۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

ما وبریتانیا!

The Hermit Saint

وزارت امورخارجۀ بریتانیا سخنگوی مسلط بزبان فارسی انتخاب وگماشته است. باری مارستن که نام این سخنگوست بلاگی تدارک دیده ودرآنجا با ایرانیان حرف می زند ومی خواهد جوداوری دایی جان ناپلئونی ایرانیان نسبت به بریتانیا را به بحث اقناعی وروشنگری بکشاند ومی گوید که هدفش نزدیک کردن ایران وبریتانیا بهمدیگراست. من هم یک اظهارنظری کرده ام که معمولاً برخلاف تصور وجریان غالب است مثل همیشه وبصورت کامنت گذاشتم زیر ویدیوی این جناب درسایت خودنویس.
البته این اواخرکامنت های زیادی دادم بویژه برای ضد حمله به مهدی هاشمی که خودنویس سانسورکرد ومن هم نوشته هارا نداشتم که خودم منتشر کنم. ولی این کامنت خوب است که شما هم ببینید بنطرم:
*************

1- ما ایرانی ها چه بصورت هویت جمعی وچه درهیبت  شخصیت های فردی ملتی ازخودراضی وآدم های خودشیفته ای هستیم که اغلب ازعدم اعتمادبنفس، تنبلی وعدم قبول مسئولیت مان سرچشمه می گیرد.


2- بریتانیا یا بتعبیرما انگلیس جزو تنها کشورهایی است که ما آنان را زیرک تر وباهوش ترازخودمان قبول کرده ایم وقبول داریم. لذا همیشه ضمن تحسین همراه با ترس از آنان درحقیقت امر؛ ازتحقیر کلامی وادبیاتی نسبت به آنان درظاهر امر وبرای پوشش دادن به ضعف خودمان درمقابله با انگلیسیها بهره می بریم.

3- بخاطر همین هم است که ما ضمن بدترین سوء ظن های مردمی وحاکمیتی در60 سال گذشته بیشترین مراودات علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و...را با دولت های بریتانیا داشته ایم. تا جاییکه مثلاً نخست وزیرملی ونفتی برعلیه انگلیس ما دکترمصدق خودش شخصیتی مدل لردهای انگلیسی را نشان می دهد در شخصیت حقیقی.

4- بریتانیایی ها درهرکاری وارد بشوند بهترین ومفید ترین آن کاررا انجام می دهند والبته درعرصۀ سیاست ازامورقدیم ودرعرصۀ مدیا ازامورجدید سرآمد تمام ملت های دنیا هستند.

5-خوشبختانه نگاه توطئه محور به بریتانیا درنسل های جدیدایرانی که عقده های ما پدرانشان راندارند وخودشیفتگی شان را هم حکومت آخوندی تا سطح خودتحقیری تعدیل کرده است بسیارکمتراست وبه بریتانیا هم با همان اندیشه ای نگاه می کنند که به سایرملت ها ودولت ها. وخوب یادگرفته اند که انتظار داشتن ازدیگران که منافع کشورخودشان را دراولویت متأخر یا حتی برابربا دیگری(دراینجاما) قراردهند انتظاری احمقانه است واگرهم کسی چنین ادعایی را ازدیگری بپذیرد احمق تراست.

6- بی بی سی فارسی پس از راه اندازی بلافاصله با مسایل انتخاباتی ایران مواجه شد ومثل همۀ شخصیت های حقیقی وحقوقی دیگر ازجمله روشنفکران خودمان مثل گنجی وداریوش همایون و...باجوبسیار پراحساس جنبش سبز همراه شد وکمی خط قرمزهای رسانه ای تعریف شده اش را شکست. وبمحض مسلطشدن حاکمان ایران به اوضاع با واکنش پارازیت وقطع برنامه های خودش درداخل ایران مواجه شد که تاقطع رابطۀ سیاسی هم تهدید شد رابطه ها.

7- واگر بی بی سی این روزها کمی به سمت نیروهای حاکم چرخیده برای بازگشت بتعادل درنزد قدرت حاکم برایران است واینکه اجازه داشته باشد هم درایران دیده شود وهم دسترسی اش برای تهیۀ برنامه ازداخل ایران بازترباشد. والبته نه انگلیس گفته من بی بی سی را برای اپوزیسیون ایران راه انداخته ام ونه ما باید ازکسی چنین ادعایی را باورکنیم. تلویزیون بی بی سی درراستای تعقیب منافع انگلیس دروهلۀ اول، مصالح کشورهای غربی  وجهانی ثانیاً عمل خواهد کرد ودقیق ودرست هم است.

8- دنیا دردهۀ 1980 میلادی با مرگ کمونیسم فهمید که آن ادبیات توطئه محور ساختۀ ضعف های ایدئولوژی های تمامیت خواه وتوتالیتربود وازبیخ وبن با واقعیت ها تفاوت دارد.

9- این ادبیات که می گوید: اگرثابت شود دیگری باطل است پس نتیجۀ بدیهی این می شود که ما حق هستیم" کثیف ترین گزاره ای است که حاکمان ایران اختراع کرده اند و32 سال است عوض اثبات لیاقت خودشان دنبال ثابت کردن عدم لیاقت دیگری هستند.

10- کاری که این سخنگوآقای باری مارستن انجام می دهد قطعاً کارخوبی است وباید ازبریتانیا ممنون بود که درتلاش است ادبیات منفی حاکم بر روابط ملت ایران با دولت انگلیس را ترمیم کند چون ما ایرانیان انگلیسی ها را خیلی قبول داریم ودشنام های ظاهری بیشتر ازجنبۀ "چرا زرنگ هستید" است. یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

اوه چقدر منفی گرفتی توی خودنویس! البته روشن است که من هم یک منفی محترمانه به شما دادم. کلا با نظرات سیاسی شما مخالفم تقریبا در همه زمینه ها اما از خواندن نطریات شما خود داری نمیکنم. بلاخره باید نظرت مخالف را خواند مگر نه؟تازه نثرتان هم دلنشین است ( به جز این کامنتی که در خودنویس گذاشتید)از همه بهتر عکسهایی است که بر میگزینید.ممنون

Dalghak.Irani گفت...

یادم نرفته بیایم برای ستردن خستگی راه ازانگشتانت برای گامهای مبارکت تا اینجا. کمی باید بخوابم. برگشتم اولین امید وبهانه ام شما خواهی بود تاکمی گپ بزنیم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

خب مجدداً بشما خوانندۀ جوان سلام عرض می کنم. ازامتیاز منفی محترمانه ات هم صمیمانه قدردانی می کنم. وخوشحالم که اینقدرسعۀ صدرداری که با همۀ مخالف بودنت باهمۀ نطریات وتحلیل ونگاه من بازهم تحمل می کنی ودراین تالار کوچک حضور داری. وازنثرم تعریف کرده ای وچه خوب. راستش بارها گفته ام که آدم شکل گرایی هستم وبه قالب بهمان اندازۀ محتوا هم پایبندم وهم باورمند. اصولاً گفتارهای "من با دیگری موافقم یا مخالف" ودربحث گفتگو خیلی راحت نیستم وبرعکس معتقدم که اصولاً گفتگو محل اقناع نیست وشکل مذاکره ندارد. گفتگو بیشتر محل به اشتراک گذاری عقاید است که کمترین اصراری نباید داشته باشد برای اقناع طرف های دیگر این گفتگو. زیرا که انسان حب نفس دارد وخیلی بی رحمانه است که ازاو بخواهیم نظریاتی را که پرورده وباورکرده باشنیدن ما ترک کرده وبه حقانیت ما اعتراف کند. گفتگو این است که من وشما حرف همدیگررا می شنویم وبا خودمان بخش های جالبش را حمل می کنیم تا یک روزی دوراز فضای تالار گفتگو ورودررو، وبمناسبت شواهدی دیگر بخشی از عقیدۀ طرفمان را عمل می کنیم وچون تحت فشار نبوده آنرا فهم خودمان ونه فهم تحمیل شده از رقیب وحریف (همۀ انسانها بالقوه باهم رقیب وحریف هستند) خویش درنظرمی گیریم لذا قبول می کنیم. گفتگو به این شکل کاملاً غیرمستقیم است که می تواند درست عمل کند والا می شود معامله سیاسی یا اقتصادی وچانه زنی ومذاکره برای منکوب کردن دیگری. باما باش وکامنت بده تا بیشتر باهم آشنا بشویم.مرسی که آمدی وخوشحالم کردی. یا...هو

ناشناس گفت...

بادرود , اینبار با شما کاملا موافقم.ممنون از مهربانیتان. من بار ها از نویسندگانی که با نوشته هایشان مخالفت کرده ام تذکر گرفته ام که: خب تو که مخالفی چرا میایی و میخوانی اینجا مثل خانه من است و من از تو نخواسته ام که بیایی و بخوانی برو سایتهایی را که دوست داری بخوان. و من پر رو نرفته ام مانده ام و خوانده ام و گاه هم نظر داده ام . اینکه با وجود مخالف بودن با بیشتر نطرات شما تقریبا هر روز نوشته هایتان را میخوانم هم همین نثر دلنشین شماست با شما در این که شکل هم به اندازه محتوا مهم است بسیار موافقم .شاد باشید.