند و شاید اول. تردید ندارم رای او بالاتر از روحانی نشان داده خواهد شد. امکان ندارد نظام به دنیا بگوید منطق حسن روحانی که تعلیق و تفاهم بود در ایران طرفدار بیشتری تا دگم بازی جلیلی دارد.
جلیلی در قد و قواره ریاست جمهوری نیست. اما مگر احمدی نژاد بود. رای دادن مردم هبچ ناثیری در انتخاب رییس جمهوری ندارد. خط و نشان نقدی نشانه بی قدرت بودن رهبری و فرمایشی بودنش هست. سپاه هر که بخواد همونه که جلیلی عست و یک کابینه کاملت نظامی مگر ابن که احمدی نژاد بازی خطرناکی راه بیاندارد..
جناب ع.م و آن جوانمردی.
خلاصه اش اگر بکنم می شود اینکه جوانمردان هم دشمن دارند. جوانمرد فقط از جوانمردان دفاع می کند و دوست. نه از نامردان و دشمن. من موظفم مواظب جبهۀ خودی باشم که گردان هایم به اشاتباه لباس و گویش و استتار به نیروی خودی شلیک نکنند که پیشروی را به تأخیر بیندازند و نه از دشمن تا دندان مسلح که کمر به نابودی ما بسته است. البته رکن دوم وظیفه دارد مرتب بپاید و نقاط قوت و ضعف دشمن را بمن بدهد که محرمانه ابلاغ کنم به فرماندهان زیر دست. اما اینکه وسط جنگ نعره بکشم که "چه دشمنی چه دمی چه پری چه کوپالی!" نقض غرض است هر چند که گاهی هم بی احتیاطی کرده ام و از توانایی های شیطانی آیت الله خامنه ای به نیکی یاد کرده ام. یا...هو
با اینکه خداباورم اما فارغ از اعتقاد به پس از مرگ من زندگی مادی و این دنیایی بشر را تنها اصالت قابل شناسای عادی می دانم و برای آن ارزش ذاتی و بنیادی و پیشینی قائل هستم و لذا مطلقاً به فدا شدن هر (هیچ) زندگی برای زندگی دیگر ایمان و اعتقاد ندارم و از آنجاست که تک تک روزهای عمر همۀ انسان ها را برابر می دانم و باورمند و ترویج کنندۀ انقلاب و فدا کاری و ایثار و از خود گذشتگی و فدای نسل پدران برای کامیابی پسران و از این مزخرفات نیستم و روزهای 70 سالگی خودم را همانقدر ارزشمند می دانم که روزهای چندماهگی نوه ام را. البته بسیاری از آن مفاهیم فضیلت های انسانی است اما باید از سوی انسان نوعی و بدون هیچگونه تحمیل و پروپاگاندا و نصیحت! و حکم بیرونی انتخاب شوند. زیرا در غیر اینصورت مورد سوء بهره برداری آدم های رذل و ریاکار و حکومت های عقب مانده و بی عرضه و ضد زندگی قرار می گیرند مثل فداکاری نسل پدران برای بهتر شدن زندگی فرزندان که البته همیشه دروغ است و به فرزندان هم همین حرف را خواهند زد و وعده را خواهند داد. بنابراین در این وبلاگ از روز اول سعی کرده ام :
1- بگویم حکومت مذهب متکی بر شریعت بر فلسفسه ای مرده و تاریخ گذشته استوار است و موجودیتی ناپایدار وموقتی دارد و هر اتفاقی را که در داخل و خارج در جهت تضعیف و میرایی این فلسفه یافته ام بزرگنمایی و معرفی کرده ام از جهت امید در افق های بلند.
2- اما د ر حوزۀ سیاست روز نه به انقلاب معتقد بوده ام و هستم و نه تحمل و فداکاری و چون از دست مخاطبانم کار زیادی در جهت تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی مؤثر بر زندگی در حال گذر روزانه و حرام شدگی اش بر نمی آمد و آید تلاشم این بوده که بر سیاست موجود و سیاستمداران موجود تکیه کنم و در هر روز و زمان خیرالموجودین را که بتوانند حداقلی از آرامش و زندگی به مخاطبانم بدهند کشف و بزرگنمایی و معرفی کنم برای امید نزدیک.
3- فارغ از این هر جور بخوانید نوشته هایم را یکجای کار عیب می کند و مورد نظر من نیست. نه مسابقۀ نوستراداموسی و نه بازی وبلاگی و نه تبلیغ و ترویج شرکت یا تحریم و نه هیچ چیز و هیچ چیز مورد نظر اصلی من نیست. اگر گاهی پیش می آید با برخی ها کل کل می کنم فقط برای بانمک شدن سیرک است و جذب و جلب تماشاچی. یک روز هم به محمد نامی از خوانندگان بسیار قدیمی ام گفتم که هر چه نباشد بسیاری از شما را قادر می کنم که با خواندن وبلاگ من حداقل در بحث های سیاسی (خوراک ایرانی ها) در خانواده و حلقه های دوستان با دست خالی و بدون تحلیل جالب به گوشۀ رینگ نروید و او تأیید کرد که درست است و خودش خیلی هم استفاده می کند در روکم کنی های محافل کری و دوستانه. یا...هو
البته من خواننده های تحلیلگران حرفه ای هم دارم که از تحلیل های من استفاده می کنند برای کمتر مطالعه کردن و سگ دو زدن در دنیای مجازی و هم پول در می آورند و کیفش را می کنند و نوش جانشان.
حالا دیگه معلوم شد که رد صلاحیت هاشمی با دستو مستقیم خامنه ای بوده چون علم الهدی از قول خامنه ای گفته که احراز چیزی نیست که با دستور حل شود. این یعنی طفره رفتن خامنه ای از دادن حکم حکومتی . معلومه..خامنه ای هیچ وقت نمیاد با حکم حکومتی دستور خودشو لغو کنه. اصلا کدوم آدم احمقی دستوری که خودش داده رو با حکم خودش ملغی میکنه.
دلقک عزیز مشتری مداری را از یاد نبر
ما میخواهیم شعبده کنی ان چه جاش خالی نقشه احمدی نژاد است وشرایط وزارت کشور چه خواهد کرد قالیباف وروحانی شاید بهترین ها باشند ولی بیت کسی را که خوب باشد نمیخواهد مطیع وفرمانبرداری را میخواهد چون انتخابات شورا ها است وشهرهای کوچک وروستاها بصورت جدی این نفرات را میخواهند انتخابات پرشور خواهد بود وبه راحتی مرد یک دست مرد یک پا را انتخاب میکند واو نیز حق دارد کلکسیوننواقص ونوادر جهان را در کاخ پاستور ایجاد کندفعلا مظلوم نمای وبعد اقتصاد صلواتی توسط جلیلی اجرا میشودمیدانید که جرم روحانی ولاریجانی در مذاکرات اتمی این بود که گاهی از طرف خود نیز صحبت میکردند ولی جلیلی فقط از بسیجی بودن وترکشی که باعث مسدومیت اش شده صحبت میکند نه از حقوق ایران وهمین خوب است خدانگهدار
سلام و ارادت
بنده با بند آخر کامنتت موافق نیستم آنجا که میگویی:
" یک روز هم به محمد نامی از خوانندگان بسیار قدیمی ام گفتم که هر چه نباشد بسیاری از شما را قادر می کنم که با خواندن وبلاگ من حداقل در بحث های سیاسی (خوراک ایرانی ها) در خانواده و حلقه های دوستان با دست خالی و بدون تحلیل جالب به گوشۀ رینگ نروید و او تأیید کرد که درست است و خودش خیلی هم استفاده می کند در روکم کنی های محافل کری و دوستانه. یا...هو
البته من خواننده های تحلیلگران حرفه ای هم دارم که از تحلیل های من استفاده می کنند برای کمتر مطالعه کردن و سگ دو زدن در دنیای مجازی و هم پول در می آورند و کیفش را می کنند و نوش جانشان. "
چراکه برای فهم تحلیلها و گفتارهایت باید پیش زمینهٔ مطالعاتی روزمره مثل پیگیری اخبار، سایر تحلیلها و البته مقداری اطلاعات تاریخ معاصر داشت، سوای تعقیب مدام نوشتههایت، این یعنی چی؟ یعنی ۲ ۳ ساعت وقت بذاری در روز که بفهمی دلقک توی ۲ ۳ دقیقه چی میخواد بگه!!!
بی انصاف نباش رفیق،
ما اگر اینجاییم برای لقمهٔ حاضر آمادهٔ تو اینجا نیستیم که جویده نجویده به دهانمان بذاری آخرشم بگویی نوش!!! برای این هم اینجا نیستیم که بخوانیم و حفظ کنیم! و بعدن در جمع فک و فامیل قمپز در کنیم!!! به این دلیل روشن که خودت یکبار گفتی وقتی نوشتههایت را بعد از ۲۴ ساعت دوباره میخوانی دیگه سر در نمیاری!
دیگر آنکه سرعت حوادث، امروزه روز آنقدر زیاد شده است که دیگر روزی یک تحلیل جواب نمیدهد! روزی ۱۰ ۲۰ تا تحلیل میخوانیم از ۱۰ ۲۰ نفر که نصفشان را به اسم هم نمیشناسیم،
خیلیها اگر اینجایند نه برای پیشگویی های نوستراداموسیت است نه برای مکش مرگ مای نوشته هایت اینجایند که تو به گویی این رفتنی ست آن ماندنی ست این مردنی ست این حتما اینجورست آن حتما آنطورست آنها هم چشمان واقعیت خود را ببندند دستان خیال خود را به دستان منطق پر احساس تو بدهند و اندکی با رویای خیس روزهای هرگز آب تنی کنن همین
اما من، تنها دلیل شخصی که مرا اینجا پایبند کرده است علاقهٔ مشترکمان به ادبیات و آن چند متن ادبی زیبایت بود و امید وارم باز هم برایمان ادبی بنویسی نه سیاسی و یا حد اعقل اگر سیاسی هست با لطافت ادبیات نقش و نگارش دهی
ممنون رفیق
عمو دلار
عمو دلار عزیز.
چه بخواهیم یا نه همه جای این دنیا پر از خودی و نخودی است و منظور من خودی ها نبودند که سرورند و صاحب نسق و سند منگوله دار نسبت به سیرک. منظورم آنانای بودند که هم کیفش را می کنند و هم منتش را هم می گذارند سر دلقک و آن قسم حرفه ای هایی که گفته ام شرط در جریان اخبار و اطلاعات مورد اشاره ات را دارند چون تحلیلگر حرفه ای و معروف هستند. بهتر بود می نوشتم برای"ایده گرفتن و متفاوت دیدن". دوستت دارم. یا...هو
دلقك عزيز، چقدر خوب و روان , روش گردش سيرك را توضيح دادى در كامنت دانى. واقعا روشى كه در پيش گرفته اى موثر و اميد بخش است. تلخ زبانانى هم كه اين را نميپسندند يك گوگلى كنند ، وبلاگ پر از دعوا و مرافعه در دنياى مجازى فراوان است ، باب ميل شان. ما با همين سيرك خودمون خوشيم.
چراغ سيرك همواره روشن باد.
سلامت باشيد، افشين.
از اساتیدمی.
من چند روزی قهر کردم و از سیرک دور شدم اما طاقت نیاوردم ... برای من اینجا مانند یک شب نشینی است پر از یاران همدل به میزبانی مهربانترین دوست ... سیاست بهانه ای است!
نفست گرم تیمسار!
خالیباف، جقیلی، ولآیتی، مرضی، هرداد لادل، خائف، سوهانی، محسن کذایی
کی به اینا میخواد بره رای بده؟! من یکی که مخ خر نخوردم...
سلام و ارادت باز هم
میدانم پس از هاشمی بی کار نخواهی نشست و زیر بیرق محمد باقر سینه خواهی زد که سیاستت اویلِبل های موجود است نه ایده ال های نِور اِور! هر چند من هم بین باقی مانده ها، سگِ محمد باقر را دست حداد نمیدهم به عارف هم ایزن!
همانطور که سگ روحانی را به محمد باقر نمیدهم البته نه هر روحانی! القصه بعد عمری سری به امید حسینی زدم که با وجود همه اختلافات فکری ولی روشش را در وبلاگ داری - همانگونه که خودت هم اشاره کرده بودی قبل تر ها به جهت آزادی محدود در نشر نظرات - می پسندم، این همه روده درازی کردم که این را نشانت بدهم و بگویم حلالمان کن رفیق
http://www.ahestan.ir/?p=12028&cpage=1#comments
عمو دلار
سایت روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران با بازنشر یادداشتی از سعید جلیلی به عنوان نامزد نهایی محمود احمدینژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری نام برد.(لینک کمکی)
این سایت روز شنبه (چهارم خرداد) یادداشتی به نقل از سایت «رویداد» را بازنشر کرده که در آن اعلام شده آقای جلیلی «حلقه گمشده» سکوت احمدینژاد در برابر رد صلاحیت اسفندیار رحیممشایی است.
در این یادداشت از رحیممشایی با عنوان «یک عنصر حواس پرت کن و فرعی» یاد شده و آمده که جلیلی «نسخه دیگری از احمدینژاد ۸۴ است و با یک تدبیر بینقص و برنامهریزی شده برای چنین روزهایی آماده شده است.»
این تحلیل در پایان اضافه کرده که «سعید جلیلی همان حلقه گمشده ماجراست که قرار است احمدینژاد و مشایی و خیلیهای دیگر با به سرکار آمدنش بهار را پایدار نگه دارند.»
گروهی از نزدیکان محمدباقر قالیباف هم از سعید جلیلی به عنوان نامزد نهایی محمود احمدینژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری یاد میکنند.
عمو دلقک دوستت داریم
سلام
عمو دلار چته؟ گیر دادی به تیمسار .چرا بخودت میگیری؟مومن؟
با درود لکلک
ارسال یک نظر