Portrait of Galeazzo Sanvitale |
وزن ندارد چون خودش هم نمی فهمد چه می گوید. و قافیه ندارد چون نمی داند که با این نالایقان و بی کفایتان حواری جدیدش نمی تواند حتی دماغش را بالا بکشد.
1- امروز و در یک تصادف اتفاقی خامنه ای با هاشمی رفسنجانی در دو منبر جداگانه به روضه از سوی خامنه ای و مرثیه از سوی هاشمی رفته اند و با هم مناظره ای غیر مستقیم کرده اند. خامنه ای در بی خیال ترین وضع ممکن شاعران یا در یوزه یا ترسیده و یا ناشاعر و در بهترین حالت فرصت طلب و شکم چران را دور خودش جمع کرده است و گفته است: (اینجا)
كاروان شعر در كشور با سرعت، دقت و جهتگيري درست به پيش ميرود، خاطرنشان كردند: با استمرار اين حركت، كشور عزيز ايران بار ديگر هديهيي ارزشمند به تمدن و فرهنگ جهاني و خصوصا اين منطقه اهدا خواهد كرد.]...[ چراكه در مصاف حق و باطل نميشود بدون موضع باقي ماند.
2- اما هاشمی در جمعی که بزرگ بوده است از نظر تعداد و حساس بوده است از جهت اکثریت روحانیان شرکت کننده و مهم بوده است از جنبۀ سیاستمداران میانه رو تر بودن؛ و بدون توجه به روضۀ "شعر" امروز خامنه ای به "شعار" چند روز پیش او در قی کردن " اقتصاد مقاومتی" پرداخته است:
3- هاشمی گفته است: (اینجا)
" مجموعهيي از عملكردها و سياستها امروز ما را به «اقتصاد مقاومتي» رسانده و لازم است كه اين راهكار جديد ابتدا به درستي تعريف و سپس كارشناسانه و مدبرانه سياستگذاري شود و مجري مناسب و صالحي اجراي آن را بر عهده بگيرد."
تحلیل: منظور هاشمی از بخش مجموعه ای از عملکردها و... استراتژی خامنه ای و عملکرد غلط شخص او بوده است. زیرا بلافاصله می گوید: "ما را به اقتصاد مقاومتی رسانده است". و چون اعلان کنندۀ اقتصاد مقاومتی خامنه ای بوده است لذا عملکرد هم مستقیم بخودش بر می گردد. زیرا که خامنه ای شکایتی از کسی نکرده است و عملکرد دولت یا هیچ مقام و سازمانی را عامل رسیدن به اینجا (اقتصاد مقاومتی) معرفی نکرده است. هاشمی بلافاصله می گوید که: لازم است كه اين راهكار جديد ابتدا به درستی تعریف شود. منظور هاشمی این است که گوینده و شعار دهندۀ اقتصاد مقاومتی آیت الله خامنه ای اول خودش تعریف کند که منظور مشخصش از اقتصاد مقاومتی چیست. تا در ثانی بتواند آن را به خبرگان و کارشناسان اهلش ارائه و اگر مورد تأیید و قابلیت اجرا داشت این کارشناسان آن را بدهند بدست مجریان لایق و با کفایت تا انجام شود. خب بدیهی است که وقتی شعاری نه از سوی گوینده اش قابل تعریف و تشریح است و نه کارشناسان آنرا محک علمی و تجربی زده اند و نه مجری درست و درمانی در چشم انداز سیاسی کشور نگه داشته شده است، یک حرف مفت دیگر است مثل همۀ سیاست های شکست خوردۀ رهبر.
4- هاشمی رفسنجانی که دندان های کلید کرده اش از خشم و تأسف؛ کاملاً از متن نوشته های روزنامه ها از این ملاقات زده است بیرون اضافه کرده است:
ما نبايد با درآمد سرشار نفتي ساليان گذشته به اينجا ميرسيديم، اما هماكنون نيز اگر به درستي و مدبرانه عمل كنيم و روابط خود را با دنيا تلطيف و تنشزدايي را مبناي عمل قرار دهيم، ميتوانيم با توان مديران باتجربه كشور و دلسوزان نظام از برهه حساس كنوني به خوبي گذر كنيم.
تحلیل: اینجا هم هاشمی خامنه ای را مخاطب دارد و به او بدون قافیه بودن شعارش را تذکر می دهد و بلافاصله و مستقیم می رود سراغ سیاست خارجی و تلطیف روابط با دنیا. بعبارت دیگر هاشمی راه حلی غیر از تعامل با دنیا نمی شناسد و خود این تعامل از روی قدرت و دست برتر را جز در تلطیف سیاست داخلی و آشتی ملی نمی داند و معتقد است که خامنه ای با لجبازی و دیکتاتوری شخصاً اوضاع را به اینجا رسانده است و جز توبۀ او راه حل میان بری محال ممکن است. این را از این جهت هم مطمئنم که هاشمی در جای جای حرف های اخیرش همیشه و در این جلسه بویژه از زمان گذشته و گذشتۀ بعید استفاده کرده و می کند. کما اینکه در پایان همین گفتارش هم از زمان ماضی بعید "بود" استفاده می کند.
هاشمی راجع به تحولات منطقه و انقلاب های عربی گفته است:
اين تحولات فرصت مناسبي براي نظام جمهوري اسلامي بود تا با ارائه تجربيات و كارآمديها، تاثير و نفوذ خود را در قلوب مردم منطقه بيش از پيش گسترش دهد و ما اميدواريم با اتخاذ سياستهاي صحيح بتوانيم در سازندگي و آينده منطقه نقش موثري داشته باشيم.
تحلیل: آن کلمۀ جادویی "بود" در اینجا بکار رفته است. هاشمی می گوید بلی فرصت مناسبی بود. یعنی دیگر الان نیست و ما بدلیل بی کفایتی خامنه ای فرصت اثرگذاری در این کشورها را از دست داده ایم و فعلاً اگر همۀ آنان دشمن ما نباشند دوست ما که نیستند حتی مخالف ما هم شده اند. یعنی آن تغار بشکست و آن ماست ریخت و در حال حاضر ما خودمان احتیاج به کمک کننده داریم و نمی توانیم کمترین تأثیری در تحولات جهان و از جمله کشورهای مسلمان داشته باشیم.
4- البته اگر می خواستم همۀ حرف ها را تحلیل کنم بدرازا می کشید و خسته کننده است برای شما این تکرارهای بیهوده. این مختصر را فقط از این جهت نوشتم که برای خود من دندان های کلید کرده از خشم و دل و دماغ آویزان از ناراحتی هاشمی بود که تازگی داشت و ممکن است که ما داریم بپایان رسیدن حوصلۀ این پرحوصله ترین بوجود آورندۀ جمهوری اسلامی را منتظر می شویم بزودی انشاءالله. و این خوب است زیرا اگر ایران با کمترین هزینه و بهترین وسیله بخواهد از این پیچ خطرناک دیوانگی خامنه ای رها شود و ضمناً چشم اندازی از یک حکومت با حداقل معیارها را داشته باشد جز بدست و خواست و تدبیر هاشمی ممکن نخواهد شد. و نکتۀ جا مانده اینکه این حرف ها در ولادت سازشکارترین امام شیعیان و امام صلح! بیان شده است و صلح و آشتی را تابوی خیانت بمذهب نشناخته است. یا...هو
۱ نظر:
امیدوارم بعد از بیست سال، این دیگر راند آخر دعوای هاشمی خامنه ای باشد، در راستای تشکیل حکومت عرفی و پایان حکومت ایدئولوژیک. کاش کاری از دستمان بر می آمد.
ارسال یک نظر