۱۳۹۲ اسفند ۱۹, دوشنبه

کشف نظر اصلی خامنه ای؟ اشتون برای همین با مربع (ولایتی، لاریجانی، شمخانی، جلیلی) دیدار کرد!

... / دیدار روحانی و کاترین اشتون در تهران
دیدار کاترین اشتون با مادر ستار بهشتی ...

1- در حالیکه سفر خانم کاترین اشتون به تهران بیشتر یک دیدار معمولی بین مقامات جمهوری اسلامی برای آشنایی با مواضع اتحادیۀ اروپایی - مثل سفرهای خاویر سولانا در گذشته - ارزیابی شده است، اما بنظر می رسد که این سفر یک دیدار دیپلماتیک ساده نبوده و خانم اشتون چه به صورت شکلی و چه در قالب محتوایی سفری تعیین کننده کرده است به ایران. و گزارش او از این سفر نقش تعیین کنندۀ اصلی را خواهد داشت در پیشرفت مذاکرات هسته ای از سویی و روابط ایران و غرب از جانب دیگر. نگاهی گذرا انداخته ام به زوایایی که کمتر در تحلیل های رسانه ای به آن پرداخته شده و خواهد شد.

2- از نظر شکلی انتخاب روز 8 مارس بعنوان روز زن برای ورود خام اشتون به تهران و آن شال بشدت سیاه و بلاتکلیف بر روی موهای بور خانم سفیر که کنتراست معناداری را ایجاد می کرد در اعتراض به رفتار حکومت ایران با زنان؛ و نیز پذیرش دیدار خانم اشتون با برخی ناراضیان و فعالان و خانواده های زندانیان سیاسی مثل نرگس محمدی عزیز و گوهر عشقی مادر گرامی ستار بهشتی - واقعیت این است که او واقعاً هم یک گوهر است و نه تنها من که تقریباً هیچ ناظر و تحلیلگری هم انتظار چنین پایمردی را از این شیرزن محروم نداشت در بعد از کشته شدن فرزندش توسط حکومت - حاکی از آن است که مجموعۀ کشورهای غربی خوب درک کرده اند که بدون پرداختن به موضوعات حقوق بشر و رفتارهای متحجر حکومت ایران با طبقات متوسط و مدرن؛ و فقط در نظر گرفتن منافع مادی خود در توافق در حال مذاکرۀ اتمی؛ پایگاه مطلوب آنان در داخل ایران را تأمین نخواهد کرد و مردم ایران منتظرند که غرب بتواند از فرصت استفاده کرده و حکومت ایران را در موارد حقوق شهروندی عقب براند. و این نکتۀ بسیار مهم و خوشحال کننده ای است.

3- اما موضوع این دیدار در بخش محتوایی نیز آدرس های سرراستی را می دهد که خانم اشتون با مأموریت جاسوسی دیپلماتیک و علنی برای کشف موضع مجموعۀ قدرت های داخلی مؤثر در ایران نسبت به غرب و انتظار از مذاکرات در حال انجام را در دستور کار این سفر داشته است. زیرا موضع دولت و قوۀ مجریه و روحانی و ظریف تا اندازۀ زیادی برای غرب شفاف شده و آنان اگر حتی به طعنۀ مصباح یزدی هم باور نداشته باشند که اخیراً روحانی را یک آنگلوفیل معرفی کرده است؛ شناخت خوبی از نحوۀ تفکر روحانی از سابق داشتند و در جریان مذاکرات شش ماهۀ اخیر نیز از حسن نیت او مطمئن شده اند.

4- خانم اشتون در این سفر چهار نام مشخص را در دستور کار دیدارهای فشرده اش در تهران قرار داده است که به ترتیب عبارت بوده اند از لاریجانی رییس مجلس، ولایتی مشاور عالی رهبر، شمخانی دبیر شورای امنیت ملی و نمایندۀ رهبر و سعید جلیلی دبیر سابق و مذاکره کنندۀ ارشد قبلی ایران با خانم اشتون. بنظرم می رسد که احتمالاً خانم اشتون تقاضای دیدار با سردار جعفری و آملی لاریجانی رییس قوۀ قضائیه را هم داشته است که به دلیل خیلی بی ربط بودن و تابلو بودن مورد موافقت تهران قرار نگرفته است. هر چند که اشتون می توانسته و توانسته در دیدار با دریابان شمخانی از موضع نظامیان هم اطلاعات خوبی کسب کند. اما آن چهار نفری را که اسم بردم و خانم اشتون مسلسل وار و بدون وقفه با آنان دیدار کرده است دقیقاً مربعی هستند که می توانسته اند مواضع آیت الله خامنه ای را توضیح بدهند. و خانم اشتون توانسته است با ملاقات این چهار نفر بفهمد که خامنه ای بدنبال چیست و غرب تا کجا خواهد توانست با حکومت ایران جلو بیاید و کار کند.

5- علاوه بر گزینش و چینش این چهار نفر که تأیید می کنیم نزدیک ترین سیاستمداران بالفعل جمهوری اسلامی به آیت الله خامنه ای هستند؛ ملاقات های پشت سرهم و لاینقطع و یک روزۀ خانم اشتون با این چهار مقام بلند پایۀ جمهوری اسلامی - کمتر در عرف دیپلماتیک معمول است که شش ملاقات درجه اول و سطح بالا با شش مقام (رییس جمهور و وزیر خارجه را هم به آن چهار نفر اضافه کنید) در یک بازۀ زمانی ده ساعته بوقوع بپیوندد - هم معمولی نبودن این سفر و این دیدارها را تقویت می کند. و صرف این شتاب و عجله در ملاقات های پی در پی نیز خودش مؤید است که همۀ این ملاقات ها برای کشف یک موضوع واحد بوده است: "آیت الله خامنه ای چه می گوید و چه می خواهد". به این معنا که خانم اشتون به ملاقات های پی در پی اصرار داشته است تا اولاً با یک حس واحد با هر چهارنفر دیدار کند و ثانیاً ذهنیت های ایجاد شده در هریک از این ملاقات ها را برای ملاقات با نفر بعدی تازه نگه دارد. بطوریکه گویی ملاقات با چهار نفر فقط ملاقات با یک نفر واحد بوده است بنام آیت الله خامنه ای. این پرسش بدیهی احتمالی که چرا درخواست ملاقات با خود خامنه ای را نکرده است هم این پاسخ ساده را دارد که قطعاً موافقت نمی شد و مهمتر اینکه ملاقات با خامنه ای یک مناسک مذهبی - سیاسی است و نه گفتگو برای کشف مواضع دو طرف. و البته حتی اگر هم ملاقات و گفتگو با خامنه ای میسر می شد هم به اندازۀ اطلاعاتی که خانم اشتون در ملاقات با این چهار مسئول بدست آورده بدست نمی آمد.

6- با اینکه کمترین اطلاعی از جزییات گفتگوهای اشتون با این چهار مقام جمهوری اسلامی منتشر نشده است. اما پرواضح است که خانم اشتون هم سؤال های ساده و دقیقی را از این آقایان پرسیده است و هم بر روی روانشناسی رفتاری و گفتاری این آقایان در جریان ملاقات و جواب های آنان  متمرکز بوده است تا بتواند جمع بندی دقیقی از "جمهوری اسلامی واقعاً موجود" بدست بیاورد و به دول غربی منتقل کند. یادمان نرود که خانم اشتون سیاستمدار و دیپلمات برجسته و کارکشته ایست اولاً؛ یک انگلیسی است که سیاست در خونشان جاری است ثانیاً؛ و مهمتر از همه اینکه مورد آموزش و دریافت نکات مورد نیاز برای مأموریتش از سوی سرویس های امنیتی - اطلاعاتی کشورهای متبوعش - بویژه ام آی سیکس - قرار گرفته است قبل از سفر. و برای اینکه مطمئن شوید تحلیل من بسیار دقیق و واقع گراست توجه کنید به ملاقات اشتون با جلیلی که نه سرپیاز است و نه ته پیاز در حال حاضر؛ و اینقدر هم رابطۀ عاطفی عاشقانه ای بین ایندو برقرار نبوده که در این فشردگی سفر یک روزه وقتی هم به - فقط - خوش و بش با او اختصاص یابد. و نتیجه اینکه این سفر سفر تعیین کننده ای بوده در رابطۀ ایران و غرب و نتایجش - چه مثبت یا منفی - بزودی و در دوره های بعدی مذاکرات مشخص خواهد شد. یا...هو

۱۴ نظر:

پسر شجاع کاشی گفت...

حدستان صائب است و چه خوب است که ما ملت چنین رصد گران تیزبین و بی تکلفی و متواضعی داریم!ممنوند تیمسار ِخود را وقف خدمت ِبی درجه و تکلف(دلقکی) کرده!

ناشناس گفت...

دلقك جان،
تحليل تيزبينانه اى است، نكته جالبتر اين است كه خانم اشتون در حالى كه رفتار رهبر را در گفتار و رفتار گماشتگانش رصد كرده در عين حال پيام مهمى به رهبر با ديدار با دو بانوى عزيز هم فرستاده ، كه حتى اگر هم در هسته اى ناچاريد حسن نيت داشته باشيد ، بدانيد كه كافى نيست و حقوق زنان و حقوق بشر هم مد نظر ماست حداقل مانند شمشير دموكلس بالا سرتان نگه مى داريم تا رامتان كنيم ،" البته براى منافع خودمان" حالا مگر اينكه ملت ايران شانس بياورد و خيرشان همسو با منافع غرب قرار گيرد. كما اينكه شرشان در انقلاب و جنگ همسو با منافع غربيان شد.
ارادتمند. افشين قديم.

ناشناس گفت...

تیتر عوض میکنی آدم خوشحال میشه فکر میکنه مطلب جدید منتشر کردی (; بعد که تا نصف ماجرا میره جلو میفهمه ای دل غافل سر کار رفته. به هر حال دستت درد نکنه.

ناشناس گفت...

حالا دیگه ما رو سرکار میذاری دلقکخان؟

ناشناس گفت...

دلیل دیدار با سعید جلیلی چه چیز میتونه باشه؟ متوجه نشدم.
کلمه پایمردی که استفاده کردید در وصف گوهر عشقی به معنی میانجی گری و یاری کنندگی هست. به معنای پایداری نیست گرچه خیلیها اینطور تصور میکنند.

ناشناس گفت...

دلقك جان،
تحليل تيزبينانه اى است،
ارادتمند

ناشناس گفت...

می ترسم باز همه این ها یک بازی باشد . بازی خامنه ای و روحانی با کارت اشتون! باز مردم را با دو تا دیدار آبکی خوشحال کردند که مثلا حقوق بشر در پروسه است. تحریم ها که لغو شد باز ببینیم سر جای اول هستیم با این تفاوت که خامنه ای از تله فرار کرده است. و ببینیم که از خانم اشتون بازی خوردیم این بار. هر سیاستمداری می آید ابتدا روی موش آزمایشگاهی ملت ایران کار می کند و سعی در گفتگوی با حکومت برای حقوق بشر میکند و بعد هم دست از پا درازتر برمی گردد. تا یک سیاستمدار دیگر بیاید و روز از نو و روزی از نو! سی 4 سال است که همین بازی است. قبل از خانم اشتون, اوباما سعی کرد و موفق نشد. بیخود نیست که ظریف پیشنهاد کرده است که گفتگو های انتقادی در مورد حقوق بشر ایران شروع شود!! باورمیکنید؟ خودشان پیشنهاد داده اند! چرا چون بی هزینه است! هی غربی ها انتقاد می کنند و رییس جمهور می گوید دست ما نیست! بازی کی بود کی بود من نبودم راه می اندازند ولی همین رییس جمهور که کاره ای نیست موقع بستن قرارداد و گرفتن دلار ناگهان همه کاره می شود! بازی نخوریم تیمسار عزیز . سن و سالی از ما گذشته!
آسپیرام گفت

Dalghak.Irani گفت...

نترس آسپیرام. بجای ترس بگو چکار کنیم بجای

"بازی خوردن یا بازی نخوردن /مسئله اینست!"
شکسپیر غیاث آباد.

یا...هو

ناشناس گفت...

تیمسار یکبار در مراسم صبحگاه هنگامی که با دست مبارک خود مراسم پرچم را اجرا می کردید و پرچم ایران را به اهتزاز در می آوردید خدمتتان عرض کردم که کار ما این است که "بدل" حقه های حکومت را بزنیم. بازی ما بازی نخوردن است! آخوند جماعت استاد "حرف " است. حرف و حرف و حرف .ما باید او را از این اسلحه دروغینش خلع سلاح کنیم و از او عمل بخواهیم. خانم اشتون خوب کاری کرد که با مادر ستار ملاقات کرد ولی ما آن را تشویق نمی کنیم تا آن زمانی که خانوم اشتون امضای قرار داد های اقتصادی را منوط به آزادی زندانیان سیاسی کند! ان موقع من بیشتر از شما برایش هورا خواهم کشید!اگر ما هواسمان جمع باشد و گول وعده های سرخرمن اتحادیه اروپا و اوباما و روحانی و هر کس دیگری را نخوریم و آواز "خربرفت" را خودمان بلندتر از آنان سر ندهیم آنان حساب کار خود را خواهند کرد و ماست ها را کیسه خواهند نمود.من از کاترین اشتون و اوباما انتظار ندارم چون صابون اخوندها به تنشان نخورده است که بدانند که از صدتا چاقویی که با حرف می سازند یکی اش دسته ندارد! ولی من و شما چه؟ ما یک عمر با این حرامزاده ها سر و کله زده ایم و از ما انتظار نمی رود. ببینید تیمسار سرکار خانم افخم از دیدار کاترین با زنان انتقاد کرده است! آدم ساده اندیش فوری باور می کند! و نمی داند که این حیله ای برای بزرگتر جلوه دادن این رویداد است! که من و شما به کاترین امید ببندیم و فکر کنیم مسائل رو به حل است. بله ما هم استقبال می کنیم ولی از "نتیجه" این دیدار نه از خود دیدار! یکی از حقه های روحانی این است که یک جنگ زرگری راه انداخته است که مثلا تند رو ها دارند با او مخالفت می کنند و اگر غربی ها با او توافق نکنند متضرر می شوند و مثلا تند رو ها در ایران روی کار می آیند و بعد جنگ می شود و بعد فاطی بی پدر می شود و شیون و زاری و عزا! و ظاهرا غربی ها هم بخصوص اوباما فریب این کار را خورده است و فکر می کند آن کسانی که دنبال بمب هسته ای بوده اند احمدی نژاد و دار و دسته اش بوده اند که الان دیگر رفته اند و همه چیز خوب شده ولی غافل از اینکه عامل و بانی تمام اقدامات احمدی نژاد با قدرت تمام سر جایش نشسته و فقط مهره عوض کرده است.آیا شما باور می کنید خامنه ای از این طرف دستور مذاکرات بدهد و از آن طرف خودش و دار و دسته اش روحانی را بخاطر رابطه با آمریکا می کوبند! حقه بازی از این روشن تر؟ بله ما از نتیجه دیدار اشتون استقبال می کنیم و نه خود دیدار!

جانثار خبردار آشپیرام غیاث آبادی گفت

ناشناس گفت...

"

Dalghak.Irani گفت...

جناب آشپیرام غیاث آبادی عزیز.
نشد! این بازهم کلی گویی است و تکلیف امروز مرا مشخص نمی کند. من هم خیلی حرف ها زده ام و می زنم و مرتب هم احاله نمی کنم به "قبلاً هم گفته ام و ... . موضوع خیلی ساده است و مجبورم مثل همیشه مطلب تحلیل اصلی را در کامنت دانی بنویسم:

در بین حکومت دینی ایران و مردم ایران یک شکاف عمیق وجود دارد. این شکاف عینی و واقعی و پرنشدنی و همیشگی بوده و است و خواهد بود. این شکاف وقتی به هیئت حاکمه می رسد به صدها دلیل کند می شود و تا آنجا سخت و دشوار می نماید تشخیص که گاهی آن را تا جنگ زرگری بین گرگ ها! - تعبیر ادبیات مجاهدینی و انجمن پادشاهی - و اختلاف برای کسب قدرت بین جناح های خودی - ادبیات نرمتر جمهوری خواهان و لیبرال ها - کاسته نشان می دهد.

حرف من از روز اول این بوده که این جنگ در بین هیئت حاکمه زرگری نیست و واقعی است چون ذاتی "خلاء ایدئولوژیک رژیم" است. لذا معتقدم که جنگ واقعی در بین عرفی گرایان و شرعی گرایان باید گسترش یابد تا روزی که عرفی گرایان بتوانند به شرعی گرایان غلبه کنند.

در زمان احمدی نژاد پیشنهادم این بود که اگر لیبرال ها کمک کنند ابتدا از شرعی گرایان روحانیت به مهدی گرایان مهدویت احمدی نژاد عبور کنیم؛ عبور بعدی از مهدی گرایان احمدی نژادی به لیبرالیسم و دموکراسی راحت تر است زیرا مهدی گرایان در مورد آزادی های اجتماعی متساهل تر و مدرن تر بودند و شبکۀ اختاپوسی و اعتبار خرافی روحانیان را هم نداشتند. اما بهر دلیل و از جمله اینکه احمدی نژاد بدون عقبه بود و نخبه نبود و لمپن بود و قابل اعتماد نبود روشنفکران و نخبه ها و لیبرال ها به او اعتماد نکردند و رسیدیم به امروز با خامنه ای - بعلاوۀ همۀ روحانیت مؤثر - شریعت گرا و بسیار متحجر و سخت گیر.

حالا اما گسل های ذاتی ناشی از خلاء ایدئولوژیک حکومت مجدداً شانسی را پیش آورده که بخشی از عرفی گرایان معتدل و کمرنگ در بخش کوچکی از حکومت وارد شده اند. چاره ای نداریم غیر از اینکه همین نقطۀ اتکاء لرزان را غنیمت بشماریم و شروع کنیم بفشار دادن تا بازهم شکاف بین عرفی گرایان و شرعی گرایان را اولاً فعال نگاه داریم و ثانیاً گسترش بدهیم. خب وقتی وارد دعوای دونفر می شوی بعنوان آتش بیار معرکه در ظاهر هم شده باید به هواداری از یکی از طرفین دعوا باشد دیگر و الا چگونه می شود تماشاچی صرف بودن و دعوا را تداوم دادن تا کشته شدن یکی و ییروز شدن دیگری.

ضمن اینکه از این تعقیب و گریز "یالله؛ یکی دیگه؛ بزن؛ بارک الله؛ هورا؛ داریم بازی را می بریم و ..." می خواهیم امید هم استحصال بکنیم برای تماشاچیانی که می خواهیم لخت شوند بیایند وسط میدان جهت کمک. و شما می دانید که ضرب المثل "در نا امیدی بسی امید است" ویژۀ درماندگان مطلق است و الا برای آدم های زنده جز "امید امروز به افزایش امید فردا منجر می شود" فرمولی نداریم. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك عزيز ، من فكر مى كنم كه مشكل اكثر دوستان و آزادى خواهان در اين است كه بيشتر تمركز روى فصل مشترك عرفى گرايان و شرعى گرايان مى كنند كه آن كلمه اسلام است و به همين دليل فرقى بين آنان نمى بينند و دعوا هايشان زرگرى مى نماياند. در هر حال عده زيادى تحمل حركت مرحله اى و يا قبول راه حل شما را ندارند و به دنبال جست زدن يكباره از روى همه آنان به سوى آزادى و مدينه فاضله هستند. در صورتى كه با تركيب فعلى حكومت و قانونى بودن ديكتاتورى در ايران اين امر تا حدى محال است و به قول شما اختلاف دو طرف دعوا بايد برجسته تر شود.
ارادتمند، افشين قديم

ناشناس گفت...

آقای مصباح در کجا روحانی را یک آنگلوفیل معرفی کرده است؟

ناشناس گفت...

تیمسار فدوی به استحضار می رساند کجا کلی گویی کرده است؟ این که منتظر "نتیجه" عمل باشیم قبل از آنکه آن را تشویق کنیم بنظرم تا کلی گویی فاصله زیادی دارد.این مانند آن است که شما ماشین خود را می خواهید بفروشید و یک نفر آمده "حرف" ان را زده است و گفته است به فلان مبلغ می خرم. جانثار اظهار داشته که تا پولش را نداده سند را به نامش نکنید! ولی تاج سرم اصرار دارد که نه حرفش قبول است و "انشا الله پولش را می آوردو باز فدوی اظهار کرده :انشالله را کاشتند و سبز نشد! از طرف دیگر برای فرار از بی عملی نمی توان به یک عمل سرتا پا حرف و حدیث ومشکوک پناه برد! در فیلم راه اژدها! بروسلی در دام رییس بزرگ افتاد و در یک چهار دیواری حبس شد! از هر طرف که خواست خارج شود راه بسته بود. پس دو زانو در حالت آگاهی نشست و نانچوکاهایش را هم روی سینه اش آویزان کرد و چشم هایش را بست و در حالت ابر آگاهی فرو رفت! حالا ما از اهداف سفر کاترین اشتون بی خبریم بهتر است نانچوکا هایمان را بندازیم گردن مان و در حالت ابر آگاهی بنشینیم ببینیم چه می شود!

اشپیرام معروض داشت