1- امشب شب خوبی بود و حسن آقای فریدون روحانی شمه ای کوچک از عقل و منطق و ادبیات سیاست روز و لیبرال را به تلویزیون برد بعد از چهار سال یکه تازی گماشته های خامنه ای تا یادمان بیاید که چگونه گفتمان عقلانی معطوف به منافع ملی می تواند در عرض فقط 45 دقیقه پنبۀ چهار سال تبلیغات مدام و سرسام آور جبهۀ تحجر و عقب ماندگی را بزند و چون دودی بی رنگ و بدبو به فنا بفرستد.
2- مصاحبۀ امشب حسن روحانی خوب و فراتر از خوب بود هرچند که باید کمی بیشتر در نقاط حساس و مربوط به ملت به دوربین بر می گشت و چشم در چشم مردم تأکیدات مؤثرش را بیان؛ و از تکرار "مخاطب قرار دادن فقط مجری" کم می کرد. اما حسن روحانی جدیت و آمادگی خوبی نشان داد در نشانه روی های مؤثر و مخاطبان پای گیرنده ها را بوجد و تخلیۀ بغض های چهار ساله کشاند. حالا می توانیم این توقع را داشته باشیم که محمد رضا عارف نیز از جلد رییس دانشگاهی اش کمی فاصله بگیرد و با فشار دادن بر واژه ها و مفاهیم غریبِ ما در این سال های وبا کمی بیشتر وجد و سرور عقده گشایانه برای ما فراهم کند حداقل! خب آره ما خیلی افسرده ایم؛ رودر بایستی که ندارد.
3- در همین جا خوب است اتمام حجت کنم و کنیم با کسانی که معتقدند خامنه ای ما را بازی داده و وادارمان کرده در زمین دلخواه او نقش سیاهی لشکر بازی کنیم؛ و بگویم و بگوییم که بلی عزیزان ما اعتراف می کنیم که جمهوری اسلامی عموماً و آیت الله خامنه ای خصوصاً ما را بازی داده اند و کماکان می دهند. زیرا قدرت در دست آنان است و زمین و توپ و داور مال آن ها و ما بازیخوردۀ آنان بوده ایم در همۀ سال های پشت سر. اما من و ما با آگاهی از بازی خوردگی مان هم تن به بازی داده ایم و می خواهیم وطن مان را تا آنجائیکه در توان داریم از مصادرۀ متحجران و آیندۀ تاریک نجات بدهیم. و در این راه بهر ذلت و خفتی هم اگر لازم باشد تن بدهیم.
4- ده روز تبلیغات انتخابات تنها دریچۀ باقی مانده از حیات سیاسی ما ایرانیان است که بتوانیم حداقل با فریادهای خاموش پشت گیرنده هایمان هم شده مقداری از آلام تلنبار از تحقیر و توهین های اشغالگران کشورمان بخودمان و به عقل و به دانش و به انصاف و به اخلاق را کم کنیم؛ و حداقل بتوانیم بگوییم : "خر خودتانید". و این جمله و این عقده بزبان و قلم و دهان هر کسی جاری شود برای ما عزیز است چه نامش هاشمی باشد یا خاتمی و حتی روحانی و عارف و قالیباف.
5- ضمن تشکر و خوش آمد به جناب روحانی حالا دیگر راحت تر می توانیم نقشه خوانی کنیم صبح روز جمعه 24 خرداد را:
حسن روحانی و محمد رضای عارف تا دقیقۀ نود از همۀ فرصت های در اختیارشان استفاده خواهند کرد و دو روز قبل از رأی گیری و با توجه به تعداد آرای هر کدام و مشورت با هاشمی و خاتمی ائتلاف خواهند کرد و خواهند شد یک نامزد. تا روز رأی گیری جبهۀ اصلاح طلبان میانه رو یک کاندیدا داشته باشند با حمایت اعلان شده و قاطع هاشمی و خاتمی. البته این موضوع برای قالیباف هم خطر خواهد داشت اما چه باک که من و ما دلسپردۀ وطنیم بی خیال نام ها. اگر چه خامنه ای که از وطنمان آواره مان کرده بما بگوید معاند یا ضد انقلاب. و اتفاقاً یکی از اهداف اصلاح طلبانۀ من در این مدت هم خنثی کردن همین اتهام کثیف خامنه ایست با تأکید بر اینکه ما همه ایرانی - با اکثریت مسلمان - و سرباز خط مقدم کامیابی هموطنان و میهن مان هستیم و تو برو بمیر. پس عجالتاً سرگیجۀ جدید جبهۀ تحجر مبارک. تا بعد. یا...هو
می توانید این پست جدید را هم ببینید:
۲۱ نظر:
دلقک عزیز امیدوارم که قالیباف هم بتونه همپای روحانی و عارف به تبلیغات هیجان انگیز در جامعه برای خودش بپردازه، که خب با توجه به خاستگاه اصولگرایی او با شما هم عقیده هستم که اوضاع برای قالیباف خیلی سخت تر هم خواهد شد، در هر صورت دست اون برای انتقاد مثل عارف و روحانی مثل دیشب باز نیست، وخب باید قبول کرد سواد و تسلط روحانی رو هم نداره، چه در سیاست خارجی چه فقه. باید از امور اجرایی و کارنامش در نیروی انتظامی و تهران به کمک ابزار مدرن کمک بگیره. باید یک ترفندی بزنه، باید فکر کنه به نظرم، خیلی. اما همین که در بین اصولگرایان جا افتاده که نظر آقا با جلیلی است، ناخودآگاه به نفع قالیباف هم هست، اما قالیباف میتونه سعی کنه - با ابزار رسانه ایش- در جامعه هم جا بندازه شخص رهبر اصولا با او مخالف است، کاری که به نظر من رهبر خودش تن به اون نمیده رو بزار ازش استفاده کنه این سردار جاه طلب خراسانی!! این تنها شانس قالیباف برای کسب محبوبیت در قبال تبلیغات هیجان برانگیز روحانی-اگر همین طور ادامه پیدا کنه- و شاید عارف باشه. بازی خطرناکی هم هست در ضمن :-)
و در نهایت امید من به شخصه اینه که یک دوقطبی روحانی یا عارف یا بهتر ائتلاف اونها طبق نظر شما و در طرف مقابل قالیباف تشکیل بشه که در این صورت امکان تقلب خیلی سخت تر خواهد شد. یا از اون باند بی چشم و رو که بعید نیست حداقل هزینه تقلب خیلی سنگین بشه.
اولين قدم براي تمايلات فاشيستي اين است كه ميل به توسعه گرايي چشم آزادي خواهانه را كور كند.تا مغز استخوان فاشيست هستي؛ چون كه شكاف اصلي را شكاف گفتمان توسعه اي/ضد توسعه اي مي بيني؛و به قول خودت حاضر هستي به هر خفت و ذلتي تن بدهي براي يك توسعه ي فاشيستي و ذره اي ميل به آزادي در كلامت نيست؛ از عشق ات به قاليباف قابل تصور است كه اگر پنجاه سال پيش هم بودي از پرچمداران كودتا عليه دكتر مصدق بودي، تا به كمك زاهدي توسعه را به ايران بياوري؛ اما اي برادر من، توسعه بدون آنكه پايه اش آزادي باشد، ناپايدار است، مخصوصا در سال 2013! فاشيسمي كه در وجود توست صدها برابر از فاشيسم ديني خطرناك تر است.
من مخالف ازادی نیستم. اما حالا که شما خیلی ازادیخواه هستی لطفاً بگو مثل کدام کشور اسلامی - به اسلامی تأکید می کنم - مالزی ماهاتیر محمد 20 سال حکومت منضبط یا پاکستان توسعه یافتۀ دموکراتیک یا ترکیۀ توسعه یافته از قبل اتاتورک و ژنرال ها یا کرۀ جنوبی ژنرال پارک یا در حال توسعۀ نصفه نیمه برای خودمان بهمت رضا شاه. یا...هو
فراموش نکنیم لشگر رای نویسان از حالا دارند رای های یکسان و تانخورده شان را آماده میکنند تا ذوق و شوق ما برای شاهکار 45دقیقه ای روحانی واحتمالا عارف و قالیباف را زیر آوارشان دفن کنند مگر ابنکه احمدی لگدی بزند به میز بازی و همه چیز را واژگون کند که البته من چنین درایت و شجاعتی در او نمیبینم .
تا مغز استخوان، فاشيست هستي!قلبت براي فاشيسم نظامي يك چكمه پوش مي تپد! همين است كه يك ملا مي تواند همه ي آزادي هايت را غارت كند. طرح سوال ات غلط است. جواب اش را هم برو در تاريخ مشروطه ي احمد كسروي را بخوان! در ضمن تاكيدت بر كشور اسلامي، با مثال كره ي جنوبي نمي خواند، چون كه اسلامي بودن برايت يك بهانه است، تو خودِ فاشيسم را مي خواهي. صداي پاي چكمه پوشي كه يك توسعه ي فاسد و آمرانه را برايت بياورد، بيش از صداي آزاديخواهي برايت لذت بخش است، دكتر مصدق را فراموش مي كني و به چكمه پوشي مثل رضاشاه مي بالي و به همين خاطر است كه تنها ملت جهان هستي كه خدا بر تو حكومت مي كند.
اگر شما از واژۀ فاشیست اینقدر کیف می کنی که حتی تکرارش پشت کیبورد مجازی هم چنین به هیجانت وامی دارد من چرا باید عیش بی ضرر تو را منقص کنم. لذا شما را تنها می گذارم که با تمرکز بیشتر بر اسباب بازی مخترعان برخواسته از دندۀ چپ استالین دموکرات خوش باشی. فقط در مورد کرۀ جنوبی توصیح بدهم که کم نیاوردم و چون در بین همۀ 60 کشورهای اسلامی مدلی نزدیک به دموکراتیک دیگر هم نبود خواستم استدلالم را پررنگ تر بکنم که علاوه بر اینکه اسلام هم یکی از موانع مهم گذر به دموکراسی ایده آل شماست بلکه حتی کشورهای غیر اسلامی هم دموکراسی ها را با دموکراسی نازنین بدست نیاورده اند براحتی بلکه ابتدا رشد نسبی یافته اند تا در ثانی به توسعۀ نسبی برسند که مقولۀ سیاسی اش هم اولویت یکم نیست. دکتر مصدق را قطعاً خادم می دانستم و جنتلمن ولی بدون شناخت از جامعه و جامعه شناسی و موانع توسعه و چگونگی سیاست ورزی عاقلانه بجای تصمیمات آرمانگرایانه می دانم و البته چون مثل امیر کبیر شکست خورده محبوب هم مانده. خاتمی ورژن جدید شکست خورده های محبوب فرهنگ ایرانی است و تو هم تقصیر نداری چون برخاسته از همین فرهنگی بعلاوۀ دز بالای نوشابه باز کنی برای خود فاشیستت! یا...هو
bayad eghrar kard ke hatta yek fashiste chakmeh poosh mesle Reza Shah sad bar behtar az yek mollaye aghab oftade wa khorafati be darde mihan ma mikhorad. yek fashiste gharne 21 be yek mollaye "azadikhahe" gharne 7 kheili tarjih darad. in yeki ba hawapeyma mosaferat mikonad an yeki ba olagh. be in nokteh tawajoh konid.
و حداقل بتوانیم بگوییم : "خر خودتانید". و این جمله و این عقده بزبان و قلم و دهان هر کسی جاری شود برای ما عزیز است چه نامش هاشمی باشد یا خاتمی و حتی روحانی و عارف و قالیباف.,,,کیف کردم از این جمله.
واما این ناشناس فاشیست فاشیست گو .جان دل ما ملت دیگر مغز خر نخورده ایم .اتفاقا" یکی از دلایل شکست ازادیخواهی همان زیاده خواهی وبی سیاستی مصدق بود.لازم نیست به تیمسار بگویی چه بخواند.همان کسروی که من خودم عاشقشم.درباره حافظ چرندیاتی نوشته ادم شاخ در می اورد .خانه ات اباد وقتی میهنی در کار نیست ؟ازادی را درکجا میخواهی عرضه کنی ؟ به کی بدهیش؟تو انقدر احمقی که نمی فهمی نویسنده بخاطر 45 دقیقه بعد چهار سال یکی حرف زده نصف ونیمه دارد بال در میاورد بخاطرهمان 45 دقیقه بعد تو فاشیست فاشیست میکنی ابله؟این ملت یا روغن ذخیره میکنن یابرنج اصلن بفکر ازادی نیستن .انوقت چند نفر جمع میشوند چیزی بخوانند میائی جفنگ میگوئی .
لکلک...
دلقک به این بیشعور هایی که میان اینجا فحش میدن اصلا توجه نکن . تا میتونی بنویس و ادامه بده . ما عاشق تحلیلاتیم . مشتری پرو پا قرص تحلیلاتیم .
لرخی از تحلیل های دلقک به دلم نمی چسبد ولی اطلاق کلمه فاشیست کمی بی انصافی است. اگر چه بخاطر خوی نظامی اش قالیباف چشمش را گرفته است!
آن بدبخت توسري خورده اي كه مي گويد حاضرم هر خفت و ذلتي را تحمل كنم كه قاليباف و حسن روحاني برايم توسعه بياورند، لياقت اش همان توسعه ي فاسدي بود اشرف پهلوي و اردشير زاهدي برايش آورند و به دست چند آخوند سيوطي خوان كله پا شد؛ آن ابلهي هم كه تاريخ مشروطه ي كسري را با نظرات اش درباره ي حافظ قاطي مي كند؛ ليلقت اش همين سواد فيس بوكي اي هست كه دلقك ها به خوردش مي دهند. شما سوادت از تاريخ و جامعه شناسي در حد كامنت هاي فيس بوكي است؛ همين است كه با 45 دقيقه حرف زدن يا پادوي بيت رهبري به ارگاسم روحي مي رسيد؛ چون تا مغز استخوان ناآگاه هستيد؛ مصدق را هم از طريق شوهاي تلويزيوني شناخته ايد؛ و همين است كه هر زوز ذليل تر مي شويد ؛ در ضمن دلقك عزيز دفاع از آزادي و ضديت با فاشيسم نامي چه ربطي به دمكراسي استاليني دارد؟ مي داني كه فاشيست ها هميشه حقانيت خودشان را در ضديت با استالينيست ها توجيه مي كنند؛ اين را از دانش ويكي پديايي و فيس بوكي ات ياد گرفته اي ولي حرف هاي من چه ربطي به استالينيسم دارد؛ من دارم از ليبراليسمي حرف مي زنم كه پايه اش اومانيسم است؛ نه توسعه؛ توسعه اي كه پايه اش آزادي و دمكراسي است؛ نه نظامي گري و توسعه ي مافيايي و ضددمكراتيك! اين ها الفبا هاي دانش سياسي هستند؛ و تو حتي اگر در پشت نقاب دلقك، سطحي گري ات را پنهان كني، بايد آن ها را بياموزي و بعد در اين سطح اظهارنظر كني؛
خطاب به ناشناس اول: فرزندم عربده کشی، اردوکشی و زورآزمایی خیابانی در سیرک ممنوع است!!
دلقک عزیز همین الان دارم صحبت های قالیباف رو گوش میدم، یکم ناامید شدم برای مواضعش در مورد سیاست خارجی که خیلی داره منفعلانه صحبت میکنه و در کل هم خیلی محافظه کارانه هست، بدبختی این هست که خب چون در باطن یک نظری داره و در ظاهر هزار تا ملاحظه رو مجبوره لحاظ بکنه، خیلی خودسانسوری میکنه و متأسفانه یک جور میشه برآیند که حرفاش خیلی به دل نمیشینه، در هر صورت باید لحاظ کرد که باید با افرادی مثل روحانی رقابت بکنه. ولی زیاد هم بد نبود، انتقاد راجب به قیمت ها که قابل فهم برای تمام اقشار از بیسواد تا باسواد بود خوب بود.
این دوستمون هم که خیلی از فاشیستی بودن دولت فرضی قالیباف نگران هستند میخوام خدمتشون عرض کنم که سعی کنیم در تحلیلها و نتیجه گیریهامون بازی با کلمات رو کنار بگذاریم و به مفاهیم بیشتر توجه کنیم، هیچ مملکت دموکراتیکی تا اونجا که اطلاعات ناقص من اجازه میده در دنیا وجود نداره که در طول تاریخ ابتدا توسعه اقتصادی رو طی نکرده باشه و بعد به توسعه سیاسی رسیده باشه، فرانسه، انگلستان، امریکا(شاید خیلی مثال خوبی نباشه، چون اصولا شروع کشور مستقل امریکا بعد از انقلاب صنعتی و رنسانس در اروپا بود، حتی در مورد امریکا هم میشه گفت که همیشه توسعه سیاسیِ ایده آل عقب تر از توسعه اقتصادیِ ایده آل بوده). امیدوارم یک آدم حسابی پیدا بشه و برای دوستانی مانند شما اثبات کنه که شکم گرسنه منطق و فرهنگ نمیفهمه، این به زبان خیلی کوچه بازاری بود در حد سواد من، و حتی در بیانیه های میرحسین راجب تحریم ها هم ردپایی از این عقیده رو میشد که دید.
و اصولا در دوران حاضر که عصر ارتباطات هست و کوچکترین رفتار شما زیر ذره بین میره، چه دست تو بینیت کنی چه مادر چاوز رو بقل کنی، توسعه اقتصادی محال است که به توسعه سیاسی و مهمتر از اون به توسعه فرهنگی منتهی نشه عزیز من، مگر در موارد خیلی نادر(مثل شیخ نشین های دوبی، که تازه توسعه اونها با پول صرفا نفت هست و زیاد توسعه کلاسیکی به حساب نمیاد-خوشبختانه نفت ایران کفاف کل ملت رو مثل اونها نمیده-، که تازه اونها هم نسبت به 30 سال قبل پله های توسعه فرهنگی رو 4 تا 4 تا طی کردند به نظرم).
مگر اینکه حرف شما این باشه که به هوای توسعه اقتصادی به دام یک شیطان میافتیم که نه به توسعه اقتصادی میرسیم و نه در پی اون به توسعه سیاسی، که خب قالیباف یک کارنامه روشن پشت خودش داره و مثل جلیلی و حتی خاتمیِ 76 هندوانه سربسته نیست.
در ضمن با این حرفای امشب قالیباف شما میتونی زیاد خودتو ناراحت نکنی، چون اصلا در نظر نگرفت که روحانی دیشب چه گردوخاکی کرد، و ولایتی چه بامبولی در آورده و اصولا آقا چه کلاهی سرش گذاشت با این ائتلاف. اگر قالیباف به همین منوال تا هفته آینده پیش بره و روحانی به روال پریشب، آروم آروم میشه به این موضوع به این صورت هم نگاه کرد که قالیباف قطعا مورد نظر خامنه ای و مجتبی هست، و پروژه جلیلی هراسی واقعی هست تا خود رهبری و قالیباف هم دلش به تقلب آقایون خوش هست. ولی فکر میکنم قالیباف هنوز خودشو پیدا نکرده، و تو یک شوک هست، اول از ضربه هایی که از اردوگاه خودی خورده.
فاشیسم -کومونیزم-لیبرالیسم-اومانیسم-و....ماشالله سوادسنج ات هم قویه ؟متاسفم برای خودم .حتا ارزش جواب دادن نداشتی.فقط چیزی برای خوانندگان محترم بگم وتمام .کسروی میگوید موقع اوایل مشروطه حاج شیخ فضل الله پیله میکند به علمای نجف که مشروطه باید مشروعه باشد .و ول کن هم نیست .اخرش اخودند خراسانی به امضای خودش وچند تن از مراجع بزرگ یک تلگراف مخابره میکند برای حاجی شیخ فضل الله .(ای گاو مجسم مشروطه مشروعه نمیشود )تمام
خداهمه مارا ببخشد .
لکلک.
در ضمن ناشناس عصبانی،
شما اصلا در نظر نمیگیری که همه بحث های ما در دایره این 8 نفر در حال حاضر خلاصه میشوند و این هست که یکی در موقعیت شاه و وزیر و دیگری قلعه و فیل و سرباز میشوند، و این ستایش و تقبیح ها همه در این چهارچوب انجام میگیرد، و ما خواهان زندگی خوب برای مردم کشورمان هستیم با استاندارد قابل قبولی از سطح فرهنگ و تمدن. و مطمئن هستم که تمام افراد این جمع از انفعال در این شرایط بیزار هستند، حتی اگر انتخاب بین فاسد و فاسدتر باشد.
بله و صد بار بله ،من ترجیح میدهم که مملکتم از یک توسعه امپریالیسمی و مافیایی مانند امریکا بهره مند باشد اما مردمش آزاد باشند و از زندگی لذت ببرند و زندگی انسان ها بی خود و بی جهت تباه نشود و پس از آن نسل به نسل در پی رسیدن به دموکراسی واقعی و ارزشهای انسانی مورد نظر شما باشند تا اینکه یک روز در رویای به دست آوردن کربلا و سپس از آنجا فتح قدس و یک روز به هوای ارزشهای فوق اومانیستی حضرت عالی، فرصت ها و لحضه های سرنوشت ساز و تعیین کننده خود را بسوزانند و در نهایت در این نکبت غوطه ور باشند.
برو آقا جان، ملت دارن تو این مملکت کلیه میفروشن برای نون شبشون، نون شبشون! روزی چند تا خبر خودکشی رو باید بخونیم؟ اونوقت شما نشستی پشت کیبورد و از فانتزیهای اومانیستی خودت از سر دعوا اون هم، نه از سر انتقاد و بحث، با ما صحبت میکنی؟ (که اگر به صورت بحث بود مطمئنن با استقبال هم روبه رو میشد)
و باز هم میگم برو آقاجان، تمام نسبت های ناروایی که به دوستان در مورد لیاقشون در مورد جزء جزء نابسمانی های موجود دادی میخوام که بگم برازنده خود شماست، تمام نابسمانی و بدبختی های ما صدقه سر یک مشت انسان های آرمانگرا بوده که وارد دنیای سیاست ما مردم فلک زده شدند و هیچ نفهمیدند که وظیفه اونها به سعادت رساندن مردمانشون هست ، نه رسیدگی به فانتزیهای کپک زده ذهنیشون، چه اسلامی، چه شاهنشاهی، چه اومانیستی که حضرت عالی باشید. فکر کردی از نظر من تو با حضرت مصباح فرقی داری؟ نه. شما ایده هات قشنگه ، همانطور که دولت علوی و با عدالت علوی قشنگه.
سه چرخه سلام
بریده هایی از فیلمش را و بیشتر حرف هایش را دیدم و خواندم. بنظرم فوق العاده بود و این دقیقاً همان انتظاری بود که من هم داشتم. روراست و صادق و صمیمی و با ادب و بدون حمله به کسی. فرق روحانی و قالیباف هم در این بود و است که روحانی هیجان لحظه ای را دامن زد بیشتر برای کسانی که رأی نخواهند داد. قالیباف اما پایه ریزی خلق هیجانی را شروع کرد که برای کسانی است که رأی خواهند داد. البته روحانی هم تقصیر نداشت زیرا مردم او را خوب نمی شناسند و هم دیر رسیده و بجای نام بزرگی هم می خواهد معرفی شود بنام رفسنجانی و مجبور بود با پروپاگاندا و سر و صدا شروع کند. ممکن است او هم در برنامه های بعدی آرامتر شود. مشروحتر خواهم نوشت اگر بزودی فیلم کامل حرف های قالیباف را بجویم و بیابم و ببینم. یا...هو
خطاب به اين ناشناس محترم كه بينام است ولى بسيار دانا! دلقك را فاشيست ميداند و ديگران را بيسواد فيسبوكى و ويكى پيديايى. اگر نوشتار شما حكايت از دموكراسى به تعبير شما را نشان ميدهد فكر ميكنم جماعت فراوانى خواستار اين آزادى مورد پسند شما نباشند، امتحانش هم بسيار ساده است. چرا نظرات خود را در قالب يك وب لاگ ويا اگر كسر شانتان نيست صفحه فيس بوكى به معرض تبليغ و توجيه افكار عمومى نميگذاريد و دموكراسى را در عمل امتحان نميكنيد. ببينيد چقدر موافق و چقدر مخالف داريد به صورت دموكراتيك نظر همه را چاپ كنيد حتى اگر به شما تهمت زدند، همچون دلقك سيرك كه به صورت فاشيستى! نظر شما را دموكراتيك وار سانسور نكرد. به جاى هياهو در سيرك ديگران بستر تبليغ نظر خودتان را تاسيس كنيد و سعى كنيد ديگران را جذب كنيد. مگر همين شروع دمكراسى نيست؟ لينك آن را هم در همين سيرك تبليغ كنيد و مطمئن باشيد دلقك آنرا انتشار ميدهد. بعد وقتى همه اينكارها را كرديد برگرديد سيرك و دموكراتيك وار به بحث و مجادله بنشينيد. هياهو آسان است. كما اينكه در تاريخمان كم نداشته ايم
ازادتمند دلقك، افشين
بنظر من هم سردار فوق العاده بود مخصوصا اونجاش که گفت "این یک نعمت بزرگ بود که خداوند به ما ارزانی داشت که در سایه این نظام و انقلاب زندگی کنیم. انقلابی که ما را از سیاهیها به سمت نور هدایت کرد" خیلی حال کردم.
اما اوه اوه اوه. این آقای دکتر روحانی بد جوری زد همه را قهوه ای نمود. معلوم نیست اگر ريیس جمهور شود چه بلایی سرمان خواهد آورد.
ناشناس اول، اين منطق هگلي شما منسوخ شده. توسعه سياسي پيچيدهترين و آخرين مرحله توسعه هست. مطلقاً هيچ مصداق كشور جهان سومييي كه دموكراتيك باشه بدون پشتوانه يك اقتصاد بارونق نميشه مثال آورد.
دموكراسي از طريق ليبراليسم اقتصادي قابل حصول ميشه ولاغير. در مورد دموكراسي دو گروه در اشتباه هستن. يك گروه كسايي كه پسوند به دموكراسي ميچسبونن. مثلاً اسلامگرايان اقتدارگرايي كه از «دموكراسي ديني» يا سوسياليستهايي كه از لفظ «دموكراسي واقعي» يا امثالهم نام ميبرن. يك گروه ديگه كسايي مثل شما كه از زمينهها و ريشههاي اقتصادي-اجتماعي دموكراسي و ليبراليسم فرهنگي-سياسي غافل هستن و تفكرات هگلي و انتزاعي دارن. ماركس به سوسياليستهاي ايدهآليست اصطلاح «سوسياليست تخيلي» رو نسبت ميداد. در كمال احترام فكر ميكنم اصطلاح «ليبرال تخيلي» هم براي كساني كه تفكراتي مشابه شما دارن مناسب باشه.
به نظر من، ما در ايران الان حتي با يك دموكراسي نيمبند حداقل دو دهه فاصله داريم (مشروط بر اينكه اين دو دهه تؤام با رشد و رونق اقتصادي باشه).
اين مباحثي كه گفتم كاملاً آكادميك و بالنسبه اثباتشده در تجارب مختلف كشورهاي در حال توسعه هست. تابستون پارسال رو من تماماً روي اين مسئله توسعه سياسي و الگوهاي مختلفش كار علمي كردم و ميتونم بيشتر بحث رو باز كنم اما مفصلتر پرداختن به اين مباحث آكادميك از حوصله فضاي عمومي جامعه خارج هست.
شخصيتهايي مثل عباس ميرزا، اميركبير، مصدق و ... احترامشون سرجاش و درود خدا به وطندوستي و افكار اصلاحطلبانهشون اما هيچكدوم نتونستن كارشون رو به فرجامي برسونن. همين كسي كه شما و اشخاص محترمي مثل شما ميگيد بهش قزاق چكمهپوش يا رضاخان قلدر و ... به زعم من معمار ايران مدرن و يكي از شانسهاي تاريخي ما هست كه در اون دوره نصيبمون شد. البته نقدهاي جدي به دهه دوم حكومتش وارد ميشه كرد كه جاي خود دارد و بحث ديگري است.
همين رضاشاه كبير به قول دكتر زيباكلام اگر مثلاً در جنگ با شيخ خزعل كشته شده بود الان يك عالمه خيابون با نام شهيد سردار سپه اسمگذاري شده بود! كاش يك دهم احترامي رو كه براي مردهها و شكستخوردههامون در تاريخ ميذاريم براي كسايي كه به مملكت خدماتي كردن هم قائل بوديم.
دموکراسی می تواند خود قاتل دموکراسی شود. یعنی آزادی بی حد و مرز می تواند باعث فقدان آزادی شود. آزادی باید بسیار دقیق و حساب شده و با در نظر گرفتن درجات تحمل ملت ها برپا شود. حقیقتی است که آزاد بودن نیاز آموزش بسیار است . به صرف اینکه ما کنترل را از مطبوعات و تلویزیون برداریم تامین کننده آزادی نیست.امنیت نیازی اولیه و آزادی نیازی ثانویه است. امنیت بر آزادی متقدم است. بر همین اساس هم یک نظامی مانند رضا شاه می تواند بسیار موفق تر از کسی فرضا میرزاده عشقی باشد. رضا شاه فردی بی سواد ولی بسیار وطن دوست بود . اگر شرایط آن زمان را در نظر بیاوریم که اکثر ملت ایران بی سواد بودند و زیر سلطه شدید آخوند ها می توانیم ارزش کار این فرد بی سواد را درک کنیم. ذهن ساده و نظامی او راه دیگری برای ایجاد امنیت و ترقی برای این مردم نمی یافت حال شما اسمش را می خواهید دیکتاتوری بگذارید خواه امنیت ورزی. رضا شاه بساط مشروطه را که در حقیقت یک انقلاب اسلامی بود جمع کرد و مانع از ایجاد یک حکومت اسلامی توسط آخوند ها گردید.
یک مشت پول خورد!
کامنت ی مشت پول خرد را راجع به تقدم امنیت بر آزادی (و هر چیز دیگر) کاملا قبول دارم. سیستم ایالات متحده هم بر تامین امنیت بیشتر از تامین آزادی تکیه دارد.
ارسال یک نظر