۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

تأمل کنیم!

این نوشته کامنتی است که برای نوشتۀ مسیح علی نژاد با عنوان "مردم موسوی، مردم احمدی نژاد" گذاشته ام.

بارسوم است که می آیم به وبلاگتان برای این پست: آیا کامنت بگذارم یانه!؟

1- به تجربه می گویم: نوشتن در دنیای مجازی بدون بازدید کننده؛ وبدتر بدون کامنت گذارمثل سخنرانی درسالن خالی است: بی حوصله وبی ویرایش خاص.
2- اما نوشتن دروبلاگ پربیننده الزاماتی به تعهد دارد. اگر راجع به اجتماع باشد وسیاست که دیگر بدتر. برعکس نوشتن درهر جایی که وظیفه ایست به درخواست سردبیر ودبیر وستون لاجرم؛ باحق تحریر وبدون فیدبک آنلاین.
3- چیزی دستگیرم نشد از نوشته تان؛ نه به شکل ونه به محتوا. کاشکی یک نقل قول مستقیمی می آوردی از خواستۀ مشخص آن طرفداراحمدی نژاد درآن مهمانی!

جنبش "مدنی"- با تأکید مجدد بر"مدنی"- مردم ایران خواستار تغییر پارادایم سی سالۀ انقلاب - ونه حکومت به ماهو حکومت حتی-ایرا ن از "مرگ" به "زندگی" است. بقیۀ افزوده ها برآن کار سیاستمداران وروشن فکران وروزنامه نگاران است. ملت ایران می خواهند این عدم امنیت روانی سی ساله-به مفهوم زیبای "گیردادن"- و حاکم شدن قرائت هرپاسبانی که صبح زودتر از خواب بیدارشد ازاسلام؛برهست ونیست شان یک بار برای همیشه پایان پذیرد.

4- میرحسین موسوی ومهدی کروبی دریک لحظۀ تاریخی با امکان جنبش خفته وسی سالۀ مردم ایران تصادم برای "آغاز" کردندونه بیشتر. نه توده های طبقۀ متوسط معترض در خیابانهای تهران تنها مشکل شان رییس جمهور شدن شخص خاص است ونه موسوی وکروبی نازنین چنین ادعایی دارند. وطرفه اینکه درخواست شما تحصیل حاصل است به شهادت همۀ گفتارورفتار وکردار موسوی وکروبی. والبته که پاسخی نگرفته تاکنون وهیچ گاه نیز پاسخی نخواهد گرفت از پارادایم: "اصل مرگ است وزندگی در حاشیه." همین چندروزه ببین چند نفر گفته اند از بزرگان! عزا اصل است جشن حاشیه. وکدام جشن!
اوج خامی قلمت آنجاست که بکرات از بحران وبدتر ازفاجعه نام می بری درتوصیف اصل اتفاق میمون تاریخی( جنبش سبز)

5- 80 درصد مردم اجتماعی هرجامعۀ طبیعی بعلاوۀ 90 درصد ازبیست درصد باقیمانده که فقط درمقاطع لازم به سیاست می پردازند؛ نه به نوع حاکم کاری دارند ونه به نوع حکومت. آنان می خواهند درمحیطی آسوده از نظرروانی کار وتحصیل ومعاشقه کنند وفرزندانشان رابزرگ کنند و اززندگی لذت ببرند بارنجی که خواهند برد لاجرم.
 
6- کار روشنفکر همین یک کار کوچک است که درد مردم را درپس کلۀ آنان بخواند وبا ترجمه وتبدیل آن به واژه وجمله آنرا به توده برگردانده وباعث همذات پنداری وحرکت شود. البته که برخی از روزنامه نگاران هم روشنفکر هستند. واغلب روشنفکران این روزهای ایران که عرض خود می برند وزحمت مردم ایران می دارند!

7- با لحن شما درمورد "گنجی"ها قطعاً آشتی نیستم. ممکن است وحق است که هرکدام از ما با برون داد سیاسی آراء یک اندیشه مند مخالف یا مواقف باشیم ولی َآن اندیشه مند ازمن وشما اجل است. ازمن به کمال وازشما به سال!

8- امضایتان را در آن بیانیۀ 80 نفره تشخیص دادم ولی تا جدی شدن هر امضایی زمان لازم است.

9- غصه زیاد وقصه دراز و"دردمشترک" بسیارعمیق است. تأمل کنیم قبل از پست کردن هرپستی! جنبش سبز جنبشی بین "مرگ" و"زندگی" است. وباید پیروز شود نه برای حذف هوادارکسی بلکه برای هدیۀ زندگی به همان هوادار.
جنبش سبز با هر کیفیتی هم پیروز شود مراد تغییر پارادایم از مرگ به زندگی حاصل قطعی آن خواهد بود. وزبانم لال شکست آن یا شوروی استالین خواهد شد به رهبری آیت الله خامنه ای- حداکثر- ویا رهزنی محمود احمدی نژاد اتفاق خواهد افتاد در ایران مدل جماهیر لیبی معمر قذافی. موضوع جدی تر از جدی است. تأمل کنیم. یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: