۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

*حاکمان درسراشیبی! مخالفان درته دره!

TheNostalgiaoftheInfinite




1- 8 ، 9 ساله بودم که گاهی به اصرار و گریه همراه عموجان راهی می شدم به چهارشنبه بازاری که یک فرسخی از ده ما فاصله داشت. و همیشه باید از وسط میدان مال فروشان و دقیقاً از بخش الاغ فروشان رد می شدیم برای پارک کردن الاغ خودمان و راه افتادن در راسته بازار و پرسه های شیرین عمو با رفیقانش که همه معتبران حرفه های خویش بودند. غرض اینکه وقتی از میان خرانی که برای فروش آورده بودند رد می شدیم من همیشه فریفتۀ پرزرق و برق ترین جل و پالان ها بودم و عمو هماره نهیب می زد که اگر خر خر خوبی باشد نیازی به تبلیغ با کاکل پالانش ندارد.

2- لابد تاکنون چند بار بشما گفته ام که من هنوز هم همان هالوگری- خریت- کودکی آلوده به "فرم"م را حفظ کرده ام و حاضرم جفت پا بروم روی قرآن که پیروزی بر آخوند های حکومتی جز از راه شکستن قالب ها و فرم ها امکان پذیرنیست و البته کتمان نکرده ام و نمی کنم که اصلاح طلبان حکومتی به این دلیل اصلی هم قدرت هدایت اصلاحات را ندارند که خودشان آدم های کهنه ای هستند از لحاظ قالب و فرم. که البته قصه پرآب چشم است و دراز، این جدال شکل و محتوا! پس مؤکد می کنم که بدون توسل بقالب مناسب؛ هر معجونی از محتواهم بزودی فاسد و بی اثر خواهد شد

3- ولی اگر با منطق عموی خدا بیامرز من جلو بیاییم به این نتیجۀ بدیهی خواهیم توانست رسید که "میمون هرچه زشت تر/ ادایش بیشتر" و یا "مشک آنست که خود ببوید/ نه آنکه عطار بگوید" و اگر راهمان را ادامه بدهیم  در زمان تا برسیم به مسافرت اخیر آیت الله خامنه ای به شهراستان -و نه شهرستان- قم به این گزارۀ یقینی و اثبات شده خواهیم رسید که پر سروصدایی دهل از تو خالی بودن آن است.

4- و شک نکنیم که این انبوه چاپلوسی ها و تشریفات نادیده و نانوشته در کل ادبیات تاریخی و تاریخ ادبیات ایران که به بهانۀ "حضرت ماه!"- تعبیر و تشبیه حسین قدیانی قلمزن جوان کیهان نسبت به آیت الله خامنه ای - تولید و مصرف شد حامل بیشترین حقارت یک حاکم هم بود درهمان تاریخ ادبیات و ادبیات تاریخی مان که نصیب آیت الله خامنه ای می شود. و الا کدام شاه و حاکم و رییس و مدیر و رهبر و...قدیم و جدیداست که به چنین صفات فرعونانه ای خوانده شده باشد و چونان قشوی بر پشت الاغی قبول افتاده باشد.

5- آیت الله خامنه ای رفته بود به قم که روحانیان دلسرد از کامیابی حکومت دینی را متقاعد کند که کماکان فعالانه از حکومت به رهبری خودش دفاع کنند. اینک کاملاً مشخص شده است که آیت الله که با اقامت بسیار طولانی و9  روزه اش نتوانسته بود هدفش را محقق کند و سعی کرده بود با تمدید یک روز دیگر و مختص نشست با جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم اولاً اهمیت این ایدئولوژیک ترین تشکل روحانی حامی اش را یادآوری کند و هم به واکنش های تندی که دفاع جانانه اش از محتوای موضع گیری های احمدی نژاد در مورد حجاب و مکتب ایرانی و...در نشست اول برانگیخته بود مرهم - مرحم- بگذارد؛ باز هم موفق نشده است.

6- و حتی دو سفر کوتاه در دوروزمتوالی بعدی اش هم که به بهانۀ پس دادن بازدید بزرگان و مراجع توجیه و برخلاف سکوت همیشگی این بار رسانه ای و تبلیغ شد هم نتوانست پالس های تحبیب رنجیده ها و تهدید ستمدیده ها را درست منتقل و بثمر برساند. و نه رنجیده خاطرهایی مثل شبیری و جوادی آملی و حتی مکارم شیرازی باور کردند که این را بحساب آداب دانی ایشان بگذارند و نه ستمدیده هایی چون صانعی و بیات جز نگاه عاقل اندر سفیه به استقبالش فرستادند و نه حتی مخالفان مشروطی چون موسوی اردبیلی یا وحید خراسانی که این حرکت را ناشی از حرمت گذاری بکل حوزه دینی مثبت ارزیابی کنند. چرا که شکایت ها از گله تا زخم عمق دارد و به این سادگی ترمیم نخواهدشد.

6- البته که من این حرکت آیت الله خامنه ای را بسیار ایثارگرانه و مؤدبانه می خواندم اگر این استیصال پشتش معلوم نبود. زیرا که اولاً آیت الله می توانست این بازدید را در 9 روزاقامت در قم انجام دهد چون ایشان روحانی است و حوزۀ دینی از نظر فقهی مسکن دایمی او هم محسوب است. یا حداکثر این بازدید را به یک روز محدود می کرد چون که او نه از نظر شرایط جسمانی و نه از جهت قوای سنی و نه خستگی ناشی از مسافرت طولانی و چه بدلیل عدم سابقه برای این قبیل رفت و برگشت های پشت سرهم و فواصل بین شهری و البته دلمشغولی ها و کارهای انباشتۀ وظایف رهبری در مدت غیبت ده روزۀ ایشان اجازۀ چنین زحمت و خستگی را به آیت الله نمی داده است. ولی افسوس که هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد.

7- ماجرا اینست که حوزه بدلایل زیاد از حکومت آیت الله خامنه ای اولاً و مطلق حکومت دینی ثانیاً سر خورده است:

الف- در گذشت بسیاری از مراجع بزرگ و اعلم و مبارزان با حکومت شاه و تهی شدن حوزه از روحانیانی که اصالت روحی و درد دین - باهرقرائت مضیق هم - داشتند، و لذا قطع انفاس قدسی آنان!

ب- کم شدن بار معنایی حوزه به دلایل اولاً ثروتمند شدن روحانیان ارشد و دلمشغولی های وظایف حکومتی و لذایذ زندگی دنیوی آنان و ثانیاً تغییر معیار ارزش گذاری از سواد و تلاش و تقوا به فقط وفاداری به حکومت در بین طلاب.

پ- تناقضات زیاد و روزمره بین آموزه ها و خطبه ها و موعظه های دینی از سویی و رفتارهای ناگزیر دنیوی و حکومتی ازطرف مقابل.

ت- کم شدن اعتبار دین در دایرۀ مقلدان مراجع از سویی و منحصر شدن آنان در فقط نیازمندان و بسیارفقیران و فرصت طلبان از جانب دیگر.

ث- عدم گشایش در حوزۀ تئوری حکومت اسلامی از سوی مدعیان بسیار فربه حاکمیت مثل شخص آیت الله خامنه ای یا مصباح یزدی و نوری همدانی و غیره که هنوز هم هنگام صحبت از پاسخ به سؤالات روز جوانان و مردم، این طلاب هنوز درس خارج نخوانده اند که مورد نهیب قرارمی گیرند که چرا جواب  سؤالات و شبهات سی و دو ساله را نمی دهید!

ج- عدم انقیاد فرزندان روحانیان به تربیت های دینی و رفتارها و گفتارهای مدرن در آشکار و پنهان خانواده های روحانی.

ح- می شود به این لیست سی و دو ساله باز هم افزود و منظور این است که هرکدام از روحانیان رابسته بسن و درس و موقعیت؛ یک یا چند تا از موارد بالا مسأله دارکرده است نسبت به حقانیت و لزوم و توان حکومت بر مبنای شریعت در عصر غیبت. 

و اینکه همۀ دلایل برشمرده که بصورت پروسۀ زیر جلدی در تمام این سال های بحکومت رسیدن روحانیان جریان داشته در برخورد با پدیدۀ احمدی نژاد به گسل های فعال تبدیل شده اند و تلاش آیت الله خامنه ای برای جلوگرفتن از این زلزله است که تا اینجا ناموفق بوده است.

8- این هم البته مهم است که احمدی نژادچگونه توانست گسل های حوزه را نیم فعال کند. پس اشارۀ کوتاهی هم به آن می کنم و می گذارم برای سر فرصت مفصل که این مطلب بیش ازمورد دلخواهم پر حجم و طولانی شد و چند موضوع جدای تنیده در هم که البته فکر می کنم باید هم باهم دیده بشوند که معنای لازم را بیابند:

 اصل مطلب این است که احمدی نژاد حوزه های علمیه و در رأس آن قم را بشدت تحقیر کرد. فرمول احمدی نژاد برای تحقیر حوزه ابتدا بنظر تحبیب آمد و فقط زمانی عمق حقارت آمیز بودن اقدامات احمدی نژاد مشخص شد که حتی در ماجرای سال 88 هم احمدی نیازی برای کسب حمایت بزرگان حوزه ابراز نکرد و اینقدر که مخالفان به حوزه التماس کردند احمدی نژاد حتی درشتی هم کرد در هنگام چیدن کابینه اش و البته کم شدن ریخت و پاش بی حساب بدلیل افت قیمت نفت. 

اما نسخۀ احمدی نژاد برای حوزه کاملاً سر راست بود: "هرچه ماده بخواهید می دهم زر نزنید." یا بتعبیر فاخرتر اینکه هرچه امتیاز مالی و مادی می خواهید می دهم و هر چه فتوا و توصیه و دخالت و قدرت نمایی بکنید گوش نمی کنم. دردورۀ اول ریاست جمهوری این فرمول تا حدود خیلی زیادی کار کرد بدلیل اینکه درآمد نفت چنان زیاد بود که هرچه ریخت و پاش می کردند تمام نمی شد و حوزه اصلاً وقتی برای فکر کردن به شخصیتش و منزلتش را نداشت. ولی در دورۀ دوم و اخیراً که پول ها کمتر شده و فراغت حاصل شده که مثل همۀ فقرا حوزه هم برود سراغ معنویات! می بینند که ای دل غافل اگر پولی هم بوده است "قیمت نقد شدۀ نفوذ معنایی و فتوایی و دینی حوزه" بوده است در حوزۀ قدرت سیاسی، و اگر این حربه در یک معاملۀ بهر قیمت رؤیایی هم فروخته شود؛ ضرر هنگفت و جبران ناپذیری است. و به این ماننده است که فرزند ذکوری بجای ختنه خودش را اخته بکند!

11- این همه را گفتم که بگویم آیت الله خامنه ای به این دلیل  است که از کابوس فتنه رها نمی شود و در هر صحبت این روزهایش پر حرارت تر ازاوج پارسال جنبش سبز هم هشدار می دهد به شکست فتنه. و اضافه کنم که رژیم اسلامی ایران دریکی از ضعیف ترین و بیچاره ترین دوره های حیات خویش در همۀ سی و دو سال عمرش گرفتار آمده است و همۀ ارکان رژیم در حال لرزیدن هستند. و بالاخره نوستالوژی خودم را هم بطنز پایان بخش این درد سر طولانی علاوه بکنم که:

12- ولی خوشبختانه چون هیچ گونه معارضی و اپوزیسیونی چه در داخل و چه در خارج رژیم آیت الله و ملیجکش را تهدید نمی کند و برنامه ای برای استفاده از این ضعف ملی و بین المللی حاکمیت ندارد نباید آیت الله خامنه ای زیاد نگران باشد. جناب موسوی کماکان در سایت کلمه ادیتوری می کنند و در خارج از کشور هم موضوع مهم کلاه  و اسم و شکل خانم علی نژاداست و "سبز یعنی چه"ی اکبر گنجی! و آیا جرس بهتراست یا ابراهیم نبوی دود دودود دود و البته مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر که هر مبارزه ای بدون آهنگ نیک آهنگ ابتر است. اف.  یا...هو
.....................................................
*تیترابتدایی مقاله:
پوزیسیون درسراشیبی! اپوزیسیون درته دره!

۲۲ نظر:

ادوارد البی دوم گفت...

نیمه دوم عنوان پست بی‌داد می‌کند!

ابراهيم سالك گفت...

دستت درست آقا دلقک! در اوج بود...
ولی‌ خودمونیم عجب عالمی دارد ته این دره! داره کلی‌ خوش می‌گذره مث که! :)

Dalghak.Irani گفت...

فعلاً این نقدرا جفت تان داشته باشید فی البداهه تا فرصت کنم مفصل خدمتتان برسم!
شعارقطعی وکابردی آخوند ها درسی ودوسال گذشته:

"خودی ها ختنه/ نخود ها اخته"

ناشناس گفت...

بلاخره آه ما گوسفند هایی که روز قربان قتل عام شدیم دامان حوزه را گرفت . با این تفاصیل از حوزه و کار کردش فکر کنم دلقک هم زمانی حوزه ای بوده بنا بر این آه یکی دو گوسفند هم دامان او را گرفته و به لندن پرت کرده و به آه و ناله ناتمام واداشته.. اما از بند چ خیلی لذت بردیم.. دلقک رویش نشده بنویسد که بند چ همان آه گوسفندهای قربانی شده است.

ناشناس گفت...

سلام دلقک عزیز ، دست مریزاد ، عالی بود.

Dalghak.Irani گفت...

اول سلام به گوسفند.
ازعکسی که درپست قبلی فرستاده بودی نشناختمت. ولی همین که چهاردست وپا نبودی فهمیدم که باید خودت باشی. ازاینکه کشته نشدی وتوانستی مجدداً برایم کامنت گوسفندی بگذاری خیلی ممنون.
ولی متأسفم که من هم دیروزبادل خوش وآب خورده درکنار رودپرخروش بازدید خوانندگان ازوبلاگم سربریده نشدم تا امروز غمگین وافسرده دربیابان برهوت ازهیچ کس نمی آید برای خواندن پستی که هم خودم فکرمی کردم مهم است وخوب نوشته شده وهم ادواردالبی وسالک وتوگوسفند وپشت سری تو تشویقم کردید که خوب است؛ سردرگریبان همی فروبرده ام وبزودی است که برعلیه خودم بشورم واگردیدم کهنه شده ام برای زحمت یک کلیک بروم دنبال کارهای مفیدتری. چون من این جوری جاه طلبی ام وازخودراضی بودنم ارضا نمی شود واگرانگیزۀ شخصی ام جواب نگیرد ادامه فقط با شعارخدمت به همنوع ووطن وازاین حرف های دروغ ممکن نخواهد بود. پس خدا کند که این کسادی مربوط به تعطیلات ایران و تفریحات خارج ازایران بوده باشد وفردا این پست کمی هم طولانی بهتردیده شود. دوستتان دارم مرسی که بمن می گویی گوسفند چون خودم خریتم را قبول کرده بودم درپست حاضر. حوصلۀ بیشترندارم ومی روم وقتم را صرف کامنت گذاری درسایت های پربیننده می کنم که چندنفرجوان بیشتر بخوانند اگرمفیدبود. یا ...هو.
پس همین یک کامنت تقدیم بتوگوسفند وعزیزان دیگرم که مرا موردمنت قرارمی دهند ومی آیند وکامنت هم می دهند؛ بسنده می کنم.

شهروندنگار گفت...

تحلیل‌های شما برایم جالب هستند. از بالاترین و خودنویس که چندان انتظاری نمی‌ره. اما پیش‌نهاد شما برای فعالان شاخص جنبش در داخل کشور چی‌ست؟ آیا جز همین که موسوی و کروبی و تاج‌زاده و نوری‌زاد می‌کنن، کار دیگری هم می‌تونن بکنن؟ کنش‌ها و واکنش‌های گاه‌به‌گاه، تولید و انتشار محتوا از طریق روزنامه‌های کلمه و اعتماد ملی، صبر برای زمان مناسب (مثلاً حذف یارانه‌ها، 16 آذر، سال‌گرد آیت‌الله منتظری، انتخابات مجلس آینده). مانیفست جنبش سبز (بیانیه‌ی 18) و برنامه‌ی پیش‌نهادی برای اداره‌ی کشور (دولت امید) هم که ارائه شده. به غیر از این‌ها چه کاری می‌شه کرد واقعاً؟

شهروندنگار گفت...

یک نکته‌ی دیگه این که این‌همه تأکید روی شخص قالی‌باف رو نمی‌فهمم. مگه قالی‌باف چه تفاوت عمده‌ای با مثلاً علی لاریجانی یا ولایتی داره؟ هر سه‌شون محافظه‌کار و عمل‌گرا و مطیع ولایت و تا حدودی طرف‌دار توسعه‌ی آمرانه هستند. نه که فرق ندارن، اما فرق چشم‌گیری ندارن به نظرم.

Dalghak.Irani گفت...

سلام به شهروند نگارخوب وعزیز.
خیلی ممنون که وبلاگ مرا می خوانید و خوبتر اینکه تأیید مشروط هم می کنید. درمورد مواردی که پرسیدید بحث تفصیلی نمی توان کرد دراین تنگ جای. ضمن این که نظرات من دراین موارد بارها وبمناسبت های نوشته های مختلفم گفته شده ونوشته شده است. ولی اگرتلگرافی بخواهم اشاره بکنم می شود اینکه:
جایگاه مهندس موسوی با سه نفر دیگر بزرگواران فرق دارد ولذا اقداماتی که ازآن سه بزرگوار پذیرفته است برای مهندس موسوی بعنوان نفراول جنبش کافی نیست ضمن اینکه با کمال تأسف میرحسین موسوی حتی درحداقدامات کروبی ونوری زاد وتاج زاده هم فعال نبوده است. مشکل این است که ایشان مسئولیت نمی پذیرند وبا تعارف اینکه همراه کوچکی هستند با جنبش سبز خودشان را ازموقعیت تصمیم گیری به موقعیت رهروی تقلیل می دهند. این جنبش با مهندس موسوی هویت گرفته وباید ایشان مسئولیت خوب وبدش را بپذیرد. این داستانهای بی سروتهی که راجع به شبکه های اجتماعی واین قبیل حرف های سانتی مانتال می شنویم بیشترازآن بی سر وته ارزش ندارند والان تنها چیزی که ازجنبش ازدورافتادۀ مردم مانده است تسریع دربستن فضای کشور ببهانه فتنه ازسوی حاکمیت است. مهندس موسوی اگربپذیرد که این جنبش پشت سراو شکل گرفته واگرهم روزاول اعتراضی خودجوش بوده تداومش فقط با تأیید اوبوده است که طول کشید تا8 ماه . انوقت راحت ازمنطقۀ سبز حفاظت شده می آید بیرون وحداقل ازنظر گفتاری باندازۀ کروبی ونوری زاد وازجنبۀ تحرک فیزیکی با رفتن به بیوت علما درقم بازدید باشخصیت های ملی و ازین قبیل
البته من همین جوری این دومورد را گفتم وازنظرمن اگر مهندس موسوی مسئولیت این جنبش را بپذیرد حتی اگر هرهفته یک بار اعلامیه بدهد وبه بدنۀ جنبش بگوید "ساکت باشند"(خفه خون) بازهم ازاین بلاتکلیفی ببینیم چه می شود که شاه کلیدرفتارهای جمهوری اسلامی اولاً واصلاح طلبان ثانیاً است خیلی خیلی خیلی بهتراست. ایشان خودشان را آورده اند درصف یک عضو ساده ورژیم هم هربلایی که می تواند سر فعالان بویژه مستقل ازاحزاب مشارکت ومجاهدین می آورد. یا باید وارد این بازی نمی شد ویا اگروارد دریا شدی باید اصل خیس شدن را پذیرفته باشی. خب تاکی وچگونه پیش خواهدرفت این اوضاع؟ آن تاریخ هایی راهم که شما بخاطر استیصال ازبی عملی اینان ودرحقیقت آرزوی خودت را برای من نوشته ای مثل روزهای خاص درپیش مطمئن باش که حداقل ازسوی مهندس موسوی کمترین اقدام عملی صورت نخواهد گرفت. وانتشارروزنامۀ اینترنتی کلمه بزرگترین وآخرین اقدام خواهدبود واقعاً خنده دارنیست. بازهم تأکید می کنم که ایشان اگررهبری جنبش را رسماً بپذیرد واعلام کند نیازبه هیچ اقدام رادیکال دیگری نخواهد بود چون جنبش هویت پیدا کند روحیه می گیرد ودست بتحرک می زند حتی اگر مهندس مثل خانم سوچی بازداشت خانگی شود برای همۀ عمر قدرت معنوی ناشی ازرهبری داشتن جنبش هم نیروها را آماده نگاه می دارد وهم همان آموزش وآگاهی کوفتی - که چماق روشنفکران اسلامی بسرتوده است وغلط است چون جامعۀ آگاه نیاز به اصلاح بنیادین ندارد -بهترمنتقل وعمیق می شود. آخرپدرجان یک کاری بکند. خاتمی هم همین بلای آسمانی را نازل کرد سرمان . هی گفتیم سید، خوش تیپ، شکلاتی و... یک جایی بایست وبگو اینجا خط قرمزمن است. حالا هم مهندس یک جایی باید بشورد که این رفتار با معترضین خط قرمزمن است یا بود یا خواهدبود وخواهم طغیان کرد هرچه باداباد! یا ...هو
جابرای قالی باف نماند اگر فرصت کردم فردا جواب می دهم ولی عجالتاً شما یک عذرخواهی به قالی باف مصمم ومدرن وتکلیف روشن ومدیراجرایی نمره یک اهانت کردی درمفایسه اش با یک مشت آدم اآلت دست متوسط ضعیف ونان بنرخ روز خور. نه تنها اصولگرایان هیچ کدام انگشت کوچکۀ قالی باف نمی شوند درصفات مثبت حتی بهترین های اردوگاه اصلاح طلبان هم که زنگنه ونجفی وکمی جهانگیری هستند بسرعت وجوانی وپاکدستی وابتکارو تصمیم گیری وجسارت و...دکترقالی باف نمی رسند.

Tea گفت...

دلقک جون آخه قربونت برم توهم چقدر دلنازکی. بهت میگیم اوستاد ناراحت میشی؛ برات کامنت نمیزاریم ناراحت میشی. همشم تهدید میکنی که میزارمتون میرم آ.
پیشنهاد میکنم یه لیست حاضر و غایبی اینجا بزار تا ببینی ما چه شاگردای خوبی هستیم و هر شب سر کلاس حاضریم. من که این پست رو تازه دوبارم خوندم. دلقک ناز نازی هم واقعاً نوبر . چه کنم که خیلی دوستتدارم.

Tea از دهن نیفته.

ناشناس گفت...

حالت خوب نیست دلقک جان؟ من کی به تو گفتم گوسفند. من گفتم آه گوسفند ها ی کشته شده دامان تو را گرفته و ترا پرت کرده به لندن. آخه مسلمون را چه به گوسفند؟ گوسفند به امت مسیح میگویند صد ها سرود هم در این باره دارند و دور و برت حتما داری میشنویشان که میخوانند تولد چوپانشان نزدیک است دیگر.

ناشناس گفت...

دلقک جون تو رو خدا اینقدر قالی بافت رو هوا نکن، اوضاع شهرداری بدجوری قمر در عقربه به خدا، شهرداری چی‌‌ها بد جوری خون ملت رو تو شیشه کردند، رشوه می گیرن در حد المپیک، گاوبندی مناقصه می برن در حد بی‌ نهایت، پول مقاطعه کار و پیمان کار رو به لطایفی بالا می کشند جوری که جادو گرها هم حیرت می کنند. نمی گم اینا محصول قالی بافه، ولی‌ اوضاع از وقتی‌ قالی اومده اصلا بهتر نشده، اگه نشه گفت خیلی‌ بی‌ ریخت تر شده.

محمد گفت...

سلام بر جناب دلقک!
مي خواستم بگويم که با گزاره "حوزه حوزه بدلایل زیاد از حکومت آیت الله خامنه ای اولاً ومطلق حکومت دینی ثانیاً سرخورده است" موافق نيستم. حوزه امروز با حوزه حتي 10 سال پيش متفاوت است. تشکيلاتش، افراد ذي نفوذش و خلاصه اينکه خامنه اي توانسته کاري کند که از اتفاق اين حوزه بيش از هر وقت ديگري همراهش باشد و ايضاً موافق با حومت ولايت فقيه اش باشد. امروز در ميان حوزيان موضوع ولايت فقيه کاملاً موضوع جاافتاده و حل شده اي است. البته براي اين سخنم شواهد زيادي دارم که مجال تنگ است.
به جز اين در تأييد حرفتان بايد بگويم که راست مي گوييد. اپوزيسيون در ته دره است و اگر حقيقتاً بناست اپوزيسيون در وضعيت موجود تغييري حاصل کند بايد اپوزيسيون جديدي شکل بگيرد که نه وامدار هاشمي ، نه موسوي، نه خاتمي، نه اصلاح طلبان و نه همه کساني که در طول اين سي و دو سال از درون حاکميت جمهوري اسلامي به بيرون افتادند.
قاليباف هم زماني مي تواند لولاي دري باشد که آزادي و نشاط را به ما نشان بدهد که مستقل باشد. حداکثرش اينکه هاشمي را پشت سر بگذارد...

احسان گفت...

این پاراگراف آخری چسبید ... به شخصه هروقت این اشخاص رو تو تلویزیون می بینم با تاسف کانال رو عوض میکنم، جالبه که به همون ترتیب اسامی شون هم که نوشتید ، به همون ترتیب از زیاد به کم نسبت بهشون احساس انزجار دارم

Dalghak.Irani گفت...

سلام Tea عزیز
به این داغی هم نباش دیگر دهانم می سوزد آخرتازه ازسرویس خامنه ای گرفتمش تازه تعمیر است.
راست می گویی بخدا معذرت می خواهم من هم چقدرادا واطوار دارم خودم هم خسته شدم حتی دخترهای فراری هم این قدر لوس نیستند که رفتنشان ازخانه را مرتب جاربزنند. یکی دوروز قبلش تصمیم می گیرند فرارکنند دنبال هوسهایشان وروزسوم هم عملی می کنند. بعدش است که می شینند سرفرصت سناریوهای مظلوم نمایی وروان نژندی شان را تنظیم می کنند با پسره.
آری این بهترین راه است دیگر گله وناله نمی کنم واگرراست می گویم وقتی دیوانه شدم کرکره را می کشم پایین ویک آگهی گوسفند زنده یا برای یک Tea ازاین طرف لطفاً می چسبانم به یک پارچۀ سیاه وتمام.
درضمن من شکسته نفسی کردم گفتم استادخطابم نکن. من کی گفتم بروحاجی حاجی مکه. ترا خدا هرچی دلت می خواهد صدایم کن فقط نرو. من خیلی تنهایم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما ناشناس آنتی قالی باف.
سلام.
من منظورم این است که قالی باف خیلی جوان خوبی است وبسیارمدیر توانا ومبتکر وعملگرایی است واگرقراربود با جمهوری اسلامی ادامه بدهیم بهترازاو حتی بافاصله ازاوهم نداریم این نزدیکی ها. من کی گفتم سفارش می کنم مقاطعه های شهرداری را بدهد به شما یا دوست وآشنای من. او همین قدرکه شهرداری تهران 8-12 میلیون جمعیت را اداره می کند با این همه کارشکنی که دولت احمدی نژادمی کند دربودجه ووزارت کشورش و... احمدی نژاد صبح اگرنمازصبحش قضا شود چوب لای چرخ قالی بافش تعطیل نمی شود. کمی باید مهربان باشید وقتی پروژه های پردیس های سینمایی تونل رسالت وتوحید وبرج میلاد وپل جوادیه ومتروی مهندس هاشمی و ذخیرۀ ارزی را که مجلس هم بدهد احمدی نمی دهد فروش تراکم مدل کرباسچی هم که ادامه ندارد و....خیلی سخت است شهرداری را اداره کردبا این همه موانع. نشریات همشهری را بگیر بخوان کمی ششت حال بیاید. ودرضمن همۀ این ها را که مرورکردی یادت نرود بخودت یادآوری کنی که قالی باف درچه فضایی باچه مدیریت کلانی دربالا وبا چه امت زبان نفهمی باید کارکند. قالی باف را من هوا نمی کنم من می گویم اگرکسی بتواند درجمهوری اسلامی فیل هوا کند شک نکنید که یک نفر است وآن هم قالی باف نام دارد. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما محمدکبیر
سلام
خب خدارا شکر راجع به اپوزیسیون هم نظریم وراجع به قالی باف هم می توانیم به توافق حداقلی برسیم. اختلاف مان درمورد حوزه است.
واقع امراینست که حرف شما مطابق با داده های میدانی هرآنچه بلا برسرحوزه آمده دراین سی سال است. ولی حرف من هم خیلی out of garden نیست. چرا که معمولاً درکشورها وحکومت هایی مدل ما اتفاق را باید درجایی جست ومنتظر بود که احتمالش بعید است. مشکل حوزه قطعاً وبدواً با نظریۀ ولایت فقیه ویا مصداق آن آقای خامنه ای نیست. مسألۀ حوزه با احمدی نژادشروع شده ودرحال حاضر به آیت الله خامنه ای رسیده است. آیت الله خامنه ای که درهمین سفراخیرش هم حاضرنشد بخاطرترمیم زخمهای تحقیری که احمدی نژاد برپیکربزرگان حوزه زده کلامی درمذمت حرف های احمدی نژاد بگوید. حتی انتقاد ازتلویزیون ضرغامی را که بخشی است مستقیم زیرمدیریت خودش را پذیرفت وگفت تذکرداده است ولیکن همۀ حرف ها وموضع گیری های رییس جمهوررا توجیه کرد وحتی مثل احمدی نژادمشکل را برگرداند بسمت خودحوزه. البته من هم شواهد زیادی دارم ازبوی تندی که می شنوم ازنارضایی همان هایی که بقول شما همۀ تمهیدات برای یکدستی آنان برنامه شده بود واست. گفتم که بچه آخوند ها اگر آخوندنشوند معمولاً فوکلی آلا مد وخانم های مینی ژوپ پوش می شوند. دوستت دارم وامیدوارم که خوشبینی من برنده باشد وسخت بینی تو درست نباشد یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

احسان جوان سلام
مرسی که وبلاگم را می خوانی وسپاسگزارم که همراه وهمنظریم درمورد این اپوزیسیون کوفتی!
دوستت دارم. بازهم کامنت بده درآینده. خوشحالم می کنید. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

ببخشید جا انداختم شمارا وسط گله.
سلام
درست است فرمایش شما ولی نه که من فکرمی کنم که این گوسفند وبویژه آن "برۀ گمشده"اش بوده که باعث این همه پیش رفت وکامیابی برای غرب شده است؛ ازهرگوسفند بودنی وشدنی استقبال می کنم. لذا دز خودگوسفندانگاریم مثل همۀ ایرانیان "اوردز" است. دوستت دارم واز روحیه ای که بمیان می آوری برای "یادمان باشد زندگی وشادی اصل است قبل ازهر کنش وواکنش دیگری" سپاسگزارم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

محمدکبیر اینقدرپالس های سرخوردگی روحانیان قوی است که به اظهارنگرانی نوری همدانی هم رسیده نسبت به ادبیات مستکبرامام خمینی ودولت های بزرگ احمدی نژاد. ازآن مهمتر آدمی به گندگی وکراهت احمدخاتمی اعتراف کرده که علما اعلان بی طرفی می کنند بس که می روند ودرگوششان بدی اوضاع را می گویند. دیدم که اگراین خوشحالی را نگویم ممکن است بعضی ازخواننده ها حرف تورا که حجت است حجت بگیرند وبه حرف من که یک دلقک هستم اعتنا نکنند وخوشحالی شان ازاینکه آخوندهای سیاسی وکله گنده هم دارند کم می شوند واین خبرخیلی خیلی مهم وخوبی است ضایع بشود. پس دوستان مطمئن باشید که کک افتاده توی تنبان آقا واین کک بدجوری می گزد آن جا را. شادی بیشتر برای شما وزندگی بهتربرای همبسته گان شما اولین نتیجۀ این خبرخوب باشد. بخودتان جایزه بدهید هروقت که این کامنت را خواندید. یا...هو

ناشناس گفت...

خیلی‌ با نوشته‌ها و تحلیل‌ها حل می‌کنم به خدا، دمت گرم

فقط این قسمت نظرات رو یه کم کلفترش کنین ، چشام وق زده بیرون کور شدم

Dalghak.Irani گفت...

سلام بر گامهای مبارک.
خیلی با حال کردن های شما حال می کنم دم شما گرمترً. همۀ نیازم وهمۀ آرزویم دراین حال کردن شما خلاصه است بخدا.
خوش بحالتان که چشمان مبارک هنوز درآستانۀ کورشدن هستند. حقیر که رسماً کورهستم. وگویا این جای کامنت ها هیچ نوع پیشنهادفنی را نمی پذیرد برای درشت وکلفت شدن وازاین قبیل. قبلاً گاهی که کامنت ها زیادمی شد ومهم هم. می آوردم درصفحۀ اصلی منتشر می کردم یک بار دیگر. ولی ازبس که متلک شنیدم که دلقک بازی تازه نداردروی صحنه بیات فروشی میکند بمن برخورد ودیگراین کاررا نکردم. خودت باید یک فکری بکنی مثل مثلاً منتقل کردن کامنت ها به نسخۀ PDF وسپس مطالعه واز این ترفندهایی که بچه ها بلدند اگرنزدیکت کسی هست. دوستت دارم وخیلی حال کردم با کامنت نازنین ات. مرسی. یا...هو