Swans Reflecting Elephants |
1- امروز دو خبر همزمان از خاندان سیاسی خاتمی ها منتشر شده است. یکی همان مصاحبۀ برادر کوچکتر محمد رضاست با روزنامۀ روزگار که بلافاصله با واکنش خامنه ای روبرو شده و روزنامۀ روزگار - بجای روزگار بمعنای زمانه ای که عوض شده و قابل توقیف نیست - توقیف شده است و تیتر یک اکنون همۀ رسانه هاست. و دیگری مربوط است به برادر بزرگتر و معروف تر سیدمحمد که ملاقاتی داشته است با علی فرزند کوچک مهدی کروبی که خیلی ریز دیده شده و فعلاً عمق استراتژیک اهمیت آن به بحث و رسانه نرسیده است. این هر دو خبر و مصاحبه محتوایی یکسان و پالسی واحد را حمل می کنند و آن پالس مبارک این است که خاندان "بنیادگرای رحمت" خاتمی هم بالاخره حاضر شده اند سوراخ دعا را و مانع اصلی را که "وجود خامنه ای در رأس نظام است" را علنی نشان داده و رسانه ای کنند.
2- در مورد مصاحبۀ محمد رضا خاتمی با روزگار نکته ها فراوان است و پالس ها متعدد و من قصدی برای تحلیل نکته به نکته و جمله بجمله را ندارم که هم خودتان استادید و هم در رسانه ها مکرر پخش و تحلیل شده و خواهد شد. من فقط بسمت کلان و اصلی این مصاحبه اشاره می کنم که جابجا می خواهد این علامت را تأیید و تقویت کند که "همۀ مشکلات و نارسایی ها و عقب ماندگی ها و ... در طول 20 سال گذشته ناشی از یک نقشۀ واحد و طراحی شده از سوی خامنه ای بوده است برای در اختیار گرفتن مطلق قدرت سیاسی در دستان خودش. محمد رضا خاتمی در هر جایی که از احمدی نژاد و جریان انحرافی و از این قبیل سؤالات پیش می آید بسرعت از آن می گذرد و با بی اهمیت و قلابی خواندن هر آنچه مربوط به دولت های نهم و دهم می شود می رود به سراغ منشاء اصلی فساد و نامدیریتی و بی تدبیری و با تلویحی صریح آیت الله خامنه ای را نشان می دهد. و با استدلال هایی قوی از بی بته بودن سیاسی و عملی احمدی نژاد خواننده را متقاعد می کند که حتی لحظه ای درنگ در احمدی نژاد نعل وارونه و وقت تلف کردن است. او البته با افعال معکوس و گفتن - لحن اعتراضی - اینکه اصلاح طلبان اهل میتینگ و سیاست در خیابان نیستند این پالس را هم مخابره می کند که اینک موقع به خیابان آمدن و فشار بدنۀ اجتماعی است برای عقب راندن خامنه ای در موضع ضعف روز افزون. تلویحی به این تصریح تا کنون از رهبران شناخته شدۀ اصلاحات - بغیر از یکبار از سوی تاجزاده - اتفاق تازه و امیدوار کننده ای است.
3- اما به اعتقاد من ملاقات خاتمی بزرگ با علی کروبی خبر مهمتری هم است. زیرا که این خبر نشانه از آن دارد که سید محمد خاتمی با رفتن بسوی کروبی می خواهد خودش را بموضع سیاسی مهدی کروبی که مخالفت قطعی با رهبری آیت الله خامنه ایست ارتقاء دهد. سابقۀ گسست بسیار عمیق بین خاتمی و کروبی را همۀ شما می دانید. لذا فقط از منظر یادآوری می گویم که کروبی پس از اختلافاتش با خاتمی بر سر تحصن نمایندگان مجلس ششم و پی آمد آن عملکرد خاتمی در برگزاری انتخابات مجلس هفتم؛ در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری سال 84 به اوج اختلاف رسیدند تا جائیکه کروبی مجمع روحانیون مبارز را ترک و حزب اعتماد ملی را تأسیس کرد. این اختلاف عمیق حتی در جریان انتخابات 88 هم ترمیم نیافت و در جریان حوادث پس از انتخابات نیز کماکان بقوت خود باقی ماند. حالا خاتمی بفرزند کوچک کروبی گفته است که پدرش "فرزند شجاع انقلاب" است و هم مهدی را و هم همسرش را ستوده است. از آنجائیکه اتفاق مثبتی نیفتاده که تصور کنیم مهدی کروبی از موضع مخالفت با خامنه ای کوتاه آمده بطور بدیهی نتیجه می گیریم که این سید محمد خاتمی است که موضع و موقف سیاسی کروبی را درست تر از موضع خودش فهمیده و با ترتیب ملاقات با فرزند کوچک و آسیب دیده اش در جریان وقایع دو سال پیش - اولین ملاقات از این دست - بسمت کروبی حرکت کرده است. این مورد از آن جهت اهمیت درجه اول دارد که سید محمد خاتمی هنوز هم مرجع فکری و سیاسی بسیاری از جوانان است و عبور تلویحی - خاتمی است دیگر - او از خامنه ای و رهبر را مسئول همۀ بدبختی ها نشانه رفتن می تواند چه پی آمد های خوبی داشته باشد برای بحرانی که انشاءالله عمیق ترین و آخرین بحران باشد با ساقط شدن خامنه ای.
4- اما پاسخ کوتاه این سؤال که چرا خامنه ای نسبت به اصلاح طلبان مذهبی و شاخص چنین واکنش های سریع و هیستریکی نشان می دهد در حالیکه به امثال مطهری و علایی و افروغ و سایر اصولگرایان متحول به ضدیت با خودش با حزم و احتیاط بیشتری رفتار می کند را هم در این باید جستجو کرد که حرف و موضع اصلاح طلبان برد افکار عمومی بیشتر و گسترده تر و سریع تری دارد تا اصولگرایان متحول که هنوز بدنۀ مدرن جامعه آنان را جدی نمی گیرد و در مواضعی که بر ضد خامنه ای نشان می دهند صداقت پایدار می جویند برای پذیرش آنان. یا...هو
قبل از متن: این پست همان پست قبلی است. اما به این دلیل که اغلب خوانندگان با رویکرد صرف سیاسی می آیند و حوصله و علاقه ای به سیاست طناز و ادیب ندارند؛ خواستم که راضی بشوند و احترام و سلیقه شان محفوظ بماند.
چند ساعت بعد از تحریر: یادم رفت بگویم که من از کل مصاحبۀ خاتمی این شاه جمله را می پسندم: "مسئلۀ ما این نیست که ما باشیم و اصلاح طلب باشد و که باشد. حرف ما این است که کارهای کشور را بدهید دست چهار نفرآدم عاقل و نه بدست گوساله های فرمان پذیر! همین" نقل به مضمون.
۹ نظر:
عجب !
سلام دلقک ، میبینی چه سرد شده این روزها اصلا نمی شه از خونه بیرون اومد ، حالا اینجا که زیاد برف نیست ولی لندن رو دیدم که خیلی برف زده شده ، از اینا بگذریم ، این سید محمد هم من تعجب می کنم که همه جوره پتانسیل داره ولی یک جای کارش می لنگه نمی دونم قضیه چیه ولی مثل یک جای کارش پیش آقا گیره ، من زیاد دل خوش نمی کنم به اینکه رفته پیش پسر کروبی ، اصلا فکر می کنم رفته پیشش که بهش بگه که بره باباشو نصیحت کنه که برگرده به دامان آقا. خاتمی کوچکتر باز دل و جرات بیشتری داره ولی حرفش نافذ نیست مثل سید محمد . ممنون از اینکه دنبال هر جور روزنه ای هستی برای آفریدن شادی و امید. مرسی
سلام بهروز.
آره و چه برف و سرمای خوبی هم. یعنی سرد و برفی منظورم است. در مورد خاتمی هم بهروز جان گمان نمی کنم کاسه ای زیر نیم کاسۀ این سید باشد. جنسش اینجوری است و کاریش هم نمی شود کرد. گرو دست کسی ندارد ولی جنسش سیاسی نیست بمعنای متعارف. یک بار هم گفته ام که زمان رییس جمهور شدن دومش علی مطهری یک تعبیر زیبایی بکار برده بود در تعریف مخالفتش با او و گفته بود خاتمی مرد "صلح کل" است. و من خودم خیلی که از دستش عصبی می شوم می گویم بنیاد گرای رحمت و اخلاق و البته در حوزۀ سیاست نمی پسندم اورا. ولی چه می شود کرد که مردم و توده های جوان دوستی همراه با احترامی نسبت به او دارند و حرفش را هنوز هم می خرند در ایران. و خدا کند که کمی تکان بیشتری بخورد و یک کاری بکند همیشه. هرچقدر هم کوچک باشد بازهم کمک می کند بروحیۀ جوانان. مرسی به پاریس بی برف از لندن برفی. این قهوۀ قول داده ات الان خیلی می چسبد. یا...هو
ظاهرا حاکمیت بدجوری مستاصل شده. حکم عجیب چهارده سال زندان و بعدش هم ده سال تبعید خزعلی را که خواندم بدجوری دلم برایش سوخت بخصوص که جامعه مجازی چندان با او خوب تا نکرد بخصوص پس از شایعه کاندیداتوری برای مجلس
مصاحبه مسیح را با تهمینه میخوانم و دیدم قاضی مقدس او را به اعدام محکوم کرده بود. پیش خود گفتم ما کجا زندگی میکنیم؟
فکر کنم همین روزها نوبت نوریزاد خواهد رسید و ما همچنان چشم انتظار روزهای خوب برای ایران عزیز...
چراراجع به مهدی خزعلی نمی نویسیداو بخاطر ما ملت در زندان است نباید فراموش شود پس لطفا راجع به انساندوستی وحق گویی او سکوت نکنیم
من خیلی کوچکتر از آنم که بتوانم سر از سیاست، که خدا رو شکر کل ملت ایران خود را یک پا سیاست مدار می دانند، در بیاورم. زمانی هم که خاتمی در انتخابات شرکت کرد یک نوجوان بودم که با کلی شور و شوق به او رأی دادم اما الان که یاد آن دوران و توهم تحقق ایران آزاد توسط این خاندان می افتم احساس حماقت می کنم.آنقدر آن سالها سیاه و پرفریب بود و آنقدر بی عرضگی دولت و مجلس اصلاحات در جریان قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه و قانون مطبوعات و رد صلاحیت ها و عقب نشینی ها و ... دلسرد کننده و منزجر کننده بود که حتی یک لحظه نیز نمیتوانم خاتمی و بقیه شان را که راست یا دروغ ادعای اصلاحات می کردند و می کنند دوباره در قدرت ببینم. یعنی واقعا ملت ایران انقدر بدبخت است که به جز همین چند نفر آدم که همه ش جایشان را با هم عوض می کنند و همه شان هم دستشان در کاسه نظام است هیچ کس را ندارد و باید از شر یکی به دیگری پناه ببرد و دوباره از شر دیگری به همان قبلی برگردد و ... مشکل خاتمی اتفاقا "صلح کل" بودنش نیست مشکل خاتمی این است که تمام آرمان های یک ملت را تباه کرده و هنوز هم دست بردار نیست. خاتمی و یارانش به معنای واقعی کلمه مهره سوخته هستند حتی برای نظام و من حتی فکر نمی کنم صحبت هایشان از حدود مورد نظر "آقا" ذره ای فراتر رود. لطفا بگردید یک نفر دیگر را پیدا کنید تا ما دلمان را به او خوش کنیم.
سلام به دوستان و ممنون از جمع و باقی ماجرا.
وخوش آمد بسوزان که جوان است و فروتن و سیاست فهم و حرف درست. و من بیش از این و پیش از این بسیار از ضعف ها و سرمایه سوزی ها و فرصت برباد دادن های خاتمی و دورۀ اصلاحات گفته ام و بازهم هرچه بگوییم کم است. اما ما ناچاریم استراتژی مان که رسیدن به حکومت عرفی و سکولار- لیبرال برای من است و هرکدام از شماهم مدینه فاضله ای دارید لابد که استراتژی آرزوی نهایی تان است را محفوظ و هدف و خط مستقیم حفظ کنیم و برای رسیدن به آن هر روز صبح سری به روی میز تاکتیک ها بزنیم ببینیم آنروز و هفته وماه و سال و زمان چه ابزار تاکتیکی اعم از نیروی گروه ها و سازمان ها و افراد دیگر انجا هست و ما با کدامشان تا کدام ایستگاه واسطه می توانیم همراه و مشترک برویم. تا آن را انتخاب و راه بیفتیم. تا بعد از رسیدن به هدف واسطه با عوض کردن مؤتلفمان بسمت هدف واسطۀ وایستگاه بعدی حرکت کنیم. البته که شریک سیاسی مثل رابطۀ شریک زندگی نیست و ممکن است با یک میمون هم که دهانش بوی بد می دهد و بی ادب هم است ناچار به قاطی شدن بشویم. بنابراین با همۀ تأیید حرف های شما آن نفر مورد درخواستتان را فعلاً در صحنه ندارم معرفی کنم. البته رضا پهلوی و سایر نامدار های اپوزیسیون هستند اما من دنبال کسی هستم که یک لشکر هم اگر نه یک گروهان ادم و پیرو داشته باشد و ثانیاً در داخل و مورد اعتماد بخشی از الیگارشی روحانیت هم باشد تا فعلاً شر خامنه ای و جنگ و اضمحلال 22 ساله را متوقف کنیم تا ببینیم چه می شود. و قول می دهم که مطلقاً از رفتن خامنه ای عقب نشینی نکنیم. این حداقل خواستۀ مشترکمان باید باشد. با بودن خامنه ای امدن هیچکس در پست های اجرایی تأثیر متفاوت با همۀ عمر جمهوری اسلامی نخواهد کرد. یا...هو
همۀ این ها را زمانی دارم می گویم که هیچ گاه مشابهش نبوده. نه در ریاست هاشمی و نه در ریاست خاتمی و ... الان همه غیر از شخص خامنه ای - مصباح مستقلاً ادم نیست - یک جورهایی قبول کرده اند که این جمهوری اسلامی با این خامنه ای سرانجام نخواهد گرفت غیر از بدبختی ونکبت برای مردم ایران.
زیاد نمی خوام گزافه گویی کنم اما چندتا نکته هست اول اینکه این چه جور تحلیلیه که می گی خاتمی رفته پیش بچه کروبی و بدون اطلاع از محتوا و انگیزه این دیدار که صرفا می تونه یه دلجویی ساده باشه به این نتیجه قاطع رسیدی که یهو خاتمی متوجه اشتباه عمیق استراتژیکش شده و گفته کروبی من پشمم و دربست هر چی تو می گی درسته این استدلال در اصطلاح کوچه بازاریه. نکته دوم و مهمتر اینه که به همون اندازه که فاشیسم برای جامعه خطرناک و ضد ازادیه کسانی که شعار ضد فاشیسم می دن هم ضد ازادین. خاتمی تو هیچ مرحله ای قائل به حذف هیچ گروهی و حرکت های تند و کاریزماتیک نبوده حالا فکر شو بکنین نویسنده این وبلاگ اومده با چارتا کلمه بی ربط همه چی رو زیر سوال برد. نکته سوم اینکه اگه می بینین جو سیاسی الان به شدت بسته شده دلیلش کم خردی و خالی از سیاست بودن رفتارهای کروبی و موسویه که با تحریک مردم و رفتارهای ساختار شکنشون منجر به بسته شدن فضا شدن و اگه یادتون باشه خاتمی تویه جریانات بعد از انتحابات این حرکتها رو تایید نکرده بود.
ناشناس کمی هم عصبانی نما. سلام.
آن هایی که شما گفتی و بعد هم گفتی اصطلاح کوچه بازاریه من نگفتم. من گفتم ملاقات خاتمی با فرزند کوچک کروبی و تعریف شحاعت دوست قدیمی اش این معنا را مستتر دارد که بالاخره آش اینقدر شور شد که خان هم فهمید و مبارک است. یعنی خاتمی هم به این نتیجه رسید که هرچه می کشیم ریشه در خامنه ای دارد و لاغیر. و نوید این می رود که با تمرکز بر مقصر اصلی خامنه ای دراینده زورمان زیاد شود با همدلی و یکپارچگی.
ضمناً همین شناخت از خامنه ای محصول قطعی اعتراض و عملکرد کروبی و موسوی و وقایع بعد از انتخابات است و بسیار هم عالی است و الا تا هفت کفن بپوسانیم هم خامنه ای سوارمان بود و عقب می رفتیم و درجا می زدیم و آخرش هم می گفتیم خامنه ای هم پاکدست است. هم روشنفکر است. هم اهل شعر و موسیقی و ادبیات است. وهم تاریخ دان و فاضل و عارف و حافظ شناس است.
در مورد فضای باز سیاسی قبل و بعد از وقایع 88 هم باید بسمع و نظرتان برسانم که از وقتی من سنم قد می دهد در سال 1334 تا کنون آزادی های سیاسی و مطبوعاتی همیشه آزاد بوده تا نفر دوم. در زمان شاه تاانتقاد از نخست وزیر و در جمهوری اسلامی تا رییس جمهور والان هم تفاوتی نکرده است. فقط هنگامی می توانی از فضای باز حرف بزنی که بشود تصمیم گیرندۀ مقتدر و اصلی را نقد کرد که هیچگاه نبوده و الکی برای مردم شایعه درست نکن. یا...هو
ارسال یک نظر