۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

حالا که جنتی صلاحیت آیت الله هاشمی را اعلان کرد پندی با هاشمی دارم درشت!


این نوشته را دیروز سرانداختم اما گفتم حالا که نه بدار است و نه به بار و معلوم نیست هاشمی تأیید صلاحیت بشود یا نه چرا باید زود هنگام به او زنهار بدهم. اما خوشبختانه احمد جنتی امروز و بطور ناخواسته احراز صلاحیت هاشمی را اعلان کرد و من هم نوشته ام را کامل کرده و منتشر می کنم. بدیهی است که منظور جنتی در نهی از منکر انتخاباتی و گفتن به بنز سوار و مایه دار رأی ندهید قطعاً هاشمی رفسنجانی بوده و این نشان می دهد که صلاحیت او احراز شده و فقط تخریبش مانده که جنتی کدش را بدهد به گروه های فشار که جنتی هم چنین کرد و مسئولیت شرعی - انتخاباتی اش در مورد عدم بی طرفی را انجام داد و کد تخریب را صادر کرد.

1- همانطور که از ادبیات تند محمد باقر قالیباف دفاع می کنم و آنرا در نطق های انتخاباتی اش موجه می دانم. بیشتر از آن همین استفاده از ادبیات رادیکال را از سوی هاشمی رفسنجانی و بهر دلیل و بهانه ای ناموجه و غیرقابل قبول می شناسم. لذا شدیداً به او تذکر می دهم که از این نوع ادبیات استفاده نکند.  علت هم کاملاً مشخص است زیرا قالیباف هنوز هم نیاز دارد خودش را در داخل نظام - به تعریف آیت الله خامنه ای - ثابت کند تا بتواند در عرصه بماند. اما هاشمی - از نظر ما - خود نظام است و نیازی برای اثبات خودش ندارد. بعبارت دیگر علت العلل بوجود آمدن نهضت "دعوت از هاشمی" برای ورود به عرصۀ انتخابات همین ویژگی "در داخل نظام" بودن ذاتی اوست و کارآمدی اجرایی یا عملیاتی او فرع بر این مورد است.

2- پرواضح است که هاشمی رفسنجانی سیاستمدار بسیار قابل و با تجربه ایست و یکی از ویژگی های او استخدام کلمات برای گفتن منظورهای خودش است و جزو معدود سیاستمداران جمهوری اسلامی است که کمتر از همه گاف زبانی مرتکب می شود و بر عکس سنت هرزگوی روحانیت حتی در سخنان فی البداهه و قبلاً فکر نشده یا نوشته نشده هم هاشمی سنجیده و دیپلماتیک سخن می گوید. ایشان دیروز جلسه ای داشته اند با دانشگاهیان و در آنجا ضمن حرف های خوبی که زده اند اما در چند مورد از ادبیات رادیکال استفاده کرده اند که برای ما ایرانیان "زندگی خواه" نگران کننده و غیرقابل هضم است. یک مورد مشخص از آن ادبیات رادیکال این جمله است:
وي بيان كرد: معتقدم هر دولتي كه بتواند با پشتوانه رأي اكثريت مردم از سلايق و گرايش‌هاي مختلف سياسي داخل خانواده انقلاب اسلامي، زمام امور را در دست گيرد، مي‌تواند با پشتوانه و اعتماد و كمك و ياري همين مردم در حل مشكلات و معضلات كشور موفق‌تر عمل كند و همه مسئولان نيز بايد به چنين دولتي كمك و ياري‌رسان باشند.
منظورم از ادبیات رادیکال در گزارۀ فوق بخش "داخل خانوادۀ انقلاب اسلامی" - بویژه به واژۀ انقلاب - است. واقعیت امر این است که شکل گیری نهضت در حال نضج بیشتر "دعوت از هاشمی" در بین ایرانیان نخبۀ داخل و خارج از کشور ناظر بر شعار و شعور "اعتدال" رفسنجانی بوده است. و همۀ ایرانیان دلسوخته و پرریخته در طول همۀ سی سال گذشته - بویژه در 24 سال رهبری آیت الله خامنه ای - به این دلیل بدیهی به هاشمی روی آورده اند که فکر می کنند و گمان دارند که هاشمی هم خواست و هم توان و هم ارادۀ تأسیس حکومت را دارد و می خواهد بعد از سی و چهار سال زیستن در سایۀ حکومت انقلابی و بی ثبات منجر به گریز از مرکز و خود تبعیدی و آوارگی و ... و با تمسک به اعتدال؛ ایران را به حکومت با ثبات و غیر انقلابی و تکلیف معلوم هدایت بکند. در چنین فضایی است که بکار بردن واژه های متضاد مطلق با اعتدال - مثل انقلاب که بی ثباتی محض و هرج و مرج را القاء می کند - آن هم با تخصیص زدن "درون خانواده" می تواند بسیار خطرناک و دارای بار منفی باشد و است.

3- این البته به این معنا نیست که نیروهای دگر اندیش و محذوف همۀ سال های پس از انقلاب و محصول تندروی ها و انقلاب گری های رهبری آیت الله خامنه ای که اغلب در امواج فصلی دوم و سوم و چهارم از وطن تبعید و آواره و مهاجر شده اند و یا در داخل کشور با حداکثر ناامنی روانی تهدیدگر دست به گریبان بوده اند؛ انتظار دارند که آمدن هاشمی موجب رسیدن نوبت بازی آن ها برای مشارکت در سیاست تصمیم گیر کشور بشود؛ نه! اینان چنین انتظاری ندارند و می دانند که وطن شان ایران هنوز راه بسیار طولانی دارد تا روزی که به این نیروهای محذوف نخبه نوبت بازی در کلان سیاست و حکومت برسد. اما انتظار بحق چنین نیروی از نظر کمی و کیفی شگرفی این است که حداقل زیست اجتماعی و غیر سیاسی شان در میهن برسمیت شناخته شده و کم کم زمینۀ تحقق آن در حکومتی که هاشمی مدعی تشکیل آن است فراهم شود. در اینجاست که استفاده از هر نوع ادبیات رادیکال مثل انقلاب و نظام و داخل نظام و خارج از انقلاب و ضدانقلاب و از این قبیل؛ پالس های بشدت منفی و متضاد از آنچه هاشمی مدعی آن است و برای اصلاح آن بمیدان آمده است می فرستد و نباید.

4- اگر بعد از سی و چهار سال گذشته از یک واقعۀ لحظه ای (انقلاب) هنوز هم بخواهیم بر طبل ضد آن یا مخالف آن و ... بکوبیم چه فرقی با خامنه ای داریم که بام تا شام انقلابی بودن خودش را برخ می کشد و هر روز بیش از روز پیش مردمان را از چرخۀ ابتدا سیاست و بلافاصله اجتماع و زیست معمولی در کشور حذف و با انگ های جاسوس و ضد انقلاب و خارج از خانواده و وطن فروش و نوکر بیگانه و از این قبیل؛ آنان را وادار به خروج از کشور یا رفتن به حاشیه های حقارت و خودزنی در داخل کشور می کند. هاشمی باید خوب بداند که اگر منظورش از کلمۀ اعتدال و همۀ آن امید هایی که با نقطه نظرات ابراز شده اش در سال های اخیر بر انگیخته، فقط معطوف باشد به گردآوری مجدد پیروپاتال های حواری خودش در دولت سازندگی یا حتی دولت اصلاحات و کارآمد کردن همین حکومت انقلابی ناقص الخلقۀ خامنه ای نعل وارونه می زند و راه بجایی نخواهد برد اولاً و خائن و فریب کار ثبت و ضبط خواهد شد ثانیاً. زیرا هاشمی بارها گفته و از سال 72 تا کنون مشخصاً تأکید کرده است که ایران باید از پارامترهای بی ثبات وضع انقلاب و التهاب و روز مرگی پرهیز و به فاکتورهای اصلی یک حکومت پایدار و تثبیت شده و تکلیف معلوم - مثل همۀ حکومت ها - نزدیک و تبدیل شود. و اصولاً مگر دعوای ما با دنیا بغیر از بر سر این موضوع است که غرب معتقد است بدلیل انقلابی و بی ثبات بودن حکومت در ایران قادر به اعتماد به آن نیست و لذا نمی تواند مثل پاکستان و هندوستان چند سال قبل یا حکومت شاه در ایران چشم بر اتمی شدن تدریجی و پنهانش ببندد.

5- ضمن اینکه همین محمد باقر قالیباف می تواند دولتی بسیار چابکتر و کارآمدتر و بروزتر از هاشمی درست کند ذیل استراتژی شکست خوردۀ خامنه ای و اگر منظور آفتابه خرج لحیم بود نیازی به آمدن پیرمرد نبود؛ توصیه می کنم و تذکر می دهم که آقای هاشمی هم از جهت وفای بعهد و هم از جهت صداقت در شعار اعتدال و هم بسبب تعهد خدمتی که با کشور بسته است؛ قویاً از استفاده از ادبیات رادیکال و کلمات بی ثبات پرهیز بکند و جز به ضرورت خسیس از کلمات انقلاب و نظام و تقسیم کنندۀ آدم ها بخودی و غیر خودی استفاده نکند؛ و بجای آن ها از کلمات وحدت بخشی مثل ایرانیان و کشور و حکومت و از این واژه های عرفی و متعارف و ناترسان و غیر گریزاننده استفاده کند. فاعتبرو یا اولی الالباب. یا...هو

بعد از تحریر: با کیهان امروز هم چک کردم و از دیدن عصبانیت بشدت ترسان کیهان که مجبور از تیترها و مطالب دروغ شده است به تأیید صلاحیت هاشمی مطمئن شدم.

۳۶ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

یک مشت پول خورد گفت!
اعتصاب راه حل بن بست انتخابات ایران
انتخابات چند خوان دارد که رفسنجانی از خوان اول آن عبور کرد. فکر می کنم باید روی تقلب در انتخابات که شانس آن 100 درصد است فوکوس کنیم و تدابیر لازم برای مقابله با ان را از اکنون در جامعه جا بیاندازیم. حالات مختلف احتمالی را در نظر بگیریم و چاره آن را بیاندیشیم. اگر پس فردا مثل موسوی حق رفسنجانی را خوردند مردم چه باید بکنند؟ فکر می کنم یک راه حل اساسی که از الان باید در اذهان مردم جا بیافتد , مطالبه اعتصاب محور بجای مطالبات تظاهرات محور باشد. این حکومت تخصص در سرکوب خیابان داردولی در مورد اعتصاب همگانی عاجز است.برای مثال اگر این اتفاقات تقلب در انتخابات در کشور فرانسه اتفاق افتاده بود . مردم فرانسه با یک هفته اعتصاب همگانی سفره قضیه را جمع می کردند و تمام می شد می رفت. مایه اش فقط یک هفته بیکاری بود و بس . ولی مردم ایران بجای این کار تظاهرات نیم بند و ناقص و ناشیانه در تحت امر یک شورای بی خاصیت سبز را انجام دادند که بجز کتک خوردن و زندانی شدن عده زیادی هیچ ثمر دیگری نداشت.با یان راه مردم به جایی نمی رسند.اعتصاب گردن کلفت ترین حکومت ها را هم بزانو در می اورد
ما مانند یک لشگر عظیم نظامی هستیم که لشکر کشی بزرگی را برای فتح قلعه دشمن انجام داده ایم و راه بسیار درازی را با مصیبت های فراوان طی کرده ایم و ناگهان پشت دیوار های قلعه که می رسیم می بینیم که یادمان رفته نردبان بیاوریم! نتیجه اینکه این لشکر عظیم دست از پا درازتر باز خواهد گشت.حال نیز باید حساب تقلب 100 در صد در انتخابات را همین الان که هنوز لشکر راه نیافتاده است را بکنیم تا یک ماه دیگر دست از پا درازتر باز نگردیم!
علت اینکه خامنه ای می تواند مردم را سرکوب کند این است که مردم از راه صحیحی وارد مبارزه با او نمی شوند. خامنه ای از اعتصاب می ترسد. یک نگاهی به اعتصاب های صنفی بیاندازید تقریبا تمامی انها موفق بوده اند . چرا؟ چون حکومت در مقابل اعتصاب ضعیف و درمانده است.نیروی نظامی در برابر اعتصاب کارایی ندارد و این مانند گرفتن اسلحه از دست خامنه ای است! اگر این بار تقلب شد تنها راه این است که مردم ایران بنا به دعوت هاشمی و یا مشایی و یا هر کس دیگری یک هفته کار را بخوابانند و سفره کار را جمع کنند برود پی کارش!و اینهمه تاوان و مصیبت ندهند. اگر این موضوع از الان علنی شود جتی برنامه ریزی و تبلغ بشود .حتی قبل از اینکه کار به آنجا برسد خامنه ای دست و پای خود را جمع خواهد کرد.
. در اهمیت اعتصاب همین بس که اگر مردم ایران بجای خیابان راه اعتصاب را برگزیده بود مدتها بود که سفره حکومت را با کمترین هزینه و با آرامش زیاد برچیده بود.ملت ایران برای ایجاد جامعه مدنی باید که اعتصاب کردن را یاد بگیرد چرا که اعتصاب یکی از الزامات جامعه مدنی است.

ناشناس گفت...

به کشور های غربی نگاه کنید فقط کافی است که بنزین گران شود تا فورا تاکسی ها و یا کامیونداران و یا حتی پلیس اعتصاب کنند. برای مثال فرض کنید در تقلب بعد از انتخابات ریاست جمهوری ,بجای ملت ایران مردم فرانسه بودند. آنها بلافاصله با یک اشاره رهبر خود از فردا سر کار نمی رفتند و کل مملکت فلج می شد و حکومت مجبور بود روز اول و یا دوم عقب نشینی کند! و احتیاجی به این همه دسته کشی و زور ورزی خیابانی نبود. مردم باید بدانند بهایی که با چند روز کار نکردن و یا تنبیه مالی برای آنها حادث می شود به مراتب کمتر از روش های خیابانی است. ملت ایران اگر اعتصاب را یاد می گرفت می دید که با چه هزینه کمی و چقدر با کلاس می توانست دو روزه حکومت را سر جایش بنشاند.برای اینکار باید مردم ایران را در مورد چگونگی انجام اعتصاب آموزش همگانی داد.
راهی بجز تحت فشار قرار دادن خامنه ای وجود ندارد!و این راه تنها از اعتصابات اعتراضی می گذرد. این راهی است که بقیه ملتها رفته اند و آزموده شده است. اینکار بدون هزینه هم نیست ولی ملتی که قرار است هزینه ای هزار بار سنگین تر را بپردازد مسلما در این ماجرا نفع می برد. راهی دموکراتیک تر و قاطع تر و سریع الوصول تر از اعتصاب برای ایجاد بازوی قدرت در جهت تمکین حکومت به رای مردم وجود ندارد.اینجا جای بازی قدرت است و ناله و فریاد و التماس بیفایده است. اگر ملت ایران قدرت تحت فشار قرار دادن خامنه ای را دارد , بسم الله ! والا بهتر از در همان خانه بنشیند و خدا را بخاطر یارانه هایش شکر کند.!
رو قوی شو گر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ,ضعیف پایمال است
الان جناح بازار نیز مطمئنا پشت سر هاشمی خواهد بود و همچنین کسبه خرده پا که شنیده ام با انتشار خبر نامزدی او شیرینی پخش کرده اند! همین دو قشر اگر به حمایت از هاشمی تعطیل کنند ببین چه انعکاس بزرگی در جامعه خواهد گذاشت
یک حسن بزرگ اعتصاب این است که مانند شورش های خیابانی و مبارزات مسلحانه , لجام گسیخته نیست و این یعنی طلا! اعتصاب عملا اصلاح گراست. امروز مردم با اعتصاب رای خود را پس می گیرند و فردا فرضا شورای نگهبان را مجبور به استعفا می کنند و پس فردا آزاد کردن زندانیان سیاسی و .... کدام روش مبارزه می تواند اینقدر با کلاس و آرام و بدون خشونت پله پله اصلاحات بکند؟
اعتصابات صنفی در ایران برای تسلیم حکومت بسیار موفق عمل کرده است. چرا ما اینکار را با هویت سیاسی امتحان نکنیم؟
روزی مردی در بیابان راه می رفت و خورشید و باد او را تماشا می کردند. خورشید و باد با هم مسابقه گذاشتند تا ببینند کدامیک می توانند کت او را از تنش در آورد! ابتدا باد شروع کرد. او با وزیدنی سنگین , پیکر مرد را به زیر تازیانه های خود گرفت ولی هرچه بیشتر می وزید, مرد نیز کتش را بیشتر می چسبید! عاقبت باد خسته شد. نوبت خورشید شد. خورشید لبخندی زد و با اشعه های طلایی اش مرد را نوازش کرد. مرد گرمش شد و پس از مدتی کتش را در آورد! فرق اعتصاب و دیگر روش های مبارزات سیاسی بی شباهت به روش خورشید و ماه نیست. در تظاهرات و مبارزات مسلحانه و حمله نظامی همگی باعث می شوند که حکومت بیشتر و بیشتر کتش را بچسبد و مبارزه روز به روز رادیکال تر شود ولی اعتصاب باعث می شود که حکومت گرم شده و کت خود را درآورد

ناشناس گفت...

اتوبوس دو طبقه گفت:
یکی از بدآموزی های انقلاب این بود که تخم لق تظاهرات را بعنوان تنها راهکار فشار بر حکومت در ذهن مردم ایران رسوب داد.تظاهراتی که بعلت تحمل ناپذیری حکومت و یا حتی مردم بسرعت به خشونت کشیده می شود و تبدیل به شورش لجام گسیخته می گردد و چون رهبری درست و حسابی نیز ندارد لذا شانس یک در میلیون هم برای پیروزی ندارد. فرضا شما در روز عاشورا می بینید که مردم شهر را فتح کردند و دلخوش به این بودند که مثلا نیروی سرکوب را شکست دادند در صورتیکه این تنها یک شورش کور بوده است که هیچ راهی بجایی نمی برد

ناشناس گفت...

اگر در خرداد 88 موسوی و کروبی بجای دعوت مردم به خیابان ها از آنها در جهت اعتصاب همگانی دعوت کرده بودند و همان یک میلیونی که 25 خرداد به خیابان آمده بودند بعنوان رسولان پیشقراول جامعه اعتصاب یک هفته ای را شروع کرده بودند , نتیجه مطمئنا الان فرق می کرد

ناشناس گفت...


شاهد بودم در کارخانه ای کارگری کم کاری می کرد و مدیر عامل از کارش اصلا راضی نبود. بالخره تصمیم گرفت که که او را اخراج کند. روزی که او لباس هایش را پوشید تا برای تصفیه حساب به دفتر برود ناگهان مدیر کارخانه دید که یکی دیگر از کارگران هم لباسش را پوشیده است! علت را پرسید گفت اگر او را می خواهید اخراج کنید من را هم باید اخراج کنید! مدیر عصبانی شد و دستور اخراج آن یکی را هم داد ناگهان دید که نفر سوم هم لباسش را پوشیده!مدیر در ظاهر کوتاه نیامدولی یک نفر را میانجی قرار داد وهمه بر سر کار خود برگشتند! این درسی بود که یک کارگر بی سواد به ما داد!

ناشناس گفت...

حکومت به مردم نیاز دارد! این حکومت وسط همین مردمی زندگی می کند که شبانه روز به او فحش می دهند! باورت می شود؟ یک زندگی ارام و بی دغدغه وسط مردمی که تشنه خونت باشند!! این تنها به این دلیل است که مردم روش مبارزه را نمی دانند . اگر می دانستند , محیط امن را از او می گرفتند.

ناشناس گفت...

این شعر را حتما شنیده اید:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را
نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟!

حال می خواهم بگویم:

صد بار تظاهرات کردی و دیدی ثمرش را!
اعتصاب چه بدی داشت که یکبار نکردی؟!

Dalghak.Irani گفت...

دلبندم مجید جان. نمی دانم در کدام غربت گیرافتاده ای چون من و بر خلاف من سری هم گرم داری.
قبلاً هم در چند پست قبل کامنت تبلیغ اعتصاب گذاشتی من هم گفتم بی خیال بگذار کارش را بکند با حسن ظن. اما حالا دیگر شما خودت نه تنها یک وبلاگ و سایت که یک دنیای مجازی جداگانه و اختصاصی می خواهی برای رونمایی از کشف اعتصابت و وبلاگ من چنین ظرفیتی ندارد در کامنت دانی.
اما راجع به اعتصاب و این قبیل کارهای مدنی حتماً نیاز به مرکز فرماندهی و هماهنگی است و جوامعی می توانند چنین کارهایی را بکنند که احزاب و ان جی او ها و تشکل های مردم نهاد داشته باشند تا بتوانند جامعۀ مدنی را سازماندهی کنند. در جوامع توده ای و اتمیزه ای چون جامعۀ امروز ایران این روش ها قابل پیاده کردن نیست زیاد حرارت بخرج نده. و بویژه از راه رسانه نمی شود موج ایجاد کرد موج باید در جامعۀ واقعی اتفاق بیفتد و ایجاد شود و رسانه هم می تواند موج ایجاد شده را تقویت کند. ضمن اینکه وبلاگ حتی رسانه شناخته نمی شود تا چه رسد که در کامنت دانی اش تبلیغات بیا اعتصاب کنیم راه بیندازد. دوستت دارم یا...هو

ناشناس گفت...

تیمسار چرا شما کار را سخت می گیری؟ بر خلاف آنکه فکر می کنید اصلا احتیاج به هیچ تشکیلاتی ندارد و این بداموزی بوده که گریبان گیر من و شما شده . اگر می بینی که اعتصابات کارگری احتیاج به سندیکا دارد فقط به این دلیل است که یک نفر باید باشد تا بتواند مذاکره کند. من در پست های قبلی شما هم از شما پرسیدم چه تمهیدی برای بروز تقلب اندیشیده ای؟ در جواب راه حلی را گفتی که فکر می کنم از همین الان پرچم سفید را بالا ببری بهتر است , چون مردم را بیخودی پای صندوق نکشیم و وقت انها را تلف نکنیم!فرمودید:
"در مورد انتخابات پیش رو اگر هم اوضاع به تیرگی فوق باشد ما چاره ای جز مشارکت در بازی نداریم. اما خوشبختانه به هزار و یک دلیل و از جمله بخاطر دست اوردهای مثبت جنبش سبز خامنه ای اگر هم قصد تقلب داشته باشد دستش باز نیست که می توان شکاف های بین هیئت حاکمه از مجری گرفته تا ناظر را هم به آن اضافه کرد. تازه نهایتاً اگر همان شد که بقول شما در 88 شد بازهم این ما نیستیم که ضرر می کنیم بلکه خسارت رژیم بیشتر خواهد بود." یعنی که انشالله گربه است! یعنی چون قالی باف و مشایی و اینا هستند پس خامنه ای خجالت می کشد و این کار زشت را نمی کند؟ راستی این است راه حل تو عزیز که بسیار دوسست دارم؟!

ناشناس گفت...

من خودم به هاشمی رای می دهم و برا ی او تبلیغ می کنم ولی باید اعتراف کنم که ما با اینکار داریم یک مشروعیت هم به انتخابات می دهیم! حال این پرسش مطرح است که من و شما که در قامت روشنفکر برای مردم نسخه می پیچیم و در وبلاگ خود مدام از مزایای مشارکت مردم سخن می گوییم, حال مردم حق دارند که از ما سوال کنند آخر راهی که ما به آنها پیش نهاد می کنیم چیست؟ نکند دو باره ایندفعه باسم هاشمی بیایند و دوباره تقلب شود و دست از پا درازتر برگردند هم چوب را خورده باشند و هم پیاز را!

ناشناس گفت...

منظور از بنز سوار جناب جليلي بوده:
http://www.parsine.com/fa/news/107733/%D8%B9%D9%83%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%83%D9%86%D8%B4-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D9%83%D9%86%D8%A7%D9%8A%D9%87-%D8%A2%D9%8A%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%86%D8%AA%D9%8A

لطفا لينك را كپي كندي .

ادوارد البی دوم گفت...

اعتصاب بر پایه اتحادیه قوی کارگری شکل می‌گیرد. اتحادیه قوی کارگری وقتی معنی دارد که نیروی کار متخصص و محدود باشد، نه اینکه بیکاری میلیونی باشد.

ناشناس گفت...

ادوارد البی دوم! در مورد اعتصاب بد آموزی شده است . یعنی مردم طوطی وار چیزی را می گویند که اصولا از مبنای وجودی آن چیزی نمی دانند. ببین به زبان ساده وقتی کارگران می خواهند اعتصاب کنند تا مثلا حقوقشان را بگیرند چون همه نمی توانند سخنگو و مذاکره کننده باشند بنابراین از جمع همان کارگران یک عده انتخاب می شوند تا بجای همه صحبت کند به این می گویند اتحادیه کارگری در ساده ترین وجه آن. پس همینگونه که می بینی این بر اساس یک نیاز ساخته شده است یعنی اگر کارگران راهی برای گفتگو پیدا کنند شاید اصلا به اتحادیه نیاز پیدا نکنند. در اعتصاب سیاسی رهبر سیاسی جای اتحادیه را می گیرد. پس موضوع بی نهایت ساده می شود . رهبر یک گروه سیاسی وقتی تشخیص داد که حریف او قصد تمکین به قانون را ندارد بطور خیلی ساده از هوادرانش درخواست می کند تا از کار کردن خود داری کنند و وقتی که به خواسته اش رسید باز از آنها خواهد خواست که به سر کار های خود بازگردند. دیگر ساده تر از این نمی شود نه تشکیلات آنچنانی می خواهد و نه ان جی او! مثال آن انقلاب ایران بود. مگر اعتصابات ایران را تشکیلات کارگری راه انداختند که ما دنبال نمونه دومی آن بگردیم؟ سال پیش نپال بودم در آنجا نیز همین کار را می کردند . یعنی رهبران گروه های سیاسی اعلام می کردند فلان روز سر کار نمی رویم و همین و مردم هم سرکار نمی رفتند!

Ali گفت...

برای خودت یک هاشمی قلابی نساز، جان برادر
هاشمی گفت "اعتدال علوی "
اینکه اعتدال با علوی چگونه سازگار است خودش باید جواب بدهد
ولی آن کلمه علوی هم با جنگ آینده با امریکا یا اسراییل همخوانی دارد هم با تعزیر و حد شرعی در زندانها و هم با خیلی چیزهای دیگر

فرشید گفت...

این تیمسار ارتشی که وزیر شده هم تو زرد از آب در اومد

http://www.mehrnews.com/detail/News/2057381

ناشناس گفت...

چند میلیون بیکار داریم و سطح زندگی زیر خط فقر.عملا کاری وجود نداره که اعتصابی بخواهد صورت بگیرد. فرضا اتوبوسا اعتصاب کنن همه پیاده یا ترک موتور میرن این ور و اونور . فکر کردین اینجا پاریسه که با اعتصاب فلج بشه؟

Dalghak.Irani گفت...

اعتصاب بیشتر یک عمل پسا دموکراسی است و کاربردش کسب حقوق صنفی است و کسی با اعتصاب براندازی نمی کند. براندازی فقط با شورش و انقلاب ممکن است که ممکن است در سرراه خودو در روزهای نزدیک به پیروزی بتواند از اعتصاب گسترده و توده ای و ملی هم کمک بگیرد. ضمن اینکه اصولاً اعتصاب در دموکراسی های بالغ امروزی دیگر وجاهت کافی را ندارد و کمتر می بینیم که اعتصابات دهه های 60 و 70 میلادی اتفاق بیفتد و اگر هم بصورت سمبولیک صنفی دست از کار می کشد 24 ساعت بیشتر نیست و فقط می خواهد دولت دموکراتیک را متوجه خواسته هایش پشت میز مذاکرات بکند. یا...هو

ناشناس گفت...

یکی از مهم ترین پارامترهایی که برعدم دخالت ایرانیان مقیم خارج در تصمیم به مشارکت در انتخابات دلالت دارد این است که ایرانیان خارج از کشور عموما وابستگی اقتصادی به ایران ندارند.
مادامی که معیشت ما از اقتصاد کشور مقیم تامین میشود حتا اگر هم سعی کنیم نمیتوانیم دغدغه های ایرانیان داخل کشور را به درستی درک کنیم.
تصمیم بر اصلاح حکومت، یا براندازی حکومت یا اصلاح جزیی حکومت یا حتی تن دادن به (فقط) اصلاح اقتصادی بدون اصلاحات سیاسی فقط به عهده ایرانیان داخل کشور هست. تصمیم با کسانی است که با واقیت مشکلات معیشتی، ترافیک، آلودگی هوا، ناهنجاری های اجتماعی، و ... در حال زندگی هستند. با کسانی که مستقیما باید سود و زیان هر تصمیمی را ارزیابی کرده و هزینه های مترتب را پرداخت نمایند.

ایرانیان خارج از کشور بهتر است صدای ایرانیان داخل را تقویت و منعکس کنند و با تحلیل های جامعتر تجارب دیگر کشور ها در ایجاد تغیرات و روش های واقعی حصول دموکراسی را در اختیار ایرانیان داخل کشور بگذارند.

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز فوق العاده برایت احترام قائلم ولی چون دوستت دارم باید مانند یک دوست مشفق به شما بگویم که نمی دانم این استدلال ها را بر مبنای چه مدرکی عنوان کردید؟ چه کسی گفته که اعتصاب یک عمل پسا مدرنیستی است؟ یعنی الان در کشور های غربی مردم برای گرفتن حق خود دست به اسلحه می بند؟ و یا مانند گله ای وحشی و بی سرانجام توی خیابان می ریزند و تظاهرات کور انجام می دهند؟

2- کسی با اعتصاب راندازی نمی کند بلکه اصلاحات می کند و این نکته طلایی اعتصاب است. همانگونه که می دانی براندازی بدترین راه برای اصلاح نظان حاکم است و انقلابیون فعلی دیکتاتورهای آینده خواهند شد.
3- این هم که در دموکراسی های فعلی وجاهت کافی ندارد و کمتر اتفاق می افتد هم باز سخنی بی مدرک است . اگر شما می بینید که در کشورهای پیشرفته ما دیگر شاهد اعتصاب های گسترده نیستیم به این جهت است که آنها این مرحله را طی کرده اند و دیگر اصولا نیازی به استقرار دموکراسی ندارند. دموکراسی را که شصت بار ایجاد نمی کنند! یکبار و برای همیشه دندان استبداد را می کشند و می اندازند دور! بر خلاف انقلاب که ما همیشه باید با انقلاب دیگری انقلاب قبلی را خنثی کنیم! به عبارت ساده کشور های پیشرفته خرشان از پل گذشته است!
4- چرا ای عزیز برادر فکر می کنی اعتصاب فقط باید هویت صنفی داشته باشد؟ اعتصاب یکی از شاخه های مقاومت مدنی و یا همان مبارزه منفی مرحوم گاندی است. آیا گاندی مبارزه منفی را برای مسائل صنفی بکار برد؟! مبارزه منفی یک رودخانه عظیم است که فقط از یکی از شاخابه های کوچک آن برای مبرزات صنفی استفاده کرده اند. مانند ماشین شما که گاهی هم برای روشن کردن باتری ماشین همسایه هم استفاده می کنی! آیا باید بگویی ماشین شما فقط برای روشن کردن ماشین دیگران کاربرد دارد؟!

ناشناس گفت...

5- بر خلاف انکه می گویی و نمی دانم بر اساس کدام مدرک حاصل شده است . اعتصاب هیچگونه قید و شرط زمانی و مکانی و گروهی و دسته ای ندارد. شما بعنوان رهبر یک نهضت اجتماعی هر گونه که بخواهی می توانی آن را فرم بدهی . می توانی بهر شکلی خواستی اجرا کنی. می توانی بخش هایی از جامعه مثلا کارمندان را از آن معاف کنی. اعتصاب یک هنر است و باید اینکاره باشی تا بتوانی آن را درست طراحی کنی. اعتصاب مانند شطرنج بازی کردن است . نمی توانی یک طریق بازی و یک سری حرکات از پیش تعیین شده را بازی کنی بلکه می توانی با استفاده از اصول اعتصاب و مبارزه منفی حرکات لازم را انجام دهی و به پیروزی برسی.چندی پیش نپال بودم و دیدم که این مردم ابتدایی و عموما بی سواد نپال از ما خیل ایرانیان فرهیخته و دانشگاه دیده بسی جلوتر بودند!آنها دقیقا می دانستند که چکار دارند می کنند! گویا قرار بوده هیئت حاکمه قدرت را پس از دو سال تحویل دهد ولی اینکار را نکرده و الان هشت سال است که بر مسند مانده است. مردم نپال هر هفته یکی دو روز را در اعتصاب و تظاهرات بسر می برد. یکی دو روز قبل از روز اعتصاب , توسط احزاب و گروه های مخالف توسط اعلامیه و یا حتی بصورت شفاهی تاریخ اعتصاب و یا بقول خودشان "استرایک" به مردم کوچه بازار اعلام می شود.در روز اعتصاب هیچ تاکسی و وسیله نقلیهای حتی موتور سیکلت حق تردد در خیابان های اصلی و فرعی شهر را ندارد و الا با بازخواست گروه های مردم که در سر چهار راه ها و معابر جمع شده اند مواجه می شود. تمام مغازه ها بسته می شوند و آنهایی که مشکل مادی دارند به احترام اعتصاب, کرکره مغازه خود را تا نیمه پایین می کشند. کارمندان دولت همه بر سر کار های خود می روند ولی بخش خصوصی فعالانه از فعالیت خود داری می کند. یک روز موتور سیکلتی را کرایه کردم تا با آن به گشت در کوههای اطراف بروم. اولا که صاحب موتور سیکلت از کرایه موتور به من امتناع کرد ولی عاقبت چون توریست بودم با عنوان این که مسئولیت آن بر عهده خود توست آن را به من کرایه داد. نیروی ضد شورش جابجای شهر پخارا حضور داشت ولی هر جا که پلیس بود مردم نبودند و هرجا مردم بودند پلیس نبود! ولی در عوض همه جا پر از اعتصاب بود! باری در مسیر کوتاهی که از خیابان های شهر می گذشتم در سه نقطه توسط جوانان و مردم خشمگین متوقف شدم ولی آنها بعد از اینکه من برایشان لبخند می زدم و با نشان دادن علامت پیروزی به آنها می گفتم که توریست هستم با احترام و شادی به من اجازه می دادند تا عبور کنم. این برنامه دو الی سه سال است که همچنان بدون خستگی ادامه دارد.

ناشناس گفت...

5- می دانم که شما کار زیادی از دستت بر نمی آید و تنها یک وبلاگ نویس هستی ولی شما بعنوان روشنفکر جامعه به مردم خط می دهی. اگر شما در کار خود حاذق نباشی و داروی اشتباه به مردم بدهی یک عمر مصیبت را برای آنها بهمراه آورده ای همانگونه که نسخه اشتباهی که امثال شریعتی ها و بازرگان ها و خاتمی ها برای مردم پیچیدند و این حال و روز را برای مردمی رقم زدند که می توانستند فخر جامعه بشری باشند!
6-در اخر اینکه اگر ما به آینده این مملکت امیدواریم راهی بجز این نداریم و وظیفه من و شمای مقاله نویس است که ابتدا مبانی تئوریک این مطلب را در جامعه جا بیاندازیم و آنگاه این مطالب تئوریک توسط مردم و سیاستمدارن به اجرا در خواهند آمد. شما بهر جهت مجبور هستی که یک بازوی فشار بر حکومت ایجاد کنی . اگر این کار را از مبارزه منفی نکنی مجبوری تن به مبارزات مسلحانه و یا خدای ناکرده حمله خارجی بدهی و نمونه های خونین آن را مانند عراق و سوریه و لیبی و افغانستان شاهد هستیم. انصاف هم خوب چیزی است ! تفاوت این دو روش از زمین تا آسمان است! وقتی گره ای با دست اعتصاب راحت باز می شود چرا باید با دندان براندازی و جنگ باز کنیم.اعتصاب خیلی راحت تر از آن است که ما از آن یک غول بی شاخ و دم ساخته ایم. فقط طبق هماهنگی انجام شده با رهبر گروه سیاسی ات سر کار نرو و برو خونه تلویزیون تماشا کن! کار از این راحت تر؟! نه خون و خون ریزی در کار است و نه کتک کاری! حسن بزرگ اعتصاب این است که نیروی نظامی هیئت حاکمه را از کار می اندازد. اصلا کسی توی خیابون ها نیست که گارد ویژه بخوهد با او درگیر شود . این یعنی مشت زدن حکومت در هوا!هر چه حکومت بگردد تا یک کسی را پیدا کند تا کمی مشت و مالش دهد ! چنین فردی وجود ندارد! من نمی دانم چه کسی تخم لق تظاهرات را توی دهان مردم ایران کاشت؟ این مردم عصبی هستند و وقتی توی خیابان می آیند کنترل خود را از دست می دهند و از آنطرف حکومت نیز از انها عصبی تر است و زودتر کنترل خود را از دست می دهد!نتیجه اینکه با این راه به هیچ جا نمی رسیم!

7- از حالا باید شروع به تمرین اعتصابات یک روزه و تبلیغ سنگین روی آن بکنیم تا کم کم این مسئله در ذهن مردم جا بیافتد.مدام لینک های آموزشی اعتصاب را برای سایت ها و دوستان خود بفرستیم. با اجازه ات کامنتی که در 4 سال پیش در موقع تظاهرات 25 بهمن نوشته بودم و راه تظاهرات را اشتباه دانسته بودم را اینجا می گذارم شاید گرهی از کار این مردم باز کند.
با احترام
یک مشت پول خورد!

ناشناس گفت...

تا حالا یک فراخوان سراسری اعتصاب داده نشده است تا نقاط قوت و ضعف آن مشخص شود.اینکه سپاه و بسیج بتوانند نیروی جایگزین هر اعتصابی را تامین کنند به یک شوخی بی مزه بیشتر شبیه است! آن ده درصد عمال حکومت هم نمی توانند کار 90 درصد را بکنند. اینکه بچه بسیجی ها را جای راننده ها گذاشتند خود پیشاپیش شکست آن را نشان می دهد . سیستم شرکت واحد,محوطه جلوی دانشگاه نیست که بتوان با عربده کشی و قلدر بازی بر مشکلات آن فایق آمد! اینجا عرصه کار است و تدبیر و این بی مزه بازی ها جایی ندارد. اعتصاب معلمان هم که از آن بدتر ! سپاه شاید بتواند امتحانات را برگزار کند ولی آیا می تواند بر سر کلاس برود و بچه من و شما را درس بدهد؟! تمام اینها تبلیغات اشغالگران است که می خواهند خود را شکست ناپذیر جلوه دهند. اگر مردم ایران ناگهان دو روز سر کار نروند کدام قدرتی در جهان است که بتواندبرای آنها جانشین بگذارد/ . اصلا بحث کار با بحث تظاهرات دو مقوله جداست.زدن باتوم یک چیز است و انجام کار یک نفر دیگر یک چیز دیگر . اصلا یک مطلب جالب بگویم. فرضا وقتی یک کارمند یک هفته به مرخصی می رود وقتی برمی گردد یک یک هفته ای طول می کشد تا دو باره در پست خود جا بیافت با وجودی که سالها اینکاره بوده است!حال چگونه یک لباس شخصی زمخت می خواهد کار او را که هیچ از آن نمی داند انجام دهد؟ حال تصور کنید این فاجعه در مورد مشاغل تخصصی چگونه خواهد بود. یک بسیجی می تواند کار یک آتش نشان و یا یک مهندس کامپیوتر و یا یک پزشک جراح را انجام دهد؟! از بعد دیگر بحث اعتصاب تنها به نرفتن به سر کار منحصر نمی شود بلکه به کاری اطلاق می شود که بتواند سیستم کاری را مختل سازد. شاید باور نکنید ولی در ژاپن کارگران ژاپنی در یک نوع از اعتصاب تصمیم گرفتند بجای 8 ساعت 10 ساعت کار کنند! و با اینکار در کل خط تولید بی نظمی بوجود آوردند! یک نامه که در یک اداره گم بشود پوست هزار نفر کنده می شود تا آن پیدا شود آنهم فقط یک نامه ساده! ! بلایی که یک مهندس برق در یک نیروگاه بر سر دولت می تواند بیاورد کمتر از یک تظاهرات نیست!. یک نفر تعریف می کرد که در یک کارخانه ویتامین سازی کار می کرد. مسئول بخش بسته بندی ویتامین ها با کارکنان رفتاری بد و نامناسب داشت. یکی از کارگران چند قوطی را بجای ویتامین از آشغال پر کرد و در کارتن گذاشت و هفته بعد پوستی از صاحب کارخانه کنده شد که نگو و نپرس! و یا شاهد بودم در کارخانه ای کارگری کم کاری می کرد و مدیر عامل از کارش اصلا راضی نبود. بالخره تصمیم گرفت که که او را اخراج کند. روزی که او لباس هایش را پوشید تا برای تصفیه حساب به دفتر برود ناگهان مدیر کارخانه دید که یکی دیگر از کارگران هم لباسش را پوشیده است! علت را پرسید گفت اگر او را می خواهید اخراج کنید من را هم باید اخراج کنید! مدیر عصبانی شد و دستور اخراج آن یکی را هم داد ناگهان دید که نفر سوم هم لباسش را پوشیده!مدیر در ظاهر کوتاه نیامدولی یک نفر را میانجی قرار داد وهمه بر سر کار خود برگشتند! این درسی بود که یک کارگر بی سواد به ما داد! در این مورد پتانسیل بالایی وجود دارد فقط باید مردم را به این قدرت عظیم خود آشنا کرد.خامنه ای هر چقدر هم که قوی باشد انگشت کوچکه هیتلر نمی شود. ببینید نهضت های مقاومت در کشور های تحت اشغال چگونه او را در عذابی غیر قابل تحمل گذاشتند.

ناشناس گفت...

اعتصاب تنها به نرفتن 4 نفر کارمند بخت برگشته بر سر کار تعریف نمی شود. ساختار اجتماع مانند یک ساعت ظریف است تنها کافی است یک چرخ بایستد تا کل ساعت از کار بیافتد.در همین قضیه یارانه ها چگونه رانندگان کامیون با قدرتی تحسین بر انگیز دولت قلدر احمدی نژاد را که اهل باج دادن به کسی نیست را سر جایش نشاندند و او را مجبور کردند که به آنها سوبسید بپردازد! بله سپاه می توانست کار آنها به ترابری خود محول کند ولی چه کسی می خواست کار ترابری سپاه را انجام دهد؟!! برای مثال بخش قابل توجهی از ساختار اقتصادی کشور ما تحت تاثیر یخش خصوصی است که دولت دارای کنترل بسیار کمی بر آن است. در صورت فراخوان همگانی به اعتصاب, بخش خصوصی می تواند به تنهایی تاثیر بسیار مثبتی بر این حرکت داشته باشد. نگاه کنید در جریان اعتصاب طلا فروشان دولت چگونه ذلیلانه التماس می کرد تا مغازه های خود را باز کنند! و یا در جریان اعدام یک زندانی کرد چگونه اعتصاب کسبه کردستان ضرب شصتی به حکومت نشان داد تا از اعدام یک زندانی دیگر صرف نظر کند! اصولا وادار کردن یک فرد برای" انجام ندادن یک کار" بسیار آسان ولی وادار کردن همان فرد برای" انجام دادن یک کار" بسیار دشوار است! جنبش سبز دوستان بسیاری در بخش خصوصی و بازار و کل کسبه کشور دارد. فقط فرض کنید بخش قابل توجهی از کسبه تهران در یک روز تعیین شده اعتصاب کنند . چه بازتاب عظیمی این حرکت در جامعه خواهد داشت. هنوز یک فراخوان اعتصاب سراسری داده نشود تا پتانسیل های نا مکشوف این کار بر ما آشکار شود . می توان مطمئن بود که اگر رهبران عزیز جنبش سبز از مردم برای انجام اعتصاب سراسری دعوت می کردند حتما قشر وسیعی از اجتماع از آن استقبال می کرد.. هنوز هم دیر نشده است ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است.
ما انجام اعتصاب را خیلی برای خود سخت و دشوار کرده ایم ولی در واقعیت عمل بسیار آسان تر از آن چیزی است که فکرش را می کنیم. می گویند روزی دو تا مهندس کنار یک رودخانه ایستاده بودند و با هم بحث می کردند که با چه تدبیری می توانند از رودخانه رد شد. ناگهان دیوانه ای از راه رسید و پاچه هایش را بالا زد و از رود رد شد!. ما الان در عصر ارتباطات هستیم و احتیاج به شبکه های وسیع و اتحادیه های کارگری و امثالهم نداریم. فقط یک دعوت به اعتصاب می تواند همه را برای انجام یک اعتصاب فرا بخواند. و ما نباید از عدم به استقبال به آن دلسرد بشویم چرا که هر کاری در ابتدا دارای مشکلاتی است. ما می توانیم از اعتصاب های یک روزه شروع کنیم که به مثابه یک هشدار و شوک قوی برای حکومت است. او را از پا در نمی آورد ولی به سختی او را خواهد گزید!!این اعتصابات می تواند پله حرکت های بزرگتر باشد. در مورد کم کاری و اخلال هم باید آگاهی رسانی کرد. ما باید فرض کنیم که در یک کشور تحت اشغال نیروی بیگانه هستیم و باید همچون پارتیزان های جنگ جهانی دوم با اشغالگران بستیزیم.

ناشناس گفت...

محمد حسن نامی، وزیر ارتباطات دولت احمدی نژاد که از زمان روی کار آمدن وی، کشور به شکل جدی با بحران اینترنت مواجه شده است، آنطور که خبرگزاری فارس گزارش داده، دیروز در یک مراسم دولتی که چند سفیر نیز در آن شرکت داشته اند به "نوضیح علمی در باره سرعت فیبر نوری و سرعت تصویر و صدای امام زمان" پرداخته تا شاید نام خود را در فهرست گویندگان نامتعارف ترین اظهارات در صدر لیست مقامات ایرانی بنشاند.
به گزارش فارس، وی در سخنرانی اش در "جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات"، با عنوان "ندا به اهل عالم هنگام ظهور امام زمان به لحاظ علمی توجیه پذیر شد"، گفته است: "صدا و تصویر امام زمان از لایه ای بالاتر از فیبر نوری برای تمام جهان ارسال می‌شود". او در توضیح این کشف علمی خود، می فزاید: "تاکنون فیبر نوری بهترین ابزار برای ارسال دیتا، صوت و تصویر بود؛ اکنون ابزاری بهتر از فیبرنوری کشف شده. دو لایه در کره زمین وجود دارد. کشف کرده‌اند که یکی از لایه‌های کره زمین بهترین ابزار برای انتقال دیتا، صوت و تصویر است. زمانی که امام زمان ظهور کنند صدا و تصویر ایشان از این لایه برای تمام کره زمین ارسال خواهد شد".
وی گفته است: "هم اکنون با ارتقای فیبر نوری لایه های مختلف جو برای انتقال دیتای صوتی و تصویری به کار گرفته می شود، صدا و تصویر آقا امام زمان از این لایه های جدید و بالاتر از فیبر نوری برای تمام جهانیان ارسال خواهد شد. بناربراین سرعت آقا امام زمان از فیبر نوری بیشتر است".
وی در این اظهارات که بنا به گفته یک شاهد عینی با تعجب حضار همراه بود، حرف های دیگری از جمله "گرفتن مالیات از گوگل ارث" هم به زبان آورد که نشان می دهد از برخی از اطلاعات مربوط به جهان انقلاب اطلاعات هم خبر دارد اما کاربرد آن را نمی داند.

خدایا فقط تو میتوانی نجاتمان دهی
لکلک

ادوارد البی دوم گفت...

اعتصاب یعنی کارفرما را در خطر محرومیت از نیروی کار قرار دادن. در این شرایط بحران بیکاری این خطر بی‌معنیه. حالا مهم نیست خواسته‌تون صنفیه، مدنیه، سیاسیه، یا هر چی.

آرسین گفت...

دوستی که کلا ناشناسی و اسمی نداری که حداقل بشود صدایت کرد که با بقیه ناشناسان اشتباه نشوی.
با شمایی هستم که باور شدید به اعتصاب داری.
دوست عزیز
شما یا خیلی ایران را جدی گرفته ای یا هنوز نمیدانی که در ایران چیزی به اسم استاندارد وجود ندارد.
وقتی استاندارد یا همان حداقل خودمان نبود همه چیز ممکن است. مثال میزنم
مثلا گفته ای که بسیجی نمیتواند به سر کلاس برود و درس بدهد! چرا نمی تواند برود؟ چرا نمی تواند درس بدهد؟ اتفاقا می رود درس هم می دهد.. مگر قرار است چه بکند؟ این همه معلم و استاد رنگاوارنگ در کرسی های مختلف تدریس و دانشگاه آمده اند که حتی مدرک تحصیلی دیپلم هم ندارند، مگر مشکلی ایجاد شده... از وزیر علوم با مدرک جعلی انتظار چه سیستم تحصیلی داری؟ خوشخبختانه دولت احمدی نژاد نشان داد که بدون سواد و مدرک و تخصص این سوسول بازی ها! هم میتوان مملکت امام زمان را چرخاند.
شاید بگویی خب تدریس باد هواست و می شود زیر سبیلی رد کرد ولی کار جدی نمی شود مثل رانندگی اتوبوس یا مشاغل با نتایج ملموس تر.
خب دوست من مگر استانداردی داریم برای حمل و نقل؟ بجای ساعتی 4 اتوبوس ساعتی 1 اتوبوس حرکت میکند. و به وقت هم نمی رسد به ایستگاه ها! یعنی شما فکر میکنی مشکلی ایجاد می شود؟
دیگر از قطار شیراز-اصفهان بدتر نیست که تقریبا بدون ریل و زیر سازی تنها با سرعت 30 کلیومتر بخشی از مسیر را حرکت میکند! و بجای 5 ساعت مسیر 15 ساعت طول میکشد! و نه تنها افتتاح و بهره برداری شده بلکه از افتخارات دولت هم هست!
اصولا در ایران چیزی به اسم کار وجود ندارد و با میانگین کار 20 دقیقه در روز هر جوجه بسیجی کار میکند. ضمن اینکه وقتی استاندارد نباشد توقع هم بیهوده است. و اعتصاب از اساس بی معنی تر
بعلاوه همه اینها زمانی معنا دارد که مردم شکمشان سیر و جیبشان پر باشدکه 2 روز کارنکردن ضربه ای به اقتصاد شخصی شان وارد نکند نه زمانی که طرف هزار جور قرض و بدبختی دارد و همینطور با کار داشتن نگران رساندن به ته ماه است. این سوسول بازی ها مال جامعه ای است که فقر به این گستردگی نداشته باشد و حداقلی از استاندارد یا تمدن را داشته باشد.
اعتصاب در ایران اساسا بی معناست.

ناشناس گفت...

ارسین جان
اگر در متن مقاله دقت کرده بودی اینها فقط مثال بود و مربوط به 4 سال پیش بود! رهبران جنبش باید مصداق های جدیدی را برای این امر پیدا کنند.این تکه مقاله را دو باره گوشزد می کنم.
"شما بعنوان رهبر یک نهضت اجتماعی هر گونه که بخواهی می توانی آن را فرم بدهی . می توانی بهر شکلی خواستی اجرا کنی. می توانی بخش هایی از جامعه مثلا کارمندان را از آن معاف کنی. اعتصاب یک هنر است و باید اینکاره باشی تا بتوانی آن را درست طراحی کنی. اعتصاب مانند شطرنج بازی کردن است . نمی توانی یک طریق بازی و یک سری حرکات از پیش تعیین شده را بازی کنی بلکه می توانی با استفاده از اصول اعتصاب و مبارزه منفی حرکات لازم را انجام دهی و به پیروزی برسی."

یحیی (معلم اخراجی که امروز کارگری هستم با دو فرزند بیمار) گفت...

تو که در فضای مجازی هم پنهان شدی و اسم و هویتی نداری، انتظار داری کارگری که هزارجا کار و سوابقش ثبت می‌شود، کارگری که به هزار بدبختی کاری را گیر آورده و کلی حقوق عقب افتاده و کسری مزایا دارد بیاید اعتصاب کند. جوجه روشنفکرهای فکلی که با خواندن چند کتاب غلط ترجمه شده تاریخ و جامعه شناسی نسخه می‌پیچند برای ملتی. حرف امروز و دیروز هم نیست. قرنی ست گرفتار شماییم. اعتصاب! لطفا در کافه‌تان بنشینید و برای دخترکان سخن برانید. رهایمان کنید روشنفکران مدعی بی‌درد مرفه زندگیِ دیگران تماشا کن!

ناشناس گفت...

یک مشت پول خورد گفت!

یحیی اخراجی !پس راه خیابان را در پیش یگیر و بگذار دو بچه ات یتیم شوند!و یا بگذار همچون ستار بهشتی ماه ها در زندان باشی! ببینم چه کسی در این مدت نان بچه های ترا می دهد؟ خیابان در انتظار توست! برادر عصبی! گویی در باغ نیستی ! . از شمل سوالی می کنم این همه خبر اعتصاب کارگران از کجاست ایا انها چه فرقی با شما دارند؟ دوم اینکه گفتم این عملی است داوطلبانه یعنی اگر شما دوست نداری شرکت نکن ولی مزاحم بقیه نشو. ای نادان! آگاه باش که اعتصاب دارد تو را از دم گلوله توپ نجات می دهد !این یک لقمه نانی که اسیر انی پس فردا با غرش توپ و تفنگ قطع خواهد شد!

ناشناس گفت...

کارگران معترض شرکت کاشی گیلان با آتش زدن لاستیک جاده رشت‌ـ‌قزوین را بستند +تصاویر
http://exilesactivist.wordpress.com/2013/05/19/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%B6-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%B2%D8%AF/

ناشناس گفت...

اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه به نتیجه رسید
http://www.rahesabz.net/story/70205/

ادوارد البی دوم گفت...

پیامبر عظیم الشان اعتصاب

من بخاطر مشکلات مالی از سال 84 تا 86 دو سال در کارخانه‌ای کارگر بودم. دو بار اعتصاب کردیم سر موضوع حقوق معوقه. صاحب کارمان کارگرهای ارشد را با پول قانع کرد، و بقیه را اخراج کرد و بجایشان کارگرهای تازه آورد. اتحاد بین کارگران نبود. کسی نبود که به فکر جمع باشد. همه عضو جمع شدند تا به نفع نهایی خودشون برسند. یعنی با احتمال تامین نفع شخصی انفصال از جمع قطعیه.

اعتصاب هم مثل همه کارهای گروهی دیگر در ایرن، اگر هم اتفاق بیافتد، نیم بند است.

در مورد لینکی که فرستادی، باید بگم بستن جاده با آتش زدن لاستیک دیگر اسمش اعتصاب نیست. ایجاد اخلال در نظم عمومی ست. جرم است و قابل تعقیب.

با یحیای بیچاره هم درست حرف می‌زدی بهتر بود. ای نادان!

ادوارد البی دوم گفت...

برای اعتصاب‌باز

در کارخانه‌ای کارگر بودم. دو بار اعتصاب کردیم سر موضوع حقوق معوقه. صاحب کارمان کارگرهای ارشد را با پول قانع کرد، و بقیه را اخراج کرد و بجایشان کارگرهای تازه آورد. اتحاد بین کارگران نبود. کسی نبود که به فکر جمع باشد. همه عضو جمع شدند تا به نفع نهایی خودشون برسند. یعنی با احتمال تامین نفع شخصی انفصال از جمع قطعیه.

اعتصاب هم مثل همه کارهای گروهی دیگر در ایرن، اگر هم اتفاق بیافتد، نیم بند است.

در مورد لینکی که فرستادی، باید بگم بستن جاده با آتش زدن لاستیک دیگر اسمش اعتصاب نیست. ایجاد اخلال در نظم عمومی ست. جرم است و قابل تعقیب.

ناشناس گفت...

به ادوارد البی دو م و خرده ای!
اعتصاب یک هنر است . کسی تضمین نداده است که شما یا یک عده بدون برنامه و بدون شزایط دست به اعتصاب بزنید و به پیروزی برسید.همان گونه که در ورزش کشتی هم باید بارها زمین بخورید تا راه و رسم پیروزی را یاد بگیرید این کار هم نیاز به تجربه و دانش دارد.
در مورد لاستیک بستن جاده هم این یکی از موارد مبارزه منفی است نه جرم خشونت!
در مورد یحیی هم بهتر است از نادانان دفاع نکنی که نادان تر از نادان خواهی بود! کسی که طرف خطاب خود را ندیده و او را متهم به کافه نشینی و عرق خوری و حتی خانوم بازی می کند تنها بصرف اینکه یک مقاله تحلیلی در مورد اعتصاب نوشته است آیا نادان نیست؟ نادانی شاخ و دم دارد؟ یا اینکه شاخ و دمش را شما نمی بینی؟!!

یک مشت پول خورد!

ناشناس گفت...

این یارو که بقیه رو نادان فرض می کنه اگر کمونیست نباشه حقیقتاً خیلی مشنگنه