بدنبال هنیه؛ سید حسن نصرالله هم به خامنه ای نه گفت!

A Dance to the Music of Time

هیئت داوران نمایش امشب سیرک ضمن قدردانی از اقدام سمبولیک تحریم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از سوی امریکا؛ دیپلم افتخار خود را تقدیم می کند به جناب آقای اسماعیل هنیه رییس گروه حماس و نخست وزیر غزه که درکمتر از 24 ساعت پس از اخذ دلارهای گران و اراجیف ارزان خامنه ای بروی سن رفت و اعلام کرد که در داخل حماس هیچ اختلافی بر سر ریاست محمود عباس بر دولت آشتی ملی وجود ندارد و من با تمام قوا از همرزم و برادرم آقای خالد مشعل و توافق دوحه حمایت می کنم. اما جایزۀ اول و روباه طلایی سیرک - با تحمل حق وتوی دلقک پیر - تعلق می گیرد به: آیت الله حاج سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان که صراحتاً به خامنه ای نه گفت و اعلان کرد که حزب الله در ترور مأموران اسرائیلی دست نداشته است و مهمتر اینکه اضافه کرد ما آدم های معمولی اعم از دیپلمات و غیره ترور نمی کنیم. دست بزنید ایستاده!


1- از تحریم سمبولیک وزارت اطلاعات توسط امریکا که بگذریم کار اسماعیل هنیه فوق العاده بود. او امروز و در کمتر از 48 ساعت جدا شده از آغوش خامنه ای و آن گردش هلیکوپتری برفراز مردم تهران؛ صراحتاً اعلام کرد که توافق دوحه بین خالد مشعل و محمود عباس تصمیم جمعی حماس و مورد پشتیبانی کامل من هم است و هر نوع شایعه ای در مورد دو دستگی در داخل حماس را قویاً تکذیب کرد. این البته پاسخی هم بود به سرمقالۀ کیهان که بلافاصله بعد از انتشار تحلیل قبلی من در تفسیر عکس خامنه ای و اسماعیل هنیه منتشر شد و نویسنده خواست چنین القاء کند که هنیه گفته ما چاکر خامنه ای هم هستیم و فلسطین از "بحر تا نهر" است و سازش نخواهیم کرد با... [محمود عباس خائن]

2- اما سید حسن نصرالله دیگر آخر معرفت بود و امروز بشدت دخالت داشتن حزب الله در ترورهای ناکام دهلی و گرجستان و تایلند را تکذیب کرده و با تحقیر و تمسخر کار خامنه ای اضافه کرد که ما برای تلافی ترور مغنیه آدم های دم دستی را نخواهیم زد بصرف داشتن شناسنامۀ اسرائیلی. اما چرا دیروز نه و امروز. به این خاطر بدیهی که امیدوار بود سرنخ ترور ها نتواند به خامنه ای وصل شود از جهت مستندات یقینی و او هم همراه ولی نعمتش خامنه ای اگر هم در مظان اتهام بود کار به ثبوت جرم نرسد. امروز که تروریست های ایرانی تایلند با نام و مشخصات و عکس و فیلم جای تردیدی نگذاشت که خامنه ای دستور دهندۀ ترورها بوده؛ نصرالله احساس خطر کرد و خواست بگوید که دلارهای خامنه ای را بیشتر از موجودیت خودم و پیروانم ارزش گذاری نمی کنم. هرچند که مطمئن است خامنه ای چاره ای جز حمایت از او را ندارد.

3- دلایل اینکه هنیه و نصرالله چرا اینگونه با شتاب در حال برائت جویی از خامنه ای هستند هم دلایل آفتاب آمد دلیل آفتاب دارد. و بطور مختصر اینکه: هم هنیه و هم نصرالله در متن درگیری و منطقۀ خطر هستند و از نزدیک شاهدند که چطور غرب و امریکا در حال محاصرۀ - باصطلاح - جبهۀ مقاومت مرکب از اسد و هنیه و نصرالله است. و خیلی دیر نیست که با تعیین تکلیف اسد سوری علاوه بر اینکه بسراغ خامنه ای خواهند رفت ممکن است موجودیت نه تنها سیاسی که جانی آنان را هم نابود کند. بعبارت آشناتر آنان بدلیل جوانتر بودن و سیاست فهم تر بودن تلاش دارند با واقعیت کنار بیایند حتی اگر قصد ندارند از آرمانخواهی دست بردارند فعلاً اغتنام فرصت بکنند برای جلوگیری از نابودی کامل تا در آینده بتوانند باز سری بلند کنند به آرمانخواهی و قدرت گیری. اما خامنه ای که بدجوری گیرافتاده در تعریفی که خودش از خودش کرده و فکر می کند که همۀ اینها بازی ترقه بازی است و شیطان او را و رسالتش را حامی خواهد بود؛ حتی اگر یک ملت و یک کشور عظیم مثل ایران را بنابودی قطعی سیاست کند. البته که نخواهد توانست انشاءالله و قبل از غرب دلسوزان ایران و ملت او را بسزای عملش از تخت سلطنت برکنار خواهند کرد بزودی. من فقط خواستم فرق سیاست بر مبنای واقعیت در هنیه و نصرالله را با سیاست برمبنای مالیخولیا در خامنه ای را مقایسه کنم.

4- اگر هنوز هم کیف تان کوک نشده به این موضوع فکر کنید که خامنه ای با این تنهایی هر دم فزاینده ای که در داخل و خارج دچارش شده و می شود همان یکسالی هم که من به او فرجه داده ام دوام خواهد آورد! من که مطئنم نه. ولی شما بگویید انشاءالله. یا...هو