۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

غم غربت یک دلقک. ودیگرهیچ!


Broken Walrus I

  دلم صاف نمی شود با فرصت کشی این نحلۀ دینداران مصر بدین داری ما. حالا که دروطن فیلترم وعید غدیرمسلمانان را بهم نمی ریزم، برای شمایی که در غربت شب جمعه را گم کرده اید می گذارم این ازنوشته های دیروزرا. تاریخ نوشته: 19.06.2009

خونابه های یک پستو!
1-     از روز اولی که در این پنجره می نویسم-مستند است به همۀ 40-50 "کامنت"ی که به لطف عبدی عزیز منتشر شده- تردید نداشته ام که آیندۀ "تکلیف روشن" وتداوم "بلاتکلیفی" دقیقاً ودقیقاً از انتخاب بین" مهدی کروبی" شجاع، صریح، اصلاح طلب، معمم، بابرنامه، متعهد به وفا،شناخته شده و...و" میرحسین موسوی" ناشناس ،سرگردان فکری، هوادار هم کوخ دیروز وهم کاخ امروز، همانقدر طرفدار فقرا که ثروتمندان، همانقدر رادیکال که همسرش را در جایگاه "میشل اوباما" تعریف می کند وهمانقدر محافظه کار که دیدار معمولش با روحانیان ارشد رافیلم تبلیغاتی می کند. وهمانقدر به دخترکان نوبالغ سبز پوش می بالد که به سر برهنۀ زنان محجبۀ بی سرپوش ناشی از فقر و...گریه می کنم چراما باید دچار چنین فقر شخصیتی شده باشیم که برای خلاصی از دست احمدی نژاد؛ نخست وزیر سالهای نوستالوژی وجنگ وکوپن وبی برقی وفروشگاههای خالی از زندگی وتاریک و... - گریه می کنم ودلم برای فریب نوجوانان تنگ می شود! که ندیده اند آن دوران سخت را وچنان هیجان نشان می دهند که گویی ما پدرانشان یک بار هم شده با حوریان بهشتی همآغوش شده ایم در دهۀ 60 خورشیدی-  یعنی میر حسین موسوی راخلعتی مرکب! بپوشانیم ازگفتار وپندار احمدی نژادی ورفتار وکردار" باراک حسین اوباما"یی وکلاه بوقی دکترین سید محمد خاتمی وروانۀ دهۀ90 خورشیدی کنیم که شعارمان بشود یک یا حسین تا میر حسین(بخوان دهۀ60 خورشیدی) که مساوی باشد با: معنا(آخرت) بجای ماده(دنیا)، رفاقت وصمیمیت ودلسوزی وترحم(بخوان کل واژه های نوستالوژیک دنیای قدیم) بجای برنامه وقانون وشفافیت ورقابت وبهترخواهی وسرخوشی (بخوان کل واژه های دنیای جدید) و ادبیات مدرن با محتوای سنت (حالا برعکس ادبیات سنتی با محتوای مدرن) و...گریه امانم را بریده: آقای سید محمد خاتمی! با شما ویاران هستم!" چه کسی همۀ سرمایۀ اجتماعی ما در سال 76 را به تاراج ندانم کاری خویش نابود کرد؟"

2-     کمتر از 8روز به انتخاب اول مانده که روزهایی نیز در سوگ امام مان منها خواهد بود از شروشور، وما در اخلاق وعاطفه وپنهان کاری ستاد مخفی میر حسین فرصت های اندک را به "فرقی نمی کند کروبی یا موسوی" آقای خاتمی از دست دادیم واینک دیگرممکن است سبزی شرطی هم شده باشددر لباس رقص دختران مان ولذا باید به جان بزنیم تا کروبی را به دور دوم بفرستیم وفرصتی دوباره داشته باشیم برای جلوگیری از بازگشت به انقلاب بروایت دهۀ جنگ وکوپن وتاریکی  واین بار به زعامت یک احمدی نژاد بدل!

3-     فیلم های تبلیغاتی احمدی نژاد ومیر حسین دقیقاً به ما می گوید که این هردویک واگویه دارند با خودشان با این تفاوت آشکار که احمدی نژاد مسلح به الهام وامداد های امام زمانی قاعدۀ بازی این نوع بازی را خیلی بهتر از موسوی می داند:"تهاجم به مستکبر؛ تراحم به مستضعف"- باصدای بلند ودر منظر عام-  واز موضع دانای کل ونه"حالا ببینیم چه می شود" به این گزاره از مصاحبۀ اخیراحمدی نژاد توجه کنیم:"خیلی زیبنده وقشنگ نیست که برای رییس جمهور کس دیکری غیر از خودش تصمیم بگیرد" وآرزو بدل ماندیم ما مریدان وقت خاتمی که چنین جملۀ مدرن ونابی –حتی درشکل ادعا- از او صادر شود در طول 8 سال ریاست ایشان بر ما! ومیر حسین که حتی ادعای بدل خاتمی بودنش را احزاب! دوقلو مصرند در نشان دادن ارتفاع موسوی!

4-     امیدم زیاد است که دانشجویان عزیز این 9 روز را به 90 روز فعالیت تبدیل کنند تا بتوانیم در همان دور اول مهدی کروبی تنها اصلاح طلب وسیاستمدار مدرن را به کاخ پاستور بفرستیم.ولی  زبانم هزاران بار لال اگر کروبی حذف شود؛ ماخطا وآدرس اشتباهی هیچ نخبه ای رااعم از دانشگاهی وروشنفکر وهنرمند وورزشکار وتکنوکرات و... نخواهیم فراموش کرد. هیچ نخبه ای حق سکوت ندارد! وزبانش را خواهیم برید اگر فردای روز واقعه  با ترجیع بند مهوع  "همانطور که من گفته بودم..."بخواهد ما را سرکیسه کند. باید همین امروز بگوید وخودش را تکه پاره کند که ترجیحات من این است :از این راه برویم به یک گام به پیش نزدیک تریم. ونه اینکه"من حکم می کنم" مثل محمد خاتمی ویاران در حمایت از موسوی؛ بلکه با برشمردن نقاط قوت نامزد مرجح! گریه می کنم والتماس به همۀ بزرگان که ملت خسته وعبوس است به مسئولیت برخیزید! یا...هو  
.......................................................................
البته این نوشته درآن موقع منتشرنشده است.



۶ نظر:

Ali گفت...

شما هم که قرار است زبان ببری؟
برادر

Dalghak.Irani گفت...

سلام Ali نازنین
ببخشید ترا خدا این آخرشب عید غدیرتان را به پست نوستالوژی ودیگر هیچ احمقانۀ خودم آلودم. هیچ کدام از نوشته های مشوقم با خودم را زدن به کوچۀ علی چپ که انشاءالله گربه است ولابد بزرگانی چون حضرات موسوی وخاتمی پیچش مو می بینند وهمین روزهاست که دوتا را چهارتا کنند وچهارتا را هشت جواب نداد تا بجای مدال های طلای ورزشکاران سعیدلوی احمدی نژاد- نفس تازه کنم- کمترین پاسخی باشد به توده که ما هم بیکارنیستیم! وبزرگان کماکان درمحاق "چه فداکارانه سکوت می کنند وماکه شرایط سخت داخل کشوررانمی دانیم ونمی دانیم که بابا سیاست ورز ورهبر واصلاح طلب که تصمیم کبری نیست وباید آمادۀ سختی باشد واگرنه سه نقطه می خورد وارد سرنوشت یک ملت بستوه آمده می شودو.." تشریف دارند؛ با نوشته های تاریخ مصرف گذشته خودمان مثل همۀ نوشته ها درجمهوری اسلامی، بخودمان حال پخشی می کنیم ووسط اش هم چندتا زبان دراز روشنفکران بی خاصیت را می بریم دسته جمعی ونه من تنها. ولی اگر شما بهمین هم معترض هستی مطمئن باش که من وما هم ازهمان جنسی هستیم که آن ها! لذا خبری از اقدامی عملی نخواهد بود ازهیچ طرف. وداریم روشنفکر بازی می کنیم. مثل همیشه! یا...هو
ومن خیلی مخلصم.

ابراهيم سالك گفت...

زمانی‌ که میر عزیز در رقابت‌های انتخاباتی خود را یک اصول گرای اصلاح طلب خواند، و من را- که هنوز سر از اصلاح اصلاحات و اصول اصولگرایان در نیاورده بودم- چار شاخ این ترکیب جدید گذاشت... و آن حرف هم شنیده شد و حرفی‌ هم زده نشد... و من باز هم ماندم همین طوری لنگ در هوا تا ۲۵ خرداد، که مردم عزیز با خروش میلیونی شان به میر عزیز این گونه لبیک گفتند که "یاحسین ‌میرحسین"!... و فهمیدم آن جمعیت میلیونی اولین کسی‌ را که ترساند میر عزیز بود- و دومینش آقای خامنه ای-، که می دید نه آن حسین حسین بود و نه میر حسین میر حسین...

و ما و میر عزیزمان هم آغوش و به رمز و اشاره از شرق ملت تا غرب حکومت در گفتمان و نوسانیم با شعار نه شرقی‌ و نه غربی... که پرچمش را امروز در شرق میر عزیز بالا می‌‌آورد و فردا در غرب زهرای میر عزیز...
و من باز متحیر این مرثیه ی لطیف شرقی‌ و شاعرانه ی ‌ ملتم هستم در رثای هر روز غروب خورشید غرب...

ناشناس گفت...

سلام , این زیر نوشت ( بهتر از کلمه بی ریخت کامنت نیست?)پیوندی با نوشته بالا ندارد.راستش زیاد سر در نیاوردم ازش چون تازه دو روز است از آن بالا بهشت! به قول شما هبوط یا سقوط کرده ام . فقط میخواستم بگویم که تصمیم گرفته بودم اسم آدم را که شما رویم گذاشته بودید بر گزینم تا دیگر برایتان ناشناس نباشم, اما دوباره باخود گفتم تعارف دلقک را به خود نگیر همان هالو بهتر است که دلقک به آدم میگوید ولی رویش به توست .
بنا بر این از این پس ,ز یر زیر نوشت هایی که مینویسم هالو را هم خواهم گذاشت.همین.شاد باشید.
هالو

ابراهيم سالك گفت...

هالو جان شما حق داری، من چند وقت یک بار حالت تشنج بهم دست می‌‌ده بعد اون وقت میام اینجا در قالب کامنت یک فرافکنی می‌کنم و می روم پی‌ کارم.
این دلقک بنده خدا اون اولا خیلی‌ زور زد به زبون خوش حالیم کنه، که کار زشتیه و لازمه جلوی خودم رو بگیرم، ولی‌ خب پر رو بودم نشد.
حالا هم بنده خدا دیگه چی‌ بگه! همین طوری حرص می خوره و ساکت و آروم تحمل می کنه...
حق هم داره به خدا!
بدبختی خانم‌ها هم که دیگه نیستند اگه ما به هم پریدیم بیاند جلو جدا مون کنند....
یکهو دیدی زدیم همدیگه رو ناکار کردیم رفت پی‌ کارش!

خ.آ گفت...

خ.آ
تو را به خدا اينقدر مير عزيز مير عزيز نكنيد حال آدم بد ميشود خوشحالم كه چنين آدم ضعيف و منفعلي نتوانست دوباره زمام امور ملتمان را بدست بگيرد . فرمول فيلسوف - شاه را بچسبيم بهتر به نتيجه ميرسيم تا هنرمند - شاه كه اين دو در يك جا نگنجد. هنرمند ( آنهم از نوع نقاش !!) را جان به جانش كني نخواهد توانست مملكت داري كند. بيخود در استين آين بيچاره فوت نكنيم كه اين كاره نيست.