۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

امیرعلی و نازنین زهرا سند حقانیت ما! با تبریک ویژه به رضا پهلوی!

Wedding dress of Princess Margaret


1- من می گویم نه از پروین احمدی نژاد 50 ساله "فاطمه اره" در می اید و نه از خسرو و فرهاد و کامران "دانشجو" حاجی بخشی مرحوم. لذا اگر پروین خانم مثل فاطمه اره رفتار کرد و کامران خان دنبال طرح تفکیک جنسیتی دانشگاه بود نباید شک کرد که جفت خواهر برادران مدرن مان دارند نعل وارونه می زنند برای سرکیسه کردن رژیم محمد تقی مصباح یزدی. زیرا که معتقدم اولین تغییرات ذائقۀ فرهنگی جامعۀ ایران در نام های بچه های خانواده ها بروز و ظهور پیدا می کند و پدر مادران پروین و محمود احمدی نژاد و برادران دانشجو که در دهۀ 1330 خورشیدی نام پروین و کامران وفرهاد بر فرزندان خویش نهاده اند نمی توانند همسنخ فکری محمدتقی یا سید علی بوده باشند. نه اینکه نباید و یا تمایل ندارند و از این گزینه های سبک. بلکه نمی توانند به محکمی و قطعیت "محال ممکن" عقلی و علمی و انسان شناختی آن. در این مورد حتی تجربۀ شخصی از رفتار دوگانۀ پدرم در نامگذاری ما خواهران و برادران در ده و شهر دارم که دهاتی هایمان مذهبی و تهرانی هایمان غیر مذهبی نام گرفته ایم.

2- جامعۀ ما و بویژه در سال های اخیر امکان هرگونه نظر سنجی و پژوهش در حوزه های اجتماعی و ذائقه سنجی را بشدت گرفته است. و این موضوع باعث این شده است که همۀ ما اعم از پوزیسیون و اپوزیسیون با اغتنام فرصت و رندی و بر مبنای ذائقۀ شخصی مان "من" خودمان را مساوی با همۀ "مردم" کرده و مدعی مرجع مردم بودن شویم. فرقی هم نمی کند که خامنه ای باشیم و احمدی نژاد که "من حودمان را مساوی ملت ایران" قرار بدهیم یا دلقک پیر و دور افتاده ای چون من! همه و همه در یک چیز اشتراک قطعی داریم و آن "من نمایندۀ همۀ مردم هستم" است. - یک لبخند وسط دعوا: چند روز پیش بالاخره محسن سازگارا این دور باطل را شکسته است و بجای همۀ مردم مخالف رژیم هستند یک در صد قطعی 94/5 در صدی را اعلان کرده از مخالف جمهوری اسلامی بودنشان ولی همین شفاف سازی را هم نیک آهنگ کوثر تاب نیاورده و توی سایتش نوشته که "دروغگو 94/5 درصدت کو؟" و شریعتمداری هم خوشش آمده - دیروز اما در حوزه ای کاملاً نامربوط به امر سیاسی آماری منتشر شده است که نشان می دهد مردم چه سمت و سویی دارد نحوۀ تفکر و نگرش شان به وقایع کشور و حکومت شان. اول بخشی از داده های آماری این گزارش را بخوانید:
 بر اين اساس در ميان 50 نام محبوب سال‌هاي 80 تا 89 هم براي دختران و هم براي پسران، نام فاطمه با 574 هزار و 830 مورد در صدر محبوب‌ترين نام‌هاي اين دهه قرار دارد. همچنين نام نازنين زهرا با رشد قابل توجهي از سال 86 به يك‌باره وارد فهرست 50 نام محبوب سال شد و با سه هزار و 721 مورد نام‌گذاري رتبه 35 آن سال را به خود اختصاص داد، اين نام در سال 87 رتبه 17، در سال 88 رتبه 9 و در سال 89 رتبه شش جدول 50 نام محبوب سال را با 10 هزار و 777 بار كسب كرد. البته در اين 10سال نام‌هاي سارينا و هستي در هيچ سالي به جدول 50 نام محبوب راه نيافتند و نام‌هاي باران و رها هم تنها در سال 89 به اين فهرست وارد شده‌اند و به ترتيب رتبه‌ها 42 و 37 را داشته‌اند. در ميان نام‌هاي پسران نيز بيشترين رشد را نام اميرعلي داشته است، اين نام نوظهور به يك‌باره از سال 82 وارد فهرست نام‌هاي محبوب شد و رتبه 41 را گرفت، پس از آن در سال 83 رتبه 35، سال 84 رتبه 26، سال 85 رتبه 15، سال 86 رتبه 11، سال 87 رتبه 7، سال 88 رتبه 3 و در سال 89 رتبه اول را به خود اختصاص داد. نام محمدرضا نيز در همه 10سال دهه 80 بين رتبه‌هاي هفتم تا دهم اين جدول در نوسان بود و هميشه در ميان محبوب‌ترين نام‌ها قرار گرفته است، نام روح‌الله اما در هيچ يك از اين سال‌ها در فهرست نام‌هاي محبوب سال جايي نداشت.
هرچند که این آمار جای کار سترگ و وسیعی دارد برای بهره برداری های جامعه شناختی - من همین جا از دانشجویان فوق لیسانس و دکترای علوم اجتماعی درخواست می کنم برای انتخاب آن بعنوان پژوهش پایان نامه هایشان - ولی فقط چند مورد بسیار ویژه را برجسته خواهم کرد:

الف- نکتۀ مهم اول سیر صعودی معنا دار اسامی غیرمذهبی است. این مورد البته با چشم غیر مسلح هم در جامعه قایل مشاهده است و این آمار فقط از این جهت که مبتنی بر داده های علمی و اسامی ثبت شده است و قابل انکار و رد از سوی متولیان حکومتی نیست است که برجسته می نماید.

ب- نکتۀ دوم افول بسیار شدید اسامی اسلام سیاسی چه تاریخی مثل میثم و عمار و سلمان و ابوذر و ... است و چه مصداق انقلاب اسلامی و رهبران آن بویژه نام "روح الله". البته افت محبوبیت اسامی تاریخی مذهب ِ فرهنگی معروف مثل محمد و علی و فاطمه و زهرا بشدت اسامی با بار انقلابی نبوده ولی افت آن ها هم محسوس است. این از این جهت مهم است که انتخاب این نام ها جنبۀ عرفی دارد و نه جنبۀ سیاسی و همراهی با حکومت. و اتفاقاً افت محسوس آن هاست که دلیلی جز نارضایتی مؤمنان جامعه از عملکرد سیاسی حاکمان ندارد. بعبارت دیگر جامعۀ مؤمنان با پرهیز از انتخاب نام های مذهب عرفی خودشان می خواهند خودشان را از بهره برداری اسلام سیاسی رژیم مبرا نشان داده و رفع اتهام کنند.

پ- نکتۀ سوم که جای تبریکش به رضا پهلوی هم دارد رشد استثنایی "محمدرضا" در بین اسامی ترکیبی مذهبی با نام امام رضا مثل علیرضا و غلامرضا و حمید رضا و محمود رضا و ... حتی خود "رضا" است. و این نشان می دهد که جامعه نام "محمدرضا" را که یاد آور نام شاه سابق ایران هم است را هم دوست دارند و هم آنرا نوعی اعلام برائت از حکومت فعلی انتخاب می کنند. نگاهی به دهۀ اول انقلاب در فروانی و قلت معکوس نام "روح الله" و سایر اسامی اسلام انقلابی در تقابل با نام "محمدرضا" پیام های آشکارتری را از همراهی یا عدم همراهی ایرانیان با حکومت را بهتر نمایان می کند؛ و نوعی پایگاه بالقوه داشتن رژیم ساقط شده در ایران.

ت- اما این همۀ ماجرا نیست. بلکه شاهکار این آمار در دو نام "نازنین زهرا" و "امیرعلی" است. این دونام دخترانه و پسرانه خودش می تواند جای یک پژوهش در حد یک کتاب قطور باشد از همۀ زوایا. چه از بعد ابتکاری بودنش؛ چه از بعد "خصوصیات یک جامعۀ دوزیست"؛ چه از بعد صیانت نفس و کسب منفعتش؛ چه از بعد دور اندیشی مدرن پدران و مادران در فهم گسل های نسلی و تلاش برای مخیر کردن فرزندان به انتخاب یکی از دو نام ثبت شده در شناسنامه شان پس از رسیدن بسن بلوغ و ... چه از منظر روانشناسی و جامعه شناسی و مردم شناسی و رفتار شناسی و غیره.

ت1- واقعیت امر این است که دیدن این دو اسم در صدر اسامی انتخابی ایرانیان برای خود من ابتدا غافلگیرکننده و بهت آور و سپس همراه با حیرت و تحسین بر انگیز بود. درست است که نام پسرانۀ "امیرعلی" خیلی غریبه نبود با گوشم، اما نام دخترانۀ "نازنین زهرا" را اولین بار بود که می شنیدم. پدران و مادرانی که مجبور از زندگی در یک جامعه و فرهنگ دوزیست هستند ابتکار منحصر بفردی را بکار برده اند تا با نامیدن فرزندان شان به یک نام ترکیبی مدرن و مذهبی اولاً قدرت مانور زیستی خودشان و فرزندشان را بالا ببرند؛ و هرجا لازم شد یک جزء از نام را برجسته کنند. و هم فرزندشان را دچار این خسران نکنند که مجبور باشد در جامعۀ مدنی مدرن و حکومت پیشامدرن امروز و جامعه و حکومت مدرن فردا گرفتار نام مذهبی یا مدرنش باشد و کاری هم از دستش برنیاید برای تعویض یا تغییر آن. درست است که خیلی از ایرانیان دارای دو نام شناسنامه ای و بین خانوادگی هستند هم اکنون هم؛ اما ثبت هر دو نام در شناسنامه اولاً بار زهر تمسخر بی ثباتی شخصیت شان از سوی گروه همسالان را می زداید و ثانیاً به حکومت این پالس را منتقل می کند که من بفرهنگ و نوع رفتار مذهبی تو اعتراض دارم و با افزودن امیر و نازنین به اول نام های مذهب عرفی ام که ناجوانمردانه  مورد بهره برداری تبلیغی و سوء استفادۀ تو قرار دارد؛ خودم را از حکومت و رفتار و ایدئولوژی تو جدا می دانم و می خواهم.

ت2- حالا دیگر ما یک گزارش آماری داریم که ثابت می کند اولاً تعداد مخالفان و منتقدان بیشتر است و ثانیاً مدرن ها در همۀ سال های حاکمیت اسلامی بشدت رشد کمّی و کیفی کرده ایم؛ ثالثاً برعکس تبلیغ حاکمان، فراوانی ما ارتباطی به شمال شهرهای کلان  ندارد چون آمار همراه با هشدار و خطر متولیان حکومت مربوط به گسترۀ ایران اعم از شهر و روستا و شمال و جنوب و فقیر و غنی است؛ و رابعاً این مهمترین فاکتور که این نام ها مربوط به انتخاب قشر مذهبی و سنتی جامعه است و نه مدرن ها؛ چون همانطور که گزارش هم نشان می دهد جامعۀ از سنت عبور کرده نام های ایرانی تنها و بدون پیشوند و پسوند مذهبی را انتخاب می کنند. یا...هو

۹ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزیز سلام،
من یکی از افرادی بودم که نام فرزندانم را علی و فاطمه گذاشتم. اما الان هر روز باید به هر دو حساب پس دهم. این دو فرزندم در سال های اول انقلاب متولد شدندو من و همسرم تحت تاثیر انقلاب و مسائلی که خودتان هم بهتر می دانید این نام ها را برای فرزندانم برگزیدیم.فرزندانم تمام هم و غمشان این است که به محض این که امکانی فراهم شد، نام هایشان را تغییر دهند.من متاسفم که کار به این جا رسیده و خدا می داند که آرزویی جز نابودی این حکومت اسلامی ندارم.من مسلمانم و مسلمان هم انشاالله باقی خواهم ماند. اما دیگر اسلام من این اسلام فاسدی که این ها معرفی و اجرا کردند نیست و نخواهد بود.

nik گفت...

تازه کلی‌ از این یاسر ابوذر سوده زینب‌های متولد ۵۷ تا ۶۳ اسماشونو ساسی و یاسی و فی فی و شوشو و اینا کردند و به پدر مادر جوگیرشون غر میزنند. یه مساله هم مردم با ثبت احوال جمهوری اسلامی دارند و اونم اینکه به زور سید و سادات میچسبونند به اسم بچه‌های مردم. هر چی‌ پدر مادر بیچاره -- که تعدادشون هم روز افزونه -- اصرار کنند که نمی‌خوایم و پارتی بتراشند زیر بار نمی‌روند.

ایرانی گفت...

دلقک جان فکر میکنم نازنین را در متن بعنوان صفت استفاده کرده یعنی نامِ نازنینِ زهرا نه "نازنین زهرا"

Dalghak.Irani گفت...

سلام و تشکر از همه.
وایرانی عزیز.
برای خود من هم "نازنین زهرا" غریب و نا آشنا بود بخاطر همین هم با چشم های گرد شده متن را خواندم که اشتباهی رخ ندهد. شما هم می تونستید و هنوز هم می توانید متن اصلی را بخوانید. "نازنین زهرا" یک نام جدید ترکیبی است. یا...هو

nik گفت...

اینجا سایت سازمان ثبت احوال است و نشان میدهد که نازنین زهرا اسم ترکیبی‌ است با فراوانی‌ ۱۲۷۹۵ نفر
http://www.sabteahval.ir/default.aspx?tabid=65

ناشناس گفت...

Besiyar Jaleb boud mesle . .

hamishe.Yazdane pak negahdarat

Baran Rahmat

ناشناس گفت...

سلام
نازنین زهرا و از این قبیل اسمها همه برعکس آنچه دوست عزیزم دلقک میگوید از عوارضات جمهوری پر برکت اسلامیست. برعکس آنچه که دلقک میگوید من معتقدم این اسامی بیانگر تضاد و دوگانگی فکری ایرانی پس از انقلاب است.آنچه من میدانم شترگاوپلنگ جمهوری اسلامی(جمهوری+اسلام)=نازنین+زهرا-- در خلا پدید نیامده و حاصل "bipolar disporder" یعنی بی نظمی دوگانه ی فکر ایرانیان امروز است.
ناکجا

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناکجا!
یکبار هم که تصمیم گرفتی با من مخالفت کنی زدی به خاکی! چون منظور شما را من خودم اول همۀ آن دیگر عوامل در متن نوشته آورده ام. کپی پیست می کنم از متن:


"...چه از بعد "خصوصیات یک جامعۀ دوزیست"؛ چه از بعد صیانت نفس و کسب منفعتش؛..."

یا...هو

ناشناس گفت...

سلام
نمیدانستم منظورت از جامعه ی دوزیست چیست و اما مشکل اساسی من با آن "چه از بعد دور اندیشی مدرن پدران و مادران در فهم گسل های نسلی و تلاش برای مخیر کردن فرزندان به انتخاب یکی از دو نام ثبت شده در شناسنامه شان پس از رسیدن بسن بلوغ " بود.
من زیاد به دوراندیشی و فهم آنچنانی بخش وسیعی از جامعه ی ایران ندارم و با تمسک به استاد کاتوزیان جامعه ی ایرانی را جامعه ای "کوتاه مدت"میدانم.من حتی به ناخودآگاهی مدرن اندیشی --با معیار های من در نیاوردیش البته--- جمع کثیری از این پدر و مادر ها اعتقاد ندارم.

دوستدار-همراه-سرباز و سربدار! دلقک ایرانی- نا کجا