۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

ملک عبدالله خطاب به احمدی نژاد: "محمود پسرجان بیا اینجا پیش خودم بنشین تا کور شود حضرت آقا"!

undefined


1- گفته بودم که ملک عبدالله پادشاه عربستان احمدی نژاد را به اجلاس ضد سوری سازمان همکاری های اسلامی دعوت کرده است که دستش بیاندازد و تحقیرش کند و خودش هم به تهران نیاید. اما اشتباه کرده بودم و بغیر از همان نیامدن عبدالله به اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد در تهران بقیه اش نه تنها درست از آب در نیامد که برعکس هم شد.

الف- ملک عبدالله در اولین گام موافقت کرد که احمدی نژاد دو روز زودتر برود به عربستان و هرکس را هم خواست با خودش ببرد به هزینه و خرج او. البته احمدی نژاد هم نامردی نکرد و هرچه وزیر و معاون نامربوط با موضوع کنفرانس داشت را با زن و بچه شان سوار هواپیما کرد و رفت زیارت. حتی یادش نماند که حداقل نیکزاد پاشکسته و وزیر مسکن و شهرسازی را ببهانۀ "برو به زلزله زدگان آذربایجان برس الان است که کاربران سایت بالاترین ترک و فارس راه بیاندازند و جدایی طلبان را سوار موج بی کفایتی مان بکنند" از لیست سفر پیک نیکی معاف کند.

ب- در گام بعدی اما ملک عبدالله احمدی نژاد تازه حاجی را با بهترین استقبال در آغوش گرفت و صندلی کنار دست خودش را اختصاص داد به او که: "بیا پسرجان بغل دست خودم بنشین که هم محافظتت کنم و هم نشان بدهم که ما سنی ها و اعراب با تو مشکلی نداریم و تو را مرد فقیری می شناسیم که بطور اتفاقی رییس جمهور کشور بزرگ و دشمن اعراب و شیعه شده و کمی هم سخنرانی بلد است از آرزوهای بشر از آدم تا خاتم و دیگر هیچ. مشکل ما با خامنه ایست که همه کاره است و حتی تو را هم بیشتر از یک مترسک نمی خواست و دیدی که وقتی خواستی یک شلتاق الکی بکنی و پشت چشم نازک کنی چگونه ضایعت کرد و بی خاصیت رهایت کرد.

2- واقعیت قضیه این است که نشستن احمدی نژاد در کنار ملک عبدالله میزبان بسیار بیشتر از "غیرمنتظره" غیرمنتظره بود. زیرا که معمولاً اگر هم جای میهمانان بر اساس پروتکل های تشریفات قبلاً معلوم نشده باشد عرف این است که در نزدیک ترین صندلی ها به میزبان رؤسایی قرار داده می شوند که سابقۀ دوستی و روابط گرمی با رییس کشور میزبان داشته باشند. مثلاً اگر بجای احمدی نژاد هاشمی رییس ایران بود و به این اجلاس رفته بود هیچکس از همدوشی او با دوستش ملک عبدالله تعجب نمی کرد. اما در حالیکه روابط  ریاض و تهران در نزدیکی های جنگ گرم قرار دارد همدوشی احمدی نژاد با ملک عبدالله جز لطیفه ای برای خنده نمی تواند توجیه دیگری داشته باشد.

3- چنین باور دارم که ملک عبدالله و دستگاه سیاسی اش با تیز بینی و ریز بینی بسیار ویژه و خاصی محیط سیاست ایران و جنگ های قدرت داخل آن را هم رصد می کنند و هم با دقت بالا تجزیه و تحلیل. و در این میان شخصیت و روانشناسی فردی احمدی نژاد را بارها وبارها کاویده اند و نتیجه گرفته اند که این مرد کوچک اندام و فقیر و حقیر جز "زبانی برای خود جلوه گری و همه چیز دانی نمایی" خاصیت مثبت و منفی دیگری ندارد و لذا نه باید از او ترسید و نه باید به او امید بست. بلکه باید از او استقبال کرد و او را آرام گذاشت و کمی زیارت و زن و بچه و سفر پیک نیکی جلوش ریخت و اجازه داد سخنرانی کند و به هاشمی ثمره و رحیم مشایی پزش را بدهد که خوشتان آمد همه را پیچاندم" و آن ها هم بگویند: "دکتر همینه همینه"!

4- هنگام رخصت برای مصافحه با مرسی و آل خلیفه و عبدالله اردنی و همۀ سی و چند کشور مخالف سوریه و موافق بحرین و پشتیبان محمود عباس و مخالف حماس و سنی و ضد شیعه و ... احمدی نژاد نه یاد سیاست بود و نه ریاست جمهوری و البته بیشتر از همه خامنه ای ارباب را فراموش کرده بود. لذا اصلاً بروی خودش هم نیاورد که این گروه خشن در آنجا جمع شده اند که زیر آب بشار اسد دوست گرمابه و گلستان جمهوری اسلامی را بزنند تا هم مردم سوریه را از رنج پنجاه سالۀ اسدها رها کنند و مهمتر از آن نقشۀ خاورمیانۀ جدید غرب و امریکا را عملیاتی کنند. پس لبخند زد و راضی بود و یاد وزیر خارجه اش افتاد که فرستاده بود عیادت شاهزاده بندر خونی با حکومت ایران. و او چه خوب از پس دیپلماسی حقارت ایرانی برآمده بود هنگامی که احساسش نسبت به عربستان را بروز داده بود و گفته بود: اینجا "خانۀ خودم است و احساس آرامش می کنم" و چقدر متأسف شده بود که نتوانسته بود ادامه بدهد که: "بابا بدین به پیغمبر ما در ایران هیچکاره ایم و الا چطور ممکن است بین آن خانه - لابد فرعی- (ایران) و این خانه - لابد اصلی - (عربستان) چنین درۀ هولناکی از رقابت و دشمنی تا سرحد جنگ باشد و ما نتوانیم کاری انجام دهیم". خاک بر سر ما!

5- طنز تلخ را اما شریعتمداری و کیهان به صحنه آورده بودند در روزنامۀ دیروز چهارشنبه. شریعتمداری دیروز با درشت ترین فونت سیاه تیتر یک زده بود در کیهان که: "حضور تعیین کنندۀ ایران در اجلاس مکه" من ابتدا فکر کردم که باز دز توهمم زده بالا و روزها آمده و رفته و همایش مکه هم تمام شده و رژیم اسد هم تثبیت شده و خلاصه دنیا شده بکام کاسه لیسان. و الا تیتر به این درشتی کیهان نمی توانست از این قاطعیت سخن بگوید در بارۀ همایشی که هنوز شروع نشده بود که تحت تأثیر شرکت ایران بودنش هم مشخص شود. بعد که رفتم و خبر را خواندم دیدم شریعتمداری کلک زده و چون قادر نبوده بعربستان وعبدالله فحش بدهد و حکومت را بخاطر این سفر بازنده ملامت کند خواسته آرزوهای خودش را بنویسد تا بلکه محمود لوطی گری کند و بیش از اندازه باعث تفریح و سرگرمی اعراب سنی نشود. اما محمود اگر می خواست بحرف کیهان گوش بدهد که محبوب ملک عبدالله نمی شد. یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: