۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

سلام بر محمد


به تعریفی بدبینانه 30 سال وبه تعریفی خوش بینانه 20 سال است که ایران ما در یک" کمدی موقعیت" گیر افتاده است. بهترین نمونه را مرد هزار چهرۀ"مهران مدیری- پیمان قاسم خانی" درسکانسی به دست می دهند که" مسعود شصتچی از محفل شاعران ( روشنفکران) فرار می کند وآواره وسرگردان وگرسنه وبی پول می رسد به دکه ای که نان وکارت تلفن و... می فروشد. او از فروشنده نان می خواهد وچون پول ندارد ساعتش را معامله می کند نه برای نان؛ که برای خریدن کارت تلفن راه دور. وگرسنگی اش را کول می کند برای رفتن به سمت مادر ومعشوقش! ساعت نماد زمان؛ زمان نماد عمر؛ تلفن نماد حرف! آن هم نه حرف حسابی؛ بلکه نماد چرت وپرت؛ که پشت تلفن یا حرف معاملات آن چنانی است یا عاشقانه های مهوع!


ما اشتباهی هستیم آقای نوری زاد.


۱ نظر:

مسعود گفت...

در همه چيز گرسنه مانده ايم...سوء تغزيه پدر ايران را در آورد...براي محمد نوري زاد بسيار خوشحالم