۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

به بهانۀ محسن کدیور!


حجت الاسلام کدیور مصاحبۀ مشروحی کرده است با تلویزیون صدای امریکا(VOA) وراجع به ازشیرمرغ تاجان آدمیزاد حرف زده وازجمله گفته است که شعارغالب تظاهرکنندگان معترض ایرانی درروزقدس سال 88 ؛ "هم غزه/هم لبنان/ جانم فدای ایران" بوده است ونه شعار "نه غزه/ نه لبنان/ جانم فدای ایران."
خب این یک دروع بین است وباهرنیت خیروشری هم گفته شده باشد به دلیل دروغ بودن، کاری زشت بوده است، آن هم بویژه ازیک آدم متشرع! لذا سروصدا ایجاد کرده وبخشی از دنیای مجازی را واداربه تکذیب وتقبیح نموده است.
امادراین بین معدودی هم بهردلیل طرف دروغگورا گرفته اند ودرتوجیه "یک بار دیگر دروغ" مصلحت مزخرف وکثیف را پیش کشیده اند. ازجمله نوشته ای با امضای "سارا زرتشت" درسایت "خود نویس" منتشرشده است که واکنش برانگیخته واین هم پاسخی است که من برای آن نوشته با نام "دردفاع ازمحسن کدیور" نوشته ام:

سارا زرتشت اشتباه کرده است واگربه نشربرخی نوشته هایش در"جرس" ارتباط نداشته باشد؛ حرفش راپس می گیرد وبدلیل دفاع ازیک ادعای دروغ عذرخواهی می کند.
جنبش سبز هم بعنوان یک جنبش؛ فعلاً تمام شده است وچه خوب. چون که این حرکت با آن شعارهای اسلامی وبا این رهبر مسئولیت ناپذیربجایی نمی رسید ونرسید هم. وایضاً چه خوب چون هدف جنبش سبز احیای جمهوری اسلامی بلاتکلیف دوران های هاشمی وخاتمی بود. نه که ایرانیان همه غش می کنند برای سال های دهه های ۶۰ و۷۰ خورشیدی!
جنبش فراتر از این نرفت بدین دلیل هم بود که اولاً جلودارانش مدرن نبودند وطبقۀ متوسط شهری را نمایندگی نمی کردند ونمی کنند وثانیاً به این دلیل که شعارمحوریش بازگشت به اسلام بود وتوده ها با این شعار ارتباط نمی گیرند چون که ازاسلام اجتماعی متنفرند.
ازهمه وازجمله سارا زرتشت نازنین خواهش می کنیم که اگر ازدستشان برمی آید کاری کنند که ما از دست این روشن فکران دینی خلاص بشویم. چون تا می آییم بگوییم آی مردم اگر با هم همراهی کنیم نه تنها حکومت عرفی تر ازدولت دیکتاتوراحمدی نژاد تأسیس می کنیم بلکه همۀ مناسبات مدرن را ازاقتصاد گرفته تا فوتبال واز سرگرمی گرفته تا دلخوشی و...زندگی را مجازو آزاد می کنیم ؛ می گویند: "هیس. ملت ایران مسلمان است." ونمی گویند که چه ارتباطی دارد مسلمان بودن با حکومت شرعی خواستن. وطبق کدام سند به سندیت رسیده این غلط ذهنی یکصدوپنجاه سالۀ باسوادهای ایرانی قابل اثبات است!
ما صدسال بیشتر است که فریب تفکر "میرزا ملکم خان" را خورده ایم وبا دلیل مزخرف "ملت ایران مسلمان است"-لولوی مردم ترسان ازطریق لقلقۀ زبان طیف روشنفکران مذهبی - خواسته ایم مدرنیته را بومی- بخوان اسلامی- کنیم وحکایت مان شده است مصداق کلاغ وکبک. درحالی که اگر از همان شروع ورود تجدد درایران حرف وراه " میرزافتحغلی آخوندزاده" را پیش گرفته بودیم وطبق الگوی اصلی مدرنیته جلو رفته بودیم قطعاً امروز گرفتار این روحانیان مکلای جدید نمی شدیم که تا دهان بازمی کنیم بگوییم باید رفت سراغ حکومت عرفی، یکی از صفوف فراوان، بهم فشرده ومتکثر درشرق وغرب شان ندا در می دهد که: "ای ابله؛ هیس." مردم ایرا ن مسلمان هستند وهر مفهوم جدیدی را باید اول مقلوب کرد وسپس به مردم مسلمان قالب.
بعنوان مثال وقتی می خواهیم بگوییم حاکم باید نقدپذیر وپاسخگو باشد باید ازپوشش اصل مترقی "امربمعروف ونهی از منکر" استفاده کنیم والا ممکن است ملت مسلمان رم کند وخرابکاری ببار آورد.
ببخشید کمی طولانی شد قصد تصدیع نداشتم ولی خیلی دلم می گیرد وقتی می بینم هنوز هم داریم دست کدیور را نگاه می کنیم ومی خواهیم ازروی دست او مشق بنویسیم.

جوانان عزیز ترازجان؛ ما(پدران ومادران شما) مشق انقلاب مان را ازرساله وتحریرالوسیلۀ امام خمینی گرته برنداشتیم؛ ما انقلاب اسلامی مان را عیناً از کتاب های مذهب علیه مذهب، تشیع علوی تشیع صفوی، وهمۀ مجموعۀ اسلام شناسی های دکترعلی شریعتی کپی کرده ایم. اصلاً اسلام بدون افزوده های بومی! کردۀ مفاهیم مارکسیستی آن روز؛ یک هژمونی فرهنگی بود، واست، مثل همۀ ادیان؛ واستعداد ایدئولوژی شدن نداشت وندارد. کما اینکه بعد از تقلبی درآمدن سکۀ مارکسیسم؛ جمهوری اسلامی ایران نتوانست به یک ایدئولوژی روشن وبا یک مانیفست مشخص برسد وحکومت ناتمامش را درقالب نه انقلاب نه حکومت ادامه داد که ضرر هردو را دارد ومنفعت هیچ کدام راندارد. تابعد. یا...هو

۵ نظر:

Hel. گفت...

دیدم که داشت صحبت می کرد. اما گوش ندادم.
روز قدس من بودم و اصلاً چیزی به عنوان "هم غزه، هم لبنان..." نشنیدم. مردم می گفتند "نه غزه، نه لبنان..."
آخه چرا دروغی به این تابلویی؟!
ولی می دونین، حدس می زنم مردمی که هنوز می خوان حکومت اسلامی باشه خیلی زیاده. باید اکثریت یه چیزی رو بخوان تا بشه امید داشت که اون تغییر حاصل بشه. هنوز بین همین سبزها کسانی که تحمل حرف مخالف رو ندارن خیلی زیاده. خیلی از سبزهایی که دم از دموکراسی و آزادی بیان می زنن، منظورشون آزادی برای "حرف خودشون" هست؛ نه حرف مخالف.

ناشناس گفت...

حمید-قم
برای خانم Helen
"ولی می دونین، حدس می زنم مردمی که هنوز می خوان حکومت اسلامی باشه خیلی زیاده. ... هنوز بین همین سبزها کسانی که تحمل حرف مخالف رو ندارن خیلی زیاده."
1- مردمی که هنوز می خوان حکومت اسلامی باشه = در واقع روحیه مردم ما معنوی گرا و احساسی تر است.یعنی شاید الزاما بحث اسلام یا دین بطور کلی نباشد.مثلا در گذشته با عرفان و شعر این را نشان داده اند و حالا وظیفه متفکرانمان ! (اگر داشته باشیم! یا خواب نباشند!) است که متناسب با زمانه و عصر جدید فلسفه ای ابداع کنند برای مردم خود. این همان حرفی است که دلقک قبلا گفته بود و من بدلایلی که طولانی و فعلا خصوصی! است از آن خیلی خوشم اومد و حال کردم.
2- تحمل حرف مخالف رو نداشتن یک مقدار زیادی بر می گردد به تربیت و عادت فرهنگی افراد و نه الزاما اسلامی بودنشان و برداشت شرعی افراد از تکلیف الهی شان در برابر معاندان و گمراهان!
راستی صاحبخونه:سلام!

مسعود گفت...

تا مشكل فهم مردمي در بين هست و جمعيت حداكثري در ايران به درك حداقلي از ابتدايي ترين بنيانهاي حكومتي نرسيده باشند ...و تا وقتي كه واژه هايي چون ليبرال ، سكولار و دموكراسي براي ايراني عرب نما فاقد معني ايست و در حد فحش ناموسي .....راه به جاي درستي نمي بريم..

Hel. گفت...

1- آقای حمید، مرسی.

2- کامنت تان رو خوندم.
قربون شما! :)
راستش نوشته‏م رو از نظر املایی و انشایی تغییرات جزئی دادم. که بهتر بشه.

اون ماجرا ها هم حقیقت داشت و درباره ی خودم بود.
دوست دارم منظورتون رو دقیق تر بدونم.
می شه برام توضیح بدین، با یه ایمیل؟ اگه زحمتی نیست. (چون خصوصی باشه)

ناشناس گفت...

حمید-قم
برای خانم Helen
بروی چشم!
فعلا در حال کشف خانمی به اسم HELEN در MY DAYS هستم!
با سپاس