۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

علی مطهری در مسیر مهدی کروبی! آیا موفق می شود.

Portrait of a Man

1- پرواضح است که من آدم های کند ولی مطمئن را به آدم های تند ولی متزلزل ترجیح می دهم. بعبارت دیگر برای یک سیاستمدار شفافیت موضع را بر رادیکال بودن موضع غیر شفاف ارجح می دانم. و بهمین خاطر هم اصلاح طلبی مهدی کروبی را بر اصلاح طلبی خاتمی و احزاب همسوی او برتری می دادم در منازعات فی مابین شان در انتخابات مجلس 82 تا ریاست جمهوری 84؛ و نهایتاً هم در انتخابات سال 88 از ریاست جمهوری کروبی حمایت کردم.

2- یکی از قطعی ترین حوزه هایی که سیاستمداران داخل حاکمیت جمهوری اسلامی باید موضع شفاف داشته باشند در بحث رهبری و چگونگی تنظیم مناسبات با اوست. این تنظیم باید حتماً با ذکر مثال و مصداق کاملاً مشخص و تبیین شود و نمی شود با کلی گویی از آن عبور کرد. سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان همراهش هیچگاه در این رابطه نه در طول 8 سال ریاست جمهوری و نه در مجلس ششم و نه بعد از آن موضع قابل استنادی نگرفتند. و همواره با کلی گویی در مورد قانون اساسی و اینکه وظایف همه شفاف و روشن است نوعی فرافکنی کردند که هم براندازان ساختارشکن را راضی کنند و هم فشارخون اصولگرایان را بالا ببرند. در حالیکه سید محمد خاتمی صددرصد و همراهانش در احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب قریب به اتفاق؛ نه تنها وفادار به جمهوری اسلامی بودند بلکه کمترین اعتراضی هم به نه ساختار حقوقی (قانون اساسی) و نه ساختار حقیقی (رهبری خامنه ای) نداشتند. مدعایشان فقط این بود که فقط آن ها هستند که قانون اساسی را درست تفسیر می کنند و همه باید از تفسیر آنان تمکین کنند. بعنوان یک نمونۀ مشخص هیچگاه حاضر نشدند که مشخصاً راجع به احکام حکومتی خامنه ای اظهار نظر علنی و مشخص بکنند در حالیکه این حق رهبر هم جزیی از قانون اساسی است. طرفه اینکه هم زیر بار حکم حکومتی خامنه ای راجع به قانون مطبوعات رفتند و بدتر از آن از حکم خامنه ای در تأیید صلاحیت مصطفی معین در انتخابات 84 استقبال هم کردند.

3- اما در سوی مقابل مهدی کروبی بود که هم حکم حکومتی خامنه ای در مجلس ششم را پذیرفت و بجریان انداخت و اصلاح قانون انتخابات را متوقف کرد. و هم در انتخابات سال هایی که نامزد ریاست جمهوری بود با صراحت گفت که حکم حکومتی چون در چهارچوب اختیارات قانون اساسی رهبر است آن را پذیرفته و از آن ببعد هم خواهد پذیرفت. البته مهدی کروبی در انتخابات سال 88 کمی رادیکال تر شد و مواضع مدرن تر و لیبرال تری را که نوید یک حکومت عرفی تر بود را اتخاذ نمود اما کماکان بر پذیرش حکم حکومتی رهبر وفادار و ثابت قدم ماند. تا اینکه وقایع سال 88 پیش آمد و کروبی گام بگام جلوتر آمد تا آنکه در اواسط سال 89 و قبل از 25 بهمن از رهبری شخص خامنه ای عبور کرد و بازهم از قانون اساسی و حکم حکومتی عبور نکرد. می خواهم به این نکته تأکید بکنم که سیاستمدار باید ادعایش را اولاً با باورهایش و ثانیاً با توانایی هایش هماهنگ کند و الا شعار رادیکال دادن و عملاً تمایل یا قادر بهیچ کاری نداشتن و نشدن نشانه ای از آشفتگی تئوریک و فرصت طلبی عملی دارد. به این معنای مشخص که نه خودش می داند چه می خواهد بکند و نه حاضر است از ترس ریزش رأی دهندگان ساختار شکن اش (سازندۀ اصلی سازمان رأی خاتمی و اصلاح طلبان در ریاست جمهوری 76 تا مجلس 78) خودش را شفاف برملا کند.

4- از این زاویه من داوری می کنم که علی مطهری خیلی شبیه مهدی کروبی - بویژه کروبی در طول مجلس ششم - است تا خاتمی و اصلاح طلبان همراه او - زیرا که علی مطهری مثل کروبی هم ساختار حقوقی را قبول دارد و هم ساختار حقیقی را. اما برعکس همۀ اصولگرایان و اصلاح طلبان نوع دوم و خنثی یک تبصرۀ مهم می زند بر چگونگی قبول ساختار حقیقی (در اینجا رهبری آیت الله خامنه ای). او می گوید حکم حکومتی رهبر چون امری قانونی است را می پذیرم ولی مبسوط الید بودن رهبر بعنوان فعال مایشاء و غیر پاسخگو را نمی پذیرم. او همین اخیراً هم ببهانۀ پاسخ به حجت الاسلام پناهیان بصراحت گفته است که: "از تفسیر انحرافی از ولایت فقیه" نه می تواند بگذرد و نه می گذرد و نه خواهد گذشت. او به پناهیان یاد آور شده که: "من در 21 سالگی جسد سوراخ شدۀ پدرم را خونبهای ولایت فقیه در آغوش گرفته ام و بدیهی است که مثل تو نتوانم فارغ البال باشم در انحراف از آن." (نقل به مضمون)

5- من از علی مطهری نه انتظار دارم که مثل خاتمی بگوید در تقابل آزادی با دین تقدم با آزادی است و در همان حال به ایبرالیسم بدترین دشنام ها را بدهد. و نه انتظار دارم که جمهوری اسلامی را براندازد و یک جمهوری ناب سکولار و عرفی جایگزین آن کند. او به من قول می دهد که جلو حرکت خامنه ای بسوی توتالیتاریزم مذهبی را بگیرد و بیشتر ازآن نه! من هم چون از خامنه ای و نقشه هایش برای آیندۀ ایران خیلی می ترسم و نمی خواهم با غرب هم جنگ کنم؛ و مهمتر اینکه مطهری را فردی صادق و ثابت قدم در قولی که می دهد تشخیص می دهم از او حمایت می کنم. وعلت صادق بودن سیاستمدار را هم همانطور که گفتم این می دانم که کاری را که می خواهد و می تواند انجام دهد روراست با من در میان بگذارد. و چه نیم گام و چه صد گام به پیش بودن عملش در ماهیت انتخاب من اولویت ندارد.

6- دوستی از من راجع به دورخیز علی مطهری برای ریاست مجلس نهم پرسیده است. پاسخم این است که "چرا که نه"! اما همانطور که خود مطهری هم گفته همه چیز به انتخاب شدنش اولاً و پشتوانۀ تعداد رأیی که خواهد داشت ثانیاً بستگی دارد. و من حتی اضافه می کنم که اگر مطهری عملاً به این نتیجه برسد که بدون اجتماع آزاد عرفی آزادی سیاسی اولاً و کارآمدی حکومت ثانیاً تأمین نخواهد شد این آمادگی را خواهد داشت که در بخش های دگم تفکرش تجدید نظر کند. و سخن آخر اینکه همه چیز بستگی به آرایی دارد که بنام مطهری خوانده خواهد شد در تهران! اگر اظهار نظر کنید می توانیم کامنت دانی پرمحتوایی ایجاد کنیم در روشن کردن نکات و نقاط تاریک. یا...هو

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

ممکن است یک نمونه از دشنام های بد محمد خاتمی به لیبرالیسم را هم ذکر کنید؟ تا آنجا که من می دانم خاتمی در فصل آخر کتابش نکاتی انتفادی درباره لیبرالیسم نوشته است که بعضاً در سخنانش هم تکرار کرده است.
آزادی اما، تاریخی بسیار دیرپاتر از مکتب لیبرالیسم دارد. برای دفاع از آزادی لازم نیست مدافع لیبرالیسم و یا حتا موافق با تعریف آزادی در سنت لیبرال (آزادی = عدم مداخله) بود.

Ali گفت...

سلام
خسته نباشید
به نظر من قبول نداشتن یا بهتر بگویم انتقاد احتمالی علی مطهری از خامنه ای از نوع انتقادات کسانی مانند ایت الله وحید خراسانی است .
مثلا یکی از انتقادات مطهری به احمدی نژاد این بود که چرا از ورود خانمها به استادیوم دفاع کرده که احمدی نژاد توضیح داده بود که قبل از اعلام موضوع با رهبری هماهنگ کرده بود.
به نظرم علی مطهری بیشتر با شخص احمدی نژاد مشکل دارد تا رهبری و اگر رهبری از احمدی نژاد در هفت سال گذشته حمایت نمیکرد و دست منتقدان را از انتقاد از احمدی نژاد باز گذاشته بود علی مطهری دیگر مشکلی با خامنه ای نداشت .
خیلی خیلی بعید میدانم که علی مطهری انتقادی از سیاست خارجی کشور یا سیاستهای دفاعی با حتی کارکرد خبرگان و شورای نگهبان داشته باشد

البته میدانم که در فلسفه سیاسی دلقک اگر پناه بردن از شر عقرب جرار به مار غاشیه در نیل به اهدافمان کمک میکند باید پناه برد .

ناشناس گفت...

gir dadi be motahari.nazaret dar morede khabarejaras dar bare didare mojtaba khamenei ba mirhosein chist?

علی 39 گفت...

دلقک عزیز سلام/
تحلیلت را تا حدودی قبول دارم ولی همچنان نگران بازی دادن مردم توسط این آخونده ها هستم.چرا که معتقدم خامنه ای همان کسی است که دو دوره خاتمی را تحمل کرد و در این شرایط ممکن است مجدداً مخالف بی خطر دیگری را تحمل کند.در مقطع سال 75 هم کشور در آستانه فروپاشیدن سیاسی و اجتماعی بود که با این ترفند آنها برای ده سال زمان خریدند و همه مردم و دنیا را ناظر مبهوت و امید وار به تغییرات کردند.لذا نگرانم این بار هم مطهری بصورت منجی مخفی عمل کند و با آوردن رای بالا پس از این انتقادات تند چند دستاور برای نظام داشته باشد:
1-شوکه کردن مردم و مسکوت ماندن میزان مشارکت مردم
2-بالا بردن میزان مشارکت با به میدان کشیدن افرادی با افکار مشابه شما
3-کمی دموکرات جلوه دادن یکی از قوای نظام
4-باز شدن دربهای جدید گفتگو و مناظره و فراموش شدن جنبش سبز
5-تعلل خارجی ها در اقداماتشان بدلیل امید به تغییرات
6-بوجود آمدن یک جناح جدید و نسبتا قوی که خلا حذف اصلاح طلبان راجبران کند
7-بالا بردن قدرت مجلس در عزل احمدی نژاد و نجات رهبر از این دیوانه با مایه گذاشتن مجلس و این مجددا میتواند القای مردمی بودن سیستم را بکند
حلا سوال اینجاست که آقای مطهری خودش با هوش است و یا اینکه خامنه ای برنامه ریخته؟چون با توجه به احتمال مشارکت پایین قاعدتا افراد عامی بیشتری در این انتخابات شرکت خواهند کرد و فریب آنها کار ارحت تری میباشد.با سپاس

Dalghak.Irani گفت...

سلام به همه و اصغر فرهادی بی مزه که اسکار را هم برد و راحت شد که بتواند بعد از ششماه آزگار جایزه گرفتن و جشنواره پیمایی برگردد خانه و پایی دراز کند. و لینک مطهری را هم دفن کرد زیر اسکار خودش و این نشانه ای از برتری محبوب فرهنگ بر سیاست است. و اما بعد:

نگرانی ها و استدلال های همه تان را قبول دارم. اما این را هم می دانم که باید یک کاری کرد. متوسل شدن به امثال مطهری قمار خطرناکی است. ولی کاری نکردن کار خطرناک تری است. تنها کار دیگر تحریم انتخابات است که خودش قماری ناشناخته تر و بازنده تر است زیرا:

1- کشوری که نه حزب دارد و نه تشکل های مدنی دارد و نه مطبوعات و رسانه های خبررسان دارد و نه کسی از کسی حرف شنوی دارد و نه افرادش استقلال مالی و کاری و غیر حکومتی دارند و نه و نه چطور می خواهد پروژه ای مثل تحریم شکننده را اجرا کند.

2- تحریم شکننده چه نرخی دارد و چند در صد شرکت نکنند می توانیم مدعی عدم مشروعیت سیاسی رژیم باشیم. خودش جای ابهام است.

3-دعوای بر سر آمارها را چگونه حل کنیم فردای رأی گیری. اگر رژیم مدعی رقمی شد ما چگونه مستند کنیم که دروغ می گوید. چون که گفتم تشکلی با تعداد پیروان نسبی هم نیست که بگوییم حزب الف و ب تحریم کردند و اینقدر هوادار اماری نزدیک بواقعیت دارند پس AXB نفر قطعاً شرکت نکرده اند.

4- این امار را هم ثابت کردیم که چه بشود؟ خامنه ای اگر مشروعیت آماری ثابت شده اش را از دست بدهد چه اتفاقی می افتد. آیا از فردا حرف جامعۀ جهانی را قبول می کند و یک قدم عقب می نشیند. اگر به ساز وکار مشروعیت ساز بین المللی تن می داد که ما دیگر به این کارها نیاز نداشتیم. اصلاً مگر نه اینکه مشروعیت او اسمانی است و قبول یا عدم قبول مردم جنبۀ تزیینی دارد.

5- همۀ این امور محال چهارگانه هم اگر اتفاق افتاد جز بدرد دعوت غرب برای حمله به رژیمی که مشروعیت داخلی ندارد کاربرد دیگری هم دارد. خب این که دیگر اینهمه دعوت نامه نمی خواهد و غرب برای منافع خودش به خامنه ای حمله خواهد کرد. اگر غنی سازی را تعطیل نکند.

6- تازه ما اگر امروز خامنه ای را لخت کرده ایم رسوا. حاصل رأی های 88 است و اگر تحریم کرده بودیم که نه "رأی من کو"یی بود و نه تقلبی و نه تشت رسوایی از بام افتادۀ رژیم. چون اگر رأی دهنده ها نمی آمدند میدان تحریمی ها هم نمی توانستند سبز تر از میرحسین انقلابی شوند. اگر آن 85 در صد رأی مشروعیت زدا شد چرا فکر می کنیم که قهر مشروعیت زداتر خواهد شد. چون که در ایران موضوع تحریم سازمان یافته منتفی است و این چیزی که در جریان است نامش است قهر انتخاباتی.

7- البته که خود من هم مشارکت یا تحریم را توصیه نمی کنم چون محکم نمی توانم مسئولانه بگویم کدام چه نتیجه ای بار می آورد. و مردم خودشان تصمیم خواهند گرفت و نگران نیستم که ما چه مثبت و چه منفی اثری بتوانیم بر آن بگذاریم. ولی اگر می شد در رؤیا یک آرزو بکنم. آرزویم این بود که همۀ تهرانی ها متفق بروند رأی بدهند به یک نفر ان هم مطهری منظورم از سی نفر لیست مجاز درتهران فقط به یک نفر مشخص و نه حتی دونفر. به این می گفتیم یک عمل ابتکاری خوفناک برای رزیم. در آن صورت قبل از اینکه مطهری مهم بشود آن چند میلیون رأیش در مقابل 200- 300 هزار رأی سقف نفر بعدی مثلاً حداد عادل زلزله می انداخت هم در تضعیف خامنه ای و هم رادیکال تر شدن مطهری.

8- هیچ راه حلی نه بنظرم می رسد و نه قصد توصیه ای به احدی دارم. آنچه که می نویسم نظراتی است که می خواهم به غنای تصمیم گیری معدودی خودمانی در دنیای مجازی کمک کند. همین. یا...هو

خ.آ گفت...

استاد گرامي
من ميروم و به مطهري راي ميدهم.

ناشناس گفت...

تو که مدعی هستی‌ سازگاری شکلی‌ ظرف و معنا را همیشه در تحلیل‌هات لحاظ میکنی‌، و از ظاهر به باطن میرسی‌. چه جوری انتظار داری تودهٔ‌های مدرن شهری به موجودی به بی‌ ریختی علی‌ مطهری، برای پیش پردن بازی مدرن انتخابات، روی خوش نشون بدهند. نشدنی‌ است، چون نمیشه! در ضمن بازیت زیادی پیچیده است، در نتیجه تودهٔ باهاش ارتباط نمی‌گیره و حرفت رو باور نمیکنه.
اون کامنتم مربوط به تحلیل ترور‌های موساد - پاتایا رو که منتشر نکردی (مثل این که بد جوری مطلبت رو میفرستاد رو هوا)، ببینیم این رو چی‌ کار میکنی‌.

mehdi گفت...

تیمسار عزیز قربونت برم نظراتت همه صائب و توتیای چشم اماو این اما مهمه ! اگر ما رفتیم همه به مطهری رای دادیم رای واقعی مطهری مثلا3 میلیون در تهران تبدیل به 300 هزار رای حداد شد و آقا حداد شد رای 3 میلیونی یا نه یک جور دیگه احمدی نژاد و عمله اکره ای وزارت کشورش اصلا اسم مطهری رو از صندوق در نیارن یا بدستور آقا اینکارو نکنن انموقع تکلیف چیه نگی این اتفاق نمیفته که از دستت ناراحت میشم انتخابات 88 هیچ همین 2 ماه پیش مگه هیتهای اجرای مطهری رو رد صلاحیت نکردن که اونم اومد شهادتین خوند آخه برادر من با این کارای که اینا کردن دیگه آدم جرات نمیکن دزد دست اینا بده چه برسه به بره رای بده یادم نمیره همون سال 88 توی یک کامنتی برای ابراهیم نبوی نوشتم ما میرم به موسوی رای میدیم اما اگر تقلب شد چی ؟اونم گفت ممکن یکی دو میلیون رای رو جابجا کنن اما بیشتر از اینو جرات نمیکنن اما اینکارو کردن بعدم زدن مردم لت و پار کردن والا منم نمیدونم چکار باید کرد ...اما همیشه مطالب شمارو میخونم و لذت میبرم پاینده باشید

پیام امروز گفت...

اول اینکه من هم علیرغم انتقادهایی که به کروبی داشتم به خاطر طیف مشاورانش و اینکه گروه زیادی از اصولگرایان به او رای دادند به کروبی رای دادم و اتفاقا آنچه در بحث تقلب کمتر پیگیری شد اعلام ارای باطله بیشتر از کروبی بود که به نوعی انتقام از او محسوب میشد
دیگر اینکه با توجه به سردی بیش از حد انتخابات تصور اینکه بیشترین رای راهیافته از تهران از سیصدهزار تجاوز کند بعید است مگر آنکه باز هم دستکاریهایی صورت گیرد. بنابراین مطهری پشتوانه زیادی ندارد. در واقع عمده پشتیبان وی افرادی هستند که در انتخابات غایب خواهند بود
حسن ختام هم تبریک به فرهادی عزیز که پس از مدتها ما را شاد کرد

گوریل انگوری گفت...

سلام به همه ، با توجه به شمشیری که از رو بسته شده توسط حکومت ، نماینده‌ها از همین الان لیست شده اند ، شک نکنید. حکومت چیزی برای از دست دادن نداره ، می‌خواد لااقل خیالش از مجلس راحت باشه ، مردم هم چیزی نخواهند گفت . مطهری هم به جایی نخواهد رسید . از ما گفتن بود تیمسار

ناشناس گفت...

اینطور که پیداست شما بر خلاف سایر هم مسلکانتان انتخابات را بایکوت نکرده اید درست است؟

Dalghak.Irani گفت...

سلام

سرکار خانم آشنای عزیز ضمن تشکر از اعتمادتان باید خدمت تان بگویم که من اگر خودم در تهران بودم معلوم نبود رأی بدهم یا ندهم. چون هر کاری در این رژِیم نکبت می تواند تیغ دولبه باشد. زیرا که امکان سازماندهی هر کار "معنی دار"ی را از مردم گرفته اند. نه می گذارند اعتراض مسالمت آمیز بکنند. نه می گذارند نهاد های مدنی حداقلی برای هم اندیشی داشته باشند. نه می گذارند رسانۀ حداقلی داشته باشند. و نه ... ونه.... لذا در چنین جامعه ای فقط می توان منتظر شانس و تصادف ماند که یکباره مردم طی چه ساز وکار ناشناخته ای عملی انجام دهند که من اسمش را گذاشته ام "معنی دار". یعنی عملشان اعم ازتحریم و رأی ندادن ویا رأی دادن و منتقل کردن یک پیام پررنگ واجد ارزش ملی و جهانی باشد. لذا من اگر خودم در تهران بودم ذائقۀ اکثریت را می سنجیدم و تا بعد از ظهر روز رأی گیری هم با مراجعه به شعب شلوغ و خلوت مظنه می کردم اوضاع را و اگر می دیدم تحریم در حدی نیست که معنی دار بشود یا شرکت با هدف در حدی است که معنی دار بشود می رفتم رأی می دادم و درغیر اینصورت نمی دادم. چون خود تحریم هم اگر گسترده باشد با هر زوری که حکومت بزند و رأی سازی بکند بازهم درز می کند و واجد معنا می شود. این پست ها را اولاً برای تبادل نظر می نویسم و ثانیاً برای آنانی که بهر حال و بهر علت رأی خواهند داد و نیاز به این دارند که در چگونه رأی دادن کمک شوند. نظر مشخص من برای کسانی که مخالف و منتقد هستند و در ضمن بهردلیل تصمیم دارند رأی هم بدهند؛ این است که تک رأی بدهند. یعنی نه به سی نفر یا حتی دو نفر بلکه به یک نفر که نماد یک فکر هم باشد و سرش هم بتنش بیارزد از زاویه دید حکومت و الیگارشی رأی بدهند. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

مهدی و پیام امروز و گوریل انگوری سلام و تشکر زیاد و دوستتان دارم و درست می فرمائید و ما همه گیجیم! از دست این شترگاوپلنگی که نه خودش تعریف مشخصی از خودش دارد و نه ما قادریم بفهمیم با این میکروب ناشناخته چگونه مقابله کنیم. ایدز هم روزها و سال های ابتدایی پیدایشش خیلی شبیه جمهوری خامنه ای بود نه علت معلوم بود؛ و نه معلول قابل در مان! و البته آدم ها را چون شمع روشن ذره ذره آب می کرد و با از بین بردن سیستم دفاعی طبیعی بدنشان از ریخت می انداخت و می کشت. یا...هو

ویک معذرت بلند بالا به ناشناس کامنت یکم که فراموش کردم خدمت شان عرض کنم که منظور من هم از دشنام به لیبرالیسم فحش خواهر و مادر نبود بلکه مخالفت با آن بود که در ادبیان سیاسی می شود بدوبیراه و دشنام. ضمناً خیلی فرصت تکرار چند بارۀ خودم را ندارم. لذا می گویم که هرکس با محوریت انسان حرکت کند لیبرال است و هرکس با محوریت خدا حرکت کند لیبرال نیست. اگر انسان محور باشد آزادی انسان برهر امر قدسی و غیر قدسی حتی خدا مقدم است ولی اگر خدا محور باشد آزادی انسان نباید در تعارض با خدا باشد. خدا را هم دین تعریف مادی و ملموس می کند و دین را هم روحانیان صاحب فتوای آن دین و نه من و خاتمی و دکتر سروش و اکبر گنجی و... تعریف و تشریع می کنند. یا...هو