۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

ظریف در مجلس: کشور را به گدایی انداخته اید؛ قلدری هم می کنید. این دو با هم نشدنی است!


1- همانطور که پیشاپیش نوشتم کاترین اشتون تهران را بهم ریخت و برگشت به مقرش در اتحادیۀ اروپایی. و حالا پس لرزه های سونامی سفرش بسواحل صخره ای وزیر خارجه رسیده است؛ و متحجران نا امید و بی فرمانده خامنه ای سر به ساحل سخت می کوبند و راه نجاتی نمی یابند. آش اینقدر شور شده که رویین تنی چون شریعتمداری هم ناچار شده دبیرکل سازمان ملل را بی سر و پا بنامد. آن هم نه فقط در سر مقاله و یا نوشتاری سیاسی و جدی بلکه در ستون گفت و شنود طنز و مطایبه اش هم؛ که بیاد ندارم تا کنون با اهانت شخصی به فردی - داخلی یا خارجی آن هم مقام عالی رتبه ای بین المللی - همراه بوده باشد شوخی های گاهی هم بامزه اش. و این نشانه ای مطمئن از ضعف و استیصال بزرگ سردمدار قافلۀ روزنامه نگار فضیحت و شرارت و توابع حزب اللهی است.

2- همان حزب اللهی هایی که دیروز در مقابل سفارت اطریش جمع شدند بنشانۀ اعتراض و معلوم شد که وقتی سازماندهی نشده باشند و بودجه ای هم نداشته باشند و دستور رهبر هم نباشد و رسایی هم ترسیده باشد؛ تعداد شان از چند ده نفر آدم از ریخت افتاده تجاوز نمی کند با دست نوشته هایی با خط کج و کوله و صد رحمت به خط میخی (عکس های بالا). در سوی دیگر اما چند تن گماشتگان منتصب در نام نمایندگی - این ها هم آب رفته اند و زرنگتر ها فهمیده اند که مسجد جای گوزیدن نیست و پا پس کشیده اند -  در مجلس، جواد ظریف را به مجلس فراخوانده اند که جوابگوی سؤالات شان باشد که چرا اشتون به دیدار فتنه گران رفته است - با سوزش شدید و زوم کردن روی پیرزن مبارز محبوب چادر مشکی بسر گوهر عشقی نازنین - اما انتظار دارند چه چیزی عایدشان بشود و چه جوابی خواهند گرفت.

3- ناگفته پیداست که عصارۀ حرف های طولانی ظریف حراف و دیپلمات همان تیتر مطلب من خواهد شد: "کشور را به گدایی انداخته اید و قلدری هم می کنید. این دو با هم نشدنی است." و سؤال کنندگان دست از پا درازتر باقی خواهند ماند بدون حتی یک کلمه اضافه ای. نه سؤال به صحن علنی کشیده خواهد شد و نه استیضاحی در کار خواهد بود و نه کارت زرد و قرمزی. علت هم کاملاً معلوم است: "تا مذاکرات اتمی به سرانجامی نرسد - چه موفق یا شکست خورده - ظریف از مصونیت آهنین برخوردار خواهد ماند. زیرا تعویض وزیری که چنین پروژۀ سنگینی را سر انداخته و تا اینجا پیش آورده نا ممکن است، و اعتماد طرف غربی را سلب و مذاکرات را نیمه تمام خواهد گذاشت.

4- آنچه که مسلم است کاترین اشتون با پیش شرط رفته به ایران و دیدارش با زنان ناراضی برنامه ریزی شده و با اطلاع قبلی بود. و آنچۀ دومی هم که مسلم است این است که معلوم نیست ته مغز این اروپایی ها و غربی ها - بویژه انگلیسی های سیاس و توطئه گر تاریخی - چه نقشۀ شومی برای آیندۀ ایران عزیز چرخ می خورد و گام بگام پیش می رود. اما - و این اما اوج تراژدی وطن ما ایران هم است - باید هم دید و هم اندیشید که این قوم متحجر و از خدا بی خبر چه بر سر ایران و ایرانیان آورده اند در 35 سال گذشته که کمتر ایرانی پیدا می شود که حساسیتی به نقشه های بیگانگان داشته باشد راجع به ایران و خانه. من و ما همه هوادار اشتون انگلیسی شده ایم که کم هم در ایران توطئه نکرده اند. و با طیب خاطر حاضریم هر توطئه ای در سر دارند عملی کنند مشروط بر اینکه ایران را از شر این بی وطنان حاکم برهانند.

5- از بس که حرص می خورم از چنین فاجعۀ بی وطن کردن ایرانیان از سوی متحجران عقب مانده در صحرای حجاز که باید دوباره تکرار کنم حرفم را: چرا ایرانیان تا این حد کرخت و بی وطن و بی حس و بی علاقه شده اند به مام وطن که حتی در دعوای حاکمان ظاهراً هموطن با بیگانگان آن هم از نوع انگلیسی طرف انگلیس و اروپا و امریکا را می گیرند تا جانب حاکمان همزبان" - و در این مورد خاص محق هم. زیرا در سفر رسمی که نمی توان زیرآبی رفت بهر علت و این عمل نوعی باج خواهی است -." علت را باید در آنجایی جستجو کرد که همین مسلمانان شیعۀ اثنی عشری و در تحت قیمومیت فقها و مراجع دین و مذهب شان هم کمترین عرقی به دین و مذهب شان هم ندارند دیگر. تا جائیکه در هر غائله و توهینی به دین اسلام در جهان از گبر و یهود و ... صدای اعتراض بلند می شود الا تنها کشور شیعه در پهنۀ جهان. 

6- فاجعه است فاجعه: چنان تیشه بریشه مان زده اند این نمایندگان خدا و پیغمبر و امام که همۀ رگهای مان را از خون سرخ ملیت و ایرانیت و اسلامیت و وطن و مذهب و هویت و افتخار و بیگانه ستیزی و همۀ داشته های نیک انسان بماهو انسان در سرتاسر جهان تهی کرده اند؛ و ما را چونان از هم گسیختگان و از خود بیگانگان منفرد در گوشه و کنار جهان و داخل ایران پراکنده اند که بزرگترین و بهترین تفریح مان شده مسخره کردن همدیگر: یکی بحسادت و دیگری به خارج نشین و سومی به ملت گوسفند و چهارمی به ازماست که برماست و پنجمی به داخل نشین و ششمی به توده های نفهم و هفتمی به روشنفکران عقیم و هشتمی به بی ناموسان و نهمی به جاسوسان و دهمی به حزب اللهیان و یازدهمی به بی دینان ودوازدهمی به امام نقی و ... و هزارمی به بی وطن. و امروز کسی نمانده بغیر از همان فاجعه آفرینان که نام مبارک ایران را وجه المصالحۀ ادامۀ سیطره شان به ایران قرار داده اند و رگ گردن حب وطن و ملی گرایی بیرون می آورند و چنان ایران و انگلیس می کنند که هر بیننده ای شاخ در میاورد که مگر همین ها نبودند تا دیروز که می گفتند ملیت شرک است و تنها اصالت انسان به اشتراک در خرافاتی است بنام دین و مذهب. یا...هو

توضیح: ببخشید اگر آخرش مرثیه شد. بشدت تحت فشار این دو جوان پرواز گمشدۀ مالزی بودم و تازه داشتم مرگ آن پناهجو در گینۀ استرالیا را پشت سر می گذاشتم که خبر فوت دومین مادر گنابادی در اثر زایمان را خواندم که برق حیرت و تأسف و بکجا می رویم را پراند از کله ام. و خونابه شد روی کیبوردم و امتداد یافت بشما!

۲۸ نظر:

ناشناس گفت...

دلقك گرامي
سي و پنج سال كار بروي اين مردم به تدريج دارد آثارش را نشان مي دهد. ملتي كه در زمان پهلوي حتي عرق خورهاي قهارش به احترام محرم و صفر و رمضان لب به مشروب نميزدند امروز پشيزي براي دين و مذهب ارزشي قايل نيست و تمامي اخلاقيات خود را در پناه حكومت آخوندها به باد فنا داده است.
ملتي كه كوچك و بزرگش به اين مطلب معتقد بودند كه "چو ايران نباشد تن من مباد" امروز حاضرند تمامي مملكت خود را فنا شده ببينند به شرط آنكه آخوندها را نبينند.
آنچه كه اشتون در ايران انجام داد بر اساس گفته خودش يكي از شرط هايش براي سفر به ايران بود و مطمئنا خامنه اي نيز از آن مطلع. تمامي نعره هاي برادران دالتون و ذوب شدگان در قباحت نيز ذره اي از تاثير سياستهاي جهاني بر مردم ايران كم نخواهد كرد.
سخنان اشتون در تهران در مورد توافق اتمي نيز دربرگيرنده اين نكته بود كه توافق اتمي منوط به بسياري از مسائل ديگر از جمله حقوق بشر است.
امروز سياست انرزي در جهان به گونه ايست كه حتي هم اكنون نيز توليد نفت بيشتر از نياز است و در مورد گاز نيز بازار نيازي به گاز توليدي ايران ندارد و خامنه اي نيز راست گفته كه حتي اگر تمامي شروط غرب را نيز بپذيرند تحريم ها برداشتني نيست. وليكن وي به نكته اي اشاره نميكند و آن اينست كه هدف برداشتن حكومت آخونديست چون اين سيستم با نظم اقتصادي و زئوپلتيكي مورد نظر همخواني ندارد.
كاملا درست است غرب به خوبي به نقطه ضعف آقايان پي برده و هر بار موضوعاتي جديد را وارد موضوع ميكند.
از نظر من اين حكومت رفتنيست چون با سير تحولات جهاني همخواني ندارد وليكن بر عهده ماست كه چه كسي را جانشين اينان كنيم. مطمئنا سكوت ما و روشنفكرانمان نتيجه اي جز حرماني مجدد برايمان نخواهد داشت.

ناشناس گفت...

دلقك عزيز،
اين قوم بدتر از مغول به گونه اى با نام دين و اسلام مملكت را قبضه كرده اند كه همه مدرزم با وطنى كه بانام اسلام و جمهورى اسلامى هويت گرفته غريبه شده اند ، عده اى مثل من و شما در خارج از وطن در غربتند و عده بسيارى در داخل ايران در غربتند ، اينان تنها نامى از ايران باقى گذاشته اند و ايرانيان در همه جاى دنيا من جمله در ايران به كشورى كه اينان ساخته اند و اينان مى خواهند تعلقى ندارد، در طول عمر حكومتشان هم چندين بار كه به پيسى خورده اند برگ وطن پرستى و عرق ملى را رو كرده اند و مردم را به اسم وطن پرستى به هيجان آورده اند.
مى پرسيم كه چرا ايرانيان بى تفاوت شده اند و حتى بيشتر متمايل به حركات نماينده انگليس سياستمدارند؟ به نظر من مردم ديگر هيچ حرف مشترك و اعتمادى به رژيم كه خودش مانند بد ترين متجاوز با مردم خودش رفتار مى كند ندارند. و جانشان به لبشان رسيده. برگ عرق ملى جمهورى اسلامى هم چون تنها در جهت منافع اين متجاوزين است ديگر رنگى ندارد، و متاسفانه بستر براى سو استفاده هم آماده است.
ارادتمند ، افشين قديم

ناشناس گفت...


مزاج دهر تبه شد از این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

اینجا بودی چکار میکردی تیمسار ؟
امروز دست فروشی را دیدم که نقش بر زمین سرد ، بیهوش و مردمان دور او .

چشمان شرمسار مادران وطنم از فقر ، شرمسارم میکند و بی همه چیزی فرزندان وطن در ربودن گوی سبقت از هم در جمع کردنهای دزدی ، بی مجال اندیشه بر روزگار سیاهی که بر کودکان سرزمینم میرود .

خجالت زده شان هستم تیمسار !
به شرفت قسم .
دستانم خالیست و گریه میکنم به دور از چشمان کنجکاو دخترم .

دوره گرد گفت...

دو مطلبی را که کنار هم کار کرده ای تداعی بی نظیری دارد... بالاخره این مادر قهرمان که پسرش را با ناجوانمردی کشته اند مذهبی است، با چادر سیاه به قول شما و احتمالا مجری دستورات شرع و این رفتارها با او را جناح مذهبی جامعه ایران می بیند... اوضاع طوری که شده که مخالفان هم کاری نکنند، ریزش مذهبی ها کمر این حکومت را خواهد شکست... در بد سراشیبی افتاده اند حضرات... با اطلاع موثق می گویم بر اساس روابط خانوادگی و دوستی که سکولاریسمی که در میان مذهبی ها در حال گسترش است حتی از مدرن تر ها هم فراتر می رود... همه یکصدا می خواهند که مذهب از دهان حکومت بیاید بیرون(همه که می گویم فارغ از چهار ابلهی که در این گونه مواقع سر و کله شان پیدا می شود).. حوزه عمیقا از این اوضاع ناراحت است و تنها جرات ندارد حرف بزند... خوب وضعیتی است از این جهت... اما... اما چیزی که از سقوط جمهوری اسلامی در می آید متاسفانه به نفع مردم ایران نخواهد بود... متاسفانه! دیر شده است دیگر...

ناشناس گفت...

منكر سخنان دوره گرد نيستم. همانگونه كه همزمان با شيخ فضل الله . آخوند خراساني را داشته ايم و همانگونه كه در عصر خميني. خويي وجود داشت. همزمان با خامنه اي در نجف سيستاني نشسته است. برخي از علماي دين و بسياري از طلاب نيز به دين بعنوان اشاعه دهنده اخلاق در جامعه مي نگرند و با آغشته شدن آن به سياست مخالفند چون به خوبي ميدانند كه تركيب دين و سياست محصولي جز كثافت و دروغ نمي آفريند.
وليكن گروه نخستين چنان بلايي را بر سر دين و آموزه هاي ديني آورده اند كه اين مردم ديگر به صادقترين آنان نيز باور ندارند. فاتحه اسلام نه تنها در ايران بلكه در اغلب كشورهاي اسلامي نيز خوانده شده است. اين ملت راضي به آمدن شيطان هستند بلكه از دست اين به اصطلاح مردان خدا نجات يابند و حاضرند از ترس اين افعي ها حتي به مار غاشيه پناه برند.

ناشناس گفت...

الیگارشی امیدوار است با رییس جمهور کردن روحانی و راه انداختن کارناوال اعتدال و حقوق بشر (دروغین) اپوزیسیون نماها را برای اعتبار بخشی به وجهه خود در دنیا بسیج کند.
حالا می بیند دبیرکل میرود که پنبه اینها را بزند.
علت عصبانیت بیش از اندازه همه ارکان الیگارشی از شریعتمداری گرفته تا توکلی و دولتیها هم همین بود که دید دبیرکل گول بازیهای الیگارشی را نخورده است.

ناشناس گفت...

تیمسار اینها بازی است!
به نوشته محمد نوریزاد توجه فرمایید:

"دو: در راهِ رفتن به قدمگاه، به مردی برخوردم شصت ساله. از کارکشتگان وزارت خارجه بود و از مطرودین و مغضوبین و زندان رفته های سال 88. تخصصش دیپلماسی غربی بود. جوری که همه ی مدیران و مدیرکل ها و معاونان و حتی بسیاری از سفرا و خلاصه آدم های شاخص این حوزه را می شناخت. صحبت از دیدار خانم کاترین اشتون شد با مادر ستار بهشتی و خانم نرگس محمدی. و تعدادی دیگر که نمی دانم چرا همگان شرم دارند از این که اسمشان را علنی کنند.
و صحبت از الم شنگه ای شد که برادران لاریجانی به پا کرده اند و بازی طنزی که نکبت زدگان مجلس بدان داخل شده اند و مثلاً برافروخته شده اند که چرا خانم اشتون با اهالی فتنه مخفیانه و خارج از عرف دیپلماسی دیدار کرده است. دوست وزارت خارجه ای ما گفت: هر شخصیت سیاسی و حتی غیرسیاسی در تراز الف و ب اگر بخواهد به ایران بیاید، یا هرمسئول ایرانی در همین تراز اگر بخواهد بخارج برود، مستقیماَ وحتماً وزارت اطلاعات و درجاهایی اطلاعاتِ سپاه در جریان اند بی واسطه.
به داستان ممنوع الخروجی من و دوستان دیگر اشاره کرد و گفت: حتی سفر سرمایه داران داخلی و خارجی نیز درهمین چارچوب جا می گیرد. وگفت: مثلاً خروج آدمی مثل خاوری، بی واسطه و اساساً توسط خودِ اطلاعات انجام شد. خاوری نمی توانست بدون هماهنگیِ اطلاعات و سپاه ازکشور خارج شود. چرا؟ چون خاوری کپسولی از اطلاعات و زد و بند با همین آقایان بود و باید از صحنه بدر برده می شد این کپسول. تا هم اطلاعات از دسترس خارج شده باشد و هم پولها بالا کشیده شود و هم به اسم خاوری سند زده شود.
دوست وزارت خارجه ای ما ادامه داد: داستان ملاقات خانم اشتون با مادر ستار بهشتی و دیگرانی از این دست، آنهم دراین تراز، مطلقاً چیزی نیست که ناگهانی صورت گرفته باشد. این ملاقات از چهار پنج ماه پیش سند خورده و امضای آقای ظریف و هیأت همراه پایش نشسته. ما به اینها در اصطلاح دیپلماسی می گوییم: پیش شرط. این ملاقات ها و ملاقات های دیگری که در راه است، تعلق به همین پیش شرط های توافق ژنو دارد.
پس این پرپر زدن های جنابان چیست؟ اینها برای مصرف داخلی است. دوست وزارت خارجه ای ما گفت: حتی همین هیاهوهای داخلی نیز مورد بحث قرار گرفته. که چه؟ که یعنی به طرف مقابل گفته شده یک وقت از هیاهوهای داخل ایران مکدر نشوند. و گفته اند: فرهنگ مردم ایران اینگونه است که حتماَ باید اینجوری اقناع شوند."

"شیر محمد تنگسیری" گفت

ناشناس گفت...

یک جمله توی کتاب و فیلم "گتسبی بزرگ" هست که طرف برمی گردد به زنش می گوید: «با گتسبی برو. اذیتت نمی کنه. فکر می کنم متوجه شده باشه که لاس خشکه ی گنده تر از خودش دیگه تموم شده.»
به نظرم این جمله درمورد احوال حاکمان فعلی ایران کاملا صدق می کند.

مانی گفت...

خامنه ای همیشه میگفت پروژه هسته ای بهانه است چرا که به محض اینکه از این پروژه خیالشان راحت شود بهانه دیگری میاورند, حقوق بشر و بهانه های دیگر ,اما گمان نمیکرد که توافق هسته ای هنوز راه نیافتاده بهانه حقوق بشر پیش بیاید و به تاخت و تاز در ایران بپردازد.... با همه بدبختی هایی که درش گیر افتاده ایم جای خوشحالی هست که همین خامنه ای و دار و دسته اش خود را مجبور به رعایت حقوق بشر ببینند و راه فرار نداشته هم باشندوالبته مردم هم بیکار نخواهند نشست , همین اجبار خامنه ای به رعایت حقوق بشر از خشونتها خواهد کاست و با کاستن خشونت ترس مردم زندگی خواه ایران خواهد ریخت و اعتراض های مدنی آغاز خواهد شد و.... خلاصه نا امید نباشید عزیزان دلسوز وطن.و سخن آخر, اخلاق همیشه مترادف دین و مذهب نیست غیر مذهبی ترین ملت امروزی اخلاقی ترین ملت هم هست (سوئد). کسی که دیگر به هیچ دینی ایمان ندارد تازه خودش را یافته است و این چیز کمی نیست.

ناشناس گفت...

به بهانه حرف مانى،
چند روز پيش مقاله اى مى خواندم و در آن از قول يك فيلسوف كه اسمش يادم نبست جمله اى خواندم كه خيلى جالب بود:

Fear of God is not the begining of wisdom , it is the end of it
ترس از خدا آغاز خرد نيست بلكه پايان آن است.

شايد براى همين است كه همه مفت خوران مروج دين ، اول مردم را مى ترسانند از خدا و بعد رستگارشان مى كنند با موعظه هايشان.
ارادتمند.
افشين قديم

ناشناس گفت...

اینها قطعا بازی است. باور می کنید که بعد از ماجرای سفارت انگلیس و حساسیت زیادی که اکنون در مورد سفارت خانه های خارجی وجود دارد چند لمپن حزب اللهی بروند جلوی سفارت اتریش و لات بازی در بیاورند؟ همه اینها برای فریب اوباما و غرب است که فکر کنند ایران دچار دو دستگی سیاسی شده و باید طرف آدم خوبه که روحانی باشه را بگیرند و زود باهاش قرارداد را امضا کنند.

ناشناس گفت...

انباشت عظیمی از مشکلاتی که حکومت اسلامی قادر به پاسخگویی و براورده کردن انها نیست به صورت دایم در حال انباشت شدن در پشت سد خفقان و سرکوب و جهل می باشد سدی که در ان بعد از سال 88 ترکهایی کم عمق ایجاد شده است و شاید غرب نقش زدن تلنگر به این ترکها برای هر چه عمیق تر شدن ان برای شکستتن نهایی این سد باشد البته من این را بسار خوش بینانه و کم شانس مب دانم اما چه کنم که عادت کرده ام به خوش بین بودن ان هم برای ملتی که کمترین اثری از حیات اجتماعی و سیاسی و نشاظ=ط دز ان دیده نمی شود و تبدیل به جامعه ای شده است با دستهای دراز شده پیش حکومت که برای رسیدن به حق خود فقط باید گدایی کند افیون دین و قشریی گرایی در ان بیداد می کند

ناشناس گفت...

سلام دلقک عزیز همیشه از نوشته های شما لذت می بریم.
خیلی خوب به چند دستگی ملت اشاره کردید،در حقیقت سکان کشتی از دست این بی خردان هم خارج شده و کشور در اقیانوسی بی انتها سرگردان گشته.حکایت این جماعت به سان خدمه کاپیتان اهب در داستان موبی دیک هست که به طمع ثروت و روغن چراغ با کاپیتان همراه شدند اما رفته رفته دانستند کشتی که در آن قدم نهادند سرانجامی جزء غرق شدن ندارد.
این قوم طمع کار زمانی که دریابند هدف کاپیتان سودی برای آنها ندارد خود دست به شورش خواهند زد و به جان همدیگر می افتند فقط گذر زمان مشخص می کند.

ناشناس گفت...

احمد خاتمی٬ عضو مجلس خبرگان رهبری گفته سفر «غربی‌ها» به ایران و دیدار با «فتنه‌گران حقیر و پست» آغاز پروژه «حقوق بشر» پس از برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است.

به گزارش «دفاع پرس» آقای خاتمی روز پنجشنبه (۲۲ اسفند) در شهر «تفت» گفته «به طور قطع، ماجرای هسته‌ای که تمام شود، آن‌ها {غربی‌ها} پروژه حقوق بشر را آغاز می‌کنند.»

DOT گفت...

سلام دلقک جان
راستش ازت خوشم اومده ولی اینقدر که این عوضی ها بین ما اختلاف انداخته اند که طبق معمول نمیتونم بگم دلم میخواد ببینمت چون ممکنه از اوین سر در بیارم. ولی اگه واقعا اینا هرفای خودت باشه کاملا باهات موافقم

ناشناس گفت...

علت بی غیرتی را می خواهید بدانید؟
اینجاست :
http://alef.ir/vdceon8z7jh8nfi.b9bj.html?155790

ناشناس گفت...

دلقک جان همه تحلیلات خوب و درست نیستن اما در کل تحلیلگر توانمندی هستی. امیدوارم یکی از این اندیشکده های غربی و ترجیحا آمریکایی از شما دعوت به همکاری کند تا از نظر مالی وضعیت شما بهبود یابد و بتوانید تحلیل های بیشتر و بهتری ارائه کنید و سرباز مجهز (یا افسر)ی خدوم در پروژه پیشبرد دمکراسی در ایران باشید.

من حاضرم همچین پتیشنی را امضا کنم.

ناشناس گفت...

یک نکته رو هم اضافه کنم: این بار برخورد حاکمیت با دولت برخلاف سال هفتاد و شش موفق نخواهد بود و نه تراژدی که کمدی خواهد شد.

ناشناس گفت...

دلقک جان خواستم مطمئن بشم این کار مانا نیستانی - عمو پوسترباف (عمو قالی باف) - رو هم دیده باشی (:


https://tavaana.org/fa/node/13299


چون دوستت دارم باهات شوخی میکنم

شهریار

ناشناس گفت...

مجتبی واحدی مقاله خوبی نوشته است بنام"نعره ها در تهران حرف های در گوشی در مسقط"

در بخشی از این مقاله آمده است:
اما آیا حملات و اعتراضات به اشتون، واقعی است؟ به باور نگارنده، اینگونه نیست . برای این ادعا، دودلیل دارم . نخست آنکه دیدار کاترین اشتون با برخی فعالان حقوق زنان که جیغ بنفش اقتدار گرایان را بر انگیخت در میانه سفر او به ایران انجام شد.اما تا زمانی که اشتون ایران را ترک نکرد اعتراضی در این خصوص صورت نگرفت. این اعتراضات می توانست بر اهداف واقعی سفر و انتظاراتی که سران نظام از آن داشتند اثر منفی بگذارد. مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی می دانستند اگر اشتون در جریان سفر خود به ایران، نمایشی از فعالیت حقوق بشری نداشته باشد در بازگشت از این سفر با پرسش های آزار دهنده ازسوی رسانه های آزاد مواجه خواهد شد. لذا در جریان سفر، نه تنها مانعی برای دیدارهای اشتون ایجاد نکردند بلکه تا زمانی که او در ایران بود از اعتراض رسمی به او خودداری نمودند .دلیل دوم، ادامه آشکار تلاش مجموعه حاکمیت برای بهبود روابط با امریکا و غرب است که سفر روحانی به عمان، قطعاً هدفی جز این ندارد. همانگونه که در بالا اشاره شد کشور عمان به خودی خود، از اهمیت ویژه ای در منطقه برخوردار نیست . به طوری که اگر قرار بر اولویت بندی کشورها بر اساس اهمیت اقتصادی و سیاسی برای انتخاب به عنوان مقصد یکی از نخستین سفرهای خارجی رئیس جمهور اسلامی بود عمان در لیست اولویت ها قرار نمی گرفت. در چنین شرایطی با اطمینان می توان گفت سران جمهوری اسلامی در هیچ سطحی، اقدامی انجام نخواهند داد که تلاش ها برای بهبود روابط باغرب به ویژه امریکا را دچار خدشه نماید. پس با اندکی تأمل می توان تشخیص داد برخی سخنان اخیر رهبر و داد وفریاد های مصنوعی دو یار نزدیک او - برادران لاریجانی - چیزی جز سرگرم سازی برخی چماقداران تربیت شده رهبر و سرپوش گذاشتن بر ضعف مفرط جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی نیست.
شیر محمد تنگسیری گفت

غربگرا گفت...

نگران مردم ایران نباش. اگر زبانم لال حکومت تغییر کند و فضا باز شود، دوباره همین مردم دست در دست هم، متحد و تحت لوا و عبای روحانیت معظم، طی انقلابی شکوهمند و در واکنش به وابستگی آن حکومت به اجانب(!) و کودتای ننگین 28 مرداد شماره 2 علیه حکومت ملی و قانونی جمهوری اسلامی، و در حقیقت به جرم آدم حساب کردن مردم، بار دیگر تومار آن حکومت احتمالی آینده را در هم خواهند پیچید.

شما از عشق ایرانیان بخصوص جماعت نخبه و روشنفکر و اهل قلم و سخن به حضرت امام غافل نشوید. چند روز پیش نوه امام فرمودند جامعه ایران بی‌ادب شده و کسی هم اعتراضی نکرد. حال تصور کنید نوه یک نفر دیگر (که میدانید منظورم کیست) می‌گفت بالای چشم ایرانی‌ها ابروی زیبایی است. چه عمامه‌ها که بر زمین کوبیده نمی‌شد و چه فریاد وامصدقا که به آسمان نمی‌رفت!!!

Dalghak.Irani گفت...

شهریار عزیز
ضمن تشکر از شوخی کنایی ات. فقط از جهت مدرسه ای می گویم که:
1- راجع به فرق مانا و توکا گفته ام و یکی هم اینکه علاوه بر نگاه خشن و تلخ تر توکا هم در ایده و هم در تکنیک های پیاده کردن ایده، مانا پرکارتر و لاجرم تجاری تر از توکا بوده و است. و بدیهی است که پرکاری یکی از آسیب های هنر ناب هم است در قاعده.

2- کمیک استریپ که نوعی از کاریکاتورهای شرح زبانی دار در قالب قصه ای کوتاه است بیشتر جنبۀ کمیک دارد تا هنر طنز سیاسی و اجتماعی و معمولاً برای ارتباط دادن بچه ها با موضوعات پیچیده برای ذهن آنان استفاده می شود.

3- این دو فاکتوری را که گفتم به مانا این اجازه و تحمیل را می دهد و می کند که ذائقۀ بازار و مشتری را هم در نظر داشته باشد - حتی در ناخودآگاه - هنگام خلق اثر. ضمن اینکه موضع سیاسی خود مانا هم برگرفته و ساخته شده از همین جنس (اصلاح طلب - اصولگرا)ی داخلی وغالب است. و این تقسیم بندی لزوماً صحیح نیست.

4- قالیباف 15 سال در جمهوری بلاتکلیف اسلامی در شلوغ ترین حوزۀ ارتباط اجتماعی (پلیس و شهرداری) مدیریت با ثبات کرده و هنوز کسی نتوانسته ان قلتی مرد افکن و مستند به کارش وارد کند. او گذشته ای شفاف و بدون رانت هم داشته است که 8 سالش مطلقاً جنگ برای ایران بوده است.

5- پوستر مورد اشاره که نصب گسترده ای گزارش نشده است و روی بیلبوردهای مخصوص تبلیغات شهریش هم تأیید نشده است ارتباطی با قالیباف ندارد. و در مورد قبلی هم چنین بود و همان هایی که زورش را داشتند نصب کنند مجبور از جمع اوریش هم شدند.

6- من در جمهوری اسلامی بزرگ شده ام و مدیریت کرده ام. لذا خوب می فهمم که 10 سال شهردار تهران بودن یعنی چه و چه توان مدیریتی خارق العاده ای می خواهد این بند بازی سیاسی که سیاسی نشوی و تو را به اتهام طرفداری از این فکر سیاسی یا دومی کله پا نتوانند بکنند و تو بتوانی به هموطنانت خدمت کنی.

7- هر موقع کسی بتواند یک موضع سیاسی - در کار غیر سیاسی - از قالیباف روکند و یا فساد و نامدیریتی مستند و مؤثری را از او نشان بدهد. من اولین خواهم بود در رسوا کردن این سردار چشم آبی. اما تا آن زمان قالیباف پاکترین و خودساخته ترین و مدیرترین و غیرسیاسی ترین و بهترین کارگزار مجموعۀ سی و پنج سال کارگزاران جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تا کنون است و خواهد ماند و من نمی توانم پا روی حق بگذارم. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك عزيز
ما راببخش كه در انتخابات رئيس جمهور به سخنان تو گوش نداديم و بجاي قاليباف پناه به شيخ كليدساز برديم كه قول داد برايمان مك دونالد از آمريكا بياورد و در كنارش پيتزاهات. حال كه نزديك است اشكنه مان نيز تبديل به آب زيپو شود قدر سخنان ترا ميدانيم.
ولي شرمنده ام. مجبوريم شيخ كليدساز را نه تنها اين بار بلكه براي دور ديگري تحمل كنيم مگر آنكه آقا فكري برايمان كند و تومار اين يكي را نيز بپيچد كه در حال پيچيده شدن است چون اين آمريكاي جنايتكار قيمت مكدونالد و پيتزاهات را خيلي بالا برده و آقاي ما نيز حاضر نيست از خودش مايه بگذارد و ما نيز كه هرچه آقا بگويد راضي هستيم.
انشا الله هشت سال ديگر اگر در اين جهان كشوري به نام ايران باشد در انتخابات رئيس جمهوري قاليباف را انتخاب خواهيم كرد تا لااقل تخم مرغ را به اشكنه ما بازگرداند.
هرچند مشخص است كه اين آقايي كه ما داريم همه تخم مرغها را براي برادران جان بركف قبضه خواهد كرد و قاليباف نيز قادر به كاري نخواهد بود انشااله به اميد خدا اين بار رو به قبله ميخوابيم و در آرزوي آمدن آقا امام زمان جان به جان آفرين تسليم خواهيم كرد چون از اين ملت غيور و سلحشور و نوادگان كورش و داريوش و دارندگان خون اصيل آريايي چيزي بيش از اين برنيايد و از اين پس خواهش داريم شما نيز سعي نكنيد ما را از اين خواب ناز بيرون آوريد .

Dalghak.Irani گفت...

اول راجع به پیتزا هات بگویم که من هروقت پیتزا هات می خرم در لندن اول روی چعبه اش بزرگ می نویسم "پیتزا بوف تهران" بلکه کمی خوشمزه شود و قابل خوردن.

اما در مورد انتخاب روحانی مردم اشتباه نکردند و جلوتر از من بودند و کارشان درست بود. زیرا آدرس های تبلیغاتی روحانی افق رهابخش تری را نشان می داد و البته هنوز نباید نا امید شد. ضمن اینکه من و ما عملۀ مردم هستیم و نوکر حق ندارد از تصمیم ارباب ناراحت باشد. البته قبل از تصمیم اگر مشورت خواست ارباب نوکر هم نظرش را می گوید. که من هم گفتم.

من مطمئن بودم و هنوز هم هستم که اگر مردم بدنبال بهبود روزمرگی ها بودند در جمهوری اسلامی خامنه ای - و حتی عمران و شغل و معیشت - بهتر از قالیباف پیدا نمی کردند. زیرا ایشان هم دولت چالاکتر تشکیل می دادند و هم غیر سیاسی تر رفتار می کردند و هم تضادی عمده با هیچ جناح سیاسی ایجاد نمی کردند. اما انتخاب روحانی توسط مردم جز به سیاست و نزاع دور و نزدیک و دایمی منجر نمی شد و نشده و نخواهد شد. نزاع سیاسی که من جزو هوادارانش هستم و می خواهم که نزاع ادامه و تشدید یابد تا یا اینوری یا آنوری. هرگونه تلاشی برای فرار از این نزاع سیاسی توسط روحانی عقیم خواهد بود و غیر ممکن است. بزودی کاش که بنویسم دولت روحانی به سه راه ممکن خواهد رفت که راه اول باعث بدبختی و دو راه دوم و سوم باعث بهبود وضع ایران در آینده خواهد شد:

1- روحانی بتواند بندبازی کند و با فریب مردم و کمی بهبود سیستماتیک (ناشی از عدم خرابکاری های خودسر احمدی نژاد در اقتصاد) بشود شبیهی کمرنگ از دولت هاشمی در اقتصاد و خاتمی در سیاست و هم خودش بماند و هم خامنه ای را نگه دارد و هم مراجع کور وکچل را فربه تر و پرروتر. عدم تغییر ساختار حقیقی و حقوقی.

2- روحانی طوری عمل کند که خامنه ای از رهبری کنار بکشد و یا عزل شود.

3- دولت روحانی در سال 93 سقوط کند و جمهوری اسلامی با استعفای داوطلبانه و کنار کشیدن اعتراضی یک رییس جمهور قانونی مواجه شود. یا...هو

ناشناس گفت...

این روزها: سانسور سابقه اتهام «فتنه»
یک کاربر گوگل‌پلاس زیر یکی از لینک‌های حجت‌الاسلام جلیل محبّی (که خود را مشاور حقوقی، محل تحصیل را دانشگاه امام صادق و محل کار را مجلس شوراي اسلامي، بسيج حقوقدانان و قوه قضائيه معرفی کرده) از وی پرسیده: «حاجی به نظر شما جرم فتنه‌گرها بیشتره یا دزدان بیت المال؟ لطفا به این سوال شرعی جواب بده». حجت‌الاسلام محبی پاسخ داده: «قطعا فتنه‌گرها. قرآن نخوانده‌اي كه فتنه از قتل هم بالاتره...». اشاره وی به بخشی از آیه 191 سوره بقره است که می‌گوید: «والفتنه اشد من القتل» (فتنه از قتل بدتر است). من خطاب به آقای محبی نوشتم: «لابد شمای قرآن خونده می دونید که قرآن مصادیق فتنه رو اسم نبرده به همین دلیل بود که هم عثمان تونست به ابوذر بگه فتنه‌گر و هم معاویه به امام حسین چنین جسارتی بکنه»..در مورد اتهامی که جناب عثمان به ابوذر زد، قبلا اینجا (++) نوشته‌ام. پاسخ امام حسین علیه السلام به نامه معاویه که ایشان را از فتنه‌گری پرهیز داده بود نیز، کم مشهور نیست. امام حسین در پاسخ نوشته بودند: «در نامه‌ات نوشته‌اى كه این امت را به فتنه نیندازم ولى من فتنه‌اى بالاتر از این نمى‌بینم كه تو امیر این مردم هستى».

ناشناس گفت...

دلقک جان!
شما چه نیازی داری به این تیترهای حماسی؟ ظریف رویین تن است قربان شما بروم؟ به هر حال شما این کلمات را خرج این مافیاها نکنید سنگینتر هستید. از دید من تحلیلتان را بکنید اما وارد این کلمات و تیترها نشوید، شما آنقدر باید تجربه داشته باشید که بدانید ظریف نه رویین تن است و نه یک وطن پرست.

Dalghak.Irani گفت...

برخی کلمات در تیتر برای دادن بار دراماتیک بیشتر برای جلب توجه خواننده است. ضمن اینکه با سفید کردن خاکستری می توان قهوه ای تیره را هم سیاه مطلق آدرس داد. البته کلمۀ رویین تن مأموریتش تمام شده بود و به احترام شما حذف کردم. یا...هو

ناشناس گفت...

سکوت نيروهای سياسی دمکراسی‌خواه ايران از طيف چپ و جمهوری‌خواه در برابر اشغال کريمه توسط روسيه با چه توجيهی صورت می‌گيرد؟ چرا به همانگونه که دخالت‌های نظامی کشورهای غربی و در رأس آن امريکا در ديگر کشورها مورد انتقاد اين طيف از نيروهای دمکراسی‌خواه ايران قرار می‌گيرد، دخالت نظامی روسيه در کريمه و توسعه‌طلبی اين کشور محکوم نمی‌شود؟

http://news.gooya.com/politics/archives/2014/03/176927.php