1- صحبت های جدید رهبر جنبش سبز مردم ایران دردیداربا دانشجویان چنان زلال وامروزی واستراتژیک وحق مطلب است که هرخواننده وشنونده ای را بوجد وتحسین وادارد. ومرا هم واداشت خداراشکر.همانطور که قبلاً هم گفته ام من بعداز بیانیۀ شماره 16 مهندس موسوی به جنبش سبز وبا رهبری ایشان پیوستم. هرچند که من درانتخابات هوادارمهدی کروبی بودم وبه ایشان رأی دادم. والبته کماکان برای شیخ شجاع وآلترناتیو رهبری جنبش ارزش بسیار قایل هستم.
2- من با برخی زیاده روی های الترا دموکراتیک ولوس موافق نیستم که از جملۀ آنها یکی راجع به "جنبش سبز رهبر ندارد" است. ودومی راجع است به "ازموسوی بت نسازیم". مگر امکان دارد که جنبش مدنی ومطالبه محوری به ظرافت وسلامت جنبش سبز کنونی ایران وبا داشتن رهبری مثل مهندس موسوی دها ومدبر؛خودش را از رهبری بری بداند وبخواهد وبنامد ومنتظر باشد که کارش روز بروز بسامان تر شود. دراین زمینه پیشنهاد مشخص من این است که یکی از شعارهای اصلی راهپیمایی سبزها در22 بهمن تأکید، تأیید وتثبیت نقش رهبری جنبش سبز درمهندس موسوی عزیز باشد. درمورد دوم هم من مخالف هستم وباید با تأکید وتأیید از مهندس موسوی؛ جایگاه ایشان را تا مقام عالی یک قهرمان ملی ارتقاء بدهیم وازاو برای رهبری مان "بت"- با تأکید بسیار بر"بت"- بسازیم.
3- ایمان قطعی دارم که حرکت اصلاحی جنبش سبز- واگر مراقبت کنیم مدنی واصلاحی بماند تا پیروزی نهایی- مطلقاً به سرنوشت انقلاب 57 دچار نخواهد شد ومقایسۀ این دو قیاس مع الفارق است. جنبش سبز برخلاف انقلاب 57 یک حرکت عقلانی واصلاح طلبانه است که خاستگاه(مبدأ)آن دانشگاه وهدف(مقصد)آن نیزقانون (مناسبات مدرن) می باشد. درحالیکه انقلاب 57 انقلابی با مبدأ ومقصد حوزه های دینی بود. شرح ماجرا مفصل است من فقط تیتروار می گویم وشما مصادیق را منطبق کنید.
4- وآخرین موضوع این که نباید به حرف برخی روشنفکران سیاسی فریفته شویم که اعتقاد دارند جنبش همین امروز باید مقصد نهایی اش را جزء به جزء اعلام کند تا مثلاً آقایان قدم رنجه فرمایند و...حرکت های اجتماعی توده ای مثل انقلاب ها وجنبش ها وقتی راه افتادند از خردحسی نیروهای میدانی تبعیت می کنند ودور می گیرند تا پیروز شوند وخیلی قابل تأثیر گذاری خط کشانه! نیستند که گفته شود: صبرکنید تا من(سوپرروشنفکر)اجازه بدهم. دل قوی داریم وبا آویزۀ گوشمان به حرف های طلایی رهبرمان مهندس موسوی ادامه بدهیم.
5- دونکته هم در صحبت های اخیر مهندس موسوی برجسته بود. یکی راجع به غلبه برترس توده ها ازجنگ داخلی ودیگری بازهم همراه کردن توده های بیشتر ومتنوع تراجتماعی واقتصادی با جنبش سبزکه چون فوریتی برای 22 بهمن ندارد می گذارم برای یک نوشتۀ دیگر انشاءالله.
6- واما پایان بخش این یادداشت می خواهم یادی باشد از "محمد نوری زاد" عزیز که طبق اخبار منتشر شده وبرای اولین بار تمام خانواده اش به دادستانی احضار شده اند. آشنایی من با محمد نوری زاد متحول ازطریق وبلاگش وکامنت هایی که برای مطالبش می گذاشتم تکمیل شد. چنین حدس می زنم که احضار همۀ خانوادۀ محمد نوری زاد به دادستانی برای این باشد که محمد نوری زاد تاکنون نه تنها نشکسته بلکه حتی حاضر نشده درخواست تماس وملاقات با خانواده اش را هم بکند. واین البته برای دستگاه امنیتی شکست بسیار سنگین ومضاعفی است. واقعیت قضیه این است که "محمد" با همۀ توش وتوان وقدرت بیان ونوشتن وهنری که دارد دارای یک نوع معصومیتی است که بهترین توصیف این نوع بی گناهی واژۀ ترکیبی "معصومیت کودکانه" است. او چنان زلال وبی غش وهدفمند است که واقعاً هر آدم ناخالصی را کلافه می کند. وما چقدر به این روحیۀ معصومیت کودکانه در جنبش سبز نیاز داریم. درود می فرستم به این انسان زلال واز همین جا برای خودش وخانواده اش هورا می کشم وامیدواریم که بزودی اورا آزاد ببینیم. البته که حدس من این است که حکومت جز آزادی او به هیچ ترفند دیگری ازعذاب"معصومیت کودکانۀ" او رها نخواهد شد. یا...هو
۲ نظر:
من در انتخابات به مهندس موسوی رای داده و به آن افتخار میکنم...گرچه موسوی واقعی رو بعد از انتخابات و با بیانیهایش شناختم.....اما با این که جنبش سبزرهبر ندارد تا حدودی موافقم:
1-در جامعه مدرن امروزی رهبر یا لیدر به معنایی که مثلا اقای خمینی یا رجوی یا...که در سالهای دهه 50 کاربرد داشتند اصلا معنا پیدا نمیکند که انها اکثرا رهبران ایدولوژیک بودند حالا یا اسلامی یا چپی یا ملغمه ای از این دو.
2-خواستههای توذه های حاضر در صحنه در بعضی جهات هیچ ربطی به خواسته های عزیزان کروبی...خاتم وموسوی ندارد.
اما اینکه این نهضت احتیاج به یک هماهنگ کننده ان هم از نوع با هوش و با شرف دارد بر کسی پوشیده نیست...و این لباس را فقط در تن میرحسین موسوی میبینمنه حتی شیخ و سید
باشد که روزی آزاذی ایران عزیز را جشن بگیریم.
علی
من هوادار ومبلغ آقای کروبی بودم. ولی اینک برهبری مهندس موسوی تسلیم هستم. چون من نوکر مردم وتوده هستم ونه برعکس. وقتی آنان با خردحسی خویش به رهبری مهندس موسوی رسیدند واورا فریاد زدند. هرکسی نعل وارونه بزند ودرضمن خودش را روشنفکر وهمراه وهم پیمان وحرمت گذارمردم بداند یا بخواند. فقط یک دروغ گو است. یا...هو
ارسال یک نظر