۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

فعلاً تیتری نزده ام! یا "قاریشمیش"


Romulus and Remus

1- باران بادراهم سوارکرده پشتش تا شلاق دوباره ودوباره ای بزند بصورت شیشه هایی که همیشه تمیزند ازشوق باران درلندن - شیشۀ اتاقم می گوید بنویس ازترس باران بجای "شوق باران" ازچه می ترسی-  ومن دلم می گیردازاین همه نعمت که اگرهمۀ تنفس دم بودبدون بازدم هم خفه کننده می شد قبل ازحیات بخش.


2- احمدی نژاد درقزوین خطرناک ترین حرفش را با بیشترین تأکید مکررکرده واین حرف به این دلیل خطرناک است که توده را با اسطوره ای فراترازآخوندهای سی ودو ساله فریب می دهد. امام جمکران بجای امام جماران. چاه تاریک وترسناک وهمارۀ قم  مابه ازای رهایی از تپه های لغزنده وخطرناک شمیران:
* همه دین و همه عالم خلاصه در یک کلمه است که آن کلمه هم امام است. همه هستی برای امام است که اصلاً کعبه بدون امام معنا ندارد. همه دور کعبه می‌چرخند و کعبه به دور امام. مسیر رسیدن به خدا امام است. امام هم راه است هم مقصد. بوی عطر امام در عالم پیچیده است و جهان به سرعت وارد مرحله‌ای می‌شود که تنها راه خود را اتصال به امام بداند. بنابراین طوری کار کنید که هر وقت امام آمد ما را در موضع خود ابقا کند.
3- لندن اینک بفاصلۀ یک قهوۀ تلخ ازپاراگراف اول چنان آفتابی ودرخشنده و بوالهوس است که آدم دلش می لرزد ازاین همه زیبایی رنگارنگ برگ رقصان پاییز- شیشۀ اتاقم می گوید بنویس "می لرزد ازشوق" بجای می لرزد خالی ازچه می ترسی! امشب مگرشب جمعه نیست درایران!-


4- جعفرپناهی دردفاعیه ازبیداد دادگاهش گفته:
من يک سينماگرم. دور از سياست و جنجال‌های قدرت. تمامی دوران فيلم ‌سازی‌ام را در اين کشور فيلم ساخته‌ام. با بازداشت و محاکمه‌ی من، نه‌تنها منِ فيلم‌ساز، که سينما را به عنصری سياسی تبديل کرده‌ايد. اين تنها  محکمه‌ ی من نيست. محکمه‌ی هنر و هنرمندان اين کشور است. گواه تاريخ هر کشوری، آثار هنری و برخورد با هنرمندان آن سرزمين است. پس هر حکمی که در اين دادگاه داده شود، حکمی است برای همه‌ی هنرمندان، به‌خصوص همه‌ی سينماگران اين سرزمين. و حتی حکمی است برای جامعه‌ی ايران که سال‌هاست مخاطب اين سينما هستند. نهال من و همه‌ی هنرمندان ايران در خاک اين کشور ريشه دوانده و ميوه‌ی درخت هنر ما، حاصل زيبايی‌ها و زشتی‌های اين سرزمين است. پس هر حکمی که به من و انديشه‌ی من می‌دهيد، حکمی است که به مردم اين کشور داده می‌شود.
5- هوا مجدداً بغض کرد: جهان تازه توانستۀ سرگرمی روزمرۀ ایرانیان را کشف کند:کشته شدن کوسه توسط اختاپوس.
وتماشای خونسرد جنایت میدان کاج ازسوی همه؛ حتی پلیس درصحنه. الان یک ماهی است که هرموقع ازایستگاه اتوبوسی درEdgware Road(محلۀ عربها) درلندن ردمی شوم خط سیاهی را می بینم که برتابلوی ایستگاه نوشته: "الجهاد الحق. الموت الحق" پشتم تیرمی کشد ولعنت می کنم به این خونسردی مرگ. 

6- ادوارد آلبی دوم دوست ناشناس وادیب وهنرمند تازه ام ازسخت خوانی من نوشته با طعنه که"رطب خورده منع رطب چون کند"ومن هنوز پاسخش را نداده ام. الان هم کیمیا خانم مشرف شدند وبا عصبانیت وپرخاش کامنت دادند که چرا هیچ کس حرفی ویادی از محمدنوری زاد عزیزنمی کند که دندانش همان بلایی را بسرش آورده که دندان من درچندروزپیش. واورا عوض درمانگاه بدادگاه برده اند که شکایت بازداشت کننده هایش ازاورا رسیدگی کنند وقضارابسخره بگیرند مثل همیشه. 

من اما اصلاً حوصلۀ نک وناله ندارم دراین هوای بازهم آفتابی لندن که ممکن است آخرین دگرگونی دم بدمش باشد -مثل زندگی- قبل ازرسیدن تاریکی شب. پس با یک خبرعمومی ویک خبر خصوصی این پست رامی فرستم به شب جمعه ای از شما که اگر "توفیق ندارید توقیف هم نداشته باشید**" وخوش باشید:


خبرعمومی:

پیرزن 70ساله ای که بطورشگفت انگیزبه عربستان رفته بودبدون انجام مناسک حج به کشوربرگردانده شد

خبر خصوصی:
امروز بیستم آبان سالروزتولد دخترکوچکم است که دارم دیگر زنجیرپاره می کنم ازدلتنگی شان؛ وبرایش "تولدت مبارک" نوشته بودم. برایم پاسخ نوشته است که:
من هم به شما تبریک می گم که یه همچین دختری رو توی همچین روز عزیزی خدا بهتون داد (: والا :* دوست دارم
...............................................................................
**کنایه است ازمجلۀ فکاهی توفیق که قبل ازانقلاب وروزهای پنج شنبه منتشرمی شد وشعارکلیدی اش این بود: "شب جمعه دوچیزیادت نرود. دومی اش مجلۀ توفیق است."

۵ نظر:

کیمیا گفت...

تولدشون مبارک باشه.

کیمیا گفت...

http://www.123greetings.com/birthday/

کیمیا گفت...

http://www.123greetings.com/birthday/zodiac_birthday/zodiac62.html



http://www.123greetings.com/birthday/zodiac_birthday/zodiac30.html

این دوتا مال آبانیاس

Dalghak.Irani گفت...

خیلی هم ممنون بخاطر این همه لطف صمیمی ازطرف خودم ودخترم. بالاخره یک کاری می کنی که وقتی سرم دادمی زنی نتوانم واکنش نشان بدهم. مثل امروز بعدازظهر که زهرترک شدم از چادری که بکمرت بسته بودی. یا...هو
مرسی

آفرین گفت...

تولد دخترتان مبارک! و خوش به حالش که چنین پدری دارد. و بی شک حس شوخ طبعی را از خود شما به ارث برده!