نوشته ای که در زیر می آید یکی از نوشته های من است که درهنگامۀ اوج گیری جنگ صعده بین دولت یمن وعربستان برعلیه شورشیان الحوثی منتشر شده است. مناسب دیدم که نوع نگاهم را به ماجرای جندالله والقاعده واسلام بنیاد گرا و...مجدداً ثبت کنم. البته که من همۀ جمهوری اسلامی مبتنی بر تفکر آیت الله خامنه ای وصحابه اش را دریک روح سرگردان مسموم کننده که مثل یک گاز بی رنگ وبو درفضای تنفسی داخل وخارج ایران راه "زندگی" را مسدود کرده ومبلغ مرگ ونابودی است می دانم ومی شناسم؛ که متأسفانه بدلیل "غیرقابل لمس بودن عینی وبا آدرس مشخص برای تحلیل گران کلاسیک والبته سیاسی"نادیده گرفته شده است.
1- نفرت منجر به نزاع وجنگ وخونریزی دربین مذاهب منشعب از یک دین حتی فجیع تر است از همین ستیز ونبرد بین دودین مختلف.- بروایت مطلق تاریخ والبته به تأیید منطق نیز-
2- ایران تنها کشوری است که حکومت مذهبی تشکیل داده وبخودش لقب "ام القرای" اسلامی داده است.
3- ایران تنها کشوری در بین مسلمانان است که اکثریت مطلق شیعی دارد. وشیعه تنها مذهب عمده ای دربین مسلمانان است که اقلیت مطلق است.
4- عربستان سعودی سرزمین وحی وزادگاه وخاستگاه حضرت محمد(ص) پیامبر مسلمانان است وبدیهی است که لقب "ام القرای اسلام" را فقط وفقط حق مذهب خود بداند وهر ادعای"کشور ومذهب دیگری"؛ مسلمانان سنی ووهابی مذهب را تحریک کند وآشفته سازد.
5- عربستان سعودی کشوری با عقبۀ مستقل تاریخی ضعیفی است و"خضرت محمد" پررنگ ترین وشاخص ترین نماد "هویت" تاریخیش است. وبطور بدیهی حاضر به اجازۀ مصادرۀ تنها هویتش "محمدامین" نباشد.
5- راه حل فقط یکی است: یا باید ایران از ادعای اسلامی بودن حکومت خود دست بشوید- ترتیبش مهم نیست.بهرطریق- یا سنی های وهابی باید بتوانند در یکی از کشورهای عمده اسلامی مثل پاکستان، افغانستان و...حکومت اسلامی بروایت"مذهب وهابی" تشکیل بدهند. وهویت بسرقت رفته شان از طرف شیعیان ایران را بازپس یگیرند.
6- هروقت حکومت در ایران بسوی عرفی شدن رفته روابط با اعراب هم بسرعت بهبود یافته وهرزمان شعارهای رژیم ایران مذهبی ورادیکال شده؛ بلافاصله اعراب را نگران وآشفته کرده است. فارغ از تحریکات عملی شیعیان ازسوی حکومت ایران حتی.
7- تروریسم القاعده، تفکرطالبانی، دعوا برسر نام ها ومالکیتهای ارضی مثل خلیج فارس وخلیج عربی، تنب ها وابوموسی، اروندرود وشط العرب- وحتی مصادرۀ ملای رومی وفارابی واین سینا و...- وهر آنچه می تواند تحت عنوان کلی "مصادرۀ هویت ها"خلاصه شود راه حلی ندارد غیراز اینکه ایران باید ازادعای " تنها حکومت رسمی بنام "محمدامین" عرب" دست بردارد.- هم پول زیاد است نزد عرب ها وهم "طالب" دربین مسلمان ها-
8- البته که این مشکل بیشترنرم افزاری وناپیدااینک در اقدامات سخت افزاری طرفین ابعادی هول انگیز جهانی یافته ونخواهد توانست بسرعتی که سی سال پیش می توانست مؤثر باشد نوشدارویی عمل کند. ولی چون تنها راه ممکن است باید روزی اتفاق بیفتد. جنگ ولشکر کشی وسرکوب سخت افزاری قطعاً پاسخی نخواهد گرفت.
9- واین طنز نیست که بگویم: زمانی که پرزیدنت کارتر در مجمعی از ضعیف ترین هیئت حاکمه های طول تاریخ مدرن درغرب مثل جمیز کالاگان بریتانیایی وژیسکاردستن فرانسوی و...وبا سیاست های مذبذب ومتزلزل وبلاتکلیف – طرفه اینکه درهمین لحظۀ تاریخی هم غرب دچاروضعیتی کاملاً مشابه زمان کارتر است- با خوشحالی از فروپاشی رژیم شاه ایران استقبال می کردند باید می دانستند که خدای ایرانیان! فقط آنان را با پرتاب شدن ایران به اعماق تاریک تاریخ پاداش! نخواهد داد؛ بلکه با تغییر نقشۀ خاورمیانه وتظاهرات مسلمانان سلفی درکوچه خیابانهای نیویورک ولندن وپاریس و...هم آنان را عقوبت خواهد کرد.
10- وختم کلام با یک حس ناگزیر: آیا دنیا تقاص "آه" ایرانیان گیرافتاده درپیشا تاریخ حاکمیت بالفعل ایران را نمی دهد!؟ یا...هو
پای نوشت:
این یک تیتر نویسی از یک تاریخ سی ساله است؛ و برای پرکردن همۀ صفحات سفید نوشته هایش مجالی نیست.
اینکه چرا القاعده بجای تهران در نیویورک ولندن می جنگد هم به این دلیل بدیهی است که وهابیون غرب را مقصر ایران امروز می دانند. ایران نام اسلام دارد وتوده های عرب قادربه هضم رویارویی مستقیم با مسلمانان نیستند وشهرت وهویت ایران با مبارزه با" امریکا" فریبا شده است.
وتوضیح همیشگی ونهایی اینکه:
من از علت تامه می گویم وهمۀ دلایل دیگر می تواند معتبر باشد؛ مشروط به اینکه درنفی وانکار وتضعیف این علت تامۀ روانی نباشد.
واین توضیح ضروری که پروژۀ شورش عبدالمالک ها علاوه برتبعیت وارتباط با "علت تامه" به دلیل بسیار مهم محرومیت های قومی ومنطقه ای ونادیده گرفته شدن حق شهروندی سنی مذهبان ایرانی هم مجهز است.
۱ نظر:
اقرار
با توضیح همیشگیتان با تاکید موافقم، و منکه همیشه میگردم دنبال ایرادها چیزی نمیابم. نظراتتان کاملأ قابل درک هستند و متین. اصلأ من فکرمیکنم که هیچ اختلاف نظری با شما نداشته باشم .
بجز اینکه ما را صف بندیها از هم جدا میکند. نه اینکه صف بندی نباید باشد. باید باشد ولی شاید نباید دچار احساسات و گاهأ تعصب گروهی و یا عقیدتی باشیم .
نفرین
اصلأ لعنت به این سیستم کمونیسم و نظرات تبیینی کارل مارکس و انگلس و لنین و مائو، ایشان حتی به ایده ی برابری و حق نان و مسکن و بهداشت و آموزش برای همه هم آسیب رساندند، با ثبت رسمی آن بنام خودشان. حالا بیاییم این آقایان را به زباله دان تاریخ بیاندازیم و تفکر کنیم به حق انسانی جهانیان و بویژه همه ی ایرانیان به مایحتاج اولیه انسانی.
یأس
از سرمایه داری امریکایی هم که گویا آبی گرم نمیشود. بعد از دو قرن سیزده هزار میلیارد بدهی به خزانه ی کشور و نزدیک به پنجاه میلیون امریکایی بدون بیمه ی درمانی !
باور
فکر میکنم شاید چاره این باشدکه خوشبین تر باشیم به اسلام و قابل حل باشد معضلی که به آن اشاره کرده اید خصوصأ شاخه های اصلی سنی و شیعه که فکر میکنم دولت نهم توجه بیشتری به این مسئله معطوف داشته است. لا اقل ازبعد اقتصادی یعنی امکانات و رسیده گی بیشتر به مناطق محروم که اتفاقأ شامل مناطق سنی نشین هم میشود!
امید
روابط در حال گرمتر شدن با سوریه و ترکیه هم شاهدی بر ممکن بودن این عبور است. اگر این تنشهای ربع قرن یکبار مجالی بدهند و ممانعت از دست اندازی بیگانه را درست مدیر یت کرده و بدانیم که در این بازی سیاست تنها با حفظ آرامش میتوانیم پیروز باشیم و برای این پیروزی هم به هیچ شکست خورده ای نیاز نداریم.
ابزار
ما همه با هم هستیم.
برزو
ارسال یک نظر