شایعۀ بازداشت و رهایی احمدی نژاد را جدی نمی دانم به این دلیل بدیهی که جنس شخصیت احمدی نژاد طوری است که باید اولین بازداشت او آخرین بازداشت او هم باشد و شل کن سفت کن با او جواب که نمی دهد بلکه اوضاع را بدتر هم می کند. اما حرف های امروز مصلحی پالس بسیار مهمی بوده است که باید آن را ترجمان رسمی سیاست انتخاباتی آیت الله خامنه ای دانست که بهزار دلیل خودش در موقعیتی نیست که به این صراحت وارد میدان شود و برای آن زمینه سازی کند. لذا به مهمترین موارد چرایی این اهمیت از منظر خودم می پردازم:
1- اهمیت اول این حرف ها یکی در ارتباط با جمعی است که مصلحی در آن جمع صحبت کرده است: "همایش سراسری مسئولان هیئت های رزمندگان اسلام". هیئت رزمندگان اسلام که مرکزیت آن در مهدیۀ تهران است نام دیگری از تشکل مربوط به مداحان است که دو روز پیش از آن و ببهانۀ ولادت فاطمه دختر پیامبر به حضور ولی فقیه شرفیاب شده بودند؛ و خامنه ای ضمن اظهار لطف و محبت به آنان مقداری راجع به اخلاق مداحی صحبت کرده بود و در خلال حرف های علنی و منتشر شده اش به آنان توصیه کرده بود که عمرکشون شیعی راه نیاندازند که "فعلاً" مصلحت نیست و بیشتر متمرکز بر وحدت بین فرق اسلامی بشوند در موقعیت حساس فعلی. این جمع که با روی کار آوردن محمود احمدی نژاد در سال 84 نقش تعیین کننده ای در سیاست جمهوری خامنه ای پیدا کردند به دلیل حق شناسی و بریدن بموقع از احمدی نژاد منحرف و وفاداری به خامنه ای کماکان مورد اعتماد رهبر و پسرش مجتبی هستند و چنین معلوم است که خامنه ای نقش آنان در انتخابات پیش رو را هم تثبیت کرده و خواهان همان استراتژی و تاکتیک های سال 84 و 88 بدست اینان است.
2- هرچند برگزاری همایش مداحان در قم هم یکی از موضوعات مهم این جلسه بوده تا از این طریق هم به جامعۀ هدف (حزب اللهی های بدنه) پیغام بدهد که مذهب رسمی را اینان نمایندگی می کنند و هم به علمای حوزه این یادآوری را بکند که اگر خواهان الاف الوف مألوف هستند بدانند گرا را بکدام طرف ببندند؛ اما بیشتر از آن اهمیت اصلی محتوای حرفی بوده که مصلحی زده و آن تأکید زیاد ایشان به واژۀ "گفتمان" بوده است با مکرر کردن و منحصر ساختن آن در "گفتمان سوم تیر". مصلحی که چونان همۀ راست های هم جبهه - بویژه پایداری - کمترین شناخت و فهمی از واژۀ گفتمان ندارد و آن را به شعار ترجمه و منظور دارد اعلام کرده است که محور انتخابات آینده که نزدیک به خواست رهبر است باید بسمت گفتمان ها باشد و نه اشخاص و البته محوریت اصلی این گفتمان ها نیز "گفتمان سوم تیر" است و خواهد بود. و چه کسی نمی داند که آدرس این مسیر جز به جبهۀ پایداری و مصباح و باقری لنکرانی نامزد آنان در حال حاضر ختم نمی شود. زیرا تنها گروهی که بطور افراطی از واژۀ گفتمان استفاده کرده و می کند همین جبهه و همین گروه تندرو است و مشخصاً لنکرانی.
3- در حقیقت خامنه ای می خواهد با منفک کردن اصطلاح مسخرۀ گفتمان سوم تیر از کلیت دولت احمدی نژاد هم خودش را تبرئه کند که ترجیح او در گفتن "آرای احمدی نژاد بمن نزدیک است" گفتمان او معروف به گفتمان سوم تیر بوده است و نه شخص او؛ و هم اعلام کند که کماکان بر آرای خود مصر است و می خواهد دولت آینده نیز در همان گفتمان سوم تیر (جبهۀ پایداری) امتداد و ادامه داشته باشد. لذاست که چنین طراحی کرده است که بخش مهم دولت احمدی نژاد که فقط در ظاهر با احمدی نژاد مانده اند و در باطن و پنهان نوکران خامنه ای هستند (اغلب وزرای سیاسی و مهم مثل وزارت علوم و ارشاد و کشور) با جبهۀ پایداری و نامزد آنان هماهنگ کار کنند تا هم خودشان در دولت آینده جایگاه داشته باشند و هم رژیم بخواسته اش که یکدست کردن مجدد حکومت است برسد.
4- در چنین سناریویی است که آن حملۀ بی رحم و قاطع به خاتمی و هاشمی شکل گرفته است تا خامنه ای بتواند گربه را دم حجله بکشد و نامزدان اصلی اصلاحات و کارگزاران از اعلان نامزدی و ثبت نام پرهیز کنند. تا نشود که خاتمی یا هاشمی با اشتباه محاسبه وارد نامزدی بشوند و حذف شان در مراحل رد صلاحیت یا صندوق رأی دردسر آفرین شود. البته گاف مصلحی در مورد تاریخ نامۀ بدون سلام هاشمی به خامنه ای نشان از این هم دارد که تا چه اندازه نسبت به ورود این دو هراسان و مشوش هستند. مصلحی از تاریخ نامۀ هاشمی در بعد از خطبه های معروف 29 خرداد 88 یاد کرده در حالیکه پرواضح است که نامۀ هاشمی به خامنه ای در تاریخ 18 خرداد و قبل از روز رأی گیری نوشته و منتشر شده است.
5- بنابراین این طور معلوم است که خامنه ای کمترین دغدغه ای بنام احمدی نژاد و مشایی ندارد و آنان را جزیی از هیچ بکناری نهاده است. وحتی امیدوار است که در دقیقۀ نود احمدی نژاد هم - که در بخش کوچکتر حلقۀ یاران خاص و وزرای غیرسیاسی و بی اهمیت دست و پای مذبوحانه می زند - به حامیان و مؤتلفان رفقای دیروز خود در باند مداحان و جبهۀ پایداری بپیوندد و از نامزد مورد تأیید رهبر حمایت کند. بنظر من هم چنین اتفاقی بعید نیست. زیرا یکی از ناگوارترین لحظات برای احمدی نژاد وقتی خواهد بود که دشمن دیرینه اش محمد باقر قالی باف رییس جمهور بشود. لذا اگر هم شرایط طوری پیش برود که احمدی نژاد بتواند نامزد اختصاصی داشته باشد، اما اگر انتخابات به دور دوم برسد و نامزد احمدی نژاد در آنجا نباشد - بنظر من قطعاً نخواهد بود - احمدی نژاد حاضر خواهد بود از هرکس مقابل قالیباف حمایت کند. یا...هو
بعد از تحریر:
بدیهی است که بازی ادامه دارد و اینک بازیگران اصلی خاتمی و هاشمی خواهند بود. آیا به مصلحت خود یا بنفع ملت و کشور خواهند تصمیم گرفت. منتظر می مانیم یا برای هورا و سپاس و یا تشییع جنازۀ گندیده شان!
۱۲ نظر:
سلام دلقك عزيز
هشت سال پيش كه خامنه اي شروع كرد به اجراي پروژه يكدست كردن حكومت ، خيليها بر اين تصور بودند ( از جمله اقاي صادق زيبا كلام ) كه ، اگر قرار به رابطه با امريكا باشد ، دولت احمدي نژاد راحت تر مي تواند مجوز مذاكره با امريكا را از خامنه اي بگيرد و برقراريه رابطه در حكومت يكدست شده ي اصولگرا با امريكاييان محتمل تر است ، ولي امروز ديديم كه اين طور نبود
خامنه اي حكومت را به قصد و نيت ديگري يكدست كرده است و اجازه نخواهد داد كه اين يكدستي در انتخابات اينده از بين برود ، و به هاشمي و خاتمي اجازه ورود نخواهد داد و اگر وارد شوند ، اجازه پيروزي نخواهد داد
در چند سال اخير ذهنم هميشه درگير اين جمله بيانيه اول اقاي مير حسين موسوي بوده و هست
(( خاينين به اراي مردم ابايي ندارند كه خانه پارسيان به اتش كشيده شود ))
بعد از هاشمي ، مير حسين شناخت زيادي از شخصيت خامنه اي داشت ، و ميداند كه اين يكدست كردن حكومت به چه نيتي صورت مي گيرد، والا در اولين بيانيه نيازي نبود چنين جمله دهشتناكي را بنويسد
جناب استاد ، خامنه اي روياي جنگ و رويارويي با غرب را دارد به نظرم ، شما نگاه كنيد كه چند بار هاشمي و محسن رضايي را سرزنش كردند اصولگراها به خاطر پايان دادن جنگ ، و خاتمي را به خاطر تعليق غني سازي البته.
خامنه اي فردي از جبهه پايداري را بر خواهد كشيد احتمالا، تا پروژه رويارويي با غرب را ادامه بدهد ، و انقدر احمق هست كه ما را گرفتار تحريم هاي بيشتر و فلج كننده تر و خداي نكرده جنگ ، كند
پاينده باشيد
بنظر می رسد با سخنان مصلحی , بازی انتخابات قبل از شروع به پایان رسید! یک نفر بدود برود به خاتمی بگوید برای تصمیم گیری عجله نکند! او 4 سال دیگر تا انتخابات 96 وقت دارد تا دل دل کند.
شاید هم خیریت رفسنجانی بوده باشد . اگر شرکت می کرد و با تقلب حذفش می کردند این یک مقدار قدرتش را از دست می داد.
دیگر فکر نمی کنم کش دادن قضیه بیشتر از این صلاح باشد. این نشان از تصمیم عالی نظام دارد . یعنی بطور محترمانه در ابتدای کار می گویند نیایید و اگر آمدید با زبان دیگری با شما صحبت خواهیم کرد!
در سیاست باید بدترین حالت ممکن را در نظر گرفت. خاتمی باید اولین پیش شرطش اطمینان از سلامت انتخابات آزاد می بود.ولی بگونه ای عمل کرد که گویی در سوییس زندگی می کند و فقط یک اشکال کوچک وجود دارد و آن هم تایید رهبری است!! و اآن هم پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد!!!!
حال طومار نویسان و کمپین نویسان در حمایت از خاتمی که داشتند بقیه را به اتهام انفعال جر می دادند کجایند؟ آن همه احساسات تغلیظ شده و فراوری شده کجاست؟ اگر راست می گفتید حال وقت میدان آمدن دن کیشوت است! اولین آسیاب بادی با پره عظیمش بنام حیدر مصلحی پیداش شد!! یا حیدر !!
سیر وقایع تاریخی ایران از منظر تاریخی کاملا طبیعی است. اینجا عرصه بازی قدرت است و از آه و ناله و نفرین کاری بر نمی اید. اینجا عامل تعیین کننده پول و اسلحه است. پول و اسلحه دست هر کس باشد قدرت مال اوست. ایران به سرعت بسمت نظامی گری می رود و راه فراری از ان نیست. باید با تحلیل صحیح شرایط , واقعیت را قبول کرد و بر اساس این حقایق تلخ برنامه ریزی کرد. یا باید برای جنگ آماده شد و یا با پایه ریزی یک نهضت مقاومت مدنی فلج کننده به معنای دقیق کلمه , پول و اسلحه را از کار انداخت . با چهارتا تظاهرات سکوت و شرکت نیم بند در انتخابات و شورش های کور سازمان نیافته نمی توان چرخ عظیم قدرت را از حرکت باز داشت.
سلام و ارادت
قبلا هم گفته بودم، بنای این نظام بی نظم، بر اساس دو اصل نا همگن بنا شده است ( جمهوریت - اسلامیت ) و بسان قایقی است که در بیشه زاری ساخته شود، حال چاره چیست؟! در این قایق بمانیم به امید بارانی سیل آسا؟! یا قایق را فرسنگها به سمت ناکجا آباد هول بدهیم تا بلکه به دریا برسیم؟! یا این قایق را بپکانیم و با لاشه اش در مکانی نزدیک تر به دریا، قایقی نو بنا کنیم؟! یا ترک این قایق کنیم و ویزای یک قایق دیگر بگیریم که الردی نزدیک دریاست؟!
عمو دلار
صحنه ای در فیلم گلادیاتور وجود دارد که گلادیاتور های تازه کار پشت در ی چوبی که از لابلای چوب های آن ,سه گلادیاتور جلاد در حالی که سلاح های مهیبشان را دور سر خود می گردانند و منتظر سلاخی نو آموزان هستند دیده می شود! چه کسی جرات دارد پای به این آوردگاه بگذارد؟! یکی از گلادیاتور های نوآموز از شدت وحشت همانجا از ترس بخود شاشید!!و دیگرانی که بزور به این سلاخ خانه "هل" داده شدند! در همان اولین لحظات با ساطور و تبر و گرز میخ دار چرخان! تکه پاره شدند!! صحنه شرکت در انتخابات هم بی شباهت به این صحنه خون و خشونت نیست. ایا خاتمی را " ماکسیموس دسیموس مریدیوس" فرض کردید؟ یا آن کسی که خود را "خیس" کرد؟!!
فراموش نكنيم كه رهبر در شرايط تحت فشار بالا قرار گرفته و هرلحظه ممكن است اشتباه بزرگى مرتكب شود. او به شدت تحت تاثير سخنان اطرافيان قرار ميگيرد و بهترين ياران را از خود ميراند.
اين مشكل از زمان خاتمى ايجاد شد. وقتى كه به او القا شد كه دشمن داخلى هدفش سرنگونى اوست. وگرنه او مدتها تنها به حذف دشمنان كم نفوذى همچون فروهرها توسط قتل هاى زنجيره اى مشغول بود. ولى اكنون دشمنان پر آوازه اى براى خود ساخته است. دشمنانى كه زمانى نه چندان دور تكيه گاه او بودند. اولين اين افراد هاشمى بود كه پس از پايان رياست جمهورى رهبر گفت هيچ كس برايم هاشمى نميشود. ولى پس از هشت سال همين رهبر به احمدى نژاد اجازه حمله مستقيم به او را داد. دومين فرد كروبى بود كه واژه ى حكم حكومتى را در مجلس ششم ابداع كرد و وفادارى خود را اثبات نمود. افرادى از اين دست بيشمارند كه يا تبديل به مهره سوخته شدند و يا دشمن جانى همچون موسوى و ناطق نورى و اين اواخر هم احمدى نژاد.
هدف از اينهمه آسمان و ريسمان اينست كه بگويم.
نخست، تمام اين افراد در زمانى كه در قدرت بودند به اندازه وسع خود به اين ملت خيانت كردند.
دوم اينكه رهبر به شدت تحت تاثير سخن پراكنى اطرافيان خود است. نمونه اش همين دعوت از تمام طيف ها براى شركت در انتخابات كه پس از چند روز اطرافيانش مجبورش كردند تا از طريق ائمه جمعه حرفش را پس بگيرد.
سوم، دنيايى دروغين كه اطرافيان رهبر براى وى ساخته اند عامل تمام رفتارهاى اوست. توهم قدرت يكى از نمونه هاست كه ممكن است ما را درگير جنگى خانمان سوز كند. نمونه اش همين تهديدهاى اول سالى رو به اسراييل.
چهارم، عامل اين واقعه در مقياسى كوچكتر در تمامى سازمانها و ادارات ايران قابل رويت است. و تا فرهنگمان را اصلاح نكنيم راه به جايى نخواهيم برد.
خلاصه اينكه ساختار حكومتى ما يك ساختار تيپيكال ايرانى است همانطور كه احمدى نژاد يك دروغگو و قانون گريز است مانند من ايرانى
بياييد اشكال را در خود جستجو كنيم و به فرزندانمان بياموزيم
امضا: دروغگو
دلقك عزيز،
چند روزى است كه به شدت نگران دكتر محمد نوري زاد هستم.
به مدت يك هفته هيچ مطلب جديدى در وب سايتش قرار نداده.
امضا: دروغگو
سلام
من هر شب مطالب وبلاگ شمارا دنبال میکنم.
چگونه میتوانم پستهای شما را از طریق ایمیل مشترک شوم؟
ممنون
اینجانب در چند پست قبل تر هم عرض کردم (حتی با قید شرط بندی با هر مبلغ و رقم)که خامنه ای نظر به جبهه پایداری دارد چرا که بین الوسط را دیدن و مصالحه کردن در منطق او نمی گنجد به یاد داشته باشید او در یکی از سخنرانی هایش صراحتا گفت: من دیپلمات نیستم و انقلابی ام. این جمله تمام گفتمان کوفتی او را در بطن خود دارد و بدین معنی است که او صفر و صدی فکر می کند و منطق فازی را به رسمیت نمی شناسد. بنابراین تنها با انتخاب کاندیدای جبهه پایداری ارضا می شود و لا غیر. چون گفتمان پایداری یعنی گفتمان مصباح و آن هم در یک جمله خلاصه می شود: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم.ضمن اینکه آغا در طی این چند دوره ریاست جمهوری هیچگاه نتوانسته شخصی را بر این جایگاه بنشاند که دربست چاکر و نوکر باشد و الان وقت این کار فرا رسیده است. اضافه کنید به همه اینها تاثیر پذیری شدید خامنه ای از مصباح یزدی را و اینکه مصلحی هم شاگرد مصباح بوده است.
هیچوقت تا به این حد پشتمان را نلرزانده بودی تیمسار :(
میماند 2 گزینه
یکی احمدی نژاد که مثل خوده این عنکبوت عمامه سیاه است کاری کند
دوم مردم که وقتی سایه هواپیماهای بی 2 اسپریت که آنموقع روی عراق هستند را ببینند و کاری.
هرچند بدون جنگ هم 8 سال دیگر ویرانه ای مثل عراق 2000خواهیم بود بعد از 16 سال تحریم!!!
ما همه شما را مجبور میکنیم که سر صندوق های رای بیائید. خود من جزو گروهانی هستم که وظیفه ام شنود تلفن و استفاده از آن برای کشاندن صاحب تلفن به سر صندوق های رای است. زن داری و دوست دختر مخفی داری؟ شوهر داری و دوست پسر مخفی داری؟ درآمد داری از راه تن فروشی؟ عکس ضایع داری؟ یا فیلم؟ کلاهبرداری کردی؟
سر صندوق های رای شما را زیارت خواهیم کرد. اس ام اس ما را روزهای قبل از انتخابات جدی بگیرید.
احسنت بر شما برادر اطلاعاتی شنود کننده ناشناس مستقیم زدی تو خال و حال جماعت اوپوزیسیون و قمپوزیسیون
ارسال یک نظر