ایران در حال صعود!
1-
24 ساعت پس از زلزلۀ غمبار منطقۀ اهر و درست شش ساعت قبل از مراسم
اختتامیۀ المپیک لندن خامنه ای مجلسی آراسته به افطار استادان همان
دانشجویانی که یک هفته پیش مهمانش بودند در حسینیه اش و دقیقاً مثل همان
جلسه و مثل همۀ این قبیل جلسات خامنه ای چشمانش را کیپ بسته تا نه فاجعۀ
زلزله ای کم رمق - زیر 7/5 ریشتر در اکنون زمانه قابل اعتنا نیست - در بین
دیندارترین قشر مردمان تحت گروگانش را ببیند و مجبور شود شروع جلسه را با
صلواتی بروح کشته شدگان عقب ماندگی شدید ایران آغاز کند و نه پرچم
بریتانیای گسترده بر استادیوم المپیک لندن را مشاهده کرده با آن همه شکوه و
زیبایی و رنگ و شادی. و طبیعی است که چشم بسته و دهان گشاده جز همین
ترهاتی که حضرت آقا صادر کرده اند و شریعتمداری تیتر یک کیهان کرده با
عنوان:رهبر انقلاب در ديدار اساتيد و دانشگاهيان تبيين فرمودند هندسه سياسي -اجتماعي جهان به نفع اسلام در حال تغيير است
نمی توانست حرفی داشته باشد. طرفه اینکه شریعتمداری امشب هم سرمقاله را
خودش نوشته است و رفرنس های متعددی داده به غربی ها و اسرائیلی ها که حرف
های خامنه ای را تأیید می کنند. و نتیجه گرفته که سال سال سرنوشت است و یا
غرب پیروز است و یا خامنه ای. البته که کیهان مطلقاً حضرت آقا! را پیروز می
داند و رفرنس ها هم برای اثبات این مدعاست.
2-
این جلسه کم رمق تر از همۀ سال های پیش از نظر استادان نامی اما موضوعی
برای بازگفتن و تحلیل نداشته و ندارد که من در آغاز باز آمدنم به آن
بپردازم جز دو نکته که به حاشیه مربوط است و ناگفتنش نتوانم:
الف-
مربوط است به حضور صادق زیباکلام در این جلسه و دو حرفی که زده است در
آدرس دادن های برهان خلف. که البته او و در داخل ایران نمی توان جز به همین
برهان خلف - آن هم لرز لرزان - نقد مستقیمی کرد:
الف1-
نکتۀ اول همان است که حتماً همۀ شما هم در جای دیگری خوانده اید. و آن
اینکه گفته است وقتی ترهات آن نفراتی که بنام استاد داشتند برای خامنه ای
درد دل می کردند و راه حل می خواستند و نشان می دادند و ... را شنیدم با
خودم گفتم که خدا صبر بدهد به رهبر انقلاب که باید این حرف های کلی و
همیشگی و صدتا یک غاز را بشنود و تحمل کند بسان همۀ سالیان گذشته. البته که
زیبا کلام درس آموخته و روشنفکر و راه و چاه بلدست و منظورش از جملۀ فوق
قطعاً خدا بداد این کشور برسد با این رهبر احمق و متوهمی که دارد و هر سال
یک تعداد آدم بی اصل و نسب و بی پرنسیپ را وامی دارد مزخرف بگویند و مزخرف
تر بشنوند و مناسک "دیدار استادان با رهبر معظم انقلاب" برگزار شود و
نمودار بیت رهبری کامل شود و تمام. تا سال دیگر روز از نو و روزی از نو و
نهضت تخریب ایران ادامه یابد.
الف2-
امازیبا کلام حرف دومی هم زده است ولی فقط اهل فن می توانند از آن رمز
گشایی کنند و خوانندۀ عادی توجهی نمی کند. دکتر زیبا کلام گفته است که با
اینکه همۀ استادان مدعو را از ساعت 15 فراخوانده بودند اما من گرفتار بودم
لذا ساعت 18 رسیدم و حسینیه مملو از جمعیت بود و یک گوشه ای پیدا کردم و
نشستم. این جملۀ زیبا کلام عمق فاجعه را نشان می دهد زیرا اولاً استاد
دانشگاه حرمتی دارد و نمی توان مثل سربازان وظیفه سه ساعت قبل از مراسم بخط
کرد و با آنان تمرین کجا شعار بدهید و کجا سر تکان بدهید و کجا دم تکان
بدهید کرد. - رسم همارۀ جلسات خامنه ای این است که حتی عطسۀ یک بز را هم
پیش بینی و برنامه ریزی می کنند در خیل گله های شرفیاب شده - ثانیاً جلسه
اگر واقعاً برای هم اندیشی و زدن به عمق مشکل و مشاوره و کنفرانس و از این
قبیل است؛ آن هم بین عالی مقام ترین مرد سیاسی کشور و برجستگان فکر و
اندیشه و علم و تجربه؛ باید در مکانی محدود و با تعداد شرکت کنندگان معلوم و
قابل انجام تبادلات فکری و علمی باشد نه اینکه یک حسینیۀ چندین هزار نفری
را از یک مشت سیاهی لشکر بیانباریم و چند نفر مترسک هم فرابخوانیم که
مزخرفاتی برای تمام فصول را قرائت کنند و بعد هم یک روضۀ "من آنم که رستم
بود پهلوان" گوش کنند و اطعامی بشوند و بروند دنبال کارشان تا سال دگر.
البته که زیبا کلام می داند که همه چیز زیر سر بی لیاقتی و لجبازی و تحجر
خامنه ای ایدئولوژیک است و الا حداقل این است که خود زیبا کلام می توانست
یکی از صحبت کنندگان باشد.
ب-
حرف دومی که من می خواستم به این مناسبت بزنم مربوط است به شعار "ببخش و
فراموش نکن" نلسون ماندلا. و آن این است که به اعتقاد من همۀ عمله و اکرۀ
جمهوری اسلامی خامنه ای اعم از بازجو و پاسدار وقاضی و شکنجه گر و بسیجی و
ساندیس خور و حزب اللهی و خودجوش و ... استحقاق برخورداری از شعار ماندلا
در فردای آزادی ایران را دارند بجز همین اساتیدی که بنام استاد دانشگاه در
چنین مراسم هایی پشت میکروفون می روند و مزخرفاتی را می گویند که خودشان صد
در صد بمزخرف بودن گفته هایشان وقوف داشته و یقین دارند که امکان حل
کوچکترین مشکلی از مشکلات کشور با استراتژی استالینیستی - خدا رحمتت کند
استالین که چقدر مظلومی تو در مقایسه با یک آدم گیرافتاده در توهمات خودش -
خامنه ای وجود ندارد. زیرا که همۀ آن دیگران می توانند عذری از نادانی تا
نیازمندی را اقامه کنند برای کشتن و روفتن و شکنجه و هر اقدام چماق کشانه و
مخرب. اما این استادان دانشگاه! با چراغ علم می آیند و می خواهند چراغ
زندگی ملتی را در دستان کثیف خامنه ای خاموش کنند. لذا من ابداً با آنانی
که قربانیان بدنۀ رژیم را هدف انتقام خویش معرفی می کنند و می دانند همدل
نیستم. اما در فردای بزودی انشاءالله یک رأیم را برای انتقام خونین از این
دانشگاهیان کنار گذاشته ام. یا...هو
غرب در حال سقوط
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر