الف- در اینکه کار احمدی نژاد در پخش پول نقد در بین مردم حرکتی پوپولیستی و بضرر افتصاد ایران بود شکی نیست. اما در این هم تردیدی نیست که او این طرح را از روی طرح معروف به 50 هزارتومانی مهدی کروبی در انتخابات 84 و مهمتر از آن طرح "تقسیم پول نفت در بین مردم" عباس عبدی در انتخابات 88 کپی و مال خود کرد. حتی یادم است که یکبار هم در جواب منتقدان گفته بود که این طرح خودشان بوده و حالا که من اجرا کرده ام اخ شده است. حالا اما گویا این یارانۀ نقدی استخوان لای زخم دولت روحانی شده است و می خواهد بهر ترتیب ممکن به پرداخت آن خاتمه بدهد. لذاست که از روز اول روی کار آمدن دولتش ترجیع بند سیاست داخلی اقتصادش بر محور حذف یارانۀ نقدی - بغیر از کمیته امدادی ها - می گردد. درست است که هیچگاه بطور علنی و رسمی به حذف یارانۀ نقدی کل اقشار ملت اشاره نشده است اما چنین پیداست که سیاست دولت در این مسیر طراحی شده و در حال فضا سازی است. اینکه در روزهای اخیر همۀ کابینه اعم از خود روحانی در سخنرانی های مکرر، جهانگیری معاول اولش در قالب نظر سنجی اینترنتی از مردم، وزیر اقتصاد در قالب چاپ و توزیع عنقریب پرسشنامه های "اثبات نیازمندی به یارانه" و نوبخت سخنگو و معاون برنامه ریزی همینطور و ... خلاصه بسیج همه برای هرچه پررنگ تر و انبوه تر مطرح کردن بحث حذف یارانه ها در مطبوعات و بین مردم؛ نشان می دهد که عزم دولت جزم است برای حل این موضوع.
ب- اما از سوی دیگر چنین معلوم است که بسیار زیاد هم از تبعات اجتماعی و سیاسی این موضوع بیم دارند و علت اصلی حجم انبوه اخبار مربوط به یارانه ها نیز ناشی از حساسیت زدایی عمومی و جا انداختن صورت مسئله در بین مردم است. اما بنظرم این کار عملی نیست و در نهایت امر بجایی نخواهد رسید. زیرا
1- عدۀ زیادی از مردم یارانه را نه پرداختی از روی لطف حکومت برای پوشش هزینه ها بلکه آن را حقی از سهم انفال نفتی که متعلق به همۀ ملت است می شناسند و حاضر نیستند از سهم خود بنفع حکومت صرفنظر کنند.
2- اعداد و ارقام کارشناسان از میزان درآمد خانوارها - برای حذف یا برقراری یارانه - چنان متشتت و دور از هم است که از یک ملیون تومان تا 5 میلیون تومان درآمد ماهیانه برای یک خانوادۀ چهار نفره متغیر است.
3- بند 2 در آنجایی پیچیده می شود که کارشناسان تأکید می کنند که میزان درآمد خانوارها در کلان شهرها و روستاها باید اقلام متفاوتی در نظر گرفته شود که این خودش نیز بر پیچیدگی تعیین گروه های هدف می افزاید.
4- اگر میانگین درآمد خانوار چهار نفری در تهران را میانگین تشخیص کارشناسان 2/5 تا 3 میلیون تومان در نظر بگیریم تقریباً 95 درصد خانوارهای تهرانی را زیر این درآمد خواهیم یافت. زیرا حتی حقوق رسمی و اعلان شدۀ نمایندگان مجلس هم زیر این ارقام است. و چون اقتصاد فاسد ایران بخش زیرزمینی فعالی دارد احصاء هرگونه درآمد خارج از فیش های حقوقی افراد کاری غیرممکن است.
5- برخلاف آنچه که دولت فکر می کند رأی مردم به روحانی نه از روی بازگشت اعتماد مردم به حکومت بلکه از روی ناچاری بوده است. لذا مردم - مخالفان روحانی را نادیده می گیرم! - به حکومت و ثبات آن سخت بی اعتمادند و باور ندارند که فداکاری آن ها در داوطلبی برای نگرفتن یارانه؛ به توسعۀ کشور برای - حتی - فرزندان شان در آینده منجر بشود. بنابراین از ضرب المثل سیلی نقد به از حلوای نسیه تبعیت می کنند و خواهند کرد.
6- مهمتر از همه این است که دولت قرار است قیمت حامل های انرژی - بویزه بنزین - را چنان افزایش بدهد که بجای درآمد فعلی 28 هزار میلیارد تومان، درآمدی 54 هزار میلیارد تومانی برای خزانه داشته باشد (قانون بودجه) تحلیل سادۀ این گزاره یعنی اینکه حذف شدگان از دریافت یارانه نه تنها 45 هزار تومانی را نخواهند گرفت بلکه چیزی در حدود 30 تا 35 هزار تومان هم باید از درآمد ماهیانۀ خود هزینۀ پرداخت اضافه های جدید بکنند. بعبارت دیگر انصراف از یارانه بمعنی از دست رفتن 80 هزارتومان (45 هزار تومان فعلی + 35 هزار تومان بعدی) از درآمد ماهیانه اش خواهد بود.
7- یک نکتۀ مغفول هم این است که توان اقتصادی مردم در سال 93 بیشتر تحلیل خواهد رفت. زیرا درست است که ممکن است تورم به زیر سی درصد کاهش پیدا کند و در مقایسه با 45 درصدی تورم امسال بهبود نشان دهد. اما چون مردم تمام توان اقتصادی و پس اندازهای کوچک و دار و ندار قابل هزینه شان را در سال های 91 و 92 هزینه کرده اند؛ دیگر کمترین محلی برای تراشیدن مجدد خودشان و تأمین هزینه هایشان - سرخ نگه داشتن صورت های زرد - را نخواهند داشت. و چون بودجه هم برای کنترل تورم انقباضی است این عدم توان را تشدید هم خواهد کرد.
8- و با اضافه کردن دلایل واقعی و روانی بسیاری دیگر - من از نوشتنش گذشتم - بدیهی می نماید که سال 93 سال اقتصادی سخت تری خواهد بود و اگر دولت بی احتیاطی کند و به اجبار یارانۀ بخش قابل توجهی - بشود روی رقمش حساب کرد - از مردم را حذف کند یا دوگانگی در پرداخت یارانه به شهری و روستایی ایجاد کند؛ قطعاً با اعتراضات و شورش های زیادی روبرو خواهد شد. مگر اینکه معجزه ای بشود و مذاکرات هسته ای چنان سرعتی در توافق بگیرد که دولت بتواند ارقام درشت تری به خزانه تزریق کند و سرمایه های خارجی زیادی را در کوتاه مدت به داخل بیاورد. چون بازی با ارقام یارانه و فشار بداخل مصداق "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" خواهد شد. یا...هو
۱۸ نظر:
تبریک! پیش بینیتان درست بود سربازان آزاد شدند.
عجب اشتباهی کردیم به این بابا رای دادیم خدا لعنت کند خاتمی را . قیمت بنزین لیتری هشتاد تومان را 700 تومان ونان 25 تومان را 500 تومان کرده اند بعد میفرماینداز یارانه انصراف دهید.کاش به قالیباف یا جلیلی رای داده بودیم.
پسر حاجی. خیلی ممنون از تعریفت. اما خوشحال تر می شدم اگر بجای "پیش بینی ات" از "تحلیلت" استفاده می کزدی. چون اصلاً راحت نیستم از نگاه نوستراداموسی بخودم. ضمن اینکه نوستراداموس ایرانی هم اینروزها خیلی زیادند.
ناشانس. اما نه منظورم کوبیدن دولت و اشتباه انتخاب نبود. بلکه ذم همراه با کمک است متن مقاله ام و امیدوارم که واقعیت باعث بشود عقب نشینی سریعتر و اساسی تر و بیشتری صورت بدهند در مقابل جهان و بیشتر همت شان به آشتی با جهان متمرکز باشد و نه آفتابه خرج لحیم و همراهی با تثبیت استراتژی (نه می بخشم نه اعدام می کنم" خامنه ای. یا...هو
دلقك عزيز، براى من بسيار عجيب است كه روحانى و جمهورى اسلامى دست به اين بازى خطرناك بزنند. تا جايى كه من مى فهمم ، در تمام اين سالها و به هر قيمتى رژيم سعى مى كرده كه لقمه نانى براى توده فراهم كند كه نكند به خيل مخالفين بپيوندند و به كف خيابان بيايند، چون توان كنترل مخالفان سياسى را در كف خيابان دارد و داشته است.
كما اينكه در كوى دانشگاه در مقياس كوچكتر و در جنبش سبز در مقياس بزرگتر ديديم. و در هيچ موردى انگيزه اقتصادى دخيل نبوده كه توده مردم را به جنبش نزديك كند. حالا اگر جمهورى اسلامى از روى اجبار و فشار خارجى همچين خبطى كند به احتمال قوى در فاصله اى نه چندان دور رژيم شاهد نا آرامى هاى جدى خواهد بود ، و من فكر نمى كنم كه بتوانند آن را با زور اسلحه و تهديد كنترل كنند، حالا بايد ديد نخبگان سياسى از اين موقعيت چگونه استفاده خواهند كرد، و آيااين حركت اگر اتفاق بيفتد دوباره مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت .
ارادتمند ، افشين قديم
دلقك گرامي
توهم كه فقط مختص ملت ما نيست بلكه تمامي سياستمداران و رهبر فرزانه و برادران قاچاقچي نيز به آن دچار هستند.
جناب روحاني و اربابش چنان تصور ميكردند كه با كمي نرمش قهرمانانه و با كمك دلبري هاي ظريف ميتوانند چون هميشه غربيها را خام كنند و با تقليل غلظت غني سازي بخش عظيمي از تحريمها را بردارند و جريان صادرات نفت را عادي سازند و بالاخره از درآمد نفت بخش كوچكي را اختصاص به ملت دهند و هم سروصداهاي احتمالي را بخوابانند و هم اهداف خود را در خفا دنبال كنند.
ولي چه فكر ميكرديم و چه شد. نه تنها بدنه اصلي تحريمها برداشته نشده بلكه با برقرار بودن تحريمهاي بانكي عملا در خلال ششماه چيزي بيش از شش ميليارد دلار نصيب دولت نخواهد شد كه پس از كسر هزينه هاي سوريه و حزب الله و حماس و بيت رهبري شايد چند دلاري در ته خزانه تهي بماند.
حال روحاني مانده است و خزانه اي تهي و ملتي كه در ظرف دو سال هزينه زندگيشان دو برابر شده و هرچه پس انداز داشته اند تا كنون خورده اند.
اگر صادقانه فكر كنيم هيچيك از كانديداهاي رياست جمهوري قادر به حل مسائل اقتصادي نبوده و نيستند و فقط از بدشانسي بوده كه روحاني انتخاب شده است.
مشكل اصلي از بيش از حد بصير بودن آقاست و مشكلات امروز ايران ريشه در عملكرد سي و پنج ساله آقايان دارد و حتي اگر امروز نيز تمامي تحريم ها لغو و جريان صادرات نفت به رقم سابق نيز برگردد اوضاع هيچ تغييري نخواهد كرد.
احمدي نژاد با پرداخت رايانه ها چنان بلايي بر سر اين مملكت و جانشينانش آورده كه خود داستاني جداگانه است.
نظرات شما صائب است و امكان شورش فقرا هر روز بيش از پيش ميشود و افزودن حاملهاي انرژي و همزمان قطع يارانه هاي نقدي ميتواند به خيزشهايي مبدل شود و حتي اگر اين امر ميسر نشود آخرين اميدهاي اين ملت را از ميان ببرد و به ريزش شديد هوادارن روحاني بيانجامد كه اكنون نيز در جريان است.
رهبر بصير نيست به خوبي از جريان آگاه است كه دستور مقاومت اقتصادي صادر ميفرمايند البته مقاومتش با ملت و درآمدهايش براي خودشان.
تيمسار عزيز هيچ عقب نشيني امكانپذير نيست مگر قرض بيشتر از سيستم بانكي و چاپ اسكناس بي پشتوانه و فرو بردن هرچه بيشتر مملكت در منجلاب كه نتيجه اي جز تورم بيشتر و فقير تر شدن بيشتر مردم ندارد.
خوشبينانه ترين ارزيابيها نيز راه به جايي نميبرد و اقتصادي كه مال خر بود در حال كله پا نمودن مملكت است.
سلام دلقك عزيز
١- جداي از طرح 50 هزارتوماني آقاي كروبي و پيشنهاد آقاي عبدي كه شما به آنها اشاره فرموده ايد ، خدمتتان عرض كنم كه در آغاز روي كار آمدن احمدي نژاد در سال 84 ، اين آقاي خامنه اي بود كه به دولت توصيه مي كرد كه كاري كنيد كه مردم پيشرفتهاي عظيم جمهوري اسلامي را در زندگي روزمره خود احساس كنند و حرف آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و همچنين تشويق دولت به سفرهاي استاني ، ازطرحهاي مشعشع جناب خامنه اي همه چيز دان و همه چيز فهم است در واقع ! و براي اولين بار اين علامه دوران بودند كه به زبان آوردند
٢- بعد از سال 88 و فضاي به شدت امنيتي شده كشور ، رئيس جمهور و وزراء ( خواه دولت قبلي يا فعلي ) قبل از اجراي هر جور طرحي و برنامه اي بايد با نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي ( سپاه در واقع ) هماهنگ كنند (ديگر حتي برگزاري جشنواره فيلم فجر و دادن جوايز هم با هماهنگي سپاهيان تاج بخش انجام مي شود به سلامتي ) و پس از تصويب امنيتي به مرحله اجراء بگذارند ، اگر دولت احمدي نژاد بود باز اميدي به تكروي و خود رأي بازي وي بود كه شايد مثل اعلام سهميه بندي بنزين ، اتفاقي انفجاري يا شورشي رخ دهد ولي دولت روحاني تشكيل شده است از وزيراني به شدت محافظه كار از نظر شخصيتي كه نماد بارزشان خود روحاني ست كه حرفهايش را هم به طرز چندش آوري بزدلانه بيان مي كند و دائما رندانه يكي به نعل و يكي به ميخ مي زند ، بعيد مي دانم ، بهانه قطع يارانه را دست مردم (به شدت عصبي اين روزهاي ايران ) بدهند تا شاهد شورشي باشيم
پاينده باشيد
دلقک جان نگاه اگر نوستارداموسی بود از واژه پیشگویی استفاده میکردم نه پیش بینی :)
پسر حاجی عزیز
نتیجه یک بر هیچ بنفع تو. درست می گویی. و بازهم مرسی. یا...هو
افشین بگذار به بهانۀ حرف درست شما یک توضیحی بدهم که مفید است برای جوانان.
ضمن اینکه درست می گویی راجع به عدم توانایی سرکوب شورش های احتمالی نان توسط جمهوری اسلامی که پایگاه اصلی خودش است در مجموع؛ اما در مورد جنبش سبز هم اگر مداومت پیدا می کرد و بویژه از تاکتیک مؤثر "در میدان اصلی جمع می شویم و به خانه نمی رویم" بهار عربی تبعیت می کرد سرکوب آن ممکن نبود زیرا:
رژیم هایی که با امریکا کار نمی کنند در ابتدا توان زیادی برای سرکوب دارند. اما - این اما مهم است - در ادامه باید حتماً یک رییس و ارباب بزرگتر و حامی داشته باشند برای ادامۀ سرکوب کامل. رژیم اسد یک نمونۀ خوب است. او بدلیل دوری از هژمون سیاسی امریکا مثل تونس و مصر و یمن زود فرونپاشید. ولی در ادامه بغیر از بی عرضگی اوباما این نقش برادر بزرکتری ایران بود که با حمایت همه جانبه از آموزش و کمک های تسلیحاتی و تجهیزاتی و نیروی رزمندۀ پای کار و اموزش دیده مثل حزب الله لبنان بود که به توان سرکوب و بقای اسد یاری رساند.
در حالیکه ایران خصوصیت "عدم اعتنا به امریکا" را داشت و دارد و دستش برای سرکوب باز است اما دو عنصر دیگر را ندارد. یکی اینکه برادر بزرگتر حامی ندارد و نمی تواند روی کوچکترین کمک مؤثری از خارج حساب کند و دوم اینکه انسجام انضباطی رژیم استبدادی مثل بشار اسد را ندارد در داخل؛ و هر نوع شورشی در صورت تداوم بالای یکماه او را وادار به عقب نشینی یا سقوط می کند. یا...هو
سلام دلقك عزيز
آيا روسيه نمي خواهد يا نمي تواند نقش برادر بزرگتر حامي جمهوري اسلامي را بازي كند ؟
نه شهروند
پوتین برای تزار شدن هنوز خیلی کار دامان است که کفۀ نفرتش بیشتر است. زیرا روسها هم در داخل کشورشان و هم در همسایه های پرشمارشان مسلمان زیاد دارند و مطلقاً بنفع شان نیست که به بقای کانون - سلبی یا ایجابی - اسلام رادیکال در نزد روحانیان ایران کمک کند. البته عشق منافع اقتصادی و مادی را دارد با ایران اما در همین بازی های سوچی بخاطر ترس از اسلام سیاسی مجبور شد بالای 10 میلیارد دلار اضافه خرج کند و بنفعش نیست که کانون بحران را یاری کند که قطره قطره بگیرد و یکجا هزینه کند. یا...هو
دلقك عزيز،
كاملا درست مى گوييد راجع به جنبش سبز، در حالى كه رژيم در حالت شوك بود اگر و تنها اگر نيمى از آنها در ميدان آزادى و خيابانهاى اطراف تحصن مى كردند و به خانه نمى رفتند ، رژيم هيچ شانسى نداشت، و ما همه به آرزويمان براى ايران مى رسيديم . اما دو مورد قابل توجه است ،
١- انگيزه اجتماع آنها كاملا سياسى و حتى در چهار چوب خود نظام بود و به هيچ وجه انگيزه اقتصادى و كارد به استخوان رسيدن نداشت در حدى كه حتى رهبران اتفاقى آن هم در حد اثبات تقلب در راى گيرى و اصلاح نظام خواسته هايشان را مطرح مى كردند و نه اصلاح اساسى نظام و زير سوال بردن اصل ولايت فقيه در قانون اساسى.
٢- نبود و عدم همراهى اقشار محروم كه به قول شما معمولا پياده نظام و موتور جنبشهاى خيابانى هستند هم كه به بركت وعده و وعيدهاى دولت و يارانه كه اصولا رايشان را عملا به احمدى نژاد فروخته بودند.
متاسفانه تفاوتى كه ما با بسيارى از حكومتهاى استبدادى داريم اينجاست كه در اكثر حكومتهاى استبدادى رييس جمهور است كه با ابزار پول و قدرت حكومت خود را مادام العمر مى كند و هنگام به زير كشيده شدن به بى قانونى و شكستن قانون متهم، محاكمه و يا متوارى مى شود، اما در مورد ما بر عكس است ، استبداد و حكومت فرد و جانشين خدا كاملا قانونى است و مصوب و تعريف شده در قانون اساسى است، و نهاد انتخاباتى رياست جمهورى و مجلس تنها يك خيمه شب بازى بزرگ است ، در جايى كه حكومت مطلقه يك فرد قانون است. بنابر اين هدف جنبش خيابانى در ايران نبايد نشانه گيرى فرد باشد بلكه بايد اصل قانون را نشانه بگيرد و اين خيلى سخت است و هوشمندى بسيار بالا ئى براى جهت دادن اينچنين حركتى نيازدارد.
در مورد برادر بزرگترى هم حرف شما كاملا درست است و فكر مى كنم در جواب سوال شهروند عزيز بايد گفت اولا انگيزه روسيه در مورد ايران كاملا با انگيزه ايران در مورد سوريه متفاوت است. دومأ تحركات اوكراين به قدرى براى روسيه مهم است كه به راحتى حاضر خواهد بود كه ايران و سوريه را با غرب مصالحه كند.البته به شرطى كه اوباما به قول شما به بى عرضگى خودش ادامه ندهد و مثل يك رييس جمهور ابرقدرت با روسيه و اقمارش من جمله ايران معامله كند.
بايد ديد.
با تشكر از تحليلهاى عميقتان مثل هميشه، افشين قديم.
سلام تیمسار
ایرانی ها هیچ وقت به خاطر نان دست به شورش نزدند و نخواهند زد. اگر میگفتی که قرار است به خاطر یک کاریکاتور در صفحه چندم یک روزنامه دسته سوم یا یک فیلم شیطنت آمیز قبول میکردم. دلیلش هم اینه که ایران انبان خرده فرهنگ ها و البته خرده فرمایشات است و رسانه های بسته جمهوری اسلامی شورشهای برای نان را در نطفه خفه خواهد کرد.
کلنل گفته
تیمسار یکبار در همان اوایل انتخاب روحانی وقتی فرمان بشین پاشو می دادید خدمتتان عرض کردم که خامنه ای گرز بدی را زیر بغل باند رفسنجانی و اصلاح طلبان داد. او زمین سوخته ی احمدی نزاد را در بدترین شرایط تحویل آنها داد و گفت شما ها درستش کنید! و آنها را رودر روی مردم قرار داد و خودش با باندش کنار نشست. و باز همان زمان وقتی مرا به جرم تضیف روحانی کلاغ پر می بردید گفتم فقط یک راه نجات برای روحانی هست و آن اینکه با قاطعیت پا به میدان بگذارد و ضمن انجام مذاکره برای رفع تحریم ها موسوی و کروبی را آزاد کند و فضای سیاسی را آشتی دهد و التیام بخشد تا در این فرصت اندک زمانی که دارد بتواند موفق شود ولی گویا در هیچ یک از کارهایش حتی مذاکرات هم موفق نبود و فقط توانست یک چند میلیاردی را صدقه بگیرد و در بقیه موارد هم مانند خاتمی گفتار درمانی را در پیش گرفت و متوجه نشد که وقتی حریف شما در مقابل شما عقب نشینی کرد و گذاشت تا شما رییس جمهور شوی اگر شما هم همزمان عقب نشینی کنید این امر بجز "حماقت" نام دیگری نخواهد داشت! و همیشه یک نفر حمله می کند و یک نفر عقب می نشیند و عقب نشینی همزمان دو حریف کلا بی معناست .او مدام هندوانه زیر بغل رهبر گذاشت و وزرایش را هم طبق سفارش جناح راست افراطی گزینش کرد.حالا همانگونه که پیش بینی کرده بودم بین دو سنگ آسیای سنگین در حال خورد شدن است. یک طرف عره عوزهای خامنه ای و نوچه هایش که مدام ارد ناشتا می دهند و می خواهند او مذاکره کند و برایشان دلار بسازد ولی آنها به رفتار تحریک کننده خود ادامه دهند و یک طرف هم نیازهای کاملا بر حق مردم گرسنه که از فرط ضعف و گرسنگی چشمشان فرق بین روحانی و احمدی نژاد را تشخیص نمی دهد و وقتی که به خیابان ریختند فرقی برایشان نخواهد کرد که خاک چه کسی را توبره کنند.عنقریب است که کارگران و کشاورزان گرسنه به خیابان بریزند در حالی که خامنه ای توان سرکوب آنها را ندارد.
بنظر من شرایط کشور به نقطه ای خواهد رسید که روحانی ناگزیر از تقابل شجاعانه و مقتدرانه برای عمل کردن به برنامه هایش خواهد بود. چشم انداز مذاکرات در کوتاه مدت امیدوار کننده نیست و به احتمال زیاد بازی به وقت اضافه دوم خواهد کشید. بهترین کار برای او در این حالت استعفا است که عملی طبیعی برای سیاستمداری است که عملا دست و پای او را بسته اند و در هر جای دیگر دنیا هم که باشد همین کار را می کنند. باید همین امروز بچه های خامنه ای را به جون باباشون بیاندازد و قهر کند برود خانه باباش! وبگوید یا جای من توی این خونه است یا جای رفقای الدنگ تو!
آشپیرام گفت
جنبه ی بارز وبلاگ دلقک این است که مخاطب نه تنها از پست اصلی بلکه از دیدگاه مفید دیگر دوستان در بخش نظرات هم استفاده می برد.
وطنی آزاد و آبادم آرزوست
شهریار
جمهوری اسلامی فاقد درایت لازم برای درک شرایط خطر و پرهیز از آن در موقع مناسب است. حتما باید کارد به استخوان برسد و یک شورش جدی سرکوب ناپذیر رخ دهد تا دو زاری سران جا بیافتد.تا زمانی که یک خطر جدی و ملموس نفسشان را حبس نکند دست بردار نیستند یعنی بخاطر چند پارچه گی حکومت و حکومت هزارخانی حتی اگر خامنه ای هم به این نتیجه برسد باز بخش هایی از حکومت باز ساز خودشان را خواهند زد. یکی از دلایلی که ممعتقدم دمل جمهوری اسلامی را اوباما زود فشار داد همین امر است. فشار تحریم ها به بخش هایی از حکومت نرسید و آن ها هنوز گنده پردازی می کنند و برای غرب شاخ و شانه می کشند. خامنه ای کمبود دلار و خطر را تا اندازه ای حس کرد ولی سران سپاه حس نکردند.قدری دیگر گرسنگی لازم بود تا همگی با هم سر عقل بیایند و تسلیم شوند.
آشپیرام گفت
شنيدم كه حكومت براي تضمين بعد از عقب نشيني به دنبال دادن يك لقمه بزرگ اقتصادي به آمريكاست. از طرفي رهبر هم دستور مقاومت اقتصادي را صادر كرده تا در صورت گشايش احتمالي در اقتصاد، آن را به نام خود بزند.
ارسال یک نظر