۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

خانوادۀ باز و دشمنانش! نگاهی متفاوت به پسران خامنه ای. شکافتن یک عفونت!

پسران رهبر انقلاب
ازراست به چپ: میثم، مصطفی،- مجتهدی - سید مجتبی، سید مسعود.


1- من که امروز وبلاگ می نویسم برای شما و انتظار دارم که همۀ دنیا کار و زندگی شان را ول کنند و بیایند اولاً وبلاگ مرا بخوانند و تحلیل و تفسیر و روشنفکری یاد بگیرند؛ و مرا چون برگ زر پاس بدارند و با انگشت سبابه - ونه شصت چه بفارسی و چه به انگلیسی - نشان بدهند؛ یکروزه و یک شبه به این مقام شامخ نرسیده ام، بلکه قبل از این هم باندازۀ کافی متوهم بوده ام. مثل زمانی که برمی داشتم نامه های خط خطی می نوشتم برای اصلاح طلب ها و می دادم به روزنامه هایشان و مطمئن بودم که  عالیترین جلسات سیاسی و حزبی و مطبوعاتی و ... خودشان را تشکیل می دهند فقط برای تجزیه و تحلیل نظرات یک خطی من و راه خودشان را پیدا می کنند. از جمله کسانی که در این اظهار فضل های مهوع آن موقع من زیاد از او نام می بردم عباس عبدی نازنین بود. علتش هم این بود که هم استخوان درشت بود و هم رادیکالتر بود و هم شفاف تر و هم جسورتر. القصه اینکه عباس عبدی یکی از سرسخت ترین منتقدان مخالف سیاست های اقتصادی هاشمی بود در روزنامۀ سلام، و من یکبار برای نوروز نوشتم که به عبدی بگویید اتفاقاً اگر هم سیاست های سیاسی هاشمی قابل نقد بود که بود؛ سیاست های اقتصادی او در بخش آزاد سازی اقتصادی درست ترین بود.

2- من هم جزو آن دسته مردمانی ام که معتقد "با احتیاط" هستم که اگر اتحاد حسود روشنفکران و فقیران علیه ثروتمندان نبود، دنیا احتمالاً جهان بهتر و طبیعی تر و صلح آمیزتری بود از اینکه در حال حاضر است. چه معتقدم که روشنفکران با حسادت اعتباری خود و فقیران با حسادت ذاتی خویش نسبت به ثروتمندان؛ در اتحادی نامقدس آدرس های عوضی زیادی تولید و عرضه کرده اند بجهان تحت عنوان عدالت و عدالت اجتماعی. و در همین بستر هم بوده که بیشتر جنگ ها و انقلاب ها و شورش ها شکل گرفته و باعث کشتارهای زیادی شده اند. اما چرا روشنفکران حسادت می ورزند نسبت به سرمایه داران و ثروتمندان. برای اینکه روشنفکران خودشان را مرکز عالم هستی و اشرف اشرف مخلوقات می دانند و تاب نمی آورند که ثروتمندان و کار آفرینان از آنان مرفه تر و داراتر باشند. لذا با هنر و سواد و ذوق و استعداد خود انواع و اقسام محصولات فکری را تولید می کنند و به فقیران آدرس می دهند که اگر شما فقیرید علتش دزدی و چپاول و بی رحمی ثروتمندان است و نه الزاماً مشکل تنبلی و کم استعدادی و بهانه گیری خودتان. مثلاً فکر می کنم که اگر نویسنده ای مثل خانم "هریت بیچر استو" نبود تا کلبۀ عمو تام را بنویسد و روابط ظالمانۀ سفید پوستان و سیاه پوستان امریکا را شرح کشاف دهد خیلی از اتفاقات بد نمی افتاد. در حالیکه نگاهی به روابط برده های سیاه  و اربابان سفید پوست نشان می دهد که ظلم ارباب به برده چیزی فراتر از یک به هزار نبوده است. زیرا که ثروتمندان برعکس روشنفکران آدم های خیلی خسیسی نیستند تا جائیکه همین امروز هم از دست یک روشنفکر آب هم برای نزدیک ترین رفیقش چکه نمی کند ولی ثروتمندان زیادی هستند که کارهای زیاد عام المنفعه انجام می دهند. بگذریم این هم یک نظریه است زیاد جدی نگیرید با تطبیق صد در صد. می خواهم بگویم که این نگاه هیستریک روشنفکران علیه ثروتمندان خیلی هم نگاه "در راه خدا"یی نیست.

3- حالا چرا دلقک وقت شکار سیاست رفته سراغ حماقت! راستش به یکی از آرزوهای محالم رسیدم و امروز عکسی دیدم از چهارنفر آقازادۀ جناب جنت مکان حضرت مستطاب آقای سید علی خامنه ای. که در خدمت عالمی دیگر بنام مجتهدی نشسته بودند سه روحانی و کوچکترین آقا مسعود غیر آخوند - عکس را بعد از نوشتن متن آوردم و حوصلۀ بازنویسی نداشتم. ازترس شما بود. ها! - و بلافاصله یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو، و دیزالو کردم به خانواده و آقازاده های رفسنجانی. و چرا نه حتی خانواده و فرزندان خمینی. و با کمال تعجب دیدم که در بین مردان جمهوری اسلامی خانوادۀ بستۀ آیت الله خامنه ای یک نمونۀ منحصر بفرد است. و فاجعه را آنجایی یافتم که در همۀ خاطرات دور ونزدیکم و دیده ها و شنیده هایم که مراجعه کردم نتوانستم حتی یک مورد - تأکید می کنم به حتی یک مورد - که روشنفکری ایرانی از زاویۀ "حانوادۀ بسته و خانوادۀ باز" - بدل از جامعۀ باز و دشمنانش کارل پوپر - بموضوع مشکلات کشور تحت هدایت دیکتاتور کبیر خامنه ای پرداخته باشد. و بر عکس هر چه یافتم تحسین و تمجید و پاکدستی و زی طلبگی و "آیت الله اجازه نداده فرزندانش وارد مناسبات سیاسی و اقتصادی و پست و مقام  بشوند" بود و دیگر هیچ. خب بدیهی است که وقتی روشنفکر آلا مد ما مغزی چنین گنجشکی دارد در قضاوت و داوری سنتی؛ می خواهیم آن حزب اللهی شش کلاس سواد مانده در مناسبات عهد عتیق، خامنه ای را بجای خدا نپرستد؟

4- و در سوی دیگر نگاهی کردم برفتارمان با خانوادۀ باز و مدرن تر و بروز هاشمی رفسنجانی. و دیدم که حتی همین نیک آهنگ کوثر خودمان بیشتر از طائب در ایران و بوذری در کانادا دنبال مهدی هاشمی می گردد برای زدنش بزمین گرم آقازاده های دزد و نتیجه گرفتن برای پدر سرمایه دار باغ های پسته و چاه های عربستان و های وی های کانادا. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. در حالیکه اگر هم چنان باشد که ثابت نشده مستند؛ آیا این مهم نیست که هاشمی خانواده اش را مثل بردگان تربیت نکرده است؛ یا آنان را مخیر کرده است در انتخاب راهشان بعنوان انسان های مستقل و صاحب اراده و شأن؛ چه  بد رفتار و دزد، یا خوش رفتار و خادم مثل هر خانوادۀ دیگری در جهان مدرن! اینکه در جهان سوم همۀ پسران از رانت پدران استفاده می کنند دلیلی نمی تواند باشد بر اینکه ما اصل را که باز بودن خانواده است ول کنیم و صبح تا شام توی بوق کنیم که خامنه ای بهترین است چون تا کنون به یک نفر از خانواده اش اجازه نداده عکسی و حرفی و اظهار وجودی منتشر کند. لذا آمدم به این بهانه بگویم که پست هیجان انگیزی خواهم نوشت از انتخابات و اصلاً نگران رأی توده های نا آگاه نباشیم و اگر واقعاً کاری از دستمان بر می آید یک فکری بکنیم به این سرنایی که سروته گرفته ایم و هی فوت می کنیم از سرگشادش. معلوم است که تا قیام قیامت هم صدایش در نخواهد آمد. یا...هو

۷ نظر:

Ali گفت...

سلام دلقک جان
خسته نباشید
دست مریزاد اقلا بابت عکس که مرتبط با مطلبت بود و من عوام کالانعام هم آن را میفهمم .

گاهی هم هوای خواننده های پا برهنه ای چون منی را داشته باش که ذوق هنری اشان به آن عکس های بقیه پست هایت نمیرسد .

فرشید گفت...

در ارتباط با علت مخالفت روشتفکران با صاحبان ثروت و سرمایه:

http://www.cato.org/pubs/policy_report/cpr-20n1-1.html


ترجمه فارسی:
http://cheragheazadi.org/index.php/archives/715

رابرت نازیک، درگذشته به سال ۲۰۰۲، یکی از برجسته‌ترین فیلسوفانِ سیاسیِ امریکایی در دهه‌‌هایِ ۷۰ و ۸۰ میلادی بود. نازیک سمتِ استادی در دانشگاهِ هاروارد را داشت. مهم‌ترین اثرِ به جای مانده از او کتابِ «آنارشی، دولت، یوتوپیا» نام دارد که می‌توان آن را پاسخی به «نظریه‌‌ای بر عدالت» اثر جان راولز دانست.


بسیار به نظر شما نزدیک است.

ناشناس گفت...

خفه شو حزب اللهی نامرد کثافت به زودی تو و آن رهبر نامردتون سرنوشتتون مثل قذافی میشه.

Dalghak.Irani گفت...

علی و فرشید سلام و مرسی. و ممنون فرشید که برای حرف من حجت علمی معرفی کرده ای. و این باعث اعتبار حرفم می شود و خوانندگان دقت و فکر بیشتری می کنند.

و ناشناس محترم ببخشید که 5 کامنت مشابه دیگرت را حذف کردم. چون فکر کردم که مرتب می فرستاده ای و می دیده ای منتشر نشد هیجانت فرو نمی نشسته و مجدداً می فرستادی تا اینکه بالاخره خسته شده و پس از ششمی رها کرده ای و رفته ای. ضمن تشکراز شما که در بدو امر مرا با دیدن 6 کامنت برای دوپست الکی سرذوق آوردی که "اوه چه خوب مورد توجه خواننده ها قرار گرفته این دومطلب که 6 تا کامنت "اووووه چه خبره" فرستاده اند" و سرزنش شما بخاطر یأس بعد از دیدن 6 کامنت مشابه و مختصر خفه شو؛ می خواهم بپرسم که الان که هشیاری می توانی بگویی چه می خواستی بگویی! یا....هو

ناشناس گفت...

دوستان مثل این که خبرایی هستش
توافق های پشت پرده سوریه داره مشخص میشه . اولین نشانه هاش هم موضع گیری حماسه
اینا منتظر سوریه بودن . مثل اینکه سقوط بشار اسد محتمل شده. ممکنه یه شوک به بازار بده البته از نوع جهانیش
از طرفی ایران هم مجبور میشه امتیازاتی بده. شاید صلح امام حسن یواش یواش بیاد وسط.
گوش به زنگ خبرای این هفته باشید
موفق باشید

ناشناس گفت...

با توصیف ملت سوریه به عنوان ملت قهرمان ، در چرخشی غیر منتطره یکی از رهبران برجسته حماس مبارزات سوری ها را ستود


به گزارش العربیه ،اسماعیل هنیه، یکی از برجسته ترین رهبران حماس و نخست وزیر دولت برکنار شده در غزه، روز جمعه 24-2-2012 در یک موضع گیری جدید در رابطه با رویدادهای اخیر سوریه اعلام کرد ملت قهرمان سوریه به تمام اهداف خود جامه عمل خواهد پوشاند.


هنیه که در دانشگاه اسلامی الازهر مصر سخنرانی می کرد گفت "به شما و به همه ملل بهار عربی و یا بهتر بگویم زمستان اسلامی درود می فرستم، درود بر ملت قهرمان سوریه که در راه آزادی، دمکراسی و اصلاحات تلاش می کند."


این نخستین باری است که جنبش حماس که دارای روابط مستحکمی با رژیم بشار اسد است موضع صریحی در قبال اعتراضات علیه رژیم بشار اسد دفاع می کند .


به گزارش تلویزیون العربیه هنیه که در سخنان خود با اشاره به اوضاع نا آرام سوریه گفت" حماس از خواسته ها و اهداف مردم سوریه حمایت می کند."


همزمان با اظهارات اسماعیل هنیه در قاهره، یکی دیگر از رهبران برجسته حماس در غزه با حمایت از جنبش مردم سوریه اظهارات مشابهی را در حمایت از انقلاب مردم سوریه بکار برده است که این نشانه تحولی استراتژیک در مواضع این تشکیلات اسلامگرای فلسطینی است .


با شدت گرفتن اعتراضات در سوریه و قدرت گرفتن اخوان المسلمین در مصر، جنبش اسلامی حماس به تدریج خط مشی سیاسی خود را تغییر داده و دفاتر خود را از سوریه به مصر منتقل کرد.


جنبش حماس از نظر فکری به اخوان المسلمین مصر بسیار نزدیک و در اصل از این تشکیلات اسلام گرا سرچشمه گرفته است .


در مصر نیز با سقوط حسنی مبارک، اخوان المسلمین که نزدیک ترین رابطه را با حماس دارند به نیروی اصلی سیاسی در این کشور تبدیل شده اند.


یکی از اولین دستاورد های انقلاب مصر برای حماس همانا شکستن محاصره و محدودیت‌هایی بود که دولت حسنی مبارک بر نوار غزه که در دست این جنبش است اعمال می کرد .


تا قبل از پیروزی انقلاب مصر، اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر حماس قادر نبود از غزه خارج شود، اما پس از سرنگونی رژیم مبارک، هنیه سفرهای خارجی خود را از سر گرفت و در اولین سفر خود به مصر با محمد بدیع، رهبر اخوان المسلمین مصر ملاقات کرد.


کارشناسان سیاسی فلسطینی می گویند با توجه به نزدیکی جنبش حماس به اخوان المسلمین مصر و حمایت این طیف سیاسی پر قدرت مصری از انقلاب سوریه به نظر می رسد که حماس نیز تغییر موضع داده و به صف مخالفان رژیم سوریه پیوسته است خصوصا که بیشتر مخالفان رژیم سوریه را نیز اخوان المسلمین تشکیل می دهند.


کارشناسان سیاسی می گویند، دیدار بسیار دوستانه اخیر هنیه از بحرین، سفر مشعل به ترکیه و اظهارات اخیر اسماعیل هنیه و رهبران برجسته حماس در دفاع از خواسته های ملت سوریه و همچنین انتقال دفتر حماس از دمشق به قاهره بیانگر تغییر خط مشی سیاسی این تشکیلات و فاصله گرفتن از سوریه و ایران در معادلات سیاسی بعد از بهار عربی است.

.....................


ولید جمبلاط در آرزوی سقوط بشار اسد


لوموند امروز در ارتباط با حوادث خونین سوریه مصاحبه ای دارد با ولید جمبلاط رهبر دروزی های لبنان و رئیس حزب سوسیالیست مترقی این کشور.


رادیو فرانسه :ولید جمبلاط در این مصاحبه ضمن همدردی با مردم حمس توضیح می دهد که آخرین ملاقات او با بشار اسد در ماه ژوئن گذشته بوده است و در همین ملاقات و با توجه به پاسخ هائی که اسد به جنبلاط داده است، تصمیم میگیرد که روابطش را با سوریه قطع کند. او در این مصاحبه تاکید می کند که شایعات درباره اصلاح طلب بودن بشار اسد یک دروغ محض است و او همواره یک دیکتاتور قاطع بوده است.

علی 39 گفت...

سلام /من فکر میکنم در اتاق کنترل جمهوری اسلامی دعوا شده بوده و بهم فحش میدادند و اشتباها همان ها را نوشته اند که این هم یکی دیگر از نشانه های فروپاشی قریب الوقوع نظام ولایی میباشد که به مخالف خودش میگوید حزب الهی !!(آخه چند سالیست حزب الهی از فحش خواهر و مادر بدتر شده است و این جوجه بسیجی بخیال خودش بشما فحش داده)خلاصه کلی خندیم به کامنت این خل مشنگ !!!