۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

دکتر علی مطهری؛ خودت را نباز، مقاومت کن؛ خامنه ای ضد خمینی رفتنی است!

Transfiguration



1- علی مطهری بعد از آنکه در شش ماه گذشته پوست ترکاند و کمی به افکار پدرش و از آن طریق به افکار امام خمینی نزدیک شد و نشانه هایی از خدمتگزاری بروز داد در مقام نمایندۀ تهران؛ و با تلویحی صریح آیت الله خامنه ای را بعنوان تنها منشاء بدبختی های ملت ایران در 23 سال گذشته و بدرست نشانه رفت؛ مورد غضب و کینۀ شتری خامنه ای واقع و همراه با چند نفر از دوستان همفکرش با پیگیری کینه توزانۀ و مصرانۀ غلامعلی حداد عادل بعنوان عضو اندرونی خامنه ای در مجلس از لیست انتخاباتی جبهۀ متحد اصولگرایان بیرون انداخته شد. مطهری تصمیم گرفت که گروه جدیدی سازماندهی کند و فهرستی از اصولگرایان مستقل را وارد رقابت داخلی با چند فهرست دیگر اصولگرایان از جمله جبهۀ متحد و پایداری بکند. او امروز همراه با سه نفر رفقای دیگرش اولین بیانیۀ انتخاباتی خودشان تحت عنوان "صدای ملت" را صادر کردند و رسماً فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کردند. اما از آنجائیکه در همین بدو امر مشخص است که این بندگان خدا با این استراتژی موفق نخواهند شد؛ لذا بر آن شدم که آنان را راهنمایی کنم. زیرا که اولاً من و ما به علی مطهری شش ماه اخیر بدهکار هستیم. دوم اینکه من علی مطهری را دوست دارم. و سه دیگر اینکه علی مطهری و دوستانش بدلیل نا مدرن بودن، شیوه های تبلیغات مدرن را بلد نیستند.

الف- چرا من و ما به علی مطهری بدهکار هستیم: به این دلیل مهم و بدیهی که صدای علی مطهری زمانی بلند شد که بنظر می رسید خامنه ای در حال غلبه بر همۀ صداهای متفاوت در جامعه است و همۀ مخالفان و منتقدان خودش را مرعوب و از صحنۀ تأثیر گذاری بر روند امور خارج کرده است. بهمین خاطر صدای بموقع علی مطهری نوعی امید مجدد در جامعه تزریق کرد و باعث شد صداهای بیشتری هم پیدا شوند و برای کوتاه مدت هم شده خامنه ای را از دستیابی به آرزوی 23 ساله و خطرناکش که ایجاد دیکتاتوری فردی استبداد دینی است ناکام بگذارد.

ب- چرا من علی مطهری را دوست دارم: هم من می دانم و هم خدا کند که علی مطهری بداند که من یک لیبرال هستم و از علی مطهری بعنوان یک مذهبی خشک متحجر ضد لیبرال بشدت بدم می آید و کمترین سنخیت فکری و آرمانی بین من لیبرال و اوی بشدت ضد لیبرال وجود ندارد. اما - این اما خیلی مهم است - من به این دلیل دشمن خونی فکری و عقیدتیم را دوست دارم که علی مطهری یک اصولگرا بمعنای "انسان با پرنسیپ" است. هیچ یادم نمی رود که او در چندین نوبت از ایستادگی مستقل احمدی نژاد بر مواضع حقوقی و قانونی رییس جمهور در مقابل رهبر جانبداری کرد و در حالیکه با احمدی نژاد کارد و پنیر بود حق را به احمدی نژاد داد در مقابله با خامنه ای. بگذریم از اینکه بعداً معلوم شد همۀ این اطوارهای احمدی نژاد قلابی بود. ولی ارزش کار مطهری که حق را پاس داشت حتی در برابر رقیب و دشمن و مخالف فکری خودش یک ارزش بنیادین و انسانی و و بنا به ایمان مطهری اسلامی و دینی هم بود و است.

2- اما علی مطهری امروز بیانیه ای صادر کرده است که مشخص است یا ترسیده؛ یا دستش را جا رفته؛ و یا تقیه کرده و دروغ گفته است. او ودوستانش در اولین بیانیۀ خود نسبت هایی را به خامنه ای منسوب کرده اند که دروغ بیّن است و اصلاً برای همین معایب در خامنه ای بوده است که علیه او خروج کردند و کارشان به این زاری رسید. او ادعا کرده است که خامنه ای قانونمدار و خلف صالح امام خمینی است و مجلس را مهم و در رأس امور می داند. در حالیکه هرسه این ادعاها غلط اندر غلط و دروغ آشکار است. اول اینکه این خامنه ای بود که اجازه نمی داد مجلس احمدی نژاد را کنترل کند. که نشانۀ آخر و افتضاحش هم همین سؤال از رییس جمهور بوده که نشده عملی بشود. دوم اینکه این خامنه ای بوده که مجلس را در مقابل احمدی نژاد "رذل" خوانده و بدترین تعابیر خطاب به یک گوساله هم نمی شود گفت را استفاده کرده است. سوم اینکه علاوه بر همۀ درشتی ها و امر و نهی چهارساله بمجلس؛ آنان را بدلیل عدم تمایل به تصویب قانون نظارت بر نمایندگان علناً تهدید و نهایتاً نمایندگان را به ننگین ترین کار در تاریخ پارلمانتاریسم  جهانی وادار و منقاد کرده است. و در مور خلف صالح امام خمینی هم دیگر بعد از سخنان شفاف و درست اخیر حداد عادل کسی چنین ادعای سخیفی را نمی پذیرد. البته که علی مطهری می تواند برگردد بصراط مستقیم و مجدداً بشود همان برده ای که در سه سال ابتدای مجلس بوده است. اما چون بیانیه را ظاهراً با این توجیه داده است که می خواهد بعنوان اصولگرای مستقل نامزد شود و از مردم رأی بگیرد و وکیل تهران شود؛ است که می گویم  با این شروع موفق نمی شود.

3- یک مورد هم راجع به شعار اصلی انتخابی گروه مطهری که "صدای ملت" است بگویم و تمام کنم تا اگر گوش کرد و نصایحم را بکار برد در آینده نکات دیگری را یادش بدهم. شعار "صدای ملت" یک شعار مدرن و لیبرال است در حالیکه گروه شما یک گروه سنتی ضد لیبرال با الویت حوزه های اجتماعی و بشدت متحجر است. دوم اینکه شما قطعاً خودتان هم می دانید که نه تنها صدای ملت (همۀمردم ایران) نیستید که حتی صدای بخش کوچکی از ملت هم نیستید زیرا شما صدای نیمی از مردم مدرن و لیبرال و جوانان امروزی و زندگی خواه که نیستید. شما  صدای آن پانزده درصد هواداران تیفوسی - مذهبی خامنه ای و جبهۀ پایداری و جبهۀ متحد هم نیستید زیرا اگر بودید حداد عادل نمی توانست بتنهایی شما را از جمع بیرون کند. بنابر این شعار صدای ملت شما در بین سنتیان شنونده ای نخواهد یافت؛ و در بین مدرن ها به ضد تبلیغ فروکاسته خواهد شد.  شما تنها شانسی که دارید تحریک و تهییج بخشی از جامعۀ مذهبی و مؤمن از سویی و حصه ای از بخش نیمه متجدد از طرف دوم و جلب آرای رأی دهنده های ترسیده از مهر شناسنامه و مجازات های اجتماعی ناشی از تحریم انتخابات و ...از جانب سوم است. و برای رسیدن بمقصود فقط باید از عنصر یکرنگی و صفا و صداقت و شفافیت خودتان استفاده کنید و لاغیر.

4- لذا پیشنهاد مشخص من برای گروه شما این است که این گاف اعلامیۀ اولتان در کرنش در مقابل رهبری یاغی خامنه ای را رفع و رجوع کنید و مواظب باشید که دیگر این خطای استراتژیک را تکرار نکنید. دوم اینکه شعار صدای ملت را با شعاری در خورند افکار خودتان تغییر بدهید. مثلاً بگذارید "صدای مکتب". یا "صدای خمینی". یا صدای مکتب خمینی". یا "صدای دهۀ شصت" و از این قبیل. این پیشنهاد از این جهت هم بسیار قابل اعتناست که این روزها و پس از سخنرانی حداد عادل در جمع هادیان سیاسی سپاه و گفتن حقیقت پنهان مانده و دقیق راجع به ضدیت قطعی خامنه ای با آیت الله خمینی از ابتدای دهۀ شصت که نهایتاً منجر به انحلال مرکز توطئه در جناح راست حزب جمهوری اسلامی برهبری خامنه ای شد؛ شعار صدای مکتب می تواند جاذبه های زیادی را در عاشقان خمینی که هنوز هم نوستالوژی پیرمرد را همراه دارند بگذارد. یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: