۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

"نوری"زاد؛ آزادی!


سلام عزیزم؛ نازنینم؛ دلبرم!
ششمین نامه ات را باغرور گریستم. حالا دیگر تویک راه برنیستی که خودت یک راهی: یک بزرگراه؛ یک شاهراه!
دارم تلاش هم می کنم که چگونه می شود مثل توبود: "آزاد"، "آزاده". ایران از داشتن چون توفرزندی شگفت زده نیست. ایران از داشتن چون "ما" فرزندانی متأسف است. کاشکی نامۀ بعدیت را خطاب به ما بنویسی که چگونه "چارقت دوزم کنم شانه سرت!"

۳ نظر:

Hel. گفت...

من نامه ششم نوری زاد رو سرچ کردم اما چیزی پیدا نکردم!!!
می شه لینکشو برام بفرستین؟

Hel. گفت...

جوابی که تو پست قبلی داده بودین به کامنت ام رو خوندم. مرسی.

Dalghak.Irani گفت...

لینک گذاشتم روی ششمین نامه ات. مرسی جوان! که پیدام می کنی.یا...هو