۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

استیصال رهبر در اعلام آماده باش جنگی به حزب الله و گشت ارشاد: اینبار غضنفر پسر احمد جنتی است!


1- همۀ حرف های خسته کننده و آشفته و خنده دار - بخوان گریۀ خون - و بسیار خطرناک آیت الله خامنه ای خطاب به خبرگان "نسل نوح پیامبر" (اینجا) را باید در این جملۀ هم آوای او با مصباح یزدی و آسیب پذیر ترین نقطه ضعف آخوندها جستجو و رصد کرد:
ایشان توجه به فرهنگ دینی و انقلابی را یكی از وظایف خطیر مسئولان دانستند و با اشاره به اظهار نگرانی نمایندگان مجلس خبرگان از مسائل فرهنگی كشور، تأكید كردند: من هم از مسائل فرهنگی نگرانم و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان سهیم هستم.
در جملۀ بالا توپخانه ای را که مسئول ریختن آتش تهیه است (روحانیت ارشد و سنتی) را هماهنگ می کند. و سپس می رود اعلان جنگ به بخش مدرن جامعه و بخش منفعل دولت و تهدید روحانی و علی جنتی در ارتباط با برخی تمایلاتشان به جوانان و زندگی ملایمتر فرهنگی؛ و ضمن دلجویی از حزب اللهی های هوادارش می گوید: 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به كثرت جوانان مؤمن و انقلابی در عرصه فرهنگ و دیگر عرصه ها، تأكید كردند: كسانیكه به این جوانان با بدبینی نگاه می كنند و تلاش دارند آنها را منزوی كنند، به انقلاب و كشور خدمت نمی كنند.
آن وقت در جملۀ بعدی خودش دستور حمله را صادر کرده است کوتاه و موجز و سرراست مثل همۀ دستورات جنگی:
 حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته این جوانان مؤمن و انقلابی هیچگاه منزوی  نخواهند شد. [پس بمیدان بیایید و نشان بدهید که منزوی نشده اید]
2- قبلاً هم بارها گفته و شنیده ایم - از جمله در پست قبلی مربوط به حرف های مهدوی کنی - که حوزۀ فرهنگ ضد مدرن جزو معدود حوزه هایی است که هم الیگارشی و هم همۀ جناح های داخل حکومت - و باسوگواری جمع اکثریت مهمی از مردان ایرانی - بیشترین وحدت را دارند و حوزه های فرهنگ و هنر تنها جایی است که مخالفان بسته بودن آن فقط ضدانقلاب خالص و برانداز است. البته اختلاف سلیقه ای جزیی قابل نشان دادن است بین رادان و مصباح و احمد جنتی و احمد خاتمی از سویی و روحانی و هاشمی و محمد خاتمی و علی جنتی از جانب دیگر. اما این اختلاف کمترین اختلاف ممکن بین پایداریها و اصولگرایان و معتدلان و اصلاح طلبان است. تا جائیکه اگر سردار رادان از واژۀ "جوانان عروسکی" استفاده می کند برای توجیه سرکوب بخش مدرن جامعه؛ سید محمد خاتمی هم با واژۀ "جوانان ولنگار" او را همراهی می کند. تازه اگر از این بگذریم که علی مطهری تنها پز این روزهای اصلاح طلبان، بطور مطلق در جبهۀ ضد فرهنگ متعلق به علی خامنه ای قرار دارد و بشدت خوشحال می شود از سرکوب سبک زندگی مدرن. حتی اگر کسی از داخل خودی های حکومت دید بازتری در مورد آزادی های اجتماعی داشته باشد مطلقاً جرأت ابراز آن را نداشته و ندارد و نخواهد داشت. زیرا موافقت با شادی و زندگی مصداق قطعی محاربه و رفتن به جنگ دین خداوند است.

3- و نهایت اینکه این حرف های امروز خامنه ای در حوزۀ فرهنگ  پیامدهای قطعی زیر را آدرس می دهد:

الف-  هجوم به چهارشنبه سوری و عید نوروز و بستن فضاهای تفریحی شمال کشور در ایام تعطیلات.
ب- آمادگی و تدارک همه جانبه برای فصل بهار و تابستان جهت جلوگیری از خور و نوش و پوشش عرف جوانی و جوانان تحت نام پلیس امنیت اجتماعی.
پ- جلوگیری از صدور مجوزهای کنسرت موسیقی و اکران فیلم های سینماگران سرشناس و سبز در ایام نوروز امسال.
ت- انتظار برای حملۀ حزب اللهی ها - تحت عنوان خودجوش - به هر آنچه نمی پسندند و مغایر با ارزش های تحجر و خرافی تشخیص می دهند.

4- همانطور که گفتم اصل حرف خامنه ای همین بود و بقیۀ هر آنچه گفته نوعی پریشان گویی ایدئولوزیک همیشگی است و چون مسائلی انتزاعی و غیر قابل سنجش و کمّی کردن از طرفی - برعکس حوزۀ فرهنگ - و گره خورده با بقای حکومت خودش از سوی دیگر است نباید جدی گرفته شود. اما این بدان معنا نیست که رجزخوانی های سیاسی و ضد اومانیسم وضد غربش اصلاً دست آورد منفی نخواهد داشت. لذا با نگاه به چهرۀ "بعد از این روحانی" و اشاره به تغییراتی که خواهد کرد وجیزه را تمام می کنم.

الف- روحانی از این به بعد نه مثل یک سرهنگ هماورد طلب و سینه سپر و با صدای زنگ دار و شمرده؛ بلکه مثل حقوقدانی شرمنده و پنچر و سربزیر و شکست خورده ظاهر خواهد شد و حرف خواهد زد. او دیگر از حماسۀ 24 خرداد، حقوق شهروندی، تعامل با هنرمندان و دانشگاهیان، از وفادار بودن به  وعده های سیاسی اجتماعی اش و هر آنچه فقط در یک حکومت مدرن قابل تحقق است حرفی نخواهد زد. او مرتب خواهد گفت "من از خط قرمزها عبور نمی کنم" بدون اینکه مشخص کند این خط قرمزها کدام است و در کدام حوزۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره است. اما عملاً نشان داد و خواهد داد که دستور خامنه ای - که گفته: "حالا که معاون اولت هم به دیدار صانعی رفته بهتر است خدمت علامه مصباح هم می رسیدید برای کسب فیض و گرفتن رهنمود". و روحانی جواب اطاعت محض کرده و در اولین فرصت عراقچی را بمحضر علامه (دشمن خونی هاشمی) فرستاده است - مطاع است و خط مشی خامنه ای را نصب العین قرار خواهد داد.

ب- اما حرف خامنه ای در مورد غرب و مدرنیته و انسان جدید هم یقۀ روحانی را خواهد گرفت در سیاست خارجی و احتمال موفقیت مذاکرات جاری هسته ای بین ایران و غرب را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد. آیا در انتخاب روحانی اشتباه فاحشی شده است؟ هنوز هم امیدواریم اینطور نبوده باشد. منظورم از تأکید بر عبوسی خامنه ای و مذهب نشان دادن فورمول مبارزۀ سیاسی مؤثر در ایران است که فرمولی هرچند سخت اما تنها راه و کم خطر است: "من شادم و شادی تولید می کنم. پس من هستم و مبارزه می کنم". یا...هو

پی نوشت: اخلاقاً وظیفه دارم که از آقای علی جنتی وزیر فرهنگ عذرخواهی کنم بخاطر غضنفر نامیدن و نام پدرشان. فقط از جهت رسانندگی فاجعه در تیتر بود و بدیهی است که تا هر زمانی ایشان بتواند در کمک به جوانان و تعامل با هنرمندان و فرهیختگان جلو ایلغار تحجر را کمی هم سد کنند از پشتیبانی من و ما برخوردار خواهند بود.  

۹ نظر:

ناشناس گفت...

از دید روانشناسی سخن های رهبر نشان از ضعف های وی دارد. بقول معروف می دانم کجایت می سوزد! این دار و دسته تقابل فرهنگی بزرگی با مردم ایران دارند و چون نمی توانند به روز باشند لذا دست به سرکوب های ناموفق همیشگی می زنند. مردم با رفتار فرهنگی خود حال آنها را می گیرند پس بگذار همینطور ادامه دهند. این ناله های یک فرد مایوس است که در اوج قدرت نمیتواند حریف مردم بشود. مردم خوب راهش را یاد گرفته اند به این می گویند مقاومت منفی فرهنگی. اگر مردم می توانستند این مقاومت منفی را در عرصه های دیگر اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را هم ایجاد کنند زودتر به نتیجه می رسیدند. مردم باید محیط را همانگونه که از نظر فرهنگی برای آنها نا امن کرده اند و ناله اشان را در آورده اند در زمینه های دیگر هم چنین کنند. نباید گذاشت این لقمه راحت از گلوی آنها راحت پایین برود. هر کسی باید انتقام شخصی خودش را از عمال حکومت بگیرد بهر وسیله و به هر شکل و در هر کجایی که هست. دستت به خامنه ای نمی رسد پس به روضه خوان و پاسدار محله ات گیر بده و انتقام خودت را بگیر با اینکار محیط زندگی برای آنها نا امن می شود. این حکومت دارد مال این مردم را می دزد و در بین این مردم "زندگی " می کند . او محتاج امنیت است. اگر ببیند که در کوچه و خیابان ومحله امنیت او تامین نیست یا باید برود در پادگان زندگی کند و یا اینکه رفتار خود را اصلاح کند.طیف بزرگی از رفتار های مقابله کننده در اختیار مردم است. از خط انداختن روی ماشین پاسدار محله گرفته یا سوار تاکسی نکردن آخوند ها و حتی رفتار های حاد تر مانند زدن آخوند امر به معروف کننده و موارد حادتر.چندی پیش فیلمی در اینترنت پخش شد که جوانی را که می خواستند اعدام کنند در پای چوبه اعدام مقاومت کرد و با جفت پا چنان توی سینه جلادش کوبید که او را از روی صحنه اعدام به روی زمین پرتاب کرد و بعد هم دستبند فولادی را شکست و جلاد دیگر را چنان به میله آهنی فشار داد که گمان می رفت ستون فقرات کمرش بشکند! او قبل از اعدام انتقامش را از جلادانش گرفت! چهار نفر دیگر هم که اینکار را بکنند و یا مردم هو کنند و یا حتی مانند یکی از شهرهای اطراف شیراز حمله کنند و اعدامی ها را آزاد کنند,حکومت به وحشت افتاده و این بساط را جمع خواهد کرد. مقاومت های انفرادی مردم خیلی مهم است. حالا که اپوزیسیون دارای تشکیلات منسجم نیست باید رفتار های انعکاسی و طبیعی مردم را تقویت کرد. بگذاریم مردم خود عامل تغییر فشار باشند با حرکات انفرادی خود . قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.فیلم تنگسیر به زیبایی نمونه عملی چنین رفتاری را نشان می دهد.یک فرد خیلی بشتر از آنکه خودش فکر می کند می تواند انتقام خودش را بگیرد. بیکار هستی؟ پول نداری؟ پرونده ات در دادگستری گره خورده؟ از ترافیک عصبانی هستی؟ خشم خودت را متوجه دیگر هموطنانت نکن بلکه به آن جهت بده! اولین آخوندی که دیدی خودت را خالی کن!به ماشین و خانه و زندگی اش رحم نکن!دادستان زابل را کشتند و اعدام های سیتان بلوچستان متوقف شد! چرا؟ چون عمال حکومت عاشق چشم و ابروی خامنه ای نیستند. همکاری با حکومت باید برای آنها صرف بکند. اگر ببینند که از طرف مردم عکس العمل می بینند و حتی ممکن است جانشان در خطر بیافتد یک گور بابای حکومت خواهند گفت و کنار خواهند نشست .آنها خواهند گفت: بگذار خامنه ای خودش بیاید و اعدام کند چرا من جان خودم و زن و بچه ام را در خطر بیاندازم؟ مردم خیلی کار ها می توانند بکنند فقط باید به قدرت خود واقف باشند. آنها برای گرفتن انتقام خود نباید معطل اصلاح طلبان بی عرضه و اپوزیسیون بی خاصیت بشوند . این عکس العمل طبیعی آنهاست و نباید جلوی آن را گرفت.به من نگو "زار ممد", بگو شیر ممد!شیر ممد! شیر ممد!

چشمه در کوهسار زیبا گفت

دوره گرد گفت...

دلقک عزیز
ممنون از مطلب به جایت ولی این یکی را کور خوانده اند... بچه های داخل کشور در حوزه ی فرهنگی هر کاری بخواهند می کنند و حکومت هم به جز بساط مسخره و بی فایده ای مثل گشت ارشاد که بیشتر برای دلخوشکنک قم و خودی هاست هیچ غلطی نمی تواند بکند... فیلم و محصولات غربی و الکل و آزادی ها کاملا به راه است... خطراتش هم به مراتب کمتر از کار سیاسی است و به همین خاطر جوانان با طیب خاطر حاضرند آنها را بپردازند ... فکر کردی خود من الان چطور دارم اینجا کامنت می گذارم! هیچ غلطی نمی توانند بکنند... متاسفم نه برایم خودمان بلکه برای این دوستان که مغزشان متاسفانه در دهه شصت خشک شده و مانده... ببین چارشنبه سوری مردم چه جواب قاطعی بدهند به آقا!

دیگر آنکه امیدوارم این تحولات مرتبط با اوکراین هم -البته بر خلاف نظر شما - ما را به جای خوبی برساند... با آنکه به نظر من حق کاملا با روسیه است و باز هم غرب یک بتزی مسخره : اینجا دموکراسی نیست پس ما وارد می شویم راه انداخته، اما انزوای احتمالی روسیه در حالی که ما مجبور به کنار آمدن با غرب هستیم شاید به تغییر اوضاع کمک کند... البته هیچ کدام از این موارد تا حضور این حضرت اشرف در راس به جای نمی رسد...

مستانه گفت...

سلام به عزیزترینم ..پدر نازنینم..
در بدترین شرایط روحی به سر میبرم،برام دعا کن.و ببخش.. که من فراموشکار نیستم و نه بی وفا.مواظب خودت باش همچنان که لبخندهات برام یک دنیا ارزشمنده..بدون که دوستت داریم بی نهایت..به امید روزهایی خوش.فعلا بدرود....

Dalghak.Irani گفت...

دوره گرد عزیز.
می دانم منظور شما دقیق منطبق بر خواست من هم است. اما اجازه بده یک نگرانی ام را هم بگویم به بهانۀ حرف شما. و آن این است که من خیلی نگران از زیر زمینی شدن شادیهای مدرن و سبک زندگی غربی هم هستم در عین حال. زیرا این شادی ها اغلب از نوعی هستند که در صورت خارج شدن از عرصۀ عمومی و رفتن به زیر زمین و محافل خاص و خصوصی جوانان بشدت مخرب هم می توانند بشوند و در حقیقت جنبۀ خوب مدرن را که تأمین نمی کنند بلکه جنبه های منفی آن را که نهایتاً به هویت زدایی و عناد با سنت های ملی و خوب و تخریب جسم و روان جوانان می شود را همراه می آورند. زیرا که جوانان در سنی هستند که در صورت رهایی از چشم جامعه و نظارت عرف افراط زیاد می کنند و روابط را بسطوح نامطلوب می کشانند و اعلب بمخدرات و تحریک کننده ها هم آلوده می شوند. پس بگذار تقاضا و آرزو کنم که اولاً شادی را نجیب نگه دارند و مهمتر از آن تظاهر به شادی و شادکامی را به عرصۀ عمومی مثل گردش های دسته جمعی ایرانگردی، موسیقی و اختلاط دختران و پسران در قالب "برای تفریح" و کنار دریا و کوه و سینما و از این قبیل هرچه بیشتر گسترش و توی چشم حکومت بکنند. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك جان ، از همان اوايل دهه ٦٠ جوانان و مردم روش غير سياسى را در مقابل زور گويى رژيم آغاز كردند به صورتى خود جوش، پيشتاز آن هم بانوان بودند با دهن كجى به حجاب اجبارى مورد نظر قم كه چادر سياه بود. در طى اين ٣٥ سال تقريبا همه مان براى حركات غير اسلامى يا ارشاد شديم و يا دستگير شديم و در زندان خوابيديم ،جريمه ها داده شده و شلاقهاى بسيارى هم زده شده، اما هر چه گذشته بر تعداد منحرفين اضافه تر شده تا جايى كه اكثريت مردم در زندگى روزمره شان خارى شده اند بر چشم برادران حزب الله.
راستش را بخواهيد من فكر مى كنم كه اين تعصب و داد وقال رهبر و آخوندهاى سنتى نهايتا تبديل به پاشنه آشيل جمهورى اسلامى خواهد شد و موضوع فرهنگ و مبارزه منفى مردم در نهايت همه را با هم خواهد برد ، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، تا وقتى كه پارچه اى بر سر دارند به اسم عمامه ، طرز فكرشان يكى است، مى خواهد خاتمى باشد يا خامنه اى.
ارادتمند، افشين قديم

مانی گفت...

دلقک جان من احساس میکنم ونمیدانم تا چه پایه درست است این احساس که این توپ و تشر خامنه این بیشتر نق زدن از سر ناچاری وبدبختی ای است که درش گیر افتاده و در واقع دارد به هواداران سابقا آتشین اش میگوید پس کجایید که کفن بپوشید وبزنیدولت و پاره کنید این وزیر ارشاد را.نا سلامتی این یکی بیشتر از مهاجرانی خودی است ولی تندتر از او میرود و شما هیچ سروصدایی نمیکنید.

ناشناس گفت...

دلقك عزيز
مشكلات مملكت يكى دو تا نيست اخيرا يكى از منبر داران دست روى نكته ايى بسيار حساس گذاشته وان اينست كه تعداد سنيها دارند در ايران زياد ميشوند وفرموده كه انها يعنى سنيها تا چهار زن ميگيرند وصاحب چهل بچه ميشوند ودر شهرهاى اذربايجان غربى در بعضى كلاسها شاگرد سنى بيشتر از شاگرد شيعه است قبلا هم جناب اقاى مهدى دانشمند بر منبر گفته بود كه به متولدين سنى شناسنامه ندهند .
بعنوان يك كرد وسنى اولا ياد اورى ميكنم كه شهرهاى اذربايجان غربى هميشه كامل كرد وسنى ويا داراى اكثريت سنى بوده وبر عكس در سالهاى اخير كم كم بدلايلى تركيب جمعيتى دارد عوض ميشود وتقسيم بندى استانى هم در زمان رژيم گذشته كاملا سياسى بوده اگر نه تمام نوار غربى كشور تا ايلام همه كردستان است.
بهر صورت بعنوان يك كرد كه خود را مالك خاك ابا واجدادى وخاكى كه قرنها قبل از ظهور اسلام سرزمين پدران من بوده وبراى رفع مشكل اقايان فكر ميكنم تنها چاره جدا شدن از خاك ايران است .
تا رافضيان محترم مملكت يكدستى داشته باشند .

پسر شجاع کاشی گفت...

متن کامل را ببینید؛ برداشت من این بود: دلجویی از محمود کریمی هفت تیر کش! والسلام!

ناشناس گفت...

جناب كورد من ايلامي شيعه خودم را لر مي دانم و لك زبان و علاقه اي در خود و اطرافيانم به جدا شدن از ايران نمي بينم شما هم نيازي نيست با حرف يك اخوند مفت خور خيلي دور برداري چون ايرانيان به هيچ صورتي با تجزيه خواهان كنا نخواهند امند