Deutsch: Der Maler |
1- در ستاد جنگ نرم خامنه ای دو سرفرمانده داریم بنام های امید حسنی و حسین قدیانی. بقیۀ عوامل جنگ نرم همه آدم های مستضعف فرهنگی هستند که نه حرفی برای گفتن دارند و نه توانی برای نوشتن. این دو با هم شباهت هایی دارند و فرق هایی و البته مدت هاست که بخون همدیگر هم تشنه هستند. گاهی هقته ای یکی دوبار اگر فرصت کنم و یادم بیاید سری می زنم به وبلاگ آهستان مربوط به امید حسینی که در سال نود بسختی و مشقت و آشفته بروز می شده است بعد از آن ماجرای بست نشینی احمدی نژاد. و بندرت هر چند ماهی اتفاقی وبلاگ حسین قدیانی با نام قطعۀ 26 را هم می بینم که اینجا دیگر از نیمه تعطیل هم گذشته. امروز هم بی اراده رفتم به وبلاگ این فرزند شهید نوچه و کپی شریعتمداری کیهان و مواجه شدم با امر غریبی که انتظار نداشتم. حسین قدیانی مطلب بلند و مفصلی نوشته راجع به هاشمی رفسنجانی و او را با موهن ترین وضع تاکنون بی سابقه در گفتار و نوشتار دشمنان نوع هوادار خامنه ایش به فضاحتی کامل نواخته. و این طبیعی نیست. حتی از حسین شریعتمداری و نوچه اش قدیانی که یقین دارند خامنه ای جز بدست هاشمی یا خاتمی سرنگون کردنی نیست. لذا از نتانیاهو و جرج بوش و ملک عبدالله و ... هم بگذرند وحشتشان از این دونام پایانی ندارد.
2- در اینکه شروع تسویه حساب نهایی با مرد اول انقلابی پایه گذار و زندۀ جمهوری اسلامی (هاشمی رفسنجانی) به قلم و زبان و وبلاگ بچه مزلفی اهل تیپ زدن های هنری و دارندۀ کشش زیاد بمحافل تایلندی (همان محفل تروریست ها در تایلند) سفارش داده شده است از سوی شریعتمداری بترجمان دستور خامنه ای؛ مرا مطمئن کرد که ورژن نهایی جنگ انحصار قدرت در دستان خامنه ای بهمین زودی شروع خواهد شد. این را در پاسخ خواننده ای هم می گویم که یک ماه پیش از من راجع به وضع هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت پرسیده بود. که قرار است در اسفند ماه ریاست دوره ای هاشمی بپایان برسد. بنظرم می رسد که تصمیم به برکناری هاشمی قطعی شده باشد ونوشتۀ خارج از عرف "فضاحت نامه نویسی طرفداران خامنه ای" توسط جوانی که از کوچکترین فرزندان هاشمی هم جوانتر است و نه کمترین سابقه در انقلاب و جنگ دارد ونه حتی آدمی که داخل آدم باشد در ارزیابی های بین اصولگرایان؛ قطعاً نمی تواند عادی و بدون دستور خامنه ای بوده باشد.
3- دوست دیگری هم در همین پست قبلی راجع به مصباح یزدی پرسیده بود. گمان می کنم که اگر کارها همه طبق نقشه پیش برود باید منتظر اولین پست رسمی و سیاسی مصباح باشیم در ریاست مجمع تشخیص بجای هاشمی. هر چند که مصباح از ابتدای انقلاب پست رسمی و مقام سیاسی نداشته است و هماره خودش را بالاتر از این مقامات مظلوم نمایی کرده؛ اما تا کنون پست در حد دماغ پرنخوتش و شأنی که می خواسته در دسترسش نبوده است. زیرا که در زمان آیت الله خمینی که آدم درجه چندم هم نبود و بدلیل ضدیت با امام مطرود هم بود. و در زمان خامنه ای هم تنها پست مورد علاقه اش در ریاست مجمع تشخیص مصلحت ملک طلق آدم سنگین وزنی مثل هاشمی بود که بلند کردنش بهمین مقدمات 16 ساله نیاز داشت. اگر حدسم درست باشد و خامنه ای بتواند هاشمی را تعویض کند گام نهایی مهمی خواهد برداشت بسوی استالینیسم رؤیایی.
4- با این افزوده کامل کنم بحث را که باحتمال قریب بیقین خامنه ای موضوع انتصابات جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را تا معلوم شدن نتیجۀ انتخابات مجلس نهم به تأخیر خواهد انداخت. تا اگر توانست مجلسی از هواداران تندرو و فاشیستش را با ریاست حداد عادل بچیند آنوقت تردید نخواهد داشت در دادن مجمع تشخیص به دست مصباح یزدی. و پازل رؤیایش را تکمیل خواهد کرد: خامنه ای فرمانده میدانی چماقداران رهبر؛ مصباح یزدی تئوریسین مذهبی چماقداران رییس مجمع تشخیص، حداد عادل فیلسوف چماقداران رییس مجلس بردگان رهبری، آملی لاریجانی مسلوب الاراده و نا قاضی رییس قضا، جنتی نامیرا رییس شورای نگهبان." فقط می ماند رییس جمهور این پازل. آن هم به این ترنیب کامل خواهد شد که یکسال احمدی نژاد دیوانه را راه خواهد برد خامنه ای با شگرد منحصر به مغز دیکتاتور خویش؛ و در انتخابات سال 92 با رییس جمهور کردن باقری لنکرانی؛ تا "کرۀ شمالی اسلامی" خودشان را نهایی کنند. البته که فرصتش را پیدا نخواهد کرد خامنه ای. اما پرسش کلیدی این است که هاشمی و خاتمی چرا اینقدر ذلیل هستند! بالاخره زندگی کردن یک معیارها و خط قرمزهای حداقلی هم باید داشته باشد برای هرکسی! نه؟ یا...هو
۵ نظر:
سلام دلقک عزیز
من فکر کنم در سیرک شما اگر احمدی نژاد عنتر باشد ,جناب خامنه ای بر عکس شهرتش به "خر" یک تردست حرفه ای و عقده ایی هست و گاهی واقعا آدم ها را با اره می برد ولی کسی نمیفهمد که این دیوانه چه کرد مثل همیشه با تحلیلهایت موافقم چون میدانم بهت وحی میشود ولی این تردست مصباح را از میان جمعیت مشتاق برای دو نیم کردن دعوت خواهد کرد و او نیز خوشحال پیکر خویش را در زیر اره او قرار خواهد داد و با او نیز همان خواهد کرد که با همه کرد مانند خاتمی ,ایشان اگر اعتمادی به مصباح داشت او را رییس خبرگان میکرد/بهر حال او به اندازه ما میداند که مصباح دوست دارد جای او بنشیند لذا فکر میکنم کلک او را هم با اره اش بکند.
سلام
يادي از اميد حسيني كردي يادم افتاد زماني با هم به آن سر ميزديم و كامنت هم ميگذاشتيم. بعد نصيحتم كرديد كه بجاي وقت گذاشتن در پاسخ گويي كه گوش شنوايي نيست يك وبلاگ درست كنم. البته من تنبل تر از اين حرفها بودم ولي شما مصم بودي و چه خوب اينكار را ادامه داديد.
البته مدتهاست كه در سايت حسيني بلاك هستم و مدتهاست كه چندان رغبتي هم به خواندن مطالبش ندارم بگذريم كه قبلا هم نداشتم فقط چون از معدود سايتهاي فيلترنشده اي بود كه دو طرف حرفهايشان را ميزدنندو البته ظاهري جذاب داشت، من را بسمت خود كشاند.
سلام
من به عنوان یک جنبش سبزی دیگر هیچ تمایلی به حضور در انتخابات ندارم . اما آیا شرکت نکردن ما شرایط را بدتر نمی کند ؟ و آیا حکومت همین را نمی خواهد تا کار را یکسره کند ؟ ببخشید که بی ارتباط با موضوع است اما ممنون میشم نظر شما را داشته باشم.
درود بر شما و راهنمایی شما /قصدم از تمجید فقط این بود که بگم خوب دست آقایان را میخوانی ,فقط همین/
پاینده باشی
1. مصباح دم به تله ی تشخیص نمی دهد. او اگر قرار باشد وارد حکومت شود، به کمتر از رهبری راضی نیست.
2. رهبر این اعتمادی که می گویی به مصباح ندارد. بلکه شایسته است از او بترسد برخودش در روز بدون هاشمی بودنش! که این ها داعیه ی رفاقت ندارند با او و داعیه ی اطاعت دارند که وصل است به دین خودشان. روزی که شهر خلوت بشود و شر هاشمی و دیگران کم، به دقیقه ای او را از صلاحیت شرعی ساقط می کنند و اطاعت هم نمی کنند! بی رو دربایستی!
3. هاشمی از خدایش است که برود و شریک نباشد در این سال های اخر گند زدن به همه چیز توسط حضرات. ولی رهبر کسی نیست که راضی شود هاشمی مفت و محترم کنار برود. یا باید باشد و شریک باشد و یا اگر بنا به رفتن است باید کهنه ی حیض شود و مطرود و ملعون برود و البته هاشمی آدمی نیست که این بهانه را مفت به دست حضرات بدهد!
4. باقی اش برای بعد. گرچه شامه ات چیزی را زودتر از دیگران شنیده، اما به نظرم کمی داده ای جدید، تحلیل جدید و بهتری نتیجه خواهدت داد!
ارسال یک نظر