۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

انتخاب طبیعی مردم "قالیباف" است: به ضرر سکولار - براندازان؛ بنفع مردم داخل ایران!


1- باور دارم و بر این باورم استوارم که انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در ایران  - و در مرحلۀ رأی گیری - در سلامت قابل قبول با استانداردهای جهان سوم انجام خواهد شد و محصول این انتخاب ریاست جمهوری محمد باقر قالیباف خواهد بود. قبلاً و بکرات دلایل اقبال مردم به سردار قالیباف را برشمرده ام. از جمله رجعت مردم از ناشناخته ها (خاتمی در 76 و احمدی نژاد در 84) به شناخته ها یکی از اصلی ترین معرفه های آن است. بعبارت دیگر نوسان مردم از بعلاوۀ بی نهایت در انتخاب خاتمی به منهای بی نهایت در انتخاب احمدی نژاد - نسبی بودن مقایسه را فراموش نکنید - هر دو از استیصال عدم کارآمدی حکومت آیت الله خامنه ای بوده است و رأی دادن به فردی که این حس را منتقل می کردند که می خواهند طرحی نو در اندازند و فلک را سقف بشکافند؛ هر کدام با ادبیات مخصوص و همدل سازی بخش بزرگی از مردم (خاتمی شهری ها را و احمدی نژاد روستایی ها را). اما در عمل هیچکدام نه سقفی شکافتند و نه طرحی درانداختند. لذا مردم مطمئن شدند که بهترین راه همان ضرب المثل قدیمی است که می گوید "از دست نخورده بگیر و بده بدست خورده". منظورم از نخورده و خورده آزمایش شده و آزمایش نشده است.

2- باز هم قبلاً گفته ام بزرگترین حسن قالیباف در نزد خرد حسی مردم رفتار و گفتار مدرن اوست در قالب سنت. البته کار بسیار دشواری است اما قالیباف نشان داده است که استعداد و توانایی اینکار را دارد. او تنها نامزدی است که انتخابات را جدی گرفته است و از 8 سال پیش که در یک غافلگیری همه سویه - خودش هم مقصر بود و این را می داند - بازی را به احمدی نژاد باخت برنامه ریزی کرده است و خودش را محق و مستحق ریاست جمهوری می داند. و در این دوره نیز از روز اول اعلان نامزدی در قالب ائتلاف با ولایتی و حداد عادل تنها عضو این ائتلاف بود که شهر به شهر حرکت کرده و با استفاده از امکانات سنتی (مثل مساجد و مکان های تجمعات مذهبی) و بدون مزاحمت برای اهالی و بلندپروازی های تجمعات توده ای؛ خودش را و برنامه هایش را معرفی کرده است و می کند. او مختصات جامعۀ ایران را خوب می شناسد و می داند که رسیدن به خدمت با حداقل مورد قبول "خدمتگزار" جز از راه دوگانۀ کمک گرفتن از مشروعیت دینی در نزد الیگارشی و حاکمان و مقبولیت خدمت در میان توده های مردم ممکن نیست. لذا پروژه اش را بدرستی در بین این دو بازوی تعیین کننده بتعادل تقسیم کرده است.

3- قالیباف خصوصیات برجستۀ زیاد دیگری هم دارد که سه ویژگی برجسته تر او بدین قرار است:

الف- او به دلیل بشدت پاک و درست کردار بودنش اعتماد بنفس فوق العاده ای دارد و خودش را - در ادبیات مدرن - بشدت قبول دارد. تا جائیکه متکی بر عقل مدرن خودش را در قالب رسولی که تنها او - در موقعیت زمانی - می تواند ایران را به آرامش و کار و پیشرفت هدایت کند می شناسد و به این توانایی ایمان دارد.

ب- بهمین خاطر هم است که او بسیار صادق است و می تواند حس اعتماد توده را بر بیانگیزد بدون اینکه مجبور باشد از ادبیات تهاجمی و تخریب رقیبان استفاده کند. لذاست که تعقیب صحبت های انتخاباتی او نشان می دهد که بسیار پاکیزه و بدون حمله به کسی - چه در گذشته و چه در رقابت فعلی - انجام می شود. اوج حملۀ او در مدت معرفی خودش موضع گیری او در مقابل هاشمی رفسنجانی و دولت اصلاحات بوده است - بعد از ورود غیر منتظره و شوک آور هاشمی - که همان هم در نهایت جوانمردی و ادب و با حفظ شئونات انجام گرفته و منحصر به نتایج برخی سیاست های این دو بزرگوار بوده و بنظر من درست هم بوده است.

پ- او تنها کسی است که ادعایش را با کارنامه اش به مخاطب نشان می دهد و از مخاطب دعوت می کند که اگر در عملکرد اجرایی اش کم و کاست می دانند و می بینند نشان بدهند و توضیح بخواهند. و از همین جاست که او صادقانه و تنها حوزه ای را که در تبلیغاتش زیاد پررنگ نمی کند سیاست خارجی ایران است و معمولاً با تأکید بر "تأثیر غیرقابل انکار سیاست خارجی بر نحوۀ اداره و پیشرفت کشور" از آن  عبور می کند. و درست هم است زیرا او می داند که سیاست خارجی در اختیار آیت الله خامنه ایست و او قبل از انتخاب شدن و تست کردن این موضوع که چقدر خواهد توانست بر تصمیمات آیت الله خامنه ای تأثیر مثبت بگذارد هر گونه ادعایی لاف در غربت زدن خواهد بود. اما - و این اما مهم است - او در خودش این توانایی سیاسی و مدیریتی را سراغ دارد که ممکن بودن تأثیر گذاری مثبت بر آیت الله خامنه ای و سیاست خارجی را محتوم بداند ولی از ابراز امتحان نشده اش پرهیز می کند.

4- ایراد مهم بیشتر نخبگان شناخته شدۀ درون کشور به قالیباف این است که نخبگان همراه و همسوی فعلی با او از نظر کمیت معدود و از نظر کیفیت درجه یک نیستند. این ادعا با لحاظ اینکه کمیت و کیفیت را چه کسی تشخیص می دهد و اندازه می گیرد در سرجمع حرف غلطی نیست. اما باید در نظر گرفت که یکی از خصوصیات سیاستمداران خوب جلوگیری از نفله شدن خود است قبل از میوه دادن نهایی. لذا ضمن اینکه در بین نزدیکان فعلی شهردار نخبگان خوبی هم وجود دارند باید به او فرصت داد و دید که در جایگاه پرقدرت تر و اوج صعود یک سیاستمدار در ایران چگونه رفتار خواهد کرد. زیرا قطعاً کوهنوردان در هنگام صعود به قله از ابزارهای متفاوت کیفی و کمی استفاده می کنند و همان ابزاری را که در دامنه بکار می برند برای صعود از صخره ناکافی و مرگبار می دانند.

5- هیچکدام از 7 نمزد دیگر باقی مانده یارای هماوردی انتخاباتی با قالیباف را ندارند. زیرا برخی از آنان مثل حداد عادل و غرضی نه جدی هستند و نه انتظار رییس جمهور شدن دارند. محسن رضایی بیشتر در توهم آن تعریف های دقیقۀ نود برخی از توده های تحصیلکرده قرار دارد که مقابلۀ مناظراتش با احمدی نژاد را موفق دانستند. او گمان می کند که در سال 88 زمان برای صعود او کم آمده و این بار مردم فرصت دارند که با اتکا به ذهن 88 و تحت تأثیر تبلیغات تلویزیونی جدید او کاری کنند کارستان بنفع او. علی اکبر ولایتی هم که بی عرضه ترین و سالوس ترین و نان به نرخ روز خورترین کاندیداست توهم آن نظر سنجی هایی را دارد که بدرست یا غلط به او گفتند که محبوبیت ولایتی در حال پیشرفت و صعود است. این آدم بلاتکلیف و بلاتصمیم هم باورش شده که "آری به ولایتی" چنان موج سهمگینی است که در ده روز باقی مانده همه را و از جمله قالیباف پیشتاز مطلق را درهم خواهد نوردید. می مانند دو طفلان مسلم روحانی و عارف که اینان نیز در بهترین حالت جز مزاحمت اندکی در ریزش بخشی از آرای میانه رو معطوف به اصلاحات قالیباف در دور اول و نه بیش از آن، نقش مخرب بیشتری را  ایفا نخواهند کرد. حتی اگر هاشمی و خاتمی این اشتباه را مرتکب شوند که اعلام حمایت کنند از هر دو یا یکی از اینان.

6- تا می رسیم به جلیلی که ضعیف ترین حریف قالیباف است اما سازمان یافته ترین شان. جلیلی هم اگر خیلی مهندسی شده و منسجم بتواند بر سه عنصر بسیج و سپاه و حزب الله و - حتی - دولت سوار بشود حداکثر تأثیرش بدور دوم فرستادن انتخابات خواهد بود یا با خود جلیلی و یا بنفع روحانی و عارف اگر آن دو یکی بشوند بزودی. اما در نتیجۀ پاستور نشینی نهایی سردار قالیباف تغییری حاصل نخواهد شد. زیرا برای همه از مردم گرفته تا خامنه ای و سپاه و اصولگرایان معقول و اصلاح طلبان میانه رو همان ورژن شفابخش هاشمی خواهد شد اما بنام قالیباف و امضای خامنه ای. در سرعت و چابکی این اصلاحات جدید تردید ندارم اما عمق اصلاحات قالیباف را باید نشست و دید. هرچه هست ریاست جمهوری قالیباف بنفع مردم غیر سیاسی داخل و بضرر اپوزیسیون سکولار پر سر و صدا و برانداز خواهد شد. و حداقل ضررش هم این خواهد بود که نوشتن سیاسی در دنیای مجازی برای مدت ها به محاق خواهد رفت. یا...هو

۲۶ نظر:

ناشناس گفت...

نیازی نیست دوست عزیز که بابت صرفا فعال بودن وبلاگ مجبور بشی حتی در مورد قالیباف بنویسی ..من اعتقاد دارم شیب حرکت بسوی ویرانی این سرزمین شروع شده وپایانی هم نداره جز ویرانی والبته نه قالیباف ونه هیچ موجودی وابسته به حکومت توان رفع مشکل رو نداره

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز، شما از کجا میدونی که قالیباف پاکدسته؟! اگر اطلاعات شخصی تری از اطرافیانش بگیری میبینی که درگیر مسائل مالی زیادی هم هست.

Dalghak.Irani گفت...

بعد از انتخابات که بیکار خواهم شد. این چند روز را هم که شما دستور می فرمائید ننویسم. پس یکباره بگو خودم را بیندازم توی رودخانۀ تیمز و خلاص دیگر! یا...هو

همۀ انسان ها پاکدستند مگر خلافش ثابت شود به سند و شاهد و نه مدعا. در ضمن من بو می کشم آدم ها را و به حسم اعتماد دارم. یا...هو

Ali گفت...

کاش به موی بور و چشم زاغش هم اشاره ای میکردی .

ناشناس گفت...

بالاخره دوباره قالیباف را علم کردید!! و این به معنای رسمیت بخشیدن به انتخابات است. غیر مستقیم به مردم می گویید که در انتخابات شرکت کنند و به قالیباف رای دهند. انگار نه انگار که هاشمی حذف شد. دیگر عالم و آدم می دانند که جلیلی رییس جمهور است پس این همه تقلای بیهوده برای چیست؟ همان روز که قالیباف از چوب زدن و حکم تیرش خالی بافت می شد فهمید که این حرف ها از سر موضع ضعفی است که احساس می کند.وگرنه کسی که از حمایت آقا مطمئن باشد نیازی به خالی بافتن ندارد.

ناشناس گفت...

از مدتها پیش از نزدیک کلیه رفتارهای قالیباف را زیر نطر داشته ام. واقعا برای مردم چنین ادم پاکی در این نظام عجیب است. البته ایرادهایی دارد و اهل معجزه کرذن نیست ولی بسیاری از کارهایش کم از معجزه نیست.

ناشناس گفت...

سلام،

اگر فکر کنی‌ که محمود، ساکت میشینه تا قالیباف یا جلیلی رئیس جمهور شوند خیلی‌ سادگی‌ کردی. محمود مجلس و برادران لاریجانی را به لجن کشید خامنه‌ای حتا جرأت نکرد به محمود اخطار بده،

من مطمئن هستم محمود، دیگ حکومت را چپه خواهد کرد. اگر سال۸۸، خامنه‌ای برای محمود، مهندسی‌ کرد ولی‌ حالا محمود به تنهایی‌ مهندسی‌ خواهد کرد و جگر آقا و اصول گرایان را کباب خواهد کرد.

ناشناس گفت...

hamehe waghaye hekayat az khafeh boodane Mahmood wa tarafdary az Jalili mikonad. zaheran hich ghalati nemtooneh bekoneh.

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
زماني بر طبل راي اوردن هاشمي مي كوبيديد ، و تحليل درستي داشتيد از امدن هاشمي و جلوگيري از حركت ويرانگر خامنه اي ، و كاملا حرف درستي بود كه تنها هاشمي ، توان مقابله با خامنه اي را دارد .
امروز با چه منطقي از انتخاب قاليباف حرف مي زنيد ؟ اساسا چه كاري از اين فرمانده در مقابل فرمانده كل قوا بر مي ايد ؟
انتخاب و ميل مردم به هاشمي براي حركت ارام ولي پيوسته به سمت دموكراسي و اصلاح وضعيت وخيم اقتصادي بود
ولي بعد از سخنان هاشمي در جمع اعضاي ستادش پس از رد صلاحيت، كه خزانه را خالي خواند و دولت را بدهكار و نقل و انتقال پول را غير ممكن دانست تقريبا ، قاليباف ولايت مدار تا زمانيكه سياست خارجي را اصلاح نكند ، ايا توان كار كردن دارد ، و ايا توان اصلاح انرا دارد ؟
جامعه شهري درك درستي از مشكل اصليه خود دارد ، عدم توسعه سياسي ، هاشمي توان اين را داشت كه تا حدودي به اين فرايند حركت و سرعت ببخشد ، اقاي قاليباف چطور ؟
اينجانب هم معتقد است كه در بين اين هشت نفر ، بهترين قاليباف است ، ولي براي مردم بهترين است يا خامنه اي !
در اين دوره خامنه اي براي بازسازيه وجهه خود ، در اراي مردم دست نخواهد برد و هزينه تقلب ديگري را به حكومت تحميل نخواهد كرد ، از طرفي با خرابكاريهاي اقتصادي و از بين بردن برنامه و چشم انداز اقتصادي توسط احمدي نژاد ، خامنه اي احتياج به مديري با تجربه دارد كه حداقل بتواند بحران اقتصادي را كنترل كند و اجازه بحراني تر شدن انرا ندهد
بر عكس شما كه انتخاب طبيعيه جامعه را قاليباف مي دانيد ، بنده حقير انتخاب طبيعيه خامنه اي را قاليباف مي دانم
قاليباف با حكم مستقيم خامنه اي ( كه توسط گلپايگاني رييس دفتر ايشان ابلاغ كردند به شوراي شهر ) بعنوان شهردار تهران انتخاب شد تا با مديريت در كلانشهر تهران ، داراي تجربه اجرايي شود .
خامنه اي بهتر از همه ما مي داند كه رييس جمهور عزيز دردانش ، چه گندي به مملكت زده است ، و چه تواني بايد جانشين وي براي اصلاح حداقلي داشته باشد ، و تنها كسي كه تجربه كار اجرايي را در اين سطح و حجم دارد ، قاليباف است ، پس انتخاب قاليباف صد در صد به نفع خامنه اي است در وهله اول . نه زندگي خواهان .
در جامعه اي كه مردم اين روزها از اين اصلاح استفاده مي كنند ( به خاطر نوشتن ان از شما و خوانندگان معذرت مي خواهم ) - تا خر بزرگ خامنه اي باشد، همينه - قاليباف چه وزنه اي دارد كه خر بزرگ را محدود كند ؟ و به نفع زندگي خواهان وارد عمل شود ؟ ايا همانطور كه جامعه به لزوم توسعه سياسي اعتقاد دارد، ايشان هم به ان معتقدند ؟
ايا اقاي قاليباف فرمانده خود را محدود مي كند ؟ در مقابل تعرض به حقوق مردم و حتي حقوق منتخب مردم ، اعتراضي به فرمانده كل قوا مي كند اين فرمانده به نظر شما ؟
همانطوركه احمدي نژاد در اين هشت سال به رشد جامعه مدني و توسعه سياسي كمكي نكرد ، و تازه برعكس با دادن يارانه به عوام كج فهم ، و صدقه پروري ، باعث رشد و بلندتر صداي اقشار فرودست جامعه كه عموما تا نوك دماغ خود را بيشتر نمي بينند ، شد
قاليباف و ديگر نامزدها هم همين رويه را در پيش خواهند گرفت ، و جامعه را به سوي سفله پروريه بيشتر سوق خواهند داد ، متوقف كردن اين روند كار قاليباف نيست چون اقايان جامعه فهيم ، دانا و زندگي خواه ( به قول شما ) را بر خلاف منافع خود مي دانند ، اعتقاد به دموكراسي پيشكش ، در چنين وضعيتي چرا جامعه شهري و فهميده كه گرفتار عذابي روزمره مي باشد ، بايد به سردار ولايت اعتماد كند ؟
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

سلام شهروند گرامی.
مقداری متناقض است فرمایش شما. زیرا در حالیکه قالیباف را بهتر از 7 نفر دیگر می دانید می فرمائید چرا باید او را ترجیح داد. ثقل ایراد شما در این جاست که سود با عرضه تر بودن قالیباف یشتر از مردم نصیب خامنه ای خواهد شد. و در همین جا سخن را تمام می کنید و ادامه نمی دهید که پس بهتر است چکار کنیم. آیا یکی دیگر از 7 نفر را انتخاب کنیم و از راه تخریب بازهم بیشتر کشور به تخریب خامنه ای برسیم. آیا تحریم کنیم - من موضعی سلبی یا ایجابی و توصیه ای به رأی یا عدم رأی ندارم - و بگذاریم هرکاری دلشان می خواهد بکنند ما هم مشغول آموزش و آگاهی دادن به جامعه بشویم تا بالاخره کاری کنند کارستان و دخل حکومت دینی را در بیاورند. و یا ... - من دیگر عقلم براه سوم نرسید - در مورد اول اگر هم حرف شما را قبول کنیم که بنظر من اینطور نیست تنها اشکالی که وارد می شود همسویی منافع ما و خامنه ای در این برهه از زمان است. خب باشد ما که راه دومی نداریم که فقط بنفع ما باشد و بضرر خامنه ای. نکند راه حل دوم روشنفکران و اپوزیسیون را جدی گرفته ای که اول باید جامعه را آگاه کنیم تا توده ها قیام کنند و کاری کنند کارستان. از این بی مزه تر در تاریخ تا کنون حرفی زده نشده است. زیرا مردم آگاه نیازی به انقلاب و تغییر حکومت ندارند و همراه با ذره ذره از آگاهی مردم (توده ها) حکومت ها نیز خودشان را جلو می کشند و همرنگ جماعت می شوند. لذا آکاهی قبل از آزادی حرف بی مبنایی است و اگر آزادی قبل از آگاهی و بمنظور آگاهی نباشد حداقل مثل برادران دو قلو و دوش بدوش همند.
و نهایتاً اینکه با برداشت شما از جامعۀ امروز ایران صد دذصد مخالفم و بغیر از یک الیت کم در شمال های شهرهای ایران کسی دنبال توسعۀ سیاسی نیست. زیرا حداقل نیاز به توسعۀ سیاسی حداقلی از پیشرفت و توسعۀ اقتصادی است مثلاً رسیدن بمرز در آمد سرانۀ 10000 تا 12000 دلار است و نه جامعه ای که بدون تولید است و ارتزاقش فقط با فروش نفت است و درآمد سرانه اش کمتر از 5000 دلار ؛ خانۀ پر. و اما قالیباف می تواند وضع فعلی را بیش از 50 درصد بهبود ببخشد. این را تعهد می کنم تا در سال 96 اگر زنده بودم در همین جا با هم به بحث بگذاریم. یا...هو

ناشناس گفت...

آدم با عرضه!
شرکت در انتخابات یعنی بی غیرتی سیاسی! یعنی خامنه ای هرچه دلش خواست بکند و مدام بد و بدتر را جلوی ما بگذارد و ما هم دلخوش باشیم که مثلا با انتخاب قالیباف سر او را شیره مالیده ایم! من خودم بشدت مخالف شرکت در انتصابات بودم ولی وقتی هاشمی پا به میدان گذاشت شرایط عوض شد و با چرخشی 180 درجه که فقط در فن سالتوی ورزش کشتی می توان دید! برگشتم و به حمایت از هاشمی و شرکت در انتخابات پرداختم ولی با رد صلاحیت او مشخص شد که حتی غول بزرگی بنام هاشمی نیز یارای ایستادگی در برابر خامنه ای را ندارد.و او هر کاری را بخواهد می کند.حال شما سرباز کوکی خامنه ای قالیباف را که صراحتا از سرکوب مردم دفاع هم می کند را توصیه می کنید؟ بی غیرتی سیاسی هم حدی دارد.

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
سود با عرضه بودن قاليباف نصيب هر دو طرف مي شود ، حرفي كه تا به حال به ان اشاره اي نكرده بوديد و هميشه انتخاب قاليباف را انتخاب طبيعيه مردم مي دانستيد
توسعه سياسي اصلا دغدغه شمال شهر نشينها نيست ، اين تبليغات حكومتي ست هميشه ، حتي در زمان جنبش سبز ، كساني را كه در تظاهرات شركت مي كردند ، مرفهين بي درد معرفي مي كردند
بنده نه اعتقادي به حرف روشنفكران و اپوزيسيون دارم و نه اين حرف را شدني و درست مي دانم در جامعه متكثر ايران ، از حرف خود شما وام مي گيرم - همراه با ذره ذره از اگاهي مردم ( توده ها ) حكومتها نيز خودشان را جلو مي كشند و همرنگ جماعت مي شوند - ايا در اين راه و مسير قاليباف همرنگ جماعت خواهد شد ؟ من كه شك دارم استاد !
از دولتيه سر ملت ، ازمون سعي و خطا در شهرداريه تهران ، اقاي قاليباف كاربلدتر از هفت نفر ديگر شده است ، ولي اين مديريت در راه بهبود اقتصاد كشور ، جزء با همراهيه خامنه اي ( به قول هاشمي ) امكان پذير نيست ، ايا قاليباف اين توان را دارد كه خامنه اي را متقاعد كند كه براي كاهش فشار اقتصادي به مردم ، در پرونده هسته اي نرمش نشان بدهد ؟ حرف من اينست كه قويترين مدير ايراني هم اگر رييس جمهور شود ، تا زمانيكه خامنه اي ، از مواضع خود كوتاه نيايد ، توان سر وسامان دادن به اقتصاد نفتي و وابسته به صادرات نفت را ندارد؟
اگر هاشمي مي امد ، شايد تا حدودي توان اين را داشت كه جلوي خامنه اي را بگيرد ، ولي ايا دل خوش كردن به سردار قاليباف ، اميد واهي نيست ؟
حتي اگر توسعه اقتصادي را هم خواهان باشيم ، در انزوا و تحريم شدني نيست و مهمترين مانع ان هم خامنه اي مي باشد ، ايا قاليباف توان قانع كردن فرمانده خود را دارد كه دست از سياستهاي غلط خود بر دارد ؟
مهمترين حرف من اينست استاد ، شما كه قاليباف را بهترين در زمان حال مي دانيد و تعهد مي دهيد برايش ، مبناي حرف شما چيست ؟ با كدام شناخت دقيق از قاليباف ، ايشان را ترجيح مي دهيد ؟
ايا با توجه به هفت نامزد ديگر ، قاليباف را توصيه مي كنيد ؟ يا با توجه به وضعيت اقتصادي ، تحريم ها ، پرونده هسته اي ، قبضه كردن اقتصاد ايران توسط سپاه ، و افزون خواهي و ديكتاتورمابي خامنه اي ، قاليباف را نامزد بهتر مي دانيد ؟
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

مثل اینکه باید لخت شوم و پیۀ هواداری از قالیباف را به تن بمالم و بشوم عنصر سیاسی. ولی چه باک. زیرا من که خودم می دانم جز با ایرانیان و ایران نبسته ام.
درست است شهروند عزیز. من بدلیل اینکه همه چیز را نسبی می دانم و می بینم تمام آن توانایی هایی را که شما خواستار شده اید در قالیباف هم می بینم. و در جواب شما که می فرمائید ما کسی را می خواهیم که طرف مردم باشد و نه طرف خامنه ای عرض می کنم که قالیباف آلردی طرف ما هم هست اگر حتی طرف خامنه ای هم باشد. چون او تفکری مدرن و علمی دارد و یک تکنوکرات درجه اول هم است. از حرف خود قالیباف کمک می گیرم:
او می گوید قول می دهم وضع ایران بویژه وضعیت اقتصادی را دو ساله به یک ثبات برسانم. و مثال می زند که اوضاع در ایران بمریضی می ماند که نیازمند جراحی های سختی است اما حالش اینقدر خراب است که قبل از تجویز مسکن ودر مان برای رساندن به ثبات نسبی امکان عمل جراحی منتفی است و او قول می دهد که تثبیت وضع بیمار ر ا در دوسال به آمادگی جراحی برساند. در مقابلش هم داریم ولایتی را که می گوید وضع اقتصاد را 100 روزه درست می کنم و طرح بزرگ من احیاء جادۀ ابریشم است و جلیلی را داریم که بجای دنیای ناسوت و زمینی از دنیای لاهوت و ادبیات الاهیات رهایی بخش کشیش ها سخن می گوید. مشکلی نبود اگر ما هم در خلاء زندگی می کردیم یا همه مثل من بنفیت بگیر دولت فخیمۀ جنت مکان حضرت دیوید کامرون بودیم می گفتیم گور باباتان. اما بدبختی در این است که هر سه این آقایان می خواهند رییس جمهور جایی بشوند که نان و آب من هم دست آن هاست و بر زیست من اثر مستقیم دارد. افسانۀ هاشمی فعلاً تمام شده و حالا که تمام شده می گویم که خیلی هم مطمئن نبودیم که هاشمی خامنه ای را کنار بزند و حداکثر انتظارمان اثر گذاری مثبت بر روی یار دیرینش بود. و حالا می گویم که چرا باید از قالیباف جوان اینقدر ناامید باشیم همین ب بسم الله. در حالیکه نشان داده کار بلد و سیاست فهم است در اوضاع ایران و الا تا کنون دوام نمی آورد. چاره ای نداریم اگر هم قمار می کنیم و مجبوریم با یک آس خشت هم شده برویم تو بازی و نه با یک بی بی پیزوری! باخت باخت است چه با آس و چه با سرباز. اما خوبی شروع بازی با آس این خوبی را دارد که در طول بازی امیدوار و خوشحال برای بردن. یا...هو

افزوده: من سکولار دموکرات خواهان حکومت عرفی در ایران هم با اینکه می دانم این رژیم باید جراحی و چون غده ای بیرون انداخته شود. اما در ورژن خودم مثل قالیباف فکر می کنم که قبل از احیاء نسبی جامعۀ مدنی با ثبات در ایران هر گونه جراحی نه ممکن است و نه مفید. ممکن نیست زیرا جامعه ای به بدحالی ایران نای تکان خوردن ندارد و مفید نیست زیرا اگر زبانم لال تکان هم بخورد جز به کشتن دادن خودش حاصلی بدست نمی آورد. بحث جنبش سبز هم موردی ندارد. . نیاز به نوشته ای طولانی. اما اگر معتقد هستی که همۀ آن سه میلیون فر 25 خرداد توسعۀ سیاسی می خواستند اشتباه وحشتناکی می کنی. و اکثریت آن جمعیت از رأی من کوی ساده تا زندگی آزادتر و شادتری می خواستند و اقلیتی هم که پای کار ماندند یا خود قدرت خواهان و اپوزیسیون سیاسی بودندو یا تحریک شده های ساده دل آن ها. من در بالاترین فعالم. این جای نگرانی نیست که لینک مربوط به زندانیان سیاسی با هر شهرت و محبوبیتی هم بعد از داغ شدن هم 20 تا کلیک نمی خورد. کمی از احساسات - می گویم بعداً کی تخم لقش را شکانده در ایران بعد از جمهوری اسلامی - کم کن و براه های موجود و برون رفت از بدترین وضع و وضع بدتر - من مدعی ام حتی خوب نسبی - فکر کن.

ناشناس گفت...

سلام و ارادت

برایم سوالی پیش آمده مدتی است، ابتدا از هاشمی حمایت میکردی و زمانی که هاشمی از روحانی حمایت کرد گفتی که نه، فقط هاشمی! هاشمی شنید و آمد، رد صلاحیت شد و رفت، روحانی تایید شد و ماند ولی شما از قالیباف حمایت میکنید حالا!!! آنهم قالیبافی که با گریه پنجه در صورت هاشمی کشید و برای سید علی میو میو کرد!!!! رفیق جان من رابطه این تغییر موضع و انتخاب آلترناتیوت را درک نمیکنم، یا کسی را برای این پست - ریاست جمهوری - مناسب میدانی که توان ایستادن مقابل سید علی را داشته باشد مانند هاشمی! یا کسی که با سید علی تعامل کند جهت به حداقل رساندن تلفات! اگر قایل به روش اول هستی - که یکی دو هفته پیش بودی - انتخاب آلترناتیو الانت باید روحانی باشد اما اگر تغییر سیاست داده ای بگو تا بدانیم! علت اصلی سردگمی های سیرک بازان هم در همین جاست چرا که محمد باقر با درس آموخته های یکی دوسال گذشته ات تطبیق ندارد علت تمام مخالفت هایی هم که اینجا با محمد باقر میشود همین است، راستش را بخواهی به شخصه فرقی بین این هشت نفر نمیبینم به غیر از روحانی، میدانی چرا؟ چون روحانی ست!

برقرارباشی
عمو دلار

شهروند گفت...

من اصلا شما را متهم به طرفداري از كسي نكردم و در خير خواهي شما كمترين ترديدي ندارم ، از طرفداران جنبش سبز و تظاهرات كنندگان راي من كو هم نبودم ، در مورد بقيه نامزدها هم كه حرف زدن و نقد كردن ، وقت تلف كردن است ، حضور اقايان خود طنز روزگار ماست ، ادعاي اين كه اكثريت خواهان توسعه سياسي هستند را نكردم استاد ، شايد بهتر بود كه مي گفتم كه با توجه به خواسته ها و اميال و ارزوهايي كه اقشار مختلف جامعه دارند ، تنها راه رسيدن به همه انها ، توسعه سياسي مي باشد در اغاز ، البته بعد از توسعه اقتصادي به قول شما
دوام اوردن اقاي قاليباف هم تنها بستگي به خود ايشان نداشته است ، سيستم هم درصدد حذف ايشان نبوده است تا به امروز .
چون من در ايران زندگي مي كنم و از فشار كار و كاسبي در اين دو سال اخير مخصوصا ، جان به لب شدم ، نااميدي و ياس در نگاهم به حضرات اثر زيادي داشته ، ولي از صميم قلب خواهان اين هستم كه اين پيش بيني و خوش بيني شما ، درست از اب در بيايد
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

سلام عمو دلار عزیز.
درست می فرمائید. حتماً ایراد از من بوده و الکن بودنم. اما هنگام هواداری از هاشمی جملۀ "فقط خود هاشمی و نه هیچ کس دیگر" ناظر به اصلاح طلبان بود و کسانی که وجودشان نوعی تقابل پیشینی با خامنه ای را القاء می کرد و می کند و بحثی از قالیباف نبود. ضمن اینکه من در چندین جا هم صراحتاً نوشته ام که انتخاب طبیعی مردم قالیباف است و گفته ام که اگر هاشمی نباشد قالیباف خواهد بود. ودر بودن قالیباف مردم ضرر نخواهند کرد. عارف بدلیل چسبندگی اش به خاتمی و مهمتر از آن شخصیت اسفنجی و غیر مقاوم خودش ضررش بیشتر از نفعش خواهد بود زیرا کاری نخواهد خواست و نخواهد توانست انجام بدهد بدلیل گارد بستۀ اصولگرایان در تقابل با او؛ و روحانی نیز بهمان دلایل اگر چه کم رنگتر اما بدلیل آخوند بودن مورد اقبال جامعه نخواهد بود زیرا به تشخیص من غیر از خاتمی و هاشمی خیلی سخت است جامعه اقبال نشان بدهد به یک عمامه بسر. ضمن اینکه تأکید می کنم روحانی و عارف چوب مقابله با نظام را خواهند خورد از سوی رقبا ولی خوراکی برای ملت نخواهند فراهم آورد. در حالیکه قالیباف شهرت اصلاح طلبی ندارد و جزیی از اصولگرایان است و در اندرونی و بیرونی پذیرفته تر. ضمن اینکه قالیباف بشدت عملگرا و دینامیک و جوان است و مبتکر. خیلی راحت دست هایش را به نشانۀ تسلیم در مقابل شرایط بالا نمی برد و الا 6 سال در مقابل بی مهری های دشمنانه دولت احمدی نزاد نمی توانست شهر تهران را بالاتر از خوب مدیریت بکند. تازه این توانایی های بمنصۀ ضهور رسیده اش است و محتمل است در هنگام رسیدن به اوج تشویق بشود فراتر از این هم برود که استعدادش را دارد. فراموش نکنیم که قالیباف سپاهی و پاسدار هم بوده است و راه سپاه را متوقف به احتیاط کردن را هم تنها او بلد است وقتی که بدانیم کسی مثل سردار سلیمانی هم هوادار اوست یا اگر سیف اللهی را می شناسید او هم.
مورد دوم اما اتخاذ تاکتیک مناسب با توجه به شرایط موجود است. زمانی هست که شرایط موجود را نیروی خودی تعیین می کند و در اکثر مواقع شرایط را دشمن تحمیل می کند. شرط بقا در رفتن و عقب نشینی نیست بلکه باید در شرایط تحمیل شدۀ دشمن هم تاکتیک مناسب را پیدا کنیم و از خودمان و موجودیتمان دفاع کنیم.
در دیگر کامنتی هم گفتم خصوصیت هاشمی هم علاوه بر برابری معنویش با خامنه ای روحیۀ ستیزه نکردن بیخودی بود. که خاتمی را اطرافیانش مجاهدین و مشارکت نمی گذاشتند آرام بماند و تعامل کند. اگر به عارف و روحانی این فرصت را نمی دهم بخاطر شخصیت های سست و اسفنجی شخصی شان است به باور من. آنان تنبل و سنگیننند هم از جنبۀ جسمی و مهمتر از نظر روان و جدیت و قیافه هایشان در همین تبلیغات نگاه کنی می بینی که خودشان هم نه آن بشاشیت و نشاط را دارند و نه آن تصمیم و اراده را. این البته تشخیص من است و از حس من سرچشمه می گیرد ممکن هم است کس دیگری جور دیگری ببیند قضیه را. آن دو را از آرشیو درآورده اند مثل ولایتی یا غرضی. ما یک مرد پای کار داریم که همین الان نشاطش تهران را قابل زندگی کرده. و البته آن دو هیچگاه مستقل و فرمانده و نفر اول نبوده اند در حالیکه قالیباف همیشه نفر اول سازمانش بوده. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك جان ، تا آنجائى كه من يادم است شما همواره گفته اى گزينه اول هاشمى و گزينه دومتان قاليباف است. به نظر من هم تنها گزينه باقيمانده كه همان آس خشت اول بازى است قاليبافه، البته با توجه به اتصال به سپاه و روحيه تكنوكرات او و تجربه اجرائى شايد در درازمدت اجازه رو كردن آسهاى ديگرى را به او بدهد و نيروئى به جان در حال احتضار ايران بدمد. در توصيه به دوستانى هم كه در انتخابات شركت نميكنند بايد گفت كه تنها بسترى كه در حال حاضر سايه اى از يك جو دموكراسى و مشاركت مدنى براى مردم ايران باقيمانده همين انتخابات مريض است. در صورت عدم شركت انتخاب رييس جمهور بعدى را تنها به قشر شركت كننده واگذار ميكنيد. اگر از اين ٨ نفر هيچكدام برايتان فرقى نميكند و در زندگى روزنره تان تاثير نميگذارد در خانه بنشينيد.
من فكر ميكنم جمهورى اسلامى با رهبرى خامنه اى رو به اتمام است و سپاه همه چيز را قبضه كرده و شكل حكومت در ايران كاملا در حال تغيير است و رهبر هم بزودى خورده خواهد شد. چه بخواهيم و چه نخواهيم اين سناريو در حال تكميل است . پس وجود يك سپاهى معقول تر و سالم تر در راس دولت در درازمدت اثر مثبت بيشترى را ميتواند داشته باشد.
بايد ديد.
با احترام، افشين

ابلیس گفت...

یک ایران یک پارچه و فقیر صد بهتر از یک ملک صد تکه و غنی است /یادم افتاد به فیلم قهرمان ( با بازی جت لی ) که نقش اول سودای ترور امپراطور چین را در سر دارد و... / به هر حال امیدواریم که میهن عزیزمان با کم ترین آسیب جانی از این مرحله گذار کند

ناشناس گفت...

با سلام
شما در مورد شخصیتی به نام قالیباف حرف میزنید و از او حمایت میکنید در حالیکه این نکته را به کل فراموش کرده اید یا اصلا در نظر نگرفته اید که مردم ایران به صورت کاملا غریزی از رای دادن به یک نظامی امتناع میکنند و به هیچوجه حاضر نیستند سرنوشت خود را به دست یک نظامی بسپارند هر چقدر هم پاکدست باشد و حتی به قیمت رییس جمهور شدن احمدی نژاد کمااینکه در مورد رضایی میبیبینیم و میدانیم او تنها کسی بود که در مناظرات 88 احمدی نژاد مقابلش کم آورد ولی باز هم آن نتیجه 1-0 به نفع رضایی تاثیری بر رویکرد مردم نسبت به او نداشت و نخواهد داشت. قالیباف هم به طریق اولی با همان چوبی رانده خواهد شد که رضایی رانده شده/میشود.
نکته دوم اینکه صرف گفتن اینکه "همه مردم پاکدستند مگر اینکه خلاف آن اثبات شود" سند قابل قبولی برای مقبولیت کسی نشده و نخواهد شد چرا که همین فرض شما را اگر ملاک قرار دهیم پس انتخاب احمدی نژاد در سال 84 و حتی 88 درست و بجا بوده. توصیه من به شما این است به جای اینکه از حس شامه خود برای تشخیص و شناسایی افراد استفاده کنید از قدرت عقل و منطق خود کمک بخواهید.
و اما نکته آخر و مهم اینکه در نظام سیاسی ناپاک ایران آنچیزی که حداقل در این 8 سال اخیر اثبات شده این است که " آنچیزی که مردم به نام رای در داخل صندوقها میریزند مهم نیست، بلکه آنکسی که حاکمیت از درون همین صندوقهای رای و به اسم همین مردم خارج، و به عنوان رییس جمهور معرفی میکند مهم است" و امسال هم با احتمال قریب به یقین سعید جلیلی -به قول شریعتمداری- سوپر حزب الهی از درون صندوقها بیرون خواهد آمد.

ناشناس گفت...

دوست عزیز قالیباف چابلوسترین فردی هستش که تو عمرم دیدم کسی که جلو دوربین گریه می کنه و هاشمی رو می کوبه به نظزت می تونه رئیس جمهور بشه؟؟؟؟؟؟

مهدی گفت...

من که خیلی بعید میدونم. ظاهرا شما به مهندسی انتخابات تو این نظام شک دارید. وقتی قبح یه کاری بریزه انجام دادنش برا دفعات بعد راحت تر میشه. چرا سپاه و بسیج و .. این دفعه نباید شخص مورد نظر خودشون رو از صندوق در بیارند. متاسفانه باید بگم دلقک جان این تحلیل خوشبینانه ات هم مثل پیش بینی تایید صلاحیت هاشمی زیاد درست نیست. حکومت با این تایید صلاحیتهایی که کرد میخواست محکم بگه رییس جمهور اونیه که ما میخوایم شماها (مردم) هم هیچ پخی نیستین فکر هیچ کاریم به سرتون نزنه. رای دادن یا ندادنتونم برامون مهم نیست. چرا این پیام رو از طرف اونا نگرفتی؟

مبین گفت...

سلام باید خدمتتون عرض کنم که چند روزی بیشتر نیست با وبتون اشنا شدم و باید اعتراف کنم که از خوندن مطالبت دوست عزیز لذت میبرم باید عرض کنم که این اقای قالیباف شما توانایی نگهداری از شناسنامشو نداشته حالا میخواد مملکت داری هم کنه واسه ما ؟؟؟

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان
با تحلیلت در باب جلیلی هم موافق و هم مخالفم. اما نکتۀ داخل پرانتز ولی مهم این که بعد از شنیدن یکی دو تا نطق، از این حضرت جلیلی حقا دلمان به حال خانم اشتون و شرکاء جدا سوخت. بیچاره ها در مذاکره با این آقا چه شکنجه ای متحمل می شوند. البته ضمنا معلوم می شود که مذاکرات چرا به این خوبی و با این اندازه از توفیق پیش رفته. به نظر شما به انتخاب کنندگان او به عنوان مذاکره کننده نباید مدال افتخار داد...

اما نکاه نفرات اول کشور در خصوص غرب و غربی ها ( توجه کنید به سخنان رهبری در جمع زنان در خصوص غرب، که البته فقط از باب صراحت لحن تازگی داشت) باعث می شود ادم احساس کند این حرفهای عجیب و غریب جلیلی چندان هم فاقد پشتوانه های محکم نباشد.

ناشناس گفت...

دلقک عزیز
من از نزدیک قالیباف را میشناسم
شاید شخصا آدم پاکی! باشد (که مهم نیست) ولی اطرافش پر از لمپنهای کم سواد و خطرناکی است که همگی (تقریبا) با او نسبت فامیلی دارند
تا سال 88 و 89 معاونها و مشاورین نسبتا معقولی کنارش بودند که بسیاری از آنها در ستاد میر حسین فعال بودند.
کل کارهای زیربنایی که برای تهران انجام داده توسط این حلقه انجام شده. اینها طی یک پروسه کمتر از دوساله از شهرداری تصفیه شدند (با فشار سازمانهای امنیتی). و افراد لمپن مورد اشاره از همین دوره وارد شدند. و دست بکارهای محیرالعقولی از جمله پولشویی و خرید فروش طلا و اخاذی از پیمانکاران بزرگ شهر و حتی کلاهبرداری از بیمه و دارایی و ... زدند.
در صورت ورود این تیم بعرصه مدیریتی کشور باید شاهد افرادی ترسناکتر از بابک زنجانی و مه آفرید و ... باشیم.
ضمن اینکه شواهد نشون میده قالیباف (که پسر خاله مجتبی است) اهل باج دادن اساسی هست. به تیمهای امنیتی، تیمهای اقتصادی و گروههای فشار و سپاه و بسیج و آخوندهای قم و ..... و برخلاف اوس محمود اهل جنگ نیست! (شاید بگین بهتر ولی جنگیدن هم باید بخشی از شخصیت یک مدیر باشه).
این ضعف رو من بارها از نزدیک توی شهرداری دیدم توی این چهارسال اخیر.

الفبا

سه چرخه گفت...

ناشناس آخر (که از نزدیک قالیباف رو میشناخت):
یک مطلب رو میخوام توجه شما رو به اون جلب کنم. خود محمود احمدی نژاد هم اگر دقت کنید از سری دوم شروع به جفتک اندازی کرد. ریاست جمهوری نهایت آرزوی یک مدیر سیاسی در ایران هست، به نظرم بعد از اینکه کسی به ریاست جمهوری میرسه درصد اینکه به چه کسانی و به چه میزانی باج میده به مقدار زیادی فرق خواهد کرد. در مورد شخص قالیباف رو میتونیم مطمئن باشیم از 8 سال پیش فکر انتخابات 92 بوده و تمام باج دهی ها رو میتونیم در قالب این بلند پروازی هم بررسی کنیم. اما بعد از ریاست جمهوری مدیر جاه طلبی مثل قالیباف فکر میکنم خیلی از خود احمدی نژاد هم کمتر به این و اون باج بده، مگر باج های استراتژیک و به هم پیمانان استراتژیک.
گو اینکه به نظرم این انتخابات صحنه نبرد دو باند سپاه برای به ریاست جمهوری رساندن قالیباف و باند خیلی خطرناک تر و فاسد تر برای رساندن جلیلی به این مقام هست، ولی با توجه به حرفهایی که قبلا گفتم در مورد توسعه اقتصادی (در قرن بیست و یکم-مهمه این قرن بیست ویکمش -) و لاجرم توسعه سیاسی که به تبع اون ایجاد خواهد شد و روحیه معتدل خود قالیباف، به شدت من هم مانند استاد صاحب این وبلاگ طرفدار ریاست قالیباف و بعد از اون عارف(که متأسفانه شواهد میگه شدنی نیست) هستم، ولی از جلیلی و اینکه شاید باندی که انتخاباتهای 84 و 88 رو مدیریت کردند پشت اون باشند میترسم، امیدوارم که صرفا به گفته دلقک، جلیلی یک لولو بیشتر نباشه.

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز

مهمترین مشکل جامعه به اصطلاح روشنفکری ما در این نکته نهفته که خود را ورای عقل و درک عمومی تصور می کنند . اما مشکلات تحلیل شما
1- فرق معنی داری در بین این 8 کاندید ریاست جمهوری نیست و همه سر و ته یک کرباس هستند
2- همه این افراد نسبت سببی و نسبی با بیت رهبری دارند و به عبارتی دست چین رهبری و تنها مجری منویات رهبری هستند
3-اگر به اتلاف 3 نفره نگاه کنید و علت عدم کناره گیری حداد عادل و ولایتی در می یابید که این دو قالیباف را کاندید پیروز نمی دانند.
4-آبشخور آرای قالیباف در آرای طبقه متوسط شهری است که یقینا در انتخاب پیش رو مشارکت بالایی در انتخابات ( انتصابات ) نخواهند کرد
5-اگر به سخنان رهبری گوش دهید دقیقا در می یابید که نظر آقا به جلیلی نزدیک تر است ( حماقت احمدی + تبعیت کورکورانه) و این را بارها ابراز داشته
6-اگر همایش جدید جلیلی زا دوباره نگاه کنید طیف حزب الله را در آنجا به خوبی می بینید که به مفهوم حمایت سپاه و بیسج از وی است
و در انتها نتیجه انتخابات به صورت زیر است :
جلیلی و ولایتی ( اول و دوم ) و بین عارف و روحانی هم یک نفر را سوم اعلام میکنند و به این ترتیب هم برای مذاکرات هسته ای وقت می خرند و هم پیام دوگانه می دهند و طرف مقابل را می ستجند و با سوم کردن یکی از این دونفر عارف و ذوحانی نشان می دهند انتخابات رقابتی بوده . در انتخابات پیش رو جایی برای تکنو کرات ها نیست