۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

فوتبال وآیت الله مشکینی!


1- گفتم به قولم وفا کنم ودراین جای جام جهانی فوتبال یک پست فوتبالی کامل بنویسم؛ که یادم آمد امشب یا فردا سال روز مرگ حضرت آیت الله مشکینی قدس سره است. ومن به پاداش تبرئه شدنم دردادگاهی که آیت الله ری شهری داماد محترم ایشان قاضیش بود به آیت الله بدهکارم. وهرسال بمناسبت سالگشت مرگ شان حرفی با یاد ایشان می زنم.

واقع قضیه هم این است که یک بارسال ها پیش من بی خودی مخاطب جوانانی قرار گرفتم که نمی دانم چرا بمن اعتماد داشتند وازمن سؤال می کردند. پرسش های پیش پا افتاده وساده ای می گفتند همیشه وبیشترراجع به زندگی وهیجان وجنس مخالف و...سؤال داشتند وهمه شان هم مثل فیلسوفان یک ترجیغ بند حفظی داشتند برای ختم سوالات شان: "دلقک؛ چه جوری می شود که ماهم به اندازۀ بقیۀمردم دنیا گرفت وگیرداشته باشیم بسته به استعداد وکوشش وتوان وداروندار جغرافیای زیست مان ونه بیشتر!؟" ومن هم همیشه می گفتم:

"اگرروزی را ببینید که تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه آزادی مسابقه می دهد وحضرت آیت الله مشکینی قدم رنجه فرموده اند وبرای تماشا به جایگاه آمده اند؛ ووقتی همشهری نامدار وزهرایی شان جناب آقای علی دایی گل می زنند؛ حضرت آیت الله ازهیجان برخیزند وبه افتخار گل دایی عمامۀ مبارک را یک متری به هوا پرتاب کنند؛ شک نکنید که از همان لحظه نه تنها سیاست واقتصاد واجتماع وفرهنگ و...ایران بسامان معمول همه جای دنیا می شود؛ بلکه بدلیل پذیرش هیجان(امرمدرن) درعرصۀ عمومی ازسوی مخالفان ذاتی وقطعی زندگی مدرن(تنها مدل زندگی موجوددرامروزجهان) ولذا رفع موانع توسعۀ 300 سال اخیر- ازصفویان تاکنون-در ایران؛ وطن عزیز ما با سرعت مضاعفی هم خواهد توانست عقب ماندگی هارا جبران نماید.

-دراین جا همیشه معبرازخواب بیدارمی شود ومی بیند هزار آیت الله مشکینی هم متولد شده وخواهند مرد وهیچ کدام هیجان درعرصۀ عمومی را برسمیت نخواهند شناخت. فقط به این دلیل ساده که دین رأساً چنین استعدادی ندارد ومجتهد چگونه تکلیف مالا یطاق ازدین اجتهاد کند برای خود دین!-

2- هی می گوید مدیر را عوض کنیم درست می شود. هی اصراردارد اگر انضباط را رعایت کنیم درست می شود. مرتب تکرار می کند که فوتبال اگر دولتی نباشد درست می شود. هزارباره تکرار می کند که مربی بزرگ باشد مشکل حل می شود. ده ها وصد ها بار لقلقلۀ زبانش کرده است که بازی تدارکاتی خوب داشته باشیم اله می شویم. وهزارها بار می گوید ومی نویسد وداد می زند وگریه می کند و...وبازهم همۀ مفاهیم شناخته شده درهمۀ زبانها وفرهنگ ها وکشورها را نسخه می کند ومی گوید این یکی دیگرنسخۀ نهایی وباطل السحراست کافی است فوتبال را ازسیاست جدا کنید وقهرمانی آسیا وجهان را پاداش بگیرید. وبدبختانه طرف روشنفکرهم است ولی نه می داند سیاست چیست ونه فوتبال واین طور به ماعوام می فهماند که درد فوتبالی که شما( ما) لمپن ها دوست دارید خیلی ساده است وکافی است که یک نفر سیاست مدار باحسن نیت پیدا بشود- لابد اصلاح طلب دینی- وبگوید "کن"(سیاست ازفوتبال جداشو) تابشود "فیکون"(ماقهرمان بالفعل همه کاپها وجامها بشویم). ونمی شود. ونشد. ونخواهد شد.

مگرممکن است پدیده ای درجهان درغیرمسیر خلقت طبیعی اش رشد کرده وبه کمال برسد!

[نوضیح: فکرتان را معطوف به پیشرفت سایر ورزش های قهرمانی در سیستم های بسته وایدئولوژیک نکنید. چون سایر ورزش ها با "پرورش گلخانه ای" قابل دستیابی است. ولی فوتبال مثل خودزندگی درزیرچادرنجات هم خواهد مرد.]

پدری مؤمن را درنظر بگیرید که برمبنای آموزه های اسلامی ودینی خندیدن بلند به "قهقهه" را حرام ودربهترین حالت(روشن فکردینی) مکروه می داند. فرزند این پدر اما بهردلیل این ممنوعیت را قبول ندارد وحتی دورازچشم پدر به "قهقهه" می خندد. اما درنزدیک پدر ودرمحل هایی که بیم بودن پدرهست به احترام یا نیاز، واغلب هردوباهم؛ بلند نمی خندد. پدرنیز ازاین موضوع آگاه است و به عاطفه یا عجز! واغلب هردوباهم؛ از بازخواست موضوع صرفنظر می کند. واین پدر وپسر دریک توافق نانوشته وبی اطمینان هم دیگرراتحمل وزندگی می کنند.

وتجربه به شما می گوید که تاروزی که این پنهان اندیشی طرفین بمیدان منازعه آورده نشود ورأی غالب ومغلوب مشخص نشود نه نگرانی پدر رفع خواهد شد- مهم نیست چون او منشاء مشکل وقادرمطلق است- ونه خندۀ پسر قهقهه خواهد شد- وهمدردی کنیم با پسر- چرا که پسر درفاصله ای نوری حتی از پدر، وبهنگام خندیدن بلند، بارروانی عدم رضایت پدررا با شکستن صدای شادیش درگلوگواهی خواهد دید. واینک این معضل بسیار مهم دریک خانواده را آورده ایم ومستولی کرده ایم به یک جامعه؛ ومعلوم است که "چه شود!"

عدم پذیرش زندگی جدید(فرهنگ مدرن که تنها مدل زیست موجودودردسترس عینی وعقلی درجهان است) ازسوی دین؛ باعث معطل ماندن همۀ شؤنات زندگی خواهد شد
والبته بخش هایی که دربعدازعصرروشنگری غرب به تعریف زندگی انسان اضافه شده اندبطورکامل مختل وازحیظ انتفاع ساقط خواهندشد؛ مثل بازی، مثل موسیقی، مثل سینما مثل همۀ هنرهای مدرن وصدالبته مثل "فوتبال" که فقط شبیه به زندگی مدرن نیست؛ بلکه عین خودزندگی مدرن است.

هرچیزی که یک انسان درطول زیست این جهانی خود تجربه می کند دریک بازی فوتبال نوددقیقه ای قابل ردیابی کامل است ازغم وشادی وهیجان واحساسات بگیر تا همکاری وتعاون وتصمیم گیری واقدام بموقع وصدها وبازهم صدها عامل دیگر.
لذاست که تاروزی که حکومت برمدارشریعت باشد محال قطعی است که ایران صاحب فوتبال درخورارائه به بازارهای جهانی بشود. البته که افت وخیزهای مقطعی ممکن است ولی مثلاً رسیدن به استانداردهای فوتبال قاره ای وجهانی زمان حکومت شاه محال علمی ،تجربی وعقلی است.

وکلام آخر این که فوتبال ازجنس زندگی است وزندگی ازجنس جشن. تاروزی که "جشن"مجدداً برسمیت شناخته نشود منتظر فوتبال نباشیم. ومن اگر جای مهندس موسوی بودم عوض اینکه بگویم کارجنبش! این بشود که بروند وبه کارگران ومعلمان وکسبه بگویند چگونه باید ناراضی شد ووقتی ناراضی شد چگونه جنبید؛ به لشکر گوش بفرمان دستور می دادم که "حکومت دینی ضدبازی وتفریح وسرگرمی وفوتبال است" را با زبان ساده به مردم یادآوری کنیم واضافه کنیم که بدون بازی وشادی وهنر وفوتبال ما قبل ازمردن می میریم.

3- بهترین دوگل بازی های تا این جای جام جهانی را دوگل ازسه گل بازی برزیل وکرۀ شمالی می دانم. گل مایکون اززاویۀ چنان بسته وچنان محکم یک سوپرگل واقعی بود که شش تماشاگر وبازیکن را حال می آورد- دروازه بان کره هم برای رقیب دست زد- وآن گل تلافی آخرین دقایق شماره 8 کرۀ شمالی به دروازۀ برزیل که هرچند گلی بغایت هوشمندانه وزیبا بود ولی مرا بخاطر شادی بازیکنان اسیر دریک سیستم توتالیترفاسد وکثیف تحت تأثیر "حالا گریه نکن کی گریه بکن" قرارداد.
من توی این جام با کره ای های شمالی احساسی متضاددارم؛ دلم نمی خواهد برنده بشوند بدلیل کثیفی حاکمانی چون کیم جونگ ایل وبهره برداری های برعلیه ملت ازتلاش فرزندان خودملت؛ ودلم می خواهد باکمترین اختلاف ببازند وبویژه گل بزنند برای احساس خوبی که درلحظه نصیب شان می کند.

وخب گل زدن به برزیل درجام جهانی اینقدر هیجان بخش است که اسیرانی درنقش سربازان را ازخودبی خودکند ووابدهند دربازی بعدی مقابل پرتغال. یا...هو

لینک طنز مرتبط وبسیار زیبای شهرام خان شکیبا را گذاشته ام بالای عکس دلقک ازدیروز. اگر متوجه نشده اید حالا بروید وکمی افتخاربکنید وپزبدهبد برای فوتبال ایران.

۱ نظر:

Hel. گفت...

خانواده و کل جامعه رو تشبیه کردین. مقایسه ی خوبی بود. مفهوم و ملموس.
مخصوصا برای من که چنین مسئله ای رو با پدرم دارم. (البته نه درباره ی قهقهه، درباره ی حجاب)
به نظرم یکی از جالب ترین پست هاتون بود.
اگه انگلیس قهرمان بشه، چه جشنی بشه تو لندن! حسابی بهتون خوش می گذره! عوض ما هم بهتون خوش می گذره.