نمی خواستم وارد بحث بحران اوکراین بشوم. زیرا آن را خیلی پیچیده و طراحی شدۀ از بیرون نمی دانم. نه اینکه تأثیری نداشته اند بلکه علت تامه را می گویم که موضوعی داخلی بود حداقل در شروع کار. و اگر ایرانیان بدلیل تسلط تئوری توطئه و نوستالوژی جنبش سبز از نارنجی ها استقبال کرده اند لزوماً به این معنا نیست که صحنۀ اوکراین محل برد و باخت عمده ای خواهد بود بین روسیه و غرب. اما حالا که مراسم اسکار هم تمام شد و بی خوابی زده سرم بگذارید در چند جمله نظرم را بنویسم.
1- پوتین سیاستمدار بسیار قابلی است و براحتی بازی منافع کشورش را نمی بازد. بهمین خاطر هم در حالی که بحران اوکراین هفته هاست شروع شده تا به اینجا رسیده کمترین شتاب در موضع گیری نکرد و دستور داد اولاً تمام عوامل ستادی رده یک کشورش سناریوهای احتمالی و واکنش های مناسب را بررسی کردند و ثانیاً با عوامل خودش در اوکراین بویزه در کریمه تماس های لازم برای هماهنگی های مورد نیاز را برقرار کرد. و آنگاه از دومای روسیه درخواست صدور مجوز استفاده از نیروی نظامی را کرد. ولی بازهم نگفت می خواهم دخالت نظامی کنم. بلکه ابتدا عنوان کرد که این یک اقدام احتیاطی معمولی است و قصد دخالت در امور داخلی اوکراین را ندارد.
2- تا اینکه روز گذشته بدون شلیک حتی یک گلوله و غافلگیرانه از سوی غرب کریمه را اشغال کرد و کنترل آن را بدست گرفت. او کریمه را هم اشغال نکرده که برسر اوکراین با کسی جنگ کند. حتی نمی خواهد کریمه را از اوکراین جدا کند. بلکه او کریمه را سرپل گرفته است تا دست پر داشته باشد در هنگام چانه زنی برای منافع کشورش و نه بیشتر.
3- اینکه برخی از تحلیلگران خط لوله های گاز روسیه از اوکراین را برجسته می کنند بنظرم وجهی ندارد زیرا خطوط لولۀ اوکراین همانقدر که برای روسیه بعنوان صادر کنندۀ گاز اهمیت دارد برای اروپا هم مهم است بعنوان وارد کننده و مصرف کنندۀ گاز. حتی می توان گفت که اروپا بیشتر از روسیه متضرر می شود در هنگام هرگونه اختلال منجر به قطع گاز صادراتی روسیه از طریق خط لوله های اوکراین.
4- نهایت قضیه این است که روسیه هم از جنبۀ قانون و عرف بین المللی که رییس جمهور قانونی اوکراین را برکنار کرده اند دست پری دارد و اینک با اشغال کریمه قدرت چانه زنی بیشتری هم پیدا کرده است و بطور حتم نخواهد گذاشت اوکراین به حیاط خلوت غرب تغییر کاربری بدهد. منظورم این نیست که اوکراین با اتحادیۀ اروپا تجارت نخواهد کرد بلکه نظرم این است که صرف یک قرارداد تجاری با اتحادیۀ اروپا - درصورت برنده شدن نارنجی ها در انتخابات آینده - مرگ روابط اوکراین و روسیه نخواهد رسید و اوکراین در هر صورت تا سال های متمادی بیشتر روسی خواهد ماند تا غرب اروپایی یا امریکایی.
5- لذا غرب در موقعیتی نخواهد بود و نیست که از پوتین باج بخواهد و آن هم نه در حوزۀ اروپا بلکه در آسیا و سوریه و بدتر از آن ایران. در حالیکه گفته ام روسیه حامی رژیم ایران نیست و اسلام سیاسی برای او هم خطرناک است ولذا روس ها ایران را فقط در چهارچوب اقتصادی تا موقعی که هست و نیازمند است شریک تجاری خودش می داند و نه متحد استراتژیک خودش. اما پیروزی پوتین نه بخاطر حمایت روسیه از ایران بلکه بعلت برملا شدن ضعف بیشتر غرب در صحنه های جهانی بار روانی مثبتی برای رژیم ایران خواهد داشت.
6- این را هم اضافه کنم در مورد ان دوستمان که گفته امریکا اوباما را کنار گذاشته و با جان کری که سیاستمدار قابل تری است دارد بازی می کند. اوباما اگر چه سیاستمدار خوبی در حد رهبری ابرقدرت امریکا نیست اما ادم نازنینی است در حالیکه من هروقت کری را می بینم یاد کشاورزان بیل زن رمان های فالکنر می افتم که بقول معروف نه جاذبه ای دارد و نه سیاستمدار قابلی بنظرم. سیاستمدار خوب هیلاری کلینتون بود که حیف شد اوباما را تنها گذاشت در چهار سال دوم. و این نکته که امریکا نه در سنت و پرنسیپ و شخصیتش است که رییس جمهور کشورش را تضعیف و از گردونه خارج بداند و نه قدرت بلامنازع رییس جمهور در سیستم ریاستی امریکا چنین امکانی را می دهد. و اوباما همۀ اختیارات و هویت های نیرو بخش رییس را دارد اما همان که گفتم کمی خصلتاً غیر ابرقدرتی ریاست می کند. یا...هو
افزوده: این مطلب را در کامنت دانی پست قبل نوشتم. و اینک چون بنظرم می رسد که پیروزی سیاسی روسیه در اوکراین به ضرر تحول خواهان ایران است می گذارم اینجا که تعداد بیشتری ببینند. ضمن اینکه تحولات اوکراین بسرعت بنفع روسها در حال پیش روی است و غرب نه اراده و نه ابزارهای سیاسی لازم را جهت عقب راندن پوتین ندارد. یا...هو
۱۰ نظر:
تحلیل زیبایی بود لقمه اوکراین برای آمریکا لقمه بزرگتر از دهان است به نظر من هم اوباما نقشی در قضیه اوکراین ندارد و جان کری میداندار است
اوكراين بخش 1
دلقك گرامي
بحثي را آغاز نموده ايد كه بسيار جالب است و ميتواند در عين حال جدل برانگيز باشد و مايلم نقطه نظرات خود را در مورد هريك از بندهاي مقاله تان بيان دارم و هرچند ممكنست در بسياري از موارد در راستاي تحليل هاي شما نباشد وليكن خود ميتواند باعث بحث و جدل بيشتري گردد.
1- من نيز معتقدم كه وقايع اوكراين لااقل پس از تنطيم معاهده مابين يانكوويچ و مخالفين كه به تاييد رييس جمهور لهستان و وزراي خارجه فرانسه و آلمان و همينطور نمايندگان آمريكا و روسيه رسيد بهيچوجه قابل پيش بيني نبود و هم روسيه و هم اروپا و هم آمريكا را در برابر كاري انجام شده قرار داد. پوتين نيز از اين مسئله شگفت زده شد و بلافاصله آنرا توطئه اي از جانب غرب قلمداد نمود و در محاسبات خود دچار اشتباه شد. چون غرب نيز به مانند پوتين خود را آماده چنين شرايطي ننموده بود.
2- اشغال كريمه بدون شليك حتي يك گلوله نه ميتواند براي روسيه افتخاري تلقي گردد و نه براي اوكراين سرشكستگي. در شرايطي كه تمام ساختارهاي سياسي كشور اوكراين از هم پاشيده بود سكوت اوكرايني ها در برابر اشغال كريمه عملا هرگونه بهانه بيشتر را از روسها گرفت و روسها نيز تا كنون سعي نكرده اند كه به مانند ارتشي اشغالگر رفتار كنند كه خود نشاندهنده اينست كه آنها ميخواهند از كريمه بعنوان اهرمي جهت تحت فشار قراردادن حكومت اوكراين استفاده كنند.
3- حدود بيست و پنج درصد نياز گاز اروپا از روسيه تامين ميگردد كه نيمي از اين مقدار از طريق خط لوله هاي گاز اوكراين تامين ميگردد. در ضمن روسيه روزانه حدود سه ميليون بشكه نفت خام را از طريق خط لوله دروژبا به سوي آلمان و بنادر بارگيري نفت در در درياي سياه و درياي بالتيك از طريق بلاروس و اوكراين ارسال ميدارد كه فقز ده درصد آن در اروپا مصرف ميگردد و مابقي به كشورهاي ديگر جهان حمل ميگردد. به عبارتي بيش از پنجاه درصد درآمدهاي نفت و گاز روسيه وابسته به خز لوله هايي است كه از اوكراين و بلاروس به اروپا ميرسد و در مسير خود مي بايد از كشورهاي عضو اتحاديه اروپا بگذرد.
تنها سه كشور آلمان و اتريش و بلژيك هستند كه از تحريم نفت و گاز روسيه تا حدي متضرر ميگردند وليكن اين تحريم به تمامي تاثيراتي جبران ناپذير بر اقتصاد روسيه خواهد گذاشت و تحريم كالاهاي صادراتي روسيه نيز ميتواند بر اين مسئله كمك كند.
بازارهاي بورس اروپا بلافاصله در برابر اين احتمالات واكنش نشان دادند و جالب اينكه افت ارزش سهام فقط در دو بورس روسيه و آلمان مشاهده گرديد. در روسيه ارزش سهام به ميزان ده درصد كاهش يافت كه معادل ضرري 57 ميليارد دلاري است بيشترين افت ارزش سهام متعلق به شركت گازپروم روسيه بود و ارزش برابري روبل در برابر دلار به كمترين حد خود از سال 2004 رسيد. افت ارزش سهام در بورس آلمان حدود سه درصد بود.
در صورت بسته شدن خطوط انتقال انرژي مسلما اوكراين نيز ضرر خواهد كرد وليكن تاثير آن در شرق اوكراين كه صنايع عمده اوكراين در آن قرار دارند بسيار از مناطق غرب اوكراين است كه اقصاد كشاورزي اوكراين در آنها قرار گرفته است.
اوكراين بخش2
4- اوكراين بزرگترين تامين كننده گندم و ذرت روسيه مي باشد و قطع آنها ميتواند بر روسيه و همينطور ديگر كشورها تاثير گذار باشد. افزايش قيمت جهاني گندم نشاندهنده نگرانيهاي جهان از اوضاع اوكراين است.
5- به نظر من روسيه در اوكراين به دنبال سه هدف مهم و حياتي است:
- بي طرف ماندن اوكراين و عدم الحاق آن به اتحاديه اروپا لااقل در يك دوره دهساله.
- تضمين عدم فسخ قرارداداجاره بندر سواستوپول جهت استقرار ناوگان درياي سياه روسيه به موجب قرارداد منعقده با يانكوويچ
- تضمين انتقال نفت و گاز از خطوط لوله واقع در اوكراين
روسيه مايل به اشغال دراز مدت اوكراين نيست و در ضمن تمايل ندارد كه اين كشور را بخشي از اتحاديه اروپا بداند و در اينمورد حتي روسي تبارهاي اوكراين نيز مايل به الحاق مجدد به روسيه نيستند.
6- اوباما با بزرگترين چالش تمام مدت رياست جمهوري خود روبرو شده است و عدم برخورد صحيح وي با مسئله اوكراين ميتواند چالشهاي بسيار بزرگتري را در آينده براي آمريكا بوجود آورد. در خلال اين چند شب بحث و جدلهاي بسيار فراواني را در رسانه هاي آمريكايي شاهد هستيم و همه آنها مسائل فعلي اوكراين را ناشي از ضعف و بي عملي اوباما و دستيارانش مي دانند. اوباما در برخورد با پوتين فقط اعلام نمود كه امكان دارد در اجلاس سران گروه هشت شركت نكند وليكن ليندسي گراهام از طرف بازها و ديك داربين از طرف كبوترها اعلام نمودند كه آمريكا مي بايد در برخورد با پوتين عضويت روسيه را در گروه هشت و گروه بيست معلق نمايد. اين پيشنهاد پس از ساعتي از طرف كري اعلام گرديد مبني بر عدم شركت آمريكا در اجلاس سران هشت در سوچي و همينطور امكان تعليق عضويت روسيه در گروه هشت در صورت ادامه اشغال كريمه كه بلافاصله از طرف فرانسه و كانادا و انگلستان مورد پشتيباني قرار گرفت.
به نظر ميرسد كه گروه فكري ديگري غير از مشاورين قبلي اوباما و با دكتريني جديد به راههاي مقابله با اين بحران پرداخته اند و به نظر ميرسد دكترين اوباما در برخورد با معضلاتي اين چنيني كارايي ندارد.
7- اين اطمينان وجود دارد كه وضعيت جهاني به گونه اي نيست كه غرب و شرق را به رويارويي نظامي بكشاند و اوكراين نيز به وضعيت سابق بازخواهد گشت كه از هردو كمك بگيرد و در اين وسط آنچه كه از ميان رفته روياي تزار جوان براي ايجاد پيمان اوراسيايي خود خواهد بود و مطمئنا وقايع اوكراين تاثير عميقي را بر مسائل امروز جهان خواهد گذاشت.
فعلا که روسیه دست رو تو داد و عقب نشینی کرد با جریان تکذیب اولتیماتوم به اکراین هر دو طرف در حال مزه مزه کردن هستند برای سنجیدن اوضاع و یارگیری تا در فرصت مناسب کارت برنده خود رو رو کنند
به نظر میرسد برداشت شماازسیاستمدار خوب شخصیتی بزن بکش و داد وقال کن مانند بوش ومک کین باشد وهیلاری که آرزوی با خاک یکسان کردن ایران را داشت و ناکام ماند (خوشبختانه). موضوعی که خیلی ها نمیبنند این است که اینگونه سیاستمداران به قرن گذشته تعلق دارند. اباما و کری سیاستمدارنی روبه آینده اند که راه سیاست را از قلدری جدا میکنند و جاده را برای سیاستمداران انسان گرای آینده صاف. واین افتخار کمی نیست.
تحلیل شما با اطلاعات وسیع تر و مبتنی بر داده های بیشتری از جزییات است و می شود گفت روزنامه ای تر است. اما تحلیل من بیشتر جنبه های استنباطی در کلیات حاکم برصحنه مثل شخصیت های تصمیم گیر دو طرف و افکار عمومی همراه این تصمیمات در کشورهای مختلف غربی و روسیه و مهمتر از همه درگیری همۀ قدرت های اتمی عمده و بالفعل جهان دارد. بطور مثال من چنین استنباط می کنم که به این دلیل سران غربی رأساً موضع گیری های آشکار نمی کنند و اعلان سیاست هایشان را به وزرای خارجه محدود نگاه داشته اند که می دانند اگر مسئله در سطوح عالی عمومی شود امکان بروز جنگ آن هم در سطح همۀ کشورهای اتمی بسیار مشکل ساز خواهد شد و جمع کردنش راحت نیست. زیرا روسیه ایران و سوریه و یک قدرت درجه چندم نیست که بشود خیلی معمولی قپی برایش آمد و موضوع را فیصله داد. لذا همۀ سران غربی فعلاً در دیپلماسی پنهان تلفنی با هم و با روسیه دارند پیش می روند و نمی خواهند - البته به تشخیص من نمی تانند هم - روسیه را بازنده بکنند. زیرا روس ها و پوتین در حوزه های بزرگی از مناقشات فعلی دنیا تأثیر گذارند و اگر غرب بخواهد باجگیرانه عمل کند همراهی روسیه در سایر حوزه ها را - ازجمله در خاورمیانه - ازدست خواهند داد. بازهم اشاره می کنم که روس ها در داخل کشورشان از همه یکپارچه تر هستند و هم از لحاظ افکار عمومی دنیا و قوانین جاری بین المللی محق تر. چون برای روسیه عملاً خطر امنیت ملی است مسألۀ اوکراین در حالیکه برای غرب یک ترجیح و ژست تئوریک. که در همان حساسیت تئوریک هم قانون اوکراین را و توافق با یاکونویچ را زیرپا نهاده اند. یا...هو
مانی عزیز مناقشه نمی کنم و محتمل حرفت درست باشد چون من خودم هم متعلق بهمان نسل تاریخ مصرف گذشته ام. اما یک چیز را هم فراموش نباید کرد که اولین صفت بارز یک سیاستمدار در همۀ اعصار و قرون سه عنصر قدرت تصمیم گیری، سرعت تصمیمگیری و اجرای تصمیم گرفته شده است. یا...هو
سلام تیمسار
اشغال بندر کریمه بدون شلیک حتی یک گلوله قابل تعمیم به دیگر مناطق اکراین نخواهد بود کما اینکه این بندر از مدتها قبل عملا یه منطقه روسی بود تا اکراینی
روسیه بایستی برای برنده شدن در کیف خشونت بیشتری نسبت به رژیم ایران بخرج بده غلبه بر نارنجی ها بمراتب سخت تر از سبزهای بی سر ایران خواهد بود.
در مورد کری هم دقیقا احساس شما رو دارم. یشتر به یه پدر مهربون میمونه که نقش میانجی مهربونتر رو بازی میکنه و این سیاست خریدار نداره. سیاستمدار باید مثل اون مردیکه دیک چنی پدر سوخته تیز و بز باشه.
آرش
هنوز هم روسها میتوانند بعنوان یک ابرقدرت شرقی عرض اندام کنند. دوران بی خاصییت یلتسین،چوبایس و چرنومردین سالهاست که گذشته است. در این میان از استراتژی پوتین در برابر آمریکاییها غافل نشویم که همواره یا حداقل در چند سال اخیر در برابر روسها مطیع و بازنده بوده اند. بنظر می آید کارتهای غرب و اوباما حالا سوخته و بدون اثرند.
با درود,
توجه داشته باشید که غرب چندان تمایلی هم ندارد که لزوما طرفی --در اینجا روسیه و پوتین-- در این میان بازنده شود. اروپا در عین "ابراز نگرانی" و "غیر قابل پذیرش" دانستن رفتار کنونی روسیه, کاملا آگاهانه راه عقب نشینی آبرومندانه را برای پوتین باز نگه داشته. فراموش نکنیم؛ هر دو طرف از این بحران و خصوصا از گسترش آن صدمه میخورند.
- درود
ارسال یک نظر